ویژگی های چهارگانه حکومت امام علی (ع) براساس نهج البلاغه

هر نظام و حکومتی دارای خصوصیاتی است که آن را از سایر حکومت ها متمایز می نماید. این ویژگی ها بر اساس اندیشه های دینی، علمی، سیاسی و اجتماعی حاکم می باشد. حکومت امام علی (ع)، بنا به شخصیت منحصر به فرد ایشان، از ویژگی های مهم و برجسته ای برخوردار است. حاکمیت ارزش های الهی، قاطعیت، عدالت و استرداد اموال خائنان به بیت المال را می توان از جمله ویژگی های حکومت امام علی (ع) دانست. در این مقاله به تبیین و بررسی این ویژگی های حکومت امام علی (ع) خواهیم پرداخت.

حکومت امام علی (ع) دارای ویژگی های اساسی است که هر بعدش به تنهایی عامل دفع عده ای است:

1. حاکمیت ارزشهای الهی

در حکومت امام علی (ع) ارزش های جاهلی مطرود و ارزش های الهی جایگزین آن ها می گردند و اصولاً انقلابی که امام علی (ع) در پی آن است، جز با انقلاب در ارزش ها و حاکمیت آن ها حاصل نمی شود و به گفته یکی از بزرگان: تا انقلاب ارزش ها در جامعه پدید نیاید، هرگز نمی توان گفت انقلابی پدید آمده است.

امام علی (ع) در اولین خطبه پس از خلافت که می توان از آن به «منشور حکومت علوی» تعبیر کرد می فرماید:

«سوگند به کسی که پیامبر (ص) را به حق مبعوث کرد، به سختی مورد آزمایش قرار می گیرید و غربال می شوید و همانند محتویات دیگ جوشان زیر و رو خواهید شد، آن چنان که بالا پایین و پایین بالا قرار خواهد گرفت، آنان که به راستی در اسلام سبقت داشتند و کنار رفته بودند، بار دیگر سر کار خواهند آمد و کسانی که با حیله و تزویر خود را پیش انداخته بودند عقب زده خواهند شد».[1]

آری، حکومت امام علی (ع) حکومت ارزش های خدایی است و طبیعی به نظر می رسد که در حکومت امام علی (ع) جایی برای ریاست طلبانی همچون طلحه و زبیر نخواهد بود. طلحه و زبیر پس از بیعت به امام (ع) اعتراض کردند که چرا در امور مملکتی با آنان مشورت نمی کند و از آن ها کمک نمی گیرد. حضرت (ع) در جوابشان فرمود:

«برای امور ناچیزی خشم گرفتید و خوبی های فراوان را نادیده انگاشتید، آیا ممکن است مرا آگاه سازید که شما چه حقی داشته اید که آن را از شما باز داشته ام، یا کدام سهم بوده که من متصرف شده و بر شما ستم روا داشته ام و یا کدام شکایت و حقی بود که یکی از مسلمانان پیش من آورده و من در برابر رسیدگی به آن ضعف نشان داده ام و یا به کدام حق یا فرمان الهی جاهل بوده یا راه آن را اشتباه پیموده ام».[2]

طلحه و زبیر قبل از آن که به قصد شورش به طرف مکه حرکت کنند، محمد فرزند طلحه را خدمت امام علی (ع) فرستادند و به او توصیه کردند، آن گاه که خدمت امام علی (ع) رسیدی او را «امیرالمومنین» خطاب نکن، بلکه با «اباالحسن» او را مخاطب ساز و به او بگو:ما زمینه سازی برای حکومت تو نمودیم و مردم را علیه عثمان تحریک کردیم تا آن که او را کشتند.

وقتی مردم به سوی تو آمدند، ما پیشی گرفته و با تو بیعت کردیم و گردن فرازان عرب را تسلیم تو گردانیدیم و به دنبال بیعت ما مهاجران و انصار با تو بیعت نمودند تا آن که عنان حکومت به دست تو آمد، ولی هنگامی که تو بر اریکه قدرت نشستی هیچ اعتنایی به ما نکرده و ما را رها نموده و همچون بردگان، ذلیل ساختی و حکومت شهرها و استان ها را به دست افرادی همچون مالک اشتر دادی و خلاصه ما را از حکومت خود مأیوس نمودی.

