دقت و تأمل در سخنان حضرت على (ع) نشان مي دهد كه آفرینش جهان با دو انفجار متفاوت انجام گرفته است. انفجار نخست فضا، زمان و ماده را ایجاد کرده، و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را به وجود آورده اند.
تلاش بشر برای درک آفرینش جهان
بشر در طول تاريخ هميشه تلاش كرده است تا بفهمد كه آفرینش جهان چگونه بوده است تا بتواند به این جهان معنا و مفهوم ببخشد. براى همين نظريه هاى زيادى تا كنون پیرامون آفرینش جهان عنوان شده است؛ اين نظريه ها تلاش كرده اند تا توضيح دهند كه آفرینش جهان از چه و چگونه بوده است؟ و چگونه در حال تداوم است؟ و چه قوانينى بر آن حاكم است؟ و بالاخره سرنوشت اين جهان چيست؟
یکی از نظريه هاى مهمى كه امروز بر جهان علم حكمفرمايى مى كنند، نظريه انفجار بزرگ است. نظريه ديگر نیز جهان تورّمى عنوان می شود. اين دو نظريه گر چه بسيارى از حوادث جهان را با دقت توضيح و تبيين مى كنند، اما از جهاتى دچار تناقض و كاستى هايى هستند كه هنوز براى آن ها پاسخى پيدا نشده است.
سخنان امیر مؤمنان (ع) درباره آفرینش جهان در نهج البلاغه گر چه منحصراً با نظريه انفجار بزرگ و مدل تورّمى جهان انطباق كامل ندارد، اما هر دو را در بر دارد. گويا اين دو نظريه گوشه اى از حقيقت را، نه همه آن را بيان داشته اند.
آفرینش جهان در خطبه اول نهج البلاغه
حضرت على (ع) در خطبه اول به طور مفصل به آفرینش جهان توسط خداوند پرداخته و فرموده است: «ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ[1]، پس خداوند شكافت جوهاى لايتناهى را، اطراف و گوشه هاى آن را باز نموده، بالاى فضا هوا و جاى خالى را بيافريد.»
1. آفرینش فضا
جهان مادى مجموعه موجوداتى است كه در ظرف فضا وجود دارد. البته فضا هم جزئى از جهان است كه خلق شده است. تصور اينكه قبل از خلقت هيچ چيزى حتى فضا هم وجود نداشته است، براى ما مشكل است. براى همين حضرت على (ع) به شكافت فضا اشاره نموده و فرموده است: «ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ[2]، پس خداوند شكافت فضاها را آفرید.»
«فتق» يعنى شكافتن، گشودن و باز كردن. علامه طباطبائى مى نویسد: «فتق يعنى انشقاق جزءها از كل ها، جدا كردن موجودات و نشر و زياد كردن آن ها، گسترش جهان به سبب خلقت جديد.»[3] معناى «فتق الاجواء» نشان مى دهد كه جهان يكپارچه و در يك جا جمع شده بود، چون در اين صورت است كه شكافتن و گسترش دادن معنى پيدا مى كند. تا چيزى در يك جا جمع نباشد نيازى به سخن گفتن از شكافتن و گشودن نيست.
قرآن کریم می فرماید: «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا[4]، آيا كسانى كه كفر ورزيدند، نديده اند كه آسمان ها و زمين، جملگى به هم پيوسته بودند؟ از اين رو آن دو را از هم شكافتيم.» طبق نظر بعضى از مفسران این آیه قرآن به يكپارچگى آسمان و زمين اشاره نموده است. اين يكپارچگى به معنى اين است كه جهان در يك جا جمع شده بود و خداوند آن ها را از هم گشوده است.
سخن حضرت على (ع) كه مى فرمايد: «شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ»[5] نشان مي دهد زماني كه فضاها شكافته مى شود جهان به سرعت از هر طرف به انبساط مى پردازد تا جاى خالى براى خلقت فراهم آيد. اما جاى خالى به معناى اين نيست كه چيزى در آن نبوده است، بلكه اين فضاى خالى بايد پر از ذراتى بوده باشد كه در حال ايجاد و گريختن از مركز خلقت بوده باشد. شايد براى همين باشد كه حضرت در ادامه مى فرمايد «خداوند آب را بر پشت بادی سخت وزنده قرار داد.»
