یکی از والاترین صفات انسانی خردمندی است که انسان را به سوی کمال و سعادت راهنمایی می کند. لوازم خردمندی در کلام اهل بیت (ع) و آموزه های دینی جایگاه خاصی دارند و هر کدام از این لوازم، نقشی اساسی در تحکیم اندیشه و بهبود رفتار انسان اجرا می کنند.
قبول سخنان اهل بیت (ع)، پرهیز از تفرقه، خویشتن داری، الگوپذیری از جمله لوازم خردمندی است که نمایانگر منزلت تعقل در زندگی مؤمنانه است. بی شک بهره گیری از لوازم خردمندی سعادت دنیوی و اخروی را رقم می زند و انسان را از گمراهی و انحراف دور می کند.
1. پذیرش سخنان اهل بیت (ع)
«إنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا یَحْمِلُهُ إِلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلإِیمَانِ وَ لا یَعِی حَدِیثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِینَةٌ وَ أَحْلامٌ رَزِينَةٌ[1]، قطعی است که امر ما (ولایت اهل بیت) سخت است و بس دشوار؛ آن را تحمل نمی کند مگر مؤمنی که خداوند قلب او را برای ایمان آزمایش کرده است و حدیث ما را جز دل های امین و عقول و خردهای متین نگاه نمی دارد»
خردمندان جهان همیشه از اندیشه و سخن نیکو استقبال می کنند؛ زیرا انسان به فطرت زیباپسندی و نیک خواهی آفریده شده است. معصومین و اهل بیت پیامبر (ص) از بهترین انسان های برگزیده خداوند بر روی زمین هستند. کلام و سخن آنان دارای زیبایی های بی نظیری است، چرا که سخن آنان متصل با خالق زیبایی ها است و آن چه مردم خردمند را شیفته سخنان آنان می کند، آن است که سخن نورانی خویش را در آیینه عمل خود به نمایش گذاشته اند و رفتار و گفتار آنان هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارد.
در روایتی آمده است که «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا[2]، اگر مردم زیبایی های سخن ما را می دانستند از ما پیروی می کردند». آری کلام و سخن آنان نور و روشنایی است و رفتار آن ها نیکی، احسان و گذشت نسبت به جاهلان و خطاکاران است. این ناآگاهی مردم جهان است که آنان را از این کانون های نور و هدایت محروم ساخته است.
چنانچه موانع آگاهی همچون هوی و هوس انسان ها نباشد، همه خردمندان و انسان های شایسته سخنان آن ها را بر صفحه دل خویش می نگارند و بدان عمل می کنند. پس از جمله لوازم خردمندی پذیرش سخنان اهل بیت (ع) است.
2. پرهیز از تفرقه
«إنّ الشَّيطانَ يُسَنِّي لَكُم طُرُقَهُ ، و يُرِيدُ أن يَحُلَّ دِينَكُم عُقدَةً، و يُعطِيَكُم بالجَماعَةِ الفُرقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَة فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اقْبَلُوا النَّصِیحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَیْکُمْ وَ اعْقِلُوهَا عَلَی أَنْفُسِکُمْ»[3]
«قطعی است که شیطان راه های خود را برای شما هموار می کند و می خواهد عقاید دینی پذیرفته شده شما را یکی پس از دیگری باز کند و پراکندگی را برای شما جانشین جمعیت و الفت بسازد و از پراکندگی آشوب و فتنه حاصل بدارد. پس ای مردم از وسوسه ها و تبهکاری های شیطان رویگردان شوید و پذیرید نصیحت را از کسانی که نصیحت را به شما تقدیم می دارند و آن پندها را برای خود با تعقل و اندیشه دریابید.»
تفرقه و جدایی خطراتی را برای جامعه ایجاد می کند؛ وحدت و امنیت ملی را در معرض زوال و نابودی قرار می دهد و کشور و ملت را در مقابل تهدیدهای احتمالی دشمن خارجی و یا داخلی بسیار ضعیف و ناتوان می سازد.
