همراهى و همدلى، پایه و اساس جامعه انسانى است و مایه رشد و بهروزى آن. اگر همدلى و هماهنگى افراد در هم شکند و اعتماد و دلگرمى از دلها رخت بر بندد، جامعه از حرکت تکاملى باز مى مانند. اصلاح ذات البین یا یک دلى و سازش میان افراد مایه آرامش و شادابى در روابط خانوادگی و زمینه ساز سازندگى و تربیت بهتر افراد جامعه است. اگر دوستی و صمیمیت ساکنان یک خانه یا جامعه به بیزارى و نفرت از همدیگر تبدیل شود، همه اعضاى جامعه، به ویژه کودکان آسیب مى بینند و شخصیت آنان لرزان و ناکار آمد خواهد شد.
قرآن کریم، مهرورزى و مهربانى مؤمنان را مایه نعمت[1] و رحمت خداوند[2] شمرده و نفرت و بیزارى دلها را از یکدیگر سبب فساد بزرگ و از بین رفتن باورهاى ایمانى دانسته است؛[3] زیرا کدورت هاى ژرف رشته هاى برادرى را مى گسلد و عزت و حرمت جامعه دینى را به چالش مى کشد.
پیامبر اسلام (ص) مى فرماید:
«أَیمَا مُسْلِمَینِ تَهَاجَرَا فَمَکثَا ثَلاَثاً لاَ یصْطَلِحَانِ إِلاَّ کانَا خَارِجَینِ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَمْ یکنْ بَینَهُمَا وَلاَیةٌ؛[4] دو مسلمان اگر بیش از سه روز با یکدیگر قهر باشند، از حوزه اسلام خارج شده و رشته ولایت و پیوند دینى از بین آنان برداشته مى شود.»
یکی از مهم ترین راه های تقویت برادری و مهربانی بین مؤمنان، اصلاح ذات البین یا آشتی دادن بین مردم است. در ادامه بیشتر این موضوع را بررسی می نماییم.
اصلاح ذات البین یعنی چه؟
براى دریافت درست اندیشه ها و شیوه عمل امام على (ع) در این باره، بهتر است ابتدا با مفهوم اصلاح ذات البین آشنا شویم.
اصلاح ذات البین از سه کلمه تشکیل شده است: «اصلاح» از ریشۀ صلح و نقطۀ مقابل فساد و تباهی است و به معنی از بین بردن نفرت و کینه در میان مردم است.[5] «ذات» مؤنث «ذو» به معنی عین هر چیز و نفس آن است،[6]و «بین» برای حد فاصل میان دو چیز یا وسط آنها وضع شده است.[7]
بنابراین، اصلاح ذات البین به معنای استوارسازى پیوندهاى فردى و اجتماعى است.[8]
در مقابل، فساد ذات البین،[9] بیانگر پدید آمدن دو گانگى، دشمنى و هجران و نفاق میان مردم است.
برای ایجاد روابط محبت آمیز و ادامۀ زندگی مشترک، آشتی دادن بین دو طرفی که خصومت دارند یک ضرورت اجتماعی است؛ بخصوص اگر رابطه مذکور میان زن و شوهر در محدودۀ خانواده یا دو طایفه واقع شود.[10]
اصلاح ذات البین، عبادتی بزرگ
اصلاح ذات البین و ایجاد تفاهم و زدودن کدورت ها و تبدیل آنها به صمیمیت و دوستی، یکی از مهم ترین برنامه های اسلامی است. در تعلیمات اسلامی به اندازه ای به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی گردیده است. حضرت امیر (ع) خطاب به فرزندان بزرگوارش می نویسد:
«من از جد شما پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزۀ یکسال برتر است.»[11]
علت این همه تأکید روشن است؛ زیرا عظمت، توانایی، قدرت و سربلندی یک ملت جز در سایۀ تفاهم و تعاون ممکن نیست؛ اگر مشاجره ها و اختلافات اصلاح نشود، ریشۀ عداوت به تدریج در دلها نفوذ می کند و ملتی را به جمعی پراکنده تبدیل می سازد که در مقابل هر حادثه ای ضعیف می گردد و مسائل اصولی اسلام نیز به خطر خواهد افتاد.[12]
چنان که حضرت على (ع) در واپسین لحظه هاى زندگى پر برکتش، فرزندان و رهروان راه خود را به اصلاح ذات البین سفارش کرد و ارزش آن را برتر از نماز و روزه سالیان شمرد.[13]
وصیت تاریخى آن امام فرزانه، پس از روزگارى تلاش در به سامان رساندن جامعه بیمار و رهبرى گروه هاى آرزومند صلح و بهروزى، حامل پیام ها و درس هاى سرنوشت ساز فراوان است؛ از این روى بایسته است ما نیز که مخاطب این پیامِ ماندگاریم، هماره در آن بیندیشیم و براى درمان دردهاى خود از آن شفا جوییم؛ چه که بحران ها و دردهاى کنونى امت اسلامى، با تنگنا هاى روزگار حضرت على (ع) همسانى دارد و فتنه هاى موجود در میان گروه هاى مسلمان و نیز پیروان اهل بیت (ع)، درمیان مردم عراق و شام و حجاز آن روز نیز دیده مى شود.
