جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اخلاق و تربیت

نگاهی بر اصل اعتدال در نهج البلاغه – بخش دوم

نگاهی بر اصل اعتدال در نهج البلاغه - بخش دوم

اصل اعتدال، یک اصل اساسی در همه امور بشری و به خصوص مباحث سبک زندگی و امور دینی است. در مقاله نگاهی بر اصل اعتدال در نهج البلاغه – بخش اول گفته شد که اصل اعتدال، یک اصل عقلانی است که به همین دلیل عقلانی بودن، مورد تایید و تاکید دین مبین اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) که سرآمد اولیا و اوصیا هستند، در کلام نورانی خود که توسط سید رضی جمع آوری و به نهج البلاغه نامیده شده است، بارها و بارها پیرامون رعایت، اهمیت و چگونگی اصل اعتدال سخن رانده اند. در بخش دوم این مقاله، به ادامه بررسی اصل اعتدال در نهج البلاغه و مصادیق این اصل در کلام حضرت خواهیم پرداخت.

دین، بر محور اصل اعتدال

ساختار دین در همه وجوه، ساختاری معتدل دارد و نیک می دانیم که یک مجموعه معتدل، می تواند مردمان را به اعتدال رهنمون شود و آن ها را در یک مسیر ثابت به پیش ببرد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در ضمن خطبه ای پیرامون اصل اعتدال در دین فرموده است:

«أَلَا وَ إِنَّ شَرَائِعَ الدِّينِ وَاحِدَةٌ، وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَ غَيْمَ، وَ مَنْ وَقَفَ عَنْهَا ضَلَّ وَ نَدِمَ؛[1] آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است و راههای آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد».

انحراف از اعتدال در هر چیز موجب انحراف از حق و گمراهی و تباهی و پشیمانی است، چنانکه امیرالمومنین علی (علیه السلام) در وصیتی به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) بدو چنین سفارش فرموده است: «مَنْ تَرَكَ الْقَصْدَ جَارَ؛[2] هر که میانه روی را ترک کند از راه حق منحرف شود».

اصل اعتدال در امور زندگی و ارتباطات

پیشوایان معصوم دین، از آنجایی که خواهان سعادت بشری در همه أفعال هستند، مردم را به رعایت اصل اعتدال در کارها توصیه نموده و از افراط و تفریط بازداشته اند. از امیرالمومنین علی (علیه السلام) درباره رعایت اصل اعتدال در امور روزمره اینگونه روایت شده است:

«عَلَيْكَ بِالْقَصْدِ فِي الْأُمُورِ، فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصْدِ جَارَ وَ مَنْ أَخَذَ بِهِ عَدَلَ؛[3] بر تو باد به میانه روی در کارها زیرا هر که از میانه روی روی برگرداند ستم کند و هر که بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار کند».

انسانی که شاکله اعتدال ندارد، در همه امور به افراط و تفریط عمل می کند و از حق دور می شود و به ستم آلوده می گردد و خود را تباه می سازد، چنانکه امیرالمومنین علی (علیه السلام) درباره دوستان و دشمنان خود که به اصل اعتدال توجه یا بی توجهی کرده اند فرمودند:

«وَ سَيَهْلِكُ فِي صِنْفَانِ: مُحِبُّ مُفْرِطٌ، يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ، وَ مُبْغِضُ مُفْرِطٌ، يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ، وَ خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالاالنَّمَطُ الْأَوْسَطُ، فَالْزِمُوهُ؛[4]

به زودی دو دسته به خاطر من تباه شوند؛ دوستی که کار را به افراط کشاند و محبت او را به راه غیر حق براند؛ و آن که در بغض اندازه نگاه نداشت و بغضش او را به راهی که راست نیست درآورد؛ حال آن دسته درباره من نیکوست که راه میانه را پوید و از افراط و تفریط دوری جوید، پس همراه آنان روید».