محمد نزد امام علی (ع) آمد و پیامشان را رساند، امام علی (ع) فرمود: برو به آن ها بگو خواسته شما چیست؟ محمد رفت و برگشت و گفت: خواسته ما این است که یکی از ما را حاکم بصره و دیگری را حاکم کوفه گردانی.

امام علی (ع) فرمود: «هرگز، هرگز، به خدا قسم از این ها حتی اکنون که در مدینه نزد من می باشند، مطمئن نیستم تا چه رسد زمانی که اینان را حاکم بصره و کوفه گردانم».

سپس فرمود:

«ای دو پیرمرد، از خشم و قهر خدای بپرهیزید و علیه مسلمین توطئه نکنید و البته گفتار خدا را شنیده اید که فرمود: سرای آخرت را برای کسانی برگزیده ام که خواهان فساد در روی زمین و سرکشی نباشند و عاقبت نیک از آن تقوا پیشگان است».[3]

ابن ابی الحدید می گوید: زبیر و طلحه پس از گذشتن چند روز از بیعت با حضرت علی (ع) خدمت او رسیدند و گفتند: ای امیرمومنان، حتماً از ستمی که در حکومت عثمان بر ما می رفت آگاهید و نیز به خوبی می دانید که عنایت عثمان به بنی امیه بود و اینک خداوند خلافت را بعد از عثمان به تو داده است. خواسته ما از تو این است که بعضی از کارهای خود (مثلاً کار ناچیز استانداری استان پهناور بصره و کوفه!!) را به ما واگذاردی.

امام علی (ع) به آن ها فرمود: به همان بهره ای که خداوند برایتان معین فرموده راضی گردید تا من درباره خواسته شما بیندیشم و در ادامه فرمود:

«و بدانید که من در این امانتی (که خدای به من سپرده) جز انسان هایی که از دینشان راضی ام و از امانتداری شان خرسندم (یعنی افرادی مکتبی اند) و لیاقت آن ها را احراز کرده باشم فردی را شریک نمی سازم».[4]

ابن ابی الحدید گوید: طلحه و زبیر به هوس ریاست کوفه و بصره با حضرت علی (ع) بیعت کردند، ولی آنگاه که پایداری حضرت علی (ع) را در دین و تصمیم محکم و سازش ناپذیری وی را دیدند و مشاهده کردند که حضرت علی (ع) مصمم است تا خط اصلی حکومتی اش را بر مبنای کتاب و سنت پیامبر گرامی اسلام (ص) قرار دهد، سر به شورش برداشتند.[5] آری، در خط حکومت امام علی (ع) باید اولین نبردش را علیه پاسداران ارزش های جاهلی آغاز نماید.

2. قاطعیت

دومین برنامه حکومت امام علی (ع) قاطعیت است. البته قاطعیت در بینشی مخصوص که از متن قرآن گرفته شده است؛ قرآن مجید در این آیات قاطعیت را بسیار زیبا ترسیم می نماید:

«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ»؛[6] «آنان که وظایف الهی خود را انجام داده و رسالت خود را به مردم می رسانند و فقط از او خشیت (ترس توام با آگاهی) داشته و از هیچکس جز او نمی ترسند».

«يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ»؛[7] اینان در راه خدا جهاد کرده و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسند.

و امام علی (ع) اینگونه است که خود می فرماید:

«تنها کسانی می توانند قانون خدای را اجرا نمایند که اهل سازش نبوده، و خود را همرنگ محیط نساخته و آمال نفسانی پیروی نکنند».[8]

و این سه ویژگی به خوبی در وجود حضرتش مشاهده می شد. آنگاه که مردم پس از کشته شدن عثمان به او روی می آورند، رسماً اعلام می کند که:

«آگاه باشید، اگر دعوت شما را اجابت کنم. طبق آنچه خود می دانم با شما رفتار خواهم کرد و به سخن این و آن و سرزنش ملامتگران گوش فرا نخواهم داد». [9]

آنگاه که امام علی (ع) با سپاه تحت فرماندهی اش از یمن برمی گشت و حله های یمانی همراه داشت که متعلق به بیت المال بود، نه خودش یکی از آن حله ها را پوشید و نه به سپاهیان خود اجازه داد تا در آن ها تصرف کند، یکی دو منزل نزدیک مکه (آن زمان رسول خدا (ص) برای حج در آنجا به سر می برد) خود برای گزارش زودتر به حضور پیامبر (ص) رسید و سپس برگشت تا همراه سربازانش وارد مکه شود.