گستره اصلاح و آشتی دادن میان برادران
گستره اصلاح ذات البین، حوزه اسلام و میان برادران مؤمن است. قرآن می فرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ…؛ مومنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید…».[14]
امام على (ع) در شورانگیزترین خطبه پس از به دست گرفتن خلافت، بر همدلى گروه هاى گوناگون مردم تأکید کرده و پس از شمارش سرفصل برنامه ها و کار هاى اساسى در راه دگرگون کردن زیر بناى سیاسى و اقتصادى جامعه، فرموده است:
«فَاسْتَتِرُوا فِی بُیوتِکمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَینِکمْ؛ مردم، درون خانه خویش جاى گیرید و راه آشتى با یکدیگر را در پیش».[15]
این در خانه ماندن سبب ریشه کن شدن اساس فتنه میان مردم است. لزوم در خانه ماندن براى این بوده است تا اجتماع تشکیل نشود و سبب فخر فروشى و مشاجره و تنفّر از بین برود. از میان برخاستن فتنه سببى است براى اصلاح و لذا امام (ع) مىفرماید درخانه هایتان بمانید و بین خود را اصلاح کنید.
امام (ع)، در پایان زندگى، با اشاره به سخنى از پیامبر اکرم(ص) بر اهمیت همدلى و بایستگى آن سفارش مىفرماید:
«أُوصِیکمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کتَابِی بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکمْ وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَینِکمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکمَا صَلَّى اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یقُولُ صَلاَحُ ذَاتِ اَلْبَینِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّیامِ؛ شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد، سفارش مى کنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتى با یکدیگر. من از جدّ شما پیامبر (ص) شنیدم که مىفرمود: آشتى دادن میان مردم بهتر است از نماز و روزه سالیان».[16]
شیخ طوسى پس از نقل این وصیت امام (ع) مى نویسد:
«کینه و دشمنى دین را ریشه کن کرده و پیوند را تباه مى سازد.»[17]
از روایات به خوبى استفاده مىشود که امیر مؤمنان على (ع) اصرار زیادى داشت که در میدان «جمل» جنگى صورت نگیرد و خون مسلمین بر صفحه آن ریخته نشود. نیز آمده است که در آن روز پرچم را به دست «محمد بن حنفیه» داد، سپس در فاصله میان نماز صبح تا ظهر، پیوسته آنها را دعوت به صلح و اصلاح و بازگشت به پیمان و بیعت مى کرد.
در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه یارانش را مخاطب قرار داده، چنین مى فرماید:
«وَ إِنِّی لَعَالِمٌ بِمَا یصْلِحُکمْ وَ یقِیمُ أَوَدَکمْ وَ لَکنِّی لَا أَرَى إِصْلَاحَکمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِی؛ من مى دانم چه چیز شما را اصلاح مى کند و کجى شما را (ظاهرا) راست مى سازد، ولى من هرگز اصلاح (ظاهرى) شما را با تباه ساختن نفس خویش جایز نمى دانم».[18]
مفسران برای این خطبه دو تفسیر ذکر کرده اند که منافاتى با هم ندارند و ممکن است هر دو صادق باشند و سخن امام (ع) را ناظر به هر دو بدانیم.
نخست این که من مى توانم همان کارى را که «معاویه» و تمام حاکمان خود کامه و دنیا پرست انجام مى دهند، که سران قبایل را با اموال سرشار مى خرند و بیت المال مسلمین را ابزارى براى جلب توجّه آنها قرار داده و بى حساب به این و آن مى بخشند، انجام دهم، ولى به یقین این کار، مسئولیت سنگین الهى دارد، هرگز خدا راضى نیست که حقّ مردم ضعیف و محروم به افراد ثروتمند شکم پرست، داده شود تا پایه هاى حکومت از این طریق محکم گردد.