امیرالمومنین علی (علیه السلام) هر دو گروه را چه آنان که در حق او و در دوستی با او افراط کردند و چه آنان که در حق او و دوستی با او تفریط نمودند هلاک شده معرفی کرده و فرموده است:

«هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ: مُحِبُّ غَالٍ، وَ مُبْغِضٌ قَالٍ؛[5] دو کس به خاطر من تباه شدند؛ دوستی که اندازه نگاه نداشت و دشمنی که بغض مرا در دل کاشت».

دوستی اولیای خدا از کمالات و فضایل انسانی است و بی گمان تفریط در آن تا سرحد دشمنی و ستیز با آنان، و نیز افراط در دوستی آنان تا سر حد غلو درباره ایشان موجب تباهی آدمی است.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در سخنی دیگر فرموده است: «يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلَانِ: مَحِبُّ مَفْرِطٌ، وَ بَاهِتٌ مُفْتَر؛[6] دو کس درباره من تباه گردیدند؛ دوستی که از حد بگذراند، دروغ بافنده ای که از آنچه در من نیست سخن راند».

فقدان ساختار تربیتی معتدل و شاکله میانه روی در آدمی، پیوسته انسان را به افراط و تفریط می کشاند که نتیجه ای جز پشیمانی این جهانی و آن جهانی ندارد. به بیان امیرالمومنین علی (علیه السلام): «ثَمَرةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ؛[7] ثمره تفریط و کوتاهی در کارها پشیمانی است».

امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «عَلَيْكَ بِالْقَصْدِ فَإِنَّهُ أَعْوَنُ شَيْءٍ عَلَى حُسْنِ الْعَيْشِ؛[8] بر تو باد به میانه روی در امور زیرا میانه روی یاری کننده ترین چیز برای خوب زندگی کردن است».

زندگی سالم و مناسبات انسانی جز در پرتو میانه روی حاصل نمی شود و هرگونه افراط و تفریط در هر زمینهای تباهگر تربیت کمالی و زندگی و مناسبات انسانی است. در این باره از امیرالمومنین علی (علیه السلام) چنین روایت شده است:«مَنْ أَرَادَ السَّلَامَةَ فَعَلَيْهِ بِالْقَصْدِ؛[9] هر که خواهان سلامت است باید میانه روی پیشه کند».

اصل اعتدال، محور رسیدن به کمال

آنچه بستر تربیت فطری و اتصاف به کمالات انسانی را برای آدمی مهیا می کند دوری از هرگونه افراط و تفریط و دستیابی به شاکله اعتدال است که با برنامه ریزی همه جانبه تربیتی سامان می یابد.کمال آدمی در این است که در همه امور زندگی میانه رو باشد و معتدل عمل نماید. این مسیر، مناسب ترین و کوتاه ترین راه تربیت مطلوب آدمی است.[10] شیخ محمود شبستری، حکیم وعارف نامدار، درگذشته به سال ۷۲۰ هجری، در این باره چنین سروده است:

همه اخلاق نیکو در میانه است

میانه چون صراط المستقیم است

که از افراط و تفریطش کرانه است

ز هر دو جانبش قعر جحیم است[11]

اصل اعتدال در رفتار اولیای الهی

تربیت شده های قرآن کریم و مدرسه نبوی، جلوه های کمال انسانی در کمال اعتدال بودند. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در توصیف اوصیای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، یعنی رهبران دین که الگوهای کامل برای مردمانند فرموده است:«نَحْنُ النُّمْرَقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي؛[12] ما جایگاه میانه ایم، عقب افتادگان باید به ما ملحق شوند و تندروان غلو کننده باید به سوی ما باز گردند».

بدیهی است که كمال یافتگان جز به راه میانه نمی روند و جز بر آن عمل نمی کنند. در دیوان منسوب به امیرالمومنین علی (علیه السلام) آمده است: «نَحْنُ نَؤُمُّ النَّمَطَ الْأَوْسَطا لَسْنَا كَمَنْ قَصَّرَ أَوْ أَفْرَطا؛[13] ما شیوه میانه را می جوییم و از آنان نیستیم که کوتاهی یا فزونکاری کنند».