وقتی به محل سربازان رسید مشاهده کرد که آن ها حله ها را بیرون آورده و پوشیده اند، بدون هیچ ملاحظه و مصلحت اندیشی سیاسی همه را از تن آن ها برکند و در جای اول گذاشت. سربازان ناراحت شدند. وقتی خدمت پیامبر (ص) رسیدند از جمله چیزهایی که رسول خدا (ص) از آن ها پرسید این بود که از رفتار فرمانده تان راضی هستید؟ گفتند: بلی، اما … (و قصه حله ها را به عرض می رساندند) اینجا بود که رسول خدا (ص) فرمود:

«از علی (ع) شکایت نکنید که او خشن ترین کس است در ذات خدا».[10]

امام علی (ع) می فرماید:

«به جانم سوگند در مبارزه با مخالفان حق و آنان که درگمراهی غوطه ورند، آنی سازش و سستی نمی کنم».[11]

مغیره بن شعبه می گوید: در اوائل خلافت امیرمومنان (ع) نزد او رفتم و گفتم تو را نصیحت می کنم که عمال عثمان را عوض نکن و آنان را بر پست های خود باقی گذار. ولی آن بزرگوار نپذیرفت و فرمود: «به خدا قسم در دینم (هرگز با کسی) سازش نمی کنم».[12]

مغیره می گوید: به حضرت (ع) گفتم: پس معاویه را از استانداری شام بر کنار مکن، زیرا او در زمان حکومت عثمان و هم در زمان خلافت عمر در آنجا حکومت کرده، ولی امام (ع) در جوابم گفت:

«به خدا قسم، هرگز حتی برای دو روز هم معاویه را در امر حکومت به کار نمی گیرم».[13]

آری، اگر امام علی (ع) اهل سازش بود، در شورای 6 نفری سازش می کرد و قبل از عثمان به خلافت می رسید، ولی هرگز …

و این ویژگی ذاتاً دشمن پرور است، زیرا دشمن در برابر چنین انسان پولادینی، منفذی هرچند بسیار باریک برای عبور نمی یابد، این است که ناامید می شود و دست به توطئه می زند و طلحه و زبیر می بیند که با قاطعیت امام علی (ع) هرگز نمی توانند سر آشتی فرود آورند و از اینجاست که توطئه را آغاز کنند.

3. عدالت

سومین انگیزه شورش ناکثین، عدالت امام علی (ع) بود.

امام علی (ع) تبلور عدالت در تمام ابعاد آن بود و تا آنجا که برای تحقق عدالت می کوشید که در آن کشته شد و یکی از مهم ترین مسائل دردناک برای دشمنان، بُعد عدالت اقتصادی امام علی (ع) بود.

امام علی (ع) اهل باج دادن نبود که با حاتم بخشی از کیسه بیت المال برای خریدن سیاستمدان و سیاست بازان اقدام کند، او فقط به یک چیز می اندیشد و آن عدالت بود. گروهی از مصلحت اندیشان خدمت امام امیرالمومنین (ع) رسیدند و گفتند:

«شما به افراد سرشناس عرب و قریش سهم بیشتری بدهید و بدین وسیله آنان را به دور خود جمع کنید، زیرا اگر سهم آنان را بر بردگان و غیر عرب ترجیح ندهید، ممکن است به معاویه بپیوندند».[14]

امام (ع) فرمود: آیا بیت المال را صرف جذب افراد کنم؟ آیا باج بدهم؟ راستی کسی که با پول طرفدار ما شود با پول بیشتری که از سوی دیگری بگیرد مخالف ما خواهد شد، ما باید عدالت و مکتب را حفظ کنیم و نظر به حذف افراد از طریق تهدید یا تطمیع نداشته باشیم. من هرگز کسی را بر دیگری ترجیح نمی دهم؛ هر که خواست بماند و هرکس خواست برود.[15]

و آنگاه که به حضرت (ع) می گویند: رهبرا، مردم دوستدار دنیایند و برای به دست آوردن آن در تکاپو؛ اگر از این اموال مقداری بیشتر به اشراف عرب و قریش به کسانی که مخالفت و جداییشان را دوست نداری می بخشیدی وضع رو به راه تر می شد و پراکندگی ایجاد نمی گردید و بهتر می توانستی در بین رعیت خود عدالت به خرج دهی و سرانجام بیت المال را به طور مساوی تقسیم کنی.