همچنين شكافتن فضاها به طور ضمنى به ما مى گويد، كه جهان براى گسترش از يك نقطه خيز برداشته است و اين خيز باعث بادى سهمگين شده كه حضرت در ادامه به آن اشاره نموده است. اما آيا حضرت على (ع) هم در اينجا از يك انفجارگونه آغازين سخن گفته است؟
2. جارى شدن آب در فضا توسط باد
«فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ[6]، پس جارى ساخت خداوند آبى پر جنب و جوش و موّاج را كه بسيار متراكم و روى هم انباشته بود بر پشت بادى سخت وزنده و در هم كوبنده قرار داد.»
فعل «أجرى» نشان مى دهد كه اين آب به سرعت در فضا در حال رفتن و انبساط بوده است و ميل داشته كه پراكنده شود. هر چيزى بايد قبل از پراكنده شدن در يك جا جمع باشد تا انبساط و پراكندگى معنا پيدا كند. از طرف ديگر اين آب بر پشت باد سخت وزنده و پر سر و صدا قرار داشته است. يعنى باد و آب هر دو در حال انبساط بوده اند و اين انبساط نشان مى دهد كه آب و باد هر دو حركتشان را از يك نقطه شروع كرده اند.
بيش از يك نقطه هم در آغاز آفرینش جهان نبايد وجود داشته باشد، چون هيچ مكانى قبل از جارى شدن آب و باد كه با شكافت فضا آغاز شد وجود نداشته است، بلكه تصور مى رود وزيدن باد و جارى شدن آب بعد از مدت زمانى خيلى كم از شكافت فضا صورت گرفته باشد. اين مدت زمان احتمالا كسرى از ثانيه بايد بوده باشد؛ يعنى زمانى كه فضاها شكافته شد بى درنگ باد وزيد و همزمان آب را حمل نمود.
وجود اين باد پر سر و صدا و سريع كه آب را حمل مى كرد به ما تلقين مى كند كه انفجار ناگهانى در ميان بوده است كه از يك نقطه شروع شده و در حال دور شدن از مبدأ تكوينش بوده است. برای همین بررسى دقيق سخنان حضرت نشان مي دهد، كه گريزى از قبول يك حالت انفجارگونه در آغاز آفرینش جهان نيست و همچنين گريزى از قبول آغاز جهان از يك نقطه نيست، زيرا هيچ چيزى حتى فضا قبل از آغاز جهان وجود نداشته است.
حالا فرض كنيد اگر جهان بخواهد به صورت تدريجى شكل بگيرد لاجرم بايد از يك نقطه شروع شده و گسترش پيدا كند. چنين سخنانى نشان مى دهد كه در جهان اوليه يك نقطه بسيار پرانرژى به سرعت براى انبساط و گسترش خيز برداشته است و پس از اندكى از آغاز آفرینش جهان باد حاصل از انفجار، انبوه آب در حال خلق شدن را حمل نموده است.
اما چنين برداشتى از سخنان حضرت على (ع) با نظريه انفجار بزرگ تفاوت هايى دارد، و آن اين است كه در نظريه انفجار بزرگ جهان و تحولات آن بايد تنها از يك انفجار ناشى شده باشد و اين انفجار به تنهايى جهان را به وجود آورده و مسئول تمام پيامدهاى تكاملى آن است.
اگر از سخنان امام على (ع) يك حالت انفجار گونه را استنباط كنيم، آن وقت بايد بگوئيم كه حضرت على (ع) يك انفجار را براى گسترش و ايجاد خلقت كافى نمى دانسته است. براى همين بعد از اينكه در باره انفجار اوليه و حوادث بعد از آن سخن گفته، انفجار دوم را مطرح نموده است.
سه خصوصیت آب آغازین
حضرت مى فرمايد: «فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً[7]، پس جارى ساخت در آن آبى.» اين آب چند خصوصيت داشته است:
1ـ بسيار پر جنب و جوش بود. اين نشان مي دهد كه انرژى جنبشى اين آب بسيار بالا بوده است. دليل حتمى آن هم بايد اين باشد كه اين آب بسيار داغ بوده و دماى آن به ميلياردها درجه مى رسيده است.
2ـ اين آب بسيار متراكم بوده است. اين تراكم فشردگى ذرات آب را نشان مي دهد. يعنى در واحد حجم چگالى اين آب بسيار بالا بوده است. شايد اين آب نسبت به آب آشاميدنى ما ميلياردها بار فشرده تر بوده است. (چون در همه اين موارد صيغه مبالغه بكار رفته است.)