از این روست که حضرت علی (ع) پرهیز از تفرقه را از لوازم خردمندی بر می شمارد. به همین خاطر ایشان در سخنی مردم را دعوت به همراهی با جمعیت و اکثریتی که بر اساس خدامحوری و پیروی از حق است توصیه می فرماید و از تفرقه و پراکندگی آنان را بر حذر می دارد.
«وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ[4]، همراه آنان [جمعیت، اکثریت طرفدار حق] روید و با اکثریت همداستان شوید که دست خدا همراه جماعت است، و از تفرقه بپرهیزید که موجب آفت است آن که از جمع مسلمانان به یک سو شود، بهره شیطان است، چنانکه گوسفند چون از گله دور ماند نصیب گرگ بیابان است.»
امروزه انسان ها ناگزیر از زندگی اجتماعی هستند زیرا نمی توانند به تنهایی تمام نیازهای خویش را برآورده سازند. این سیره و روش عقلا است که در پناه جمع به زندگی خویش ادامه می دهند. این اصل عقلایی را قرآن کریم به انسان ها نیز توصیه می کند و آنها را دعوت به وحدت و اجتماع بر محور ریسمان الهی که همانا پیروی از پیامبر اکرم (ص) و جانشینان شایسته او هستند می کند.
«وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لاَ تَفَرَّقُوا[5]، و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام و هر گونه وسیله وحدت] چنگ زنید و پراکنده نشوید.»
پس یکی دیگر از جمله لوازم خردمندی، اجتناب از تفرقه و جدایی است.
3. الگوپذیری از الگوهای نیکو
«فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الأَطْیَبِ الأَطْهَرِ فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَة لِمَنْ تَأَسَّی وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ مَا یَدُلُّکُ عَلَی مَسَاوِئِ الدُّنْیَا وَ عُیُوبِهَا إِذْ جَاعَ فِیهَا مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِیَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِیمِ زُلْفَتِهِ فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ[6]، پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان … در سیره رسول خدا (ص) آموزه هایی وجود دارد که بدی ها و عیب های دنیا را به تو نشان می دهد؛ زیرا پیامبر و خانواده اش در دنیا گرسنه بودند و با تقرب فراوانش به درگاه احدیت زینت و زیور دنیا از او دور شده بود؛ پس انسان اندیشمند باید با عقل خود نیک بیندیشد.»
نقش الگو در تربیت و رشد انسان امری مسلم و بدیهی است. اگر الگوهای شایسته در زندگی انسان وجود داشته باشد و به آن ها توجه شود، به وسیله رفتارهای شایسته و پیروی از این الگوهای نیکو آدمی می تواند مسیر رشد و کمال را طی نماید.
خردمندان همیشه در کارهای خویش از الگوهای شایسته استفاده می کنند و یکی از عوامل پیشرفت سریع انسان پیروی از الگوهای نیکو است که قرآن کریم پیامبر گرامی (ص) را برای مسلمین اسوه حسنه معرفی می نماید: «وَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛[7]، مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.»
پس می توان گفت یکی از مهم ترین لوازم خردمندی، الگوپذیری از انسان های شایسته است.
4. آزمایش مخلوقات
«وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلائِکَةَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلاءِ مِنْهُمْ،[8] و اگر خداوندی می خواست که آدم را از نوری بیافریند که روشنایی آن دیده ها را برباید و زیبایی آن عقول آدمیان را خیره بسازد و او را چنان معطر نماید که نفس ها را بوی خوش و عطر او بگیرد، می توانست آدم را چنین بیافریند.
اگر خداوند آن حضرت را چنین می آفرید گردن ها در مقابل او خم می شدند و آزمایش فرشتگان به وسیله خلقت آن حضرت سبک می گشت؛ ولی خداوند سبحان مخلوقات خود را با بعضی از امور که اصل آن را نمی دانند، برای تمایز خوب از بد امتحان می کند. همچنین به وسیله دستورات آزمایشی تکبر را از آنان نفی و غرور و خودخواهی را از آنان دور می سازد.»