حضرت (ع) در جواب آن ها می فرماید:

«آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود از جور و ستم در حق کسانی که بر آن ها حکومت می کنم استمداد جویم، به خدا سوگند تا عمر من باقی است و شب و روز برقرار و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز به چنین کاری دست نمی زنم.

اگر مال (مالی که اینان تقاضای تبعیض در آن را می نمایند) از آن خودم بود به طور مساوی در میان آن ها تقسیم می کردم تا چه رسد به این که این ها همه اموال خداست (و متعلق به بیت المال) آگاه باشید بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است.

این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی بخشنده آن شود، ولی در آخرت موجب سرافکندگی می گردد. (و این کار) در میان مردم (دنیاپرست) گرامیش می نماید، ولی در نزد خداوند خوارش می سازد.

هیچ کس مال خویش را در غیر راهی که خداوند فرموده مصرف نکرد و به غیر اهلش نسپرد، جز اینکه سرانجام خداوند او را از سپاسگزاری آنان محروم ساخت و محبتشان را متوجه دیگری نمود، پس اگر روزی پایش بلغزد و به کمک آنان نیازمند گردد بدترین رفیق و ملامت کننده ترین دوست خواهد بود».[16]

برای امام علی (ع) تنها اجرای عدالت در مورد فرد مطرح نیست. او در مورد همه عدالت را رعایت می کند، چه دشمن و چه دوست. عبدالله فرزند زمعه که از شعیان امیرمومنان علی (ع) است به هنگام خلافت حضرت (ع) نزد امام (ع) می آید و از امام (ع) درخواست مالی می کند. امام (ع) در جواب او می فرماید:

«این ثروت نه مال من است و نه از آن تو، غنیمتی است مربوط به مسلمانان که آن را با شمشیرهایشان به دست آورده اند، اگر تو در نبرد همراهشان بوده ای، سهمی همچون سهم آنان داری، وگرنه دستچین آن ها برای غیر دهان آنان نخواهد بود».[17]

عبدالله بن ابی رافع گوید: طلحه و زبیر نزد امیرمومنان علی (ع) آمدند و گفتند: عمر (در تقسیم بیت المال) با ما این گونه رفتار نمی کرد. امام علی (ع) فرمود: آیا پیامبر خدا (ص) بیت المال را به تساوی بین مسلمانان تقسیم نمی کرد؟ گفتند: بلی. امام علی (ع) فرمود: آیا شیوه پیامبر (ص) سزاوارتر به پیروی است یا شیوه عمر؟

گفتند: شیوه رسول خدا (ص)، ولی ای امیرمومنان، ما دارای سوابق (انقلابی!) هستیم و زحمت و مشقت کشیده ایم و در راه اسلام رنج برده ایم و از نزدیکان پیامبریم (ص).

امام علی (ص) فرمود: آیا سابقه شما بیشتر است یا من؟

– سابقه شما.

– آیا نزدیکی شما به پیامبر (ص) بیشتر است یا نزدیکی من؟

– نزدیکی شما.

– آیا شما بیشتر در راه اسلام رنج بردید یا من؟

– شما.

فرمود:

«پس به خدا قسم من و این اجیرم (با دستش اشاره به اجیر فرمود) مساوی هستیم».[18]

مقداری از اموال عمومی را خدمت حضرت علی (ع) آوردند و مردم برای گرفتن آن هجوم بردند، امام (ع) برای آن که حیف و میلی پیش نیاید، دیواری از طناب دور اموال کشید و به مردم فرمود:

از اموال فاصله بگیرید و از آن طرف طناب جلوتر نیایید. سپس خود امام (ع) وارد شد و تمام اموال را میان نمایندگان قبایل آن روز تقسیم نمود. در پایان کار نگاه امام (ع) به نانی افتاد که در یکی از ظرف ها باقی مانده بود، امام (ع) دستور داد این نان را نیز همچون تمام بیت المال به هفت قسمت تقسیم نمایند و به هر طایفه سهمی بدهند.[19]