3ـ از اين آب آفرینش جهان صورت گرفته است.
اين خصوصيات نشان مي دهد، آبى كه حضرت على (ع) از آن سخن گفته است، آبى با خصوصيات عجيب بوده است، كه ما در روى زمين آن را هرگز تجربه نكرده ايم و بسيار ساده لوحانه خواهد بود كه ما فكر كنيم اين آب همانند آبى بوده است كه ما آن را مي آشاميم و يا به تجربه در زمين آن را ديده ايم. امروزه ما مي دانيم كه چگونه در درون زمين ماگما وجود دارد و از دهانه آتشفشان ها بيرون مى آيد، سپس سرد شده و به سنگ تبديل مي شود. اين ماگما كه به صورت مايع گداخته با دماى بالاست، به صورت آب روان است.
خصوصیت های دریای آغازین
اما ساختار اين آب چگونه بايد بوده باشد؟ از آن جائي كه به علت دماى بسيار بالا هيچ اتمى نمى توانسته در شرايط اوليه جهان موجوديت خود را حفظ كند و همچنين اجزاى اتم نيز در چنين دمايى متلاشى مي شدند، بايد اين آب از اجزاى بنيادينى كه مي توانسته چنين دمايى را تحمل كند، تشكيل يافته باشد. اين اجزا احتمالا كوارك ها مي توانند باشند. چون طبيعتى كه ما مي شناسيم در اصل و ريشه از سه ذره تشكيل يافته است. كوارك بالا، كوارك پائين و الكترون. در حقيقت اين سه ذره قوام دهنده اتمى هستند كه جهان از آن ساخته شده است.
پس بايد آب انبوهى كه در آغاز آفرینش جهان وجود داشت درياى جوشانى بوده باشد كه عمدتا از كوارك ها ساخته شده بود. در واقع درياى اوليه درياى كوارك ها بوده است. آن وقت علم به ما مي گويد كه اين دريا چقدر بايد داغ و متراكم باشد.
اما وسعت و حجم اين دريا چقدر بوده است؟ از سخنان حضرت على (ع) فهميده مي شود كه اين دريا بسيار عظيم بوده باشد. آنقدر عظيم، كه توانسته هفت آسمان را به وجود آورد. و طبق آيه اى از قرآن كريم تمام آنچه كه ما به صورت ستاره مى بينيم جزء آسمان اول است، همچنان كه حضرت نيز در ادامه سحنان خود بيان داشته است كه خداوند آسمان اول را از ستاره پر كرد. طبق اين، تمام آنچه كه ما امروزه با قوي ترين تلسكوپ ها از ميليون ها سال نورى به كهكشان ها نظاره مي كنيم جزء آسمان اول است.
پس بايد بگوئيم كه ما مقدار ناچيزى از ماده را در جهان هستى در تيررس داريم و شايد بيش از 95 درصد ماده موجود در درياى اوليه از تيررس ما خارج هستند و ما قادر نيستيم به وجود آن پى ببريم.
خصوصیت های باد آغازین
سخن حضرت على(ع) كه فرمود: «حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ»[8] نشان مى دهد كه اين آب بر پشت بادى تند در حال حركت و گريز بود است. چنين استنباط مي شود كه همزمان با گشودن فضاها، باد و آب موجوديت يافته و به سرعت از مركز خلقت به جلو مى تاختند و مى خواستند منبسط شده و در فضاى گشاده متفرق شوند.
اما ماهيت اين باد چه بوده است؟ بدون شك اين باد مثل بادى نبوده است كه ما به تجربه در كره زمين آن را مى شناسيم. حركت مولكول هاى هوا در كره زمين را باد مى ناميم. اين حركت ناشى از اختلاف فشار در دو منطقه كره زمين مى باشد. به عبارتى گسيل مولكول هاى هوا از منطقه به منطقه ديگر را باد مى گويند؛ اين گسيل مي تواند آرام يا شديد باشد. ما همچنين بادهاى خورشيدى و بادهايى كه از اعماق فضا مى آيد نيز مى شناسيم.