فلسفه بسیاری از احکام به حکم عقل یا به توضیح آیات و روایات بر ما آشکار شده؛ ولی قسمت قابل ملاحظه ای از آن در پرده ابهام باقی مانده برای آن است که مطیعان از متمردان و عاصیان شناخته شوند و خداوند خردمندان را اینگونه می آزماید؛ زیرا امکان آزمایش تنها در مورد افراد خردمند وجود دارد.
پس از دیگر لوازم خردمندی، آزمایش مخلوقات است.
5. خویشتن داری
«فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَی هَاتَا أَحْجَی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَی تُرَاثِی نَهْباً[9]، پس از ارزیابی درست صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند.»
انسانی که آگاهی کافی ندارد در مقابل برخوردهای ناشایست با او ممکن است دست به هر اقدامی بزند؛ زیرا متوجه آثار زیانبار و پیامدهای ناخوشایند آنهاست. از این رو از جمله لوازم خردمندی خویشتن داری است.
اما انسان خردمند در مقابل رفتار انسان نادان می داند که چنانچه بخواهد حرکتی مشابه (نابخردانه) او انجام دهد، باعث زیان های زیادی به خویش و جامعه خواهد شد؛ بنابراین خردمندی را در آن می بیند که برای حفظ مصالح بزرگتر در مقابل آن ها آرام باشد و از خود بردباری و خویشتن داری نشان دهد تا آن مصالح کلی و مهم باقی ماند.
6. پرهیز از جنگ و خون ریزی
«فَلا تَزَالُونَ کَذَلِکَ حَتَّی تَئُوبَ إِلَی الْعَرَبِ عَوَازِبُ أَحْلامِهَا[10]، این وضع خونبار [جنگ و خونریزی] تداوم یابد تا آن که عقل از دست رفته عرب باز آید.»
جنگ و جدال آثار و پیامدهای بسیار بدی بر وضعیت جامعه و مردم یک کشور می گذارد. خسارت ها و زیان های مالی زیادی بر افراد جامعه تحمیل می کند، سرمایه انسان های زیادی از بین می رود و خانواده های زیادی داغدار و بی سرپرست می شوند. همچنین تبعات منفی روانی و اجتماعی گسترده ای را به دنبال خواهد داشت.
طبیعی است هر انسان عاقلی از چنین ضررها و زیان هایی، گریزان است؛ بنابراین همه خردمندان جهان از جنگ و خونریزی بیزارند و تلاش می کنند تا جلوی وقوع آن را بگیرند. پس می توان نتیجه گرفت اجتناب از جنگ و خون ریزی، از دیگر لوازم خردمندی است.
7. ارزیابی کارهای خویش
«فلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَی کُلِّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا[11]، اگر اهل ذکر را در اندیشه خود آوری، آنان را در مقامات پسندیده و مجالسی که دور هم جمع هستند مجسم کنید، در حالی که دفترهای اعمال خود را باز کرده (خواهی دید) آنان برای هر عمل کوچک و بزرگی که دستور به آن داده شده و در انجام آن تقصیر کرده اند به محاسبه خویشتن پرداخته اند.»
این فراز خطبه اشاره به آن دارد که انسان خردمند می داند که انسان های فهیم به محاسبه و ارزیابی اعمال خود می پردازند. از این رو از لوازم خردمندی همین ارزیابی کارهای روزانه است.
محاسبه و ارزیابی اعمال باعث می شود تا هر فرد متوجه کارهای ناشایستی که از او سر زده شود و در پی جبران آن ها بر آید. رفتار خود را اصلاح نماید قبل از آن که در دادگاه عدل الهی به اعمال او رسیدگی شود و دچار مجازات شود. این یک کار عقلانی است که در همه امور زندگی فردی و اجتماعی باعث موفقیت و ایجاد یک زندگی عقلانی و سالم می شود.