به هنگام تقسیم بیت المال کودکی از نوه های امام (ع) آمد و چیزی برداشت و رفت، امام (ع) سراسیمه به دنبال وی دوید و آن را از دستش گرفت و به بیت المال برگردانید. مردم به حضرت (ع) گفتند که این کودک هم سهمی دارد. امام (ع) فرمود: هرگز، بلکه تنها پدرش سهمی دارد، آن هم به قدر سهم هر مسلمان عادی، هرگاه آن را گرفت هر قدر که لازم بداند به آن طفل نیز خواهد داد.[20]

و این فریاد امام علی (ع) است که:

«سوگند به خدا اگر شب را بر روی خارهای سعدان بیدار به سر برم و یا در غل ها و زنجیرها بسته شوم برایم محبوب تر است از این که خدا و رسولش (ص) را روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم کرده و چیزی از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به کسی ستم روا دارم آن هم برای جسمی که تار و پودش به سرعت به سوی کهنگی پیش می رود و مدت های طولانی در میان خاک ها می ماند». [21]

و آنگاه داستان برادرش عقیل را این گونه ذکر می کند:

«سوگند به خدا، عقیل را دیدم که به شدت فقیر شده بود و از من می خواست که یک من از گندم های شما را به او بخشم و کودکانش را دیدم که از گرسنگی موهایشان ژولیده و رنگشان دگرگون گشته، گویا صورتشان نیلگون شده بود.

عقیل باز هم اصرار کرد و چند بار خواسته خود را تکرار نمود، من به او گوش فرا دادم، خیال کرد که من دینم را به او می فروشم و به دلخواه او قدم برمی دارم و از راه رسم خویش دست می کشم. آن گاه آهنی را در آتش گداختم و آن را به بدنش نزدیک ساختم تا با حرارت آن عبرت گیرد. ناله ای همچون بیمارانی که از شدت درد می نالند سرداد و چیزی نمانده بود که از حرارت آن بسوزد.

به او گفتم: هان ای عقیل! زنان سوگمند در سوگ تو بگریند، از آهن تفتیده ای که انسانی آن را به صورت بازیچه سرخ کرده ناله می کنی، اما من را به سوی آتشی می کشانی که خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است، تو از این رنج می نالی و من از آتش سوزان نالان نشوم».[22]

و آن گاه که در آخرین بخش این خطبه می فرماید:

«از این سرگذشت شگفت آورتر داستان کسی است که نیمه شب ظرفی سرپوشیده پر از حلوای خوش طعم و لذیذ به درب خانه ما آورد، ولی این حلوا معجونی بود که من از آن متنفر شدم، گویا آن را با آب دهان یا زهر مار خمیر کرده بودند. به او گفتم: هدیه است یا زکات و یا صدقه، که این دو بر ما اهل بیت (ع) حرام است؟

گفت: نه این است و نه آن، بلکه هدیه است. به او گفتم: زنان بچه مرده بر تو گریه کنند، آیا از طریق آیین خدا وارد شده ای که مرا بفریبی، دستگاه ادراکت به هم ریخته یا دیوانه شده ای و یا هذیان می گویی؟

به خدا سوگند اگر اقلیم های هفت گانه با آنچه در زیر آسمان ها است به من دهند که خداوند را با گرفتن پوست جویی از دهان مورچه ای نافرمانی کنم، هرگز نخواهم کرد و این دنیای شما از برگ جویده ای که در دهان ملخی باشد، نزد من خوارتر و بی ارزش تر است».[23]

حضرت (ع) می فرماید: با هفت چیز نزد خدا بر مردم حجت می آورم: برپا داشتن نماز، دادن زکات، امر به معروف و نهی از منکر، تقسیم به مساوات، عدالت در میان مردم و برپا داشتن حدود الهی.[24]

4. استرداد اموال خائنان به بیت المال

چهارمین انگیزه مخالفت ناکثین (پیمان شکنان) عبارت است از: بعد ضد استثماری و ضد غارتگری حکومت امام علی (ع).