فرق اين بادها با بادهاى سطح زمين اين است كه ذرات تشكيل دهنده بادهاى خورشيدى و كيهانى، بنيادى و بسيار ريز هستند و غالباً با سرعت نور حركت مى كنند. با توجه به اين مطالب، حضرت على (ع) از چه نوع بادى سخن گفته است؟ اجزاى اين باد چگونه بوده است؟ امام على (ع) در نهج البلاغه از دو نوع باد سخن گفته است:
1ـ بادى كه زايش داشته است.
2ـ بادى كه عقيم بوده است.
منظور از بادى كه زايش داشته است، بادى است كه نه تنها بنيان فضا را ايجاد مى كرد، بلكه با انبساط خود ذرات و امواج بنيادى را در سطح خود ايجاد مى كرد. براى همين پس از گذشت اندك زمانى انبوهى از از ذرات و امواج خلق شده و درياى جوشان عظيمى را بوجود مى آورند كه در حال انبساط و حركت سريع بوده است.
براى بدست آوردن درك بهتر ما بايد به توضيح دو نوع موج بپردازيم. اعتقاد به اين دو نوع موج چيزى است كه ما از تفكر در سخنان حضرت على (ع) و همچنين سخنان ملاصدرا در باب حركت بدست مى آوريم، كه عبارتند از:
1ـ امواج اصلي: كه با طول موج بسيار بلند از يك نقطه بسيار پرانرژى قاهر و غالب به جولان در مى آيند. اين امواج بعد از بوجود آمدن هرگز از بين نمى رود و گويا اجزاى اين امواج پيوستارى را تشكيل مى دهند كه در فضا در حال گسترش و انبساط هستند، مثل يك طناب بزرگى كه بر اثر حركت موجى شكل امواج پشت سر هم در آن ايجاد شوند.
2ـ امواج فرعى: اين امواج وجود مستقل ندارند بلكه متكى و وابسته به امواج بزرگ هستند. همچنين اين امواج لحظه اى بيش وجود را تجربه نمى كنند (يعنى بعد اينكه خلق شدند بلافاصله از بين مى روند). اين امواج به علت تراكم و قدرت انرژى امواج بزرگ در روى آن ها پديدار شده و بعد از سير يك طول موج كامل نابوده شده و در امواج بزرگ محو مى شوند. اما محو شدن آن ها در امواج بزرگ مقدمه اى براى پدیدآوردن موجى همتراز، با موج قبلى مي شود. چنين روندى تداوم پيدا مي كند و موج فرعى سيكلى از وجود و نابودى را تداوم مى بخشد.
گويا تمام جهان ماده از امواج فرعى تشكيل شده است. موادى كه ما آن را در طبيعت مشاهده مى كنيم در هر ثانيه ميليون ها بار وجود و نابودى را در خود دارد. اما مغز ما به علت سرعت چنين روندى آن را احساس نمى كند، بلكه همه چيز را ثابت مى انگارد. (مانند روشن و خاموش شدن سريع لامپ كه ما آن را بصورت روشنائى متداوم درك مى كنيم.) همچنين موادى كه ما در طبيعت مشاهده مى كنيم از انباشت امواج فرعى تشكيل يافته است. اما ما ماده را به صورت جامد و در غالب اتم ها مشاهده مى كنيم.
وجود امواج اصلى كه از يك نقطه بسيار پر قدرت به جولان مى آيد درك فضا را براى ما بوجود مى آورد اين نقطه پر قدرت همان نقطه اى مى تواند باشد كه خداوند فضاها را از آنجا شكافت و جهان را گسترش داد. ادامه سخنان حضرت على (ع) به ما مى فهماند كه اين امواج همچنان در حال جولان هستند و به طور متداوم از آن نقطه به پرواز در آمده و در سرتاسر هستى انبساط پيدا مى كند.
گويا حركت سريع اين امواج بعد از آغاز آفرینش جهان به باد تند تعبير شده است كه آب را در پشت خود حمل مى كرده است. البته همانطور كه گفته شد اين امواج همزمان با حركت رو به انبساط، ماده را در سطح خود خلق مى كردند. يعنى اين امواج زايش داشته اند. طبیعتا ماده ايجاد شده همراه امواج به جلو مى شتافتند، مثل اينكه باد آب را حمل مى كرد. طولى نمى كشد كه آنقدر ماده خلق شده زياد مى شود، كه شرايط فيزيكى جديدى بوجود مى آيد تا مانع انبساط ماده شود.
3. بازگشت آب توسط باد
حضرت می فرماید: «فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ[9]، پس امر كرد به باد كه آب را باز گرداند و باد را محكم بر آن آب مسلط گردانيد و به مرز و سطح آب نزديك كرد.»