دیگر این که من مى توانم همان برنامه اى که گروه دیگرى از حکام خود کامه انجام مى دهند، عملى کنم، شمشیر در میان شما بگذارم و هر کس را که به سوى میدان نبرد حرکت نمىکند، گردن بزنم.[19]
اصلاح خود، زمینه ساز اصلاح دیگران
امام (ع) در بیان دیگری در مورد اصلاح ذات البین به این نکته اساسی اشاره می کند که برای اصلاح بین افراد ابتدا باید خود انسان به اصلاح رفتار خود برسد، سپس به اصلاح دیگران اقدام کند:
«کیفَ یصْلِحُ غَیرَهُ مَنْ لَمْ یصْلِحْ نَفْسَهُ؛ آن کس که خودش را اصلاح نکرده است کجا غیر خود را مى تواند اصلاح کند؟!».[20]
انسان موجودی اجتماعی است و زندگی او باید به صورت اجتماع و دسته جمعی باشد؛ زیرا نیازمندی های انسان، ایجاب میکند که با همکاری سایر هم نوعان خود به رفع آنها بپردازد، هر فردی عهده دار کاری شود و هر گروهی، مشکل را حل کنند تا زندگی برای همه، سعادتبخش و دلپذیر گردد.
تردیدی نیست که در کنار یکدیگر و به طور دسته جمعی زندگی کردن، در صورتی ایجاد سعادت و نیکبختی میکند که افراد، به وظایف خود آشنا و به ادای حقوق یکدیگر پای بند باشند و علاوه بر آن روابط افراد با یکدیگر، روابط انسانی و آمیخته بر عواطف و ملکات فاضله باشد.
در روابط افراد یک جامعه، اگر حس نوع دوستی، زیر دست پروری، گذشت، خیر خواهی، احسان، خدمت به خلق، تعاون، اصلاح و سازش بین مردم و نظایر آن وجود نداشته باشد، قطعا چنین اجتماعی را نمیتوان سعادتمند دانست.
در نهج البلاغه نیز به شکلهای مختلفی، ضرورت اجتماع و علت های آن و ایجاد ارتباط با دیگران به منظور تعاون و همکاری بیان شده است. از جمله آنها این کلام امام علی (ع) از قول رسول اکرم (ص) است که اصلاح بین مردم را بر نماز و روزه برتری داده است.
این موضوع به این علت است که مهم ترین هدف شارع مقدس، اجتماع انسان ها تحت لوای اسلام، سلوک دسته جمعی به سوی خدا و منظم کردن امر دین است و بدیهی است که این مساله با منازعه و نفرت نسبت به یکدیگر منافات دارد. از این رو جمع شدن برای نماز و روزه، در پرتو اتحاد و برادری میسر است.
صلح و سازش، راهبرد اسلام
آیین الهی اسلام بیش از هر چیز انسان ها را به صلح و سازش و زندگی مسالمت آمیز دعوت میکند و با شعار «الصلح خیر»، صلح را به عنوان یکی از مهم ترین اهداف عالیه خود مطرح می سازد. قرآن کریم در همین زمینه می فرماید:
«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا؛ هر گاه کفار از صلح استقبال کردند، تو نیز از آن استقبال کن».[21]
در آیهی دیگر مومنان را به ایجاد صلح همگانی و عمومی دستور می دهد:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ ای مومنان، همگی به صلح در آیید و پیرو شیطان مباشید که او برای شما دشمنی آشکار است».[22]
این دو آیه و دیگر آیات وارده در زمینه روابط مسلمین با کفار و نیز عملکرد رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) در طول دوران زندگی با برکت شان حاکی از این است که سیاست خارجی و داخلی اسلام بر اساس زندگی مسالمت آمیز استوار گردیده است و اسلام همیشه و در همه جا در پی آن است که در جهان صلح و آرامش برقرار سازد.
روی این اصل، هر گاه از جانب دشمن صلح و آرامش پیشنهاد شود، حاکم اسلامی موظف است از صلح استقبال کند و جنگ را متارکه نماید.
البته اگر صلح به ضرر اسلام و موجب ضعف مسلمین باشد، تن دادن به چنین صلحی روا نیست. بر همین اساس امام علی (ع) می فرماید:
«وَلاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِیهِ رِضًى، فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَأَمْناً لِبِلاَدِکَ، وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَاتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ؛ صلحی را که دشمن بر تو عرضه کند و مطابق رضای خدا باشد، رد مکن، زیرا صلح موجب آسایش لشکریان و آسودگی خاطر تو و ایمنی کشور خواهد بود. اما بعد از آشتی و سازش، سخت برحذر و بیدار باشد، چه بسا پیشنهاد های صلح برای اغفال طرف است. بنابراین بهتر است احتیاط را از دست ندهی و خوش بینی را در این سازش مورد اتهام قرار ده».[23]
با دقت در بیانات مولا (ع)، فواید اساسی صلح نیز روشن می شود:
با استقرار و حاکمیت زندگی مسالمت آمیز، ارتش و قوای مسلح از رفاه و آسایش برخوردار می شوند.
حاکم اسلامی نیز از آرامش و امنیت روحی لازم بهره میبرد و در سایهی این آرامش می تواند نابسامانی های مملکت را سامان بخشد.
از همه اینها مهمتر افراد جامعه که بهترین آرزویشان «امنیت» است، به آن می رسند.