در حکومت امام علی (ع)، نه تنها جلوی غارتگری ها و تجاوزات گرفته شد، بلکه عزم قاطع بر بازگرداندن اموال حیف و میل شده در حکومت های پیشین به بیت المال وجود داشت. این رویکرد باعث آغاز دشمنی ها با حکومت ایشان شد. افرادی که در زمان عثمان ثروت های هنگفتی به دست آورده بودند، با دیدن این اقدامات امام علی (ع)، حتی اگر با او بیعت کرده بودند، به شورش پرداختند. برای این افراد، اصلی ترین مسئله، حفظ ثروت و مقام بود و دیگر مسائل برایشان فرعی به حساب می آمد.

حضرت (ع) در خطبه معروف شقشقیه درباره غارتگری هایی که در حکومت عثمان صورت گرفت می فرماید:

«… بالاخره سومی به پا خاست، او همانند شتر پرخور و شکم برآمده، همتی جز جمع آوری و خوردن بیت المال نداشت، بستگان پدریش به همکاریش برخاستند. آن ها همچون شتران گرسنه ای بودند که بهاران به علف زار می افتند و با ولع عجیبی گیاهان را می بلعند … ».[25]

و چه کلام به جایی: همچون شتران گرسنه ای که بهاران به علف زار بیافتند.

آری، طلحه انقلابی، که علیه عثمان شورش کرد از حکومت عثمان 32،200،000 درهم و زبیر 59،800،000 درهم به ارث برده اند.[26]

وقتی امام علی (ع) در اولین خطبه اش اعلان بازگرداندن آن ها به بیت المال را می نماید، سر به شورش می زنند.

«آگاه باشید، هر قطعه زمین از اراضی عمومی مسلمانان که بدون جهت عثمان آن را به دیگران داده و اموال و ثروتهایی که بر خلاف قانون از بیت المال به دیگران بخشیده باید به بیت المال برگردد، زیرا حق گذشته را چیزی باطل نمی کند، حتی اگر به وسیله آن اموال زنانی گرفته شده یا کنیزانی خریداری شده باشد، آن ها را بر می گردانم، زیرا در عدل گشایش است و آن کس که عدل و داد بر او ناگوار است، جور و ستم بر او دشوارتر خواهد بود».[27]

نتیجه گیری

حکومت امام علی (ع) مبتنی بر دستورات قرآن و سنت رسول خدا (ص) شکل گرفت و با قاطعیت و تاکید بر عدالت، در برابر انحرافات دینی ایستاد. با وجود فتنه ها و جنگ های فراوان، در دوران حکومت امام علی (ع) خدمات اقتصادی فراوانی انجام شد و اموال خائنان به بیت المال بازگشت.

پی نوشت ها

[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 16.

[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 205.

[3] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11،ص16.

[4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج10،ص231.

[5] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11،ص10.

[6] . احزاب، 39.

[7] . مائده، 54.

[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 110.

[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 92.

[10] . مجلسی، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۱۶.

[11] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 24.

[12] . مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص364.

[13] . مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص241.

[14] . نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۹۱.

[15] . مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص108.

[16] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 126.

[17] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 232.

[18] . مجلسی، بحارالانوار، ج41، ص116.

[19] . مجلسی، بحارالانوار، ج41، ص136.

[20] . قرشی، حیاة الامام الحسن، ج1، ص388.

[21] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 224.

[22] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 224.

[23] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 224.

[24] . ابن بابویه (صدوق)، الخصال، ج2، ص363.

[25] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه شقشقیه.

[26] . امینی، الغدیر، ج8، ص286.

[27] . امینی، الغدیر، ج8، ص287.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1363.
  3. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، مصحح: على اكبر غفارى، قم، جامعه مدرسين‌، 1362.
  4. امینی، عبدالحسین، الغدير في الكتاب و السنة و الادب، قم، مرکز الغدير للدراسات الاسلامية، 1416ق.
  5. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  6. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن بن علی (ع)، بیروت، دار البلاغة، 1413ق.
  7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احياء التراث العربی، 1300.
  8. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، موسسة دار الهجرة، 1409ق.
  9. نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، موسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1408ق.

 

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

«ناکثین (پیمان شکنان)»، از کتاب: کاوشی در نهج البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1364.

ویژگی های چهارگانه حکومت امام علی (ع) براساس نهج البلاغه

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.