از زياد شدن ميزان ماده خلق شده كه به صورت درياى آتشين عظيم، در حال حركت بود، نيروى گرانش به تدريج بر نيروى گريز و فرار فزونى مى يابد و بالاخره بر آن غلبه كرده، حركت دريا جوشان را متوقف مى سازد و آن را از هر سو با قدرت بر مى گرداند تا در يك نقطه گرد آورد. بدين صورت آب درياى جوشان كه ذرات تشكيل دهنده آن از كوارك ها بود به سوى خاستگاه خود بر مي گردد.
جمله «سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ» تسلط و فزونى يافتن نيروى گرانش بر نيروى حركت آب بوده است كه با سرعت در حال حركت و انبساط بوده است. و جمله «قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ» به ما مى گويد كه اين نيرو از سطح آن دريا در حال اعمال به سوى مركز بوده است، يا ممكن است خميدگى امواج گرانشى جهت بازگرداندن آب دريا باشد.
از سخنان حضرت على (ع) چنين بر مى آيد که همان بادى كه آب را به جلو مى برده است مسئول برگرداندن آب بوده است. چنين عبارتى نشان دهنده اين است كه علت به وجود آمدن نيروى گرانش امواج اصلى و بزرگ مى باشند همان امواجى كه نه تنها بنيان فضا را ايجاد كردند بلكه ماده را در سطح خود خلق نمودند.
حضرت در ادامه می فرماید: «الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ[10]، هوا از زير آن باد گشاده و آب از بالاى آن ريخته شد.»
اين عبارت بيان رويدادهايى است كه آب هنگام برگشت با آن روبرو شده است. گمان مي رود انبوهى از آب كه خلق مى شد و از مركز خلقت با گذشت زمان دور مى شد و انبساط پيدا مي كرد. براى همین مركز اين كره از آب خالى شده و تنها فضاى خالى حاكم بوده است. بنابراين زماني كه اين آب توسط گرانش گرد مى آمد گو اينكه فقط هوا در زير آن وجود دارد و آب از بالا به سمت پائين در حال ريزش و انقباض بوده است.
امّا آبى كه توسط باد برگردانده شد چه سرنوشتى پيدا كرد؟ اين آب بعد از اينكه از حركت بازايستاد حركت رو به افزايشى را به سوى خاستگاه خود طى مى كند و بعد از گذشت زمانى از هر سو گرد آمده و در يك جا جمع مى شود. اما نيروى گرانش نمى تواند بيش از اندازه آن را در هم فرو ببرد و به يك نقطه فوق چگال (سياهچاله) تبديل كند، چون ادامه سخنان حضرت على (ع) چنين دركى را به ما نمى دهد كه شرح آن خواهد آمد.
به هرحال اين درياى جوشان كوارك ها با اين سرگذشت بيان شده تا آغاز انفجار دوم بسيار فعال و نا آرام بوده است، و مثل يك گلوله آتشين محتواى تمام جهان هستى را در خود داشته است. جايگاه اين درياى آتشين بايد همان جايى باشد كه خلقت از آنجا شكافته شد.
نتیجه گیری
سخنان حضرت على (ع) درباره آفرینش جهان در نهج البلاغه گرچه با نظريه انفجار بزرگ و مدل تورّمى جهان انطباق كامل ندارد، اما هر دو را در بر دارد. با توجه به خطبه اول نهج البلاغه، در سرآغاز آفرینش جهان، با انفجاری بزرگ فضا خلق گشته، سپس آب توسط باد در فضا جاری شده است و در مرحله سوم باد آب را بازگردانده است. بر خلاف نظریه مشهور انفجار بزرگ، این یک انفجار برای آفرینش جهان کافی نبوده و به انفجار دومی نیاز بوده است.
پی نوشت ها
[1] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[2] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[3] . ر.ک: علامه طباطبایی، المیزان، ج14، ص392
[4] . أنبیاء/30
[5] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[6] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[7] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[8] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[9] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[10] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
منابع
1. قرآن کریم
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
3. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، الأعلمی، چاپ سوم، 1393ق
منبع مقاله | اقتباس از:
رحمانی، بهمن، آفرینش جهان در نهج البلاغه، دانشنامه پژوهه






