راه و رسم و سیرت و سنت آنان بر اعتدال بود؛ اعتدالی که کمال انسانی بسته بدان است. امام علی (علیه السلام) درباره این راه و رسم فرموده است: «طَرِيقَتُنَا الْقَصْدُ؛[14] راه و روش ما میانه روی است».

امیرالمومنین علی (علیه السلام) که خود مظهر همه کمالات انسانی است، به اعتدال فراخوانده است که راه اتصاف به همه کمالات از این مجرا می گذرد و افراط و تفریط تباه کننده تربیت کمالی است.

بله؛ هر امر معتدل، رشد دهنده و کمال افزاست چنانکه ایمان آدمی در پرتو اعتدال رشد می یابد و به کمال خود می رسد. از امیر مومنان (علیه السلام) نقل شده است: «ثَلَاتٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ فَقَدْ أَكْمَلَ الْإِيمَانَ الْعَدْلُ فِي الْغَضَبِ وَ الرّضا، وَ الْقَصْدُ فِي الْفَقْرِ وَ الْغِنَا، وَ اعْتِدَالُ الْخَوْفِ وَ الرَّجَا؛[15] سه ویژگی است که در هر که باشد، به تحقیق ایمان را کامل نموده باشد: عدالت در خشم و خشنودی و میانه روی در درویشی و توانگری، و اعتدال بیم و امید».

اساسا سیرت اهل ایمان و راه و رسم کمال یافتگان، میانه روی و اعتدال در همه امور است. چنانکه امیرالمومنین علی (علیه السلام) در توصیف آنان فرموده است:«الْمُؤْمِنُ سِيرَتُهُ الْقَصْدُ؛[16] مومن راه و رسمش میانه روی است».

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در توصیف اهل تقوا و سیرت پرواپیشگان که به تربیت کمالی دست یافته اند چنین فرموده است: «فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ؛[17] پس پرهیزگاران در این جهان صاحبان فضیلتند. گفتارشان صواب و پوششان میانه روی و رفتارشان فروتنی است».

انسانی که در مسیر کمال گام می زند، پوششی از میانه روی بر خود و رفتار و کردار و مناسبات خویش می گستراند و جز به راه اعتدال نمی رود.

عدالت جسم را اقصی الکمال است

ظهور نیکویی در اعتدال است [18]

نتیجه گیری

اصل اعتدال، یکی از اصول مهم و اساسی در مسیر کمال بشریت است که عقل و نقل در کنار یکدیگر به آن اعتبار بخشیده اند. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در زمان های مختلف و به فراخور حال، اصل اعتدال را مورد تاکید قرار داده و محور سلامت معنوی و رفتاری بشر دانسته اند. در رفتار اولیا الهی نیز، همواره اصل اعتدال مشهود بوده است تا بدانجا که امیرالمومنین علی (علیه السلام)، خود را میانه جو معرفی کرده و از افراط گران و تفریط گران خود را جدا می دانند.

پی نوشت ها

[1] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 120.

[2] همان، نامه 31.

[3] تمیمی امدی، غررالحکم، ج 2، ص 20.

[4] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 127.

[5] همان، حکمت 117.

[6] همان، حکمت 469.

[7] همان، حکمت 181.

[8] تمیمی امدی، غررالحکم، ج 2، ص 22.

[9] همان، ج 5، ص 266.

[10] شهید مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج 2، ص 118.

[11] شبستری، گلشن راز، ص 61.

[12] بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 297.

[13] مولانا شوقی، دیوان امام علی (ع)، ص 332.

[14] تمیمی امدی، غررالحکم، ج 4، ص 254.

[15] همان، ج 3، ص 340.

[16] همان، ج 1، ص 74.

[17] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 193.

[18] شبستری، گلشن راز، ص 62.

منبع

با اقتباس از: دلشاد تهرانی، مصطفی، طایر فرخ پی؛ کمالات انسانی در نهج البلاغه، ناشر دریا، 1394.

نگاهی بر اصل اعتدال در نهج البلاغه – بخش دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :