اقامه عدل در سیره علوی راهبردی برای عدالت اجتماعی

عدل امام علی (ع) زبانزد عام و خاص است، اگر در جامعه ای عدل امام علی (ع) به درستی درک شود و از نظر عینی و عملی پیاده سازی گردد، فقط گوشه ای از زوایای متعدد و ابعاد وسیع وجودی آن امام عدالت (ع)، محقق می شود. در این مقاله به تبیین اقامه عدل علوی با استفاده از معارف عظیم نهج البلاغه پرداخته می شود.

اقامه عدل در حیات علوی

تجلی نهایی عدالت و دادگستری و ستیز با ظلم و بیدادگری در حیات امیرالمومنین امام علی (ع)، جلوه گری روح را در کالبد انسان مانند است. همان گونه که زندگی آدمی، تنها با وجود پیکری بدون روح ممکن نیست، تصور حیات علی (ع) منهای قسط و عدل و جهاد در راه اقامه آن محال است.

چرا که تلاش در جهت اقامه عدل و قسط و پیکار در رابطه با دفاع از ستمدیدگان و سرکوب ستمگران، از ویژگی های ممتاز و آشکار مولای پرهیزگاران و پناه ستمدیدگان، امام علی (ع) است و در ارتباط با اقامه عدل و نابودی ظلم و تجاوز، تا آنجا مبارزه کرد که نویسنده حق شناس عرب، جبران خلیل جبران، درباره امام علی(ع) نوشت:

«قُتِلَ فی مِحْرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِهِ»؛ «امام علی (ع) در محراب عبادت، از شدت عدالت شهید شد».

آگاهی نسبت به فضایل حیاتی و معرفت نسبت به مکارم و سجایای اخلاقی امام علی (ع) در حد توان افراد نیست. به همین دلیل پیامبر اکرم (ص) در تعظیم شخصیت و بیان هویت آن بزرگوار فرمود:

«یا علی! کسی تو را نشناخت، مگر من و آفریدگار عالمیان … ».[1]

اقامه عدل در اختصاص سهم بیت المال

در کلام امام علی (ع)، نهج البلاغه، به شناخت سیمای عدالت گستر آن حضرت (ع) پرداخته می شود. امام (ع) در این رابطه، در فرازهایی از سخنان حکمت آفرین خویش، آنگاه که امام علی (ع) از سوی دنیاخواران فزون طلب، مورد سرزنش قرار گرفت که چرا به همه مسلمانان از بیت المال مساوی و برابر سهم می دهد؟ در پاسخ اعتراض آنان فرمود:

«أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؟ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً، [وَ] لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ.

[ثُمَّ قَالَ] أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ، وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ، إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِين»؛[2]

«آيا به من پيشنهاد مى کنيد که براى پيروزى خود، از جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى کنم، استمداد جويم؟ به خدا سوگند! هرگز گِرد چنين کارى نمى گردم، ما دام که شب و روز پشت سر هم مى آيند و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب دارند. اگر اين اموال، از خودم بود، به يقين در ميان آنها به طور مساوى تقسيم مى کردم تا چه رسد به اين که اين اموال، اموال خداست (و متعلق به بيت المال مسلمين است).
آگاه باشيد! بخشيدن مال، در غير موردش، تبذير واسراف است، هر چند ممکن است اين کار در دنيا سبب سربلندى کسى که آن را انجام داده بشود، ولى در آخرت به زمينش مى زند، اين کار او را (چند روزى) در ميان مردم (دنياپرست) گرامى مى دارد، ولى در پيشگاه خدا خوارش مى کند. و هيچ کس مال خويش را در غير مورد استحقاق و نزد غير اهلش قرار نداد، مگر اين که سرانجام خداوند او را از سپاسگزارى آنان محروم ساخت ومحبّتشان را متوجه ديگرى نمود، تا آن جا که اگر روزى پايش بلغزد و به کمک آنان نياز داشته باشد بدترين دوست و پست ترين رفيق خواهند بود!».

اقامه عدل برای حاکمان و کارگزاران

امام علی (ع) در نامه ای به زیاد ابن ابیه، هنگامی که قائم مقام عبدالله بن عباس در حکومت بصره بود، چنین نوشت:

«وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ، ثَقِيلَ الظَّهْرِ، ضَئِيلَ الْأَمْرِ؛ وَ السَّلَام»؛[3]

«به خدا سوگند، سوگندی به راستی و صداقت که اگر آگاه شوم در کار مردم مسلمان و بیت المال به کم و بیش خیانت کرده ای، چنان بر تو سخت بگیرم که اندک مال و گران پشت از شدت فقر، ذلیل و خوار شوی».

در اندیشه و نگاه امام علی (ع) هیچ ارزشی از اقامه عدل و حق ارزشمندتر و زیباتر نیست و به عقیده امام (ع) هیچ حاکم و فرمانروایی بدکارتر و زشت تر از زمامداری که عدالت را پایمال کرده و حق را نادیده گرفته و کتمان کند، سزاوارتر به آتش دوزخ نمی باشد.

امیرمومنان علی (ع) در دفاع از حقوق مردم و اقامه عدل و گسترش قسط در میان انسان ها، به اندازه ای دقت نظر و توجه و وسواس دارد که ذره ای ستم و حق کشی را تاب نمی آورد و در سرکوب و پیکار با ستمگران لحظه ای درنگ نکرده و اندکی گذشت و چشم پوشی را شایسته نمی داند.

در همین ارتباط طی نامه ای که به یکی از کارگزاران خود در بصره که گویا با امام (ع) نسبت خویشاوندی نیز داشته، در نهایت خشم و قاطعیت و صراحت خطاها و لغزش ها و ستمکاری هایش را نسبت به مردم برمی شمارد و در پایان خطاب به وی می نویسد:

«فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ؛ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ.

حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا. وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ مَا يَسُرُّنِي أَنَّ مَا أَخَذْتَهُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَلَالٌ لِي أَتْرُكُهُ مِيرَاثاً لِمَنْ بَعْدِي. فَضَحِّ رُوَيْداً، فَكَأَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَى وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَى وَ عُرِضَتْ عَلَيْكَ أَعْمَالُكَ بِالْمَحَلِّ الَّذِي يُنَادِي الظَّالِمُ فِيهِ بِالْحَسْرَةِ وَ يَتَمَنَّى الْمُضَيِّعُ فِيهِ الرَّجْعَةَ، وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ»؛ [4]

«از خدا بترس و اموال مردم را به صاحبان آن بازگردان، چرا که اگر این کار را انجام ندهی، پس از آن که خدای مرا بر تو چیره کند و من عذر (گناهان) تو را نزد خدا بیان کنم، تو را با شمشیر خود بزنم. با همین شمشیری که هر کس را با آن زده ام، در آتش جهنم فرو افتاده است.

به خدا سوگند، اگر آنچه را تو انجام داده ای، فرزندانم حسن و حسین کرده بودند، با آن ها مدارا نمی کردم و از ناحیه من به مراد و آرزوی دل نمی رسیدند، مگر این که حق را از آنان بازستانم و ناروایی فراهم آمده از ظلم ایشان را جبران کنم. به پروردگار جهانیان سوگند یاد می کنم که اگر آنچه از اموال و ثروتی را که از راه حلال از مردم گرفته باشی، به من واگذاری تا برای فرزندانم به ارث بگذارم، مرا خوشحال نمی کند.

بنابراین زیاد شتاب نکن، چرا که به زودی به پایان زندگی خواهی رسید و به زیر خاک خواهی رفت و اعمالت را به تو عرضه می کنند و در آنجا ستمکار با حسرت فریاد می زند و تباه کننده حقوق مردم آرزوی بازگشت به دنیا را دارد، ولی (افسوس که دیگر دیر شده) و آنگاه هنگام و جای گریز نیست».

اقامه عدل خط مشی حکومت علوی

امام علی (ع) بر اثر ازدحام بیش از اندازه انبوه بی شمار مسلمانان بر در خانه ایشان برای بیعت، ناگزیر از پذیرش بیعت با آنان شد و به فرموده آن حضرت (ع)، اگر با حضور مردم و ادعای ایشان مبنی بر یاری امام (ع) در جهت اشاعه حق و اقامه عدل و قسط، برای آن بزرگوار اتمام حجت نمی شد، امام مومنان آزاده و رهبر و مولای پرهیزگاران وارسته (ع)، هرگز زعامت امت اسلامی را با شناختی که از آن ها داشت، نمی پذیرفت.

ولی به دلیل ولایت الهی و وصایت رسول الله (ص) و بر اساس مسئولیت امامت امت اسلامی که بر اساس نص قرآنی و سنت و وصیت پیامبر خدا (ص) بر عهده آن حضرت (ع) بود، زعامت و رهبری امت اسلام را با آن که هیچ رغبتی به قبول آن نداشت، پذیرفت.

در همان روزهای نخستین بیعت امت اسلام با ایشان، خطاب به مسلمانان آن روزگار و همه آن ها که در قرن های آینده تاریخ سخنان امام (ع) را خواهند شنید، در ارتباط با خط مشی حکومتی خود که اقامه عدل و حق و ستیز با ستمگران و محو ظلم و فساد بود، این سخنان را ایراد فرمود:

«لَمْ تَكُنْ بَيْعَتُكُمْ إِيَّايَ فَلْتَةً وَ لَيْسَ أَمْرِي وَ أَمْرُكُمْ وَاحِداً، إِنِّي أُرِيدُكُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِيدُونَنِي لِأَنْفُسِكُمْ. أَيُّهَا النَّاسُ أَعِينُونِي عَلَى أَنْفُسِكُمْ، وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ، حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ كَارِهاً»؛[5]

«بیعت شما با من کاری دور از اندیشه و تدبیر نبود و کار من و شما یکسان نیست. چرا که من شما را برای خدا می خواهم، در حالی که شما مرا برای (منافع) خودتان می خواهید.

ای مردم! مرا با پیروزی بر خواهش های نفسانی خویش یاری کنید.

به خدا سوگند، من برای گرفتن حق ستمدیدگان از ستمگران، بر اساس عدل و انصاف فرمان می دهم و ستمگر را مانند شتری از حلقه بینی او می کشم، تا او را به آبشخور حق برسانم، اگر چه در رسیدن به آن اکراه داشته و رغبتی نداشته باشد».

راز رهبری علوی در  اقامه عدل

امام علی (ع) در خلوت نیایش خود و در محراب عبادت حق تعالی، هنگامی که از سوز قلب و سویدای دل در پیشگاه خدای توانا به راز و نیاز برخاسته بود و در برابر خدای دانا به پیدا و پنهان عالم و آدم، به بیان مکنونات قلبی و اسرار دل خویش پرداخته و راز پذیرش بیعت و قبول زعامت مردم را با خدای خویش بازگو می کرد. فلسفه حکومت، فرهنگ امامت و راز زعامت خویش را این گونه با پروردگار عالمیان زمزمه می فرمود:

« اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ، لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِالصَّلَاةِ …»؛[6]

«پروردگارا، تو می دانی که آنچه از ما سرزده (پذیرش زعامت و رهبری امت) نه برای تسلط و حکومت بر مردم بوده و نه برای دستیابی به زر و زیور و ثروت دنیا، بلکه برای بازگرداندن نشانه ها و آیات حقیقی دین تو (در میان مردم) بوده است و نیز برای برقراری صلح و آسایش در شهرهای تو بوده، تا شاید بندگان ستمدیده ات آسوده زندگی کنند و حدود و احکام شریعت تو که در اقامه آن سهل انگاری و کوتاهی شده، دوباره احیاء و اقامه شود.

خدایا، من نخستین کسی هستم که به حق رسیده، آن را شنیده و پذیرفته ام و هیچ کس سوای پیامبر تو (ص) در اقامه نماز بر من پیشی نگرفته است».

عزت ستمدیدگان و ذلت ستمگران در نگاه علوی

در نگاه حقیقت امام علی (ع)، ستمدیدگان بی پناه، بسیار عزیز و محترم می باشند و قدرتمندان متجاوز به حقوق مردم که قدرتشان از پایمال کردن حق و عدل فراهم آمده، افرادی ذلیل و ناتوان و حقیر و بی مقدار می باشند. چرا که منطق امام (ع) منطق حق و سیاست، مبتنی بر اساس اقامه عدل و قسط و انصاف است. این حقیقت در کلام حق امام (ع) جلوه گر است، آنجا که در نهایت صداقت و ایمان فرمود:

«الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ …»؛[7]

«هر ذلیلی نزد من عزیز است، تا هنگامی که حق او را از ستمگران بازستانم و هر نیرومند متجاوزی در برابر من ناتوان است، تا آنجا که حق دیگران را از او باز پس بگیریم».

آفرینش صحنه ای هنری از اقامه عدل

صفحات زرین تاریخ حیات امام پرهیزگاران و پیشوای مومنان صالح و صادق حضرت امام علی بن ابی طالب (ع)، بیانگر عشق بی پایان آن بزرگوار به اقامه عدل و حق و گویای پرهیز آن امام حق و عدل (ع) از هرگونه ظلم و تجاوز است.

سیره ارزنده امام علی (ع)، نمایشگر جهاد بی امان و تلاش بی پایان آن بزرگوار، در جهت استقرار حکومت قسط و اقامه عدل در گستره بیکران عالم است و در راه تحقق این آرمان مقدس الهی تا نثار جان خویش و قربان کردن فرزندان معصوم خود جهاد کرد. گفتار شیوا و سخنان دلنشین امام علی (ع) در این رابطه شنیدنی است، آنگاه که فرمود:

«وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْءٍ مِنَ الْحُطَامِ؛ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا؟

وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ، حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّكُمْ صَاعاً؛ وَ رَأَيْتُ صِبْيَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ؛ وَ عَاوَدَنِي مُؤَكِّداً وَ كَرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً، فَأَصْغَيْتُ إِلَيْهِ سَمْعِي، فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي.

فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا، فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا؛ فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ، أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ، أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟»؛[8]

«به خدا سوگند، اگر شبی را بر روی خارهای سعدان بیدار بگذرانم و مرا با زنجیرهای آهنین ببندند و بر روی خارها بکشانند، این همه سختی نزد من محبوبتر است از آن که خدا و پیامبرش (ص) را در روز قیامت دیدار کنم، در حالی که به بعضی از بندگان خدا ستم رواداشته و یا چیزی از مال دنیا را غصب کرده باشم و چگونه به کسی ستم کنم؟

آن هم برای راحتی جسمی که تار و پودش به سرعت به سوی کهنگی و فرسودگی پیش می رود و مدتی طولانی در زیر خاک می ماند. به خدا سوگند، برادرم عقیل را دیدم که در میان فقر و پریشانی دست و پا می زند و با این حال از من درخواست کرد تا یک صاع (سه کیلو) از گندم های بیت المال مسلمانان را به او ببخشم و کودکان وی را دیدم که بر اثر فقر و تهی دستی و پریشانی، موهای آنان غبارآلود و رنگ صورتشان تیره شده بود، چندان که گویی رخسار آن ها را با نیل سیاه کرده بودند.

و عقیل بارها درخواست خود را تکرار کرد و من همچنان به گفتارش گوش می دادم و او گمان می کرد، من دین خود را به او فروخته و از روش (عدالت آفرین) خود دست برداشته ام. در این هنگام آهن پاره ای را در آتش گداخته و به بدنش نزدیک کردم، تا به این وسیله عبرت بگیرد. در این حال از سوزش و درد مانند بیماری ناله و شیون کرد که نزدیک بود از حرارت آن قالب تهی کند، آنگاه به او گفتم:

ای عقیل! زنان شیون کننده در ماتم تو ناله کنند، آیا تو از پاره آهنی که انسانی آن را به بازی گداخته، این چنین نعره و فریاد می کشی، با این حال چگونه مرا به سوی آتشی که از خشم خدا برافروخته و شعله می کشد، سوق می دهی؟ تو از رنج این آتش ناله می کنی و من چگونه از آتش دوزخ نهراسیده و فریاد نکنم؟».

آفرینش هنری این صحنه تکان دهنده از اجرای عدالت، به دست امیرالمومنین امام علی (ع) در تاریخ حیات انسان، معجزه بزرگ و خطیری است که از آغاز خلقت تا به حال در زندگی هیچ یک از زمامداران تاریخ، مگر پیامبر اسلام (ص) و عترت معصوم و مطهر وی (ع) مشاهده نشده است و تنها این سیمای ملکوتی، چهره روشن و مطهر، ایمان و اخلاص و امامت و عدالت آفریدگار عدل امام علی (ع) است که در تاریخ حیات انسان، به آفرینش عدل و پاسداری از قسط در افق حیات می درخشد.

اقامه عدل شرط بقای حکومت اسلامی

در اندیشه و عقیده امام علی (ع) عدالت روح پرتوان امامت است و رهبری جامعه اگر از گوهر عدالت تهی دست باشد، به زودی طومار حکومتش در هم پیچیده و نظام امور ملک ملت از دست وی بیرون خواهد شد و بر اساس آیات مبارک قرآن فلسفه بعثت پیامبران و حکمت نزول کتاب های آسمانی از منبع وحی و الهام کبریایی، اقامه عدل در عالم و گسترش قسط در میان انسان ها است، به فرموده خدای حکیم:

«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»؛[9]

«همانا ما پیامبران خود را با دلایل و معجزات (به سوی خلق) فرستادیم و بر ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم، تا مردم به راستی و عدل گرایند و آهن را که در آن هم سختی کارزار و هم برای مردم بهره های بسیار وجود دارد، به خاطر حفظ عدالت آفریدیم، تا معلوم شود که خدا و پیامبرش را چه کسی یاری خواهد کرد؟ چرا که به راستی خدا بسیار قوی و توانا است».

و از آنجا که امام علی (ع) قرآن ناطق است و حقیقت قرآن و حقایق و اسرار این کتاب مجید در خانه دل و آئینه ضمیر و اندیشه آن حضرت (ع) جلوه کرده، هرگز ذره ای ستم و اندکی بیداد را تاب نمی آورد و همه حیات و جهاد خود را در جهت اقامه عدل و قسط در میان آفریدگان خدا بکار می برد و به همین دلیل در ارتباط با پاسداری از قسط و اقامه عدل و گسترش آن در میان جوامع انسانی فرمود:

«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ، مَا فَعَلْتُهُ. وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا. مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِين»؛[10]

«به خدا سوگند، که اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان ها است به من دهند، تا با گرفتن پوست جوی به ناروا از دهان مورچه ای، نافرمانی خدا را انجام دهم، هرگز چنین کاری نمی کنم و به راستی که دنیای شما در نظر من از برگ جویده ای در دهان ملخی خوارتر و بی ارزش تر است. علی را با نعمتی که از دست رفتنی و با لذتی که ناپایدار است، چه کار؟ من از غفلت عقل و زشتی لغزش ها به خدا پناه می برم و تنها از او یاری می طلبم».

نتیجه گیری

روشن شد که نقطه عطف سیره پر افتخار علوی به يک حقيقت برمی گردد و آن، عدل و عدالت است. عدالت روح پرتوان امامت است، اگر در حکومتی اقامه عدل میسر نگردد، به زودی رو به سقوط خواهد رفت. از این رو حکومت امام علی (ع) نماد عدالت بود و تلاش شبانه روزی حضرت (ع) در پی اقامه عدل و قسط گذشت.

پی نوشت ها

[1] . مجلسى، روضة المتقین، ج13، ص273.

[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 126.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 20.

[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 41

[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 136.

[6] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 131.

[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 37.

[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 224.

[9] . حدید، 25.

[10] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 224.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  3. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقين فی شرح من لايحضره  الفقيه، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، 1406ق.

 

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

حجازی، علاء الدین، تجلی امامت در نهج البلاغه، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1372. ص184-172.

اقامه عدل در سیره علوی راهبردی برای عدالت اجتماعی

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.