از مهم ترین مسائل اجتماعی جامعه، شناخت فتنه و ویژگی های آن است. راه حل و فرار از فتنه در پی این شناخت حاصل می گردد. این مقاله به بررسی حضور فتنه گران در جامعه و پیامدهای فرهنگی اجتماعی این حضور در کلام گهربار امام علی (ع) در نهج البلاغه می پردازد.
ویژگی های فتنه و آثار آن
برای پی بردن به عمق فاجعه هایی که با پدیدار شدن فتنه در جوامع اتفاق می افتد، به سراغ فراز سوم از خطبه امام علی (ع) می رویم:
«سپس فتنه اى اضطراب آور، در هم شکننده و نابودکننده آغاز خواهد شد؛ در آن هنگام قلب ها پس از استوارى مى لغزد و گروهى از شخصيت ها پس از سلامت فکر و انديشه گمراه مى شوند، آرا به هنگام هجوم اين فتنه، پراکنده و مختلف مى گردد و عقايد با آشکار شدن آن به خطا و اشتباه آلوده مى شود.
آن کس که به مقابله با آن بر خيزد پشتش را مى شکند و کسى که براى فرو نشاندنش تلاش کند، او را در هم مى کوبد و فتنه جويان در اين ميان همچون گورخران وحشى اند که يکديگر را گاز مى گيرند؛
رشته هاى سعادت و آيين الهى که محکم بود سست و لرزان مى شود و چهره واقعى امور پنهان مى گردد؛ حکمت و دانش فروکش مى کند و ستمگران به سخن در مى آيند، اين فتنه (از شهرها به روستاها کشيده مى شود و) باديه نشينان را با ابزار خود درهم مى کوبد و با سينه خود آن ها را له مى کند؛ افراد پياده و تنها در غبار آن گم مى شوند و افراد سواره در مسير آن نابود مى گردند.
اين فتنه با تلخى ها و با شدت وارد مى شود و خون هاى تازه اى مى دوشد، علايم دين را خراب مى کند و رشته هاى يقين را از هم مى گسلد، (به گونه اى که) عاقلان از آن مى گريزند و پليدان تدبير آن را به دست مى گيرند، بسيار پر رعد و برق است و هر انسانى را به مشقت مى اندازد، پيوندهاى خويشاوندى در آن قطع مى گردد و از اسلام جدايى حاصل مى شود، سالم هايش بيمار و کوچ کنندگانش مقيم اند!».[1]
امام علی (ع) در این خطبه پس از بیان ویژگی های فتنه و توصیف چگونگی بروز و ظهور آن در جامعه به پیامدهای ویرانگر آن اشاره می فرمایند و به نکات مهمی می پردازند:
تردید و دو دلی
«فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ»؛[2] «دل ها پس از پایداری دچار تردید و انحراف می شوند».
اعتقاد راسخ و ایمان محکم و بدون تزلزل بهترین وسیله برای دفاع از مكتب و صراط مستقیم است. به همین دلیل، نخستین سنگری که مورد حمله قرار می گیرد، اعتقاد مردم است و فتنه گران تلاش می کنند با برنامه های مختلف مردم را دچار تردید و دودلی سازند و هر زمان که به این مهم توفیق یابند، نفوذ در سایر سنگرها و انهدام نیروهای مقابل بسیار آسان خواهد بود.
همان گونه که این موفقیت برای آنان در لشکر امام حسن (ع) پدید آمد و به صلح تحمیلی منجر شد و قبل از آن در جنگ صفین کار را به حکمین کشاند و داستان شکست اندلس و سایر جبهه های اسلام و حتی غیر اسلام این موضوع را تأیید می کند.
انحراف نیروهای اصیل
«وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ»؛[3] «مردانی که سلامت مانده بودند، گمراهی پیش گیرند».