8. ادب در گفتار و رفتار
«فَبَادَرْتُکَ بِالأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ[12]، پیش از آن که دلت قساوت بگیرد و عقلت مشغول شود به تادیب تو پیشدستی کردم تا با اندیشه و نظر جدی و حقایقی را که اهل تجربه جستجو و آزمایش کردند فرا بگیری.»
آموختن ادب به فرزندان یکی از دستورات و توصیه های اسلام نسبت به پدر و مادر است. بهترین زمان فراگیری ادب دوران نوجوانی و جوانی آن ها است. ادب یکی از رفتارهای مطلوب در تربیت اسلامی است که همیشه همراه خرد مطرح شده و از لوازم خردمندی محسوب گردیده است.
در سخن دیگر مولا علی (ع) ادب را چنین معنا می فرماید: «کَفَاکَ اَدَباً لِنَفْسِکَ اِجتَنَابُ مَا تَکرَهُهُ مِنْ غَیرِکَ،[13]، در تربیت خویش همین تو را بس که از آن چه در دیگران نمی پسندی دوری گزینی.»
9. پرهیز از تعصب
«وَ لَقَدْ نَظَرْتُ فَمَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ يَتَعَصَّبُ لِشَيْءٍ مِنَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا عَنْ عِلَّةٍ تَحْتَمِلُ تَمْوِيهَ الْجُهَلَاءِ أَوْ حُجَّةٍ تَلِيطُ بِعُقُولِ السُّفَهَاءِ غَيْرَكُمْ، فَإِنَّكُمْ تَتَعَصَّبُونَ لِأَمْرٍ مَا يُعْرَفُ لَهُ سَبَبٌ وَ لَا عِلَّةٌ[14]، من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد، و با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهان آورد که در عقل نادانان نفوذ کند جز شما زیرا درباره چیزی تعصب می ورزید که نه علتی دارد و نه سببی.»
تعصب، وابستگی شدید به حزب یا جناح خاصی و یا به اقوام و خویشان را می گویند؛ به طوری که باعث اصرار و پافشاری بر کار باطلی می شود و حق و حقیقت نادیده انگاشته شود. به همین پرهیز از آن از لوازم خردمندی محسوب می شود.
تعصب به معنای پیروی و یا حمایت بدون منطق از اقوام و خویشان و یا حزب خاصی است. انسان خردمند از وابستگی و تعلق به یک عقیده و یا گروهی بدون دلیل عقلی پرهیز می کند. شاید بتوان گفت که تعصبات قومی و عشیره ای یکی از موانع شناخت صحیح انسان خواهد بود و فرهنگ دینی اسلام پیروان خویش را به پرهیز از تعصب و قبیله گرایی جاهلی توصیه می کند.
نتیجه گیری
لوازم خردمندی دربرگیرنده اصول و رفتارهایی است که باعث رشد فردی، اجتماعی و معنوی انسان می شود. در این نوشتار به ۹ مورد از مهم ترین لوازم خردمندی و تأثیر آن در باورهای دینی اشاره شد. پذیرش سخن معصومین (ع) و الگوپذیری از ایشان، پرهیز از تفرقه، آزمایش مخلوقات، خویشتن داری، پرهیز از جنگ و خونریزی، ارزیابی کارهای خویش، ادب در گفتار و رفتار، پرهیز از تعصب از جمله لوازم خردمندی است.
پی نوشت ها
[1]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 189.
[2]. مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 30.
[3]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 121.
[4]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 127.
[5]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 189.
[6]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 160.
[7]. احزاب/21.
[8]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.
[9]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 3.
[10]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 3.
[11]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 222.
[12]. شریف رضی، نهج البلاغه، نامه 31.
[13]. شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت 365 و 421.
[14]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 3.
منابع
1. قرآن کریم
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
3. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403ق
منبع مقاله | اقتباس از:
حسینی، سید حسین، خرد و خردمندی از دیدگاه نهج البلاغه، قم، انتشارات زائر، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش، ص98-120