مولا (ع) بعد از بیان این فواید متذکر می شود که پس از اعلام صلح نبایستی از دشمن غافل شد، زیرا دشمن، دشمن است و هر آن درصدد است حریف خود را از میدان به در کند. و چه بسا پیشنهاد صلح برای تجهیز قواست. از اینرو، لازم است حاکم با احتیاط حرکت کند و خوش بینی خود را به سوءظن و بدگمانی نسبت به دشمن مبدل سازد.
امام (ع) در بصره، در مبارزه با دشمن پیش دستی نکرد. او با آن که میدید دشمنانش در بصره خون ریزی هایی کردهاند که میتوانست پیکار با آنان را توجیه کند، اما او پیش از این که نهایت کوشش خود را جهت جای گزینی مسالمت به جای دشمنی به کار گیرد، به چنین کاری دست نزد و به مبارزه با آنان بر نخاست.
البته مقصود امام (ع) این بود که آشوب را مهار کند، و آن را به کلی از میان بردارد، تا به خون های بی گناهی که ریخته شده است خون های دیگری اضافه نشود. اگر هزاران تن از مسلمانان هستند که به دلیل زمینه خصومت دینی در دل هایشان امر، بر آنان مشتبه شده است، پس لازم است برای چنین دشمنانی، دلیل خصومت خود را اقامه میکرد، و برای مردم مسلمان راه راست را نشان میداد.
تفرقه و فساد ذات البین سببِ سستى، و گسیخته شدن بسیارى از پیوندهای اسلامی در تاریخ بوده است. آیا مهم ترین دلیل ضعف کشور های اسلامی در مقابله با استکبار جهانی، و تن دادن به ظلم و فجایع آنان، همین افساد ذات البین این کشور ها نیست؟! که این هم از نقشه های دشمنان اسلام است.
جمع بندی
اصلاح ذات البین یعنی زدودن کدورت ها و تبدیل آنها به صمیمیت و دوستی، بین دو مسلمان یا دو طرف از مردم است. جهت آشتی دادن میان مردم، نمی توان به راه های حرامی همچون بذل ناحق بیت المال بین آن ها، متوسل شد. آیین الهی اسلام بیش از هر چیز انسان ها را به صلح و سازش و زندگی مسالمت آمیز دعوت میکند و با شعار «الصلح خیر»، صلح را به عنوان یکی از مهم ترین اهداف عالیه خود مطرح می سازد.
پی نوشت ها
[1] . سوره آل عمران، آيه 103.
[2] . سوره حجرات، آيه 9.
[3] . خویی، البيان، ج1 و2، ص284.
[4] . مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص186.
[5] . راغب اصفهاني؛ مفردات، ج2، ص412.
[6] . راغب اصفهاني؛ مفردات، ج2، ص24.
[7] . راغب اصفهاني؛ مفردات، ج1، ص271.
[8] . طبرسی، مجمع البیان، ج3، جزء9، ص101.
[9] . زمخشرى، اساس البلاغة، ص257؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ج9، ص177.
[10] . البهی، مفاهيم اخلاقي و عقيدتي قرآن، ص319.
[11] . سید رضی، نهج البلاغه، نامه 47.
[12] . مكارم شيرازي و همكاران؛ تفسير نمونه، ج7، ص85-83.
[13] . سید رضی، نهج البلاغه، نامه 47.
[14] . سوره حجرات، آیه 10.
[15] . سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 16.
[16] . سید رضی، نهج البلاغه، نامه 47.
[17] . طوسی، تهذیب الأحکام، ج9، ص177.
[18] . سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 69.
[19] . مکارم و همکاران، پیام امام (ع)، ج3، ص142.
[20] . آمدی، غرر الحکم، ج2، ص555.
[21] . سوره انفال، آیه 61.
[22] . سوره بقره، آیه 208.
[23] . سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
منابع
- قرآن کریم
- آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: محمد علی انصاری، تهران، 1337 ش.
- البهی، محمد، مفاهیم اخلاقی و عقیدتی قرآن، ترجمه محمد صادق سجادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362 ش.
- خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، قم، 1418ق.
- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه غلام حسین خسروی، تهران، مرتضوی، 1374 ش.
- زمخشری، جار الله محمود بن عمر، أساس البلاغة، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1419 ق.
- سید رضی، نهج البلاغة، ترتیب: صبحی صالح، قم، دارالهجرة، 1414 ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، 1408 ق.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴ ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ پیام امام امیرالمؤمنین (ع)، شرح تازه و جامعى برنهج البلاغه، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب (ع)، ۱۳۹۰ ش.
- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371 ش.
منبع مقاله | با اقتباس از:
سیاحت اسفندیاری، عابدین، اخلاق کاربردی با تاکید بر نهج البلاغه، قم، انتشارات قسیم.