نخستین برنامه جریان نفاق و فتنه، جذب نیروهای اصیل و سرمایه گذاری برای شکار نخبگان و نیروهای مؤثر است. نیروهایی که دارای شعور اجتماعی هستند و نسبت به مسائل مختلف حساس اند، اگر دشمن بتواند با نفوذ در درون جبهه حریف نیروهای مؤثر و کارآمد را جذب کند، به سهولت می تواند بر آنان پیروز شود و سخت ترین ضربه ها را با همین نیروها وارد سازد.
در نتیجه از دیرباز جذب نیرو از جبهه حريف جزو سیاست های موفق و مجرب جنگ آوران است. به همین دلیل، یکی از نگرانی های عمده ای که با پیدایش فتنه پدید می آید، منحرف شدن نیروهای اصیل و وفادار به حرکت است و فتنه گران با استفاده از شیوه های مختلف و با ترفندهای گوناگون این کار را انجام می دهند.
افزایش روحیه رفاه طلبی و دنیا زدگی
«وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا»؛[4] «به هنگام هجوم آن، هوا و هوس ها گونه گون بود».
یکی از ویژگی های انسان، تنوع خواهی و سیری ناپذیری او از جهات مختلف است و همیشه دنبال افزون طلبی است و این روحيه، زمينه ظلم، استکبار و ده ها نکته منفی را ایجاد می کند. به همین دلیل، یکی از اهداف ادیان الهی و مصلحان جامعه کنترل روحیه فزون خواهی انسان ها است تا بتوانند سایر موارد را مهار کنند.
ولی فتنه گران با شیوه های مختلف برای ایجاد آشوب، مطالبات مردم را به صورت غیر منطقی افزایش می دهند و در نتیجه، زمینه نارضایتی فراهم می گردد و نوعی مسابقه در زراندوزی و کسب امکانات و امتیازات بیشتر در جامعه پدید می آید و تعادل امور به هم خواهد خورد. وقتی چنین شرایطی حاکم گردید، زمینه هرگونه نفوذ و تجاوزی فراهم می آید.
سردرگمی در تشخیص اندیشه های درست از نادرست
«وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا»؛[5] «به هنگام پدید شدن ،آن رأی درست به نادرست آمیخته گردد».
در شرایط ایجاد فتنه به دلیل در هم تنیدگی صفوف و حق پنداری هر گروه، مردم دچار حیرت و سرگردانی می شوند، زیرا چنان که گفته شد، فتنه گران با چهرۀ اصلی وارد نمی شوند و خود را طرفدار جبهه حق نشان می دهند و مخالفان خود را مخالفان صراط حق و مستقیم می دانند.
چنان که نماد اصلی فتنه، یعنی معاویه، خود را «خال المؤمنين» و كاتب وحى الهى و حافظ دین اسلام می دانست و در تبلیغات خود کار را به جایی رساند که وقتی امام علی (ع) در مسجد کوفه به شهادت رسید، عده ای در شام از یکدیگر می پرسیدند؛ حضرت علی (ع) چرا وارد مسجد شده است؟ مگر حضرت على (ع) نماز می خواند:
زمانی که یزید می خواهد لشکریان خود را فرا خواند تا با امام حسین (ع) به مبارزه برخیزد، اعلام می دارد ما به جنگ کسانی خواهیم رفت که عليه دين خدا و خلیفه رسول الله خروج کرده اند. از این نمونه ده ها و صدها مورد در گذشته و حال وجود داشته و دارد. به همین دلیل، مردمی که با این شرایط روبه رو می شوند، سردرگم می گردند و نمی دانند که حق با کیست؟ چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ؟
امام على (ع) درباره این موضوع در نهج البلاغه چنین فرموده اند:
«پس اگر باطل با حق در نیامیزد، حقیقت جو آن را شناسد و داند؛ و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لیکن اندکی از این و آن گیرند تا به هم در آمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به در برد. اما آن را که لطف حق دریافته باشد، نجات یابد و راه حق را به سر برد».[6]
براندازی و ترور
«مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ»؛[7] «کسی را که به او نزديك شود، بشکند و کسی را که در آن بکوشد، ویران سازد».
ماهیت اصلی فتنه و نحوه حضور آن یک ماهیت پنهان و مافیایی است و تا زمانی که چهره در نقاب دارد، زنده است، ولی هرگاه صورت واقعی آن برای مردم آشکار شود، زمینه حیات او از بین می رود. بنابراین آنان با خشونت تمام، مانع از هرگونه افشاگری می شوند و اگر کسی بخواهد در کارشان دخالت کند و عملکرد آن ها را بر ملا سازد، از صحنه روزگار حذف خواهد شد و اگر کسی بخواهد با آن ها مقابله کند، او را لگدمال و پایمال می کنند.
گواه این موضوع صدها هزار ترور مرموز پنهانی است که در تاریخ بشر توسط صاحبان قدرت صورت پذیرفته است و نمونه های بارز آن در تاریخ اسلام توسط خلفا و سلاطین در دوره های امویان، عباسیان و دیگران صورت گرفته است.
این نوع قتل ها و از صحنه بیرون کردن ها کمترین چیزی است که فتنه گران برای حفظ موقعیت خود ضروری می دانند، زیرا اگر لحظه ای درنگ کنند و اجازه دهند تا دیگران آن ها را نقد کنند و یا سیاست ها و برنامه های آنان را برملا سازند، موجودیت آن ها به مخاطره خواهد افتاد. در نتیجه هر کسی که بخواهد از کار آن ها آگاه شود، نابود می گردد و هر کس بخواهد به درون آنان راه یابد، خُرد و شکسته خواهد شد.
خود آزاری و دگر آزاری (برخوردهای احمقانه)
«يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ الْحُمُرِ فِي الْعَانَةِ»؛[8] «به دندان یکدیگر را بخایند (گاز بگیرند)، همانند خران وحشی که در رمه گرد آیند».
صفا، صمیمیت و محبت پس از همدلی و همزبانی پدید می آید، لذا هرگاه جامعه، دچار پراکندگی افکار و بحران روحی و فکری گردد، دل ها و زبان ها تغییر می کند و مردم همدیگر را درک نمی کنند و این حالت هرگونه همکاری، رفاقت و صمیمیت را از بین می برد. در نتیجه، افراد با یکدیگر بیگانه می شوند و در صدد ضربه زدن به هم بر می آیند، به خود آزار می دهند و به دیگران نیز آزار می رسانند.
امام على (ع) این حالت را به خران وحشی تشبیه کرده است که در رمه ها به جان هم می افتند و گردن همدیگر را با دندان می خایند و گاز می گیرند. خران وحشی در رمه فاقد هرگونه اندیشه، احساس و تفکری هستند و از سرمستی و بی خبری همراهان خود را می آزارند.
کم رنگی جلوه های دینی
«قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ»؛[9] «رشته تافته دین متزلزل شود».
بین عقیده و عمل پیوندی ناگسستنی وجود دارد، لذا اگر در جامعه ای دستور العمل های شریعت و دین رو به ضعف نهاد و عمل به احکام، سست گردید و نماز، روزه، خمس، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و … در بین مردم کم اهمیت گردید، این وضعیت حکایت از ضعیف شدن بنیه اعتقادی مردم دارد و باید دانست که زنگ خطر جدی است و در واقع وضعیت قرمز است.
چون فتنه انگیز موفق شده است از خط دفاعی عقیده بگذرد و وارد خانه و سرزمین شما شود. در این مرحله درباره حضور دشمن نباید تردید کرد.
امام علی (ع) کم رنگ شدن جلوه های دینی را یکی از نشانه های بروز فتنه انگیزان معرفی کرده اند، در چنین وضعیتی، بین افراد و احکام دین و شریعت گست ایجاد می شود و افراد آن جامعه نسبت به عمل و حفظ شعائر دینی کم توجه می شوند. در این جامعه، قرآن نقش هدایت گری خود را از دست می دهد و مسجدها از نظر ظاهر آراسته ولی از نظر محتوا تهی می گردند.
امام علی (ع) می فرماید: «مردم را روزگاری رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار مسجدهای آنان از نظر بناء آبادان است و از رستگاری ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد. آن که از فتنه به کنار ماند، بدان بازش گردانند و آن که از آن پس افتد، به سویش برانند.
خدای تعالی فرماید: به خود سوگند، بر آنان فتنه ای بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است و ما از خدا می خواهیم از لغزش غفلت در گذرد».[10]
بحران ایمانی
«وَ عُمِيَ وَجَهُ الأمر»؛[11] «نشانه های راه راست پوشیده می شود».
با نفوذ فتنه گران در فکر و اندیشه و شکستن مرزهای دین و عقیده، عمل به احکام و دستورهای الهی رو به ضعف می گذارد و آهسته آهسته از اسلام و دین پوسته و ظاهری برجای می ماند و این پوسته و ظاهر هم با ترفندهای مختلف مورد سوء استفاده صاحبان قدرت قرار می گیرد.
در این شرایط بنابر فرمایش امام علی (ع) «وَ عُمِيَ وَجَهُ الأمر» صورت مسئله گم می شود و مردم در تشخیص حق و اصل راه دچار سرگردانی می شوند؛ چون به هر سو نگاه می کنند، می بینند همه شعار دین می دهند، ولی وقتی عملکردها مورد ارزیابی قرار می گیرد، عمل واقعی دینی مشاهده نمی شود و در نتیجه راه درست و صحیح پنهان می ماند.
این شرایط در جوامع مختلف دارای بازتاب ها و آثار بسیار منفی است، چون باعث رشد اندیشه های اباحی گری، لاابالی گری، پوچ گرایی، هیچ انگاری و … می شود که نمونه بارز آن «بحران ایمان» در غرب، پیدایش خوارج در اسلام و سرگردانی صدها هزار نفر از پیروان مکاتب و انقلاب ها است که بر اثر این بحران ها به بن بست می رسند و در نتیجه یا منزوی می شوند و یا این که همراه با جبهه دشمن به مقابله و رویارویی با جبهه حق می پردازند.
خشکیده شدن سرچشمه های علم و حکمت
«تَغِيضُ فِيهَا الْحِكْمَةُ»؛[12] «چشمه های حکمت خشکیده می شود».
یکی از جولان گاه های فتنه انگیزان زمینۀ جهل و نادانی مردم است، زیرا با استفاده از جهالت مردم، قدرت ترک تازی دارند. به همین دلیل، آن ها هر گونه عامل مزاحم را از سر راه بر می دارند و نابود می کنند. به صورت طبیعی، یکی از مزاحم ها و موانع اساسی علما، اندیشمندان و متفکران جامعه هستند.
بنابراین، آن ها به عنوان یک هدف عمده توسط فتنه گران به اشکال مختلف از میان برداشته می شوند و با از بین رفتن این سرچشمه های علم و حکمت یا کنار گذاشته شدن آن ها آهسته آهسته جهل و نادانی سایه گستر می شود و منطق و حکمت جایگاه خود را به جهالت و خشونت می دهد و جامعه از بینش صحیح محروم می ماند.
تصرف رسانه ها توسط نا اهلان و ستمکاران (جولان جاهلان در عرصه های رسانه ای)
«وَ تَنْطِقُ فِيهَا الظَّلَمَةُ»؛[13] «ستمکاران در آن فتنه به سخن آیند».
امام على (ع) در نهج البلاغه، هنگام ترسیم اوضاع آشفته و فتنه زده دوران قبل از بعثت پیامبر اکرم (ص)، به دو ویژگی اساسی می پردازند:
- عالمان، اندیشمندان و صاحبان حکمت و معرفت لجام بر دهن و منزوی بودند. «بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ».[14]
- میدان دار اصلی و صاحبان جاه و مقام؛ جاهلان بودند. «وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ».[15]
با این گزارش از جامعه فتنه زده ای خبر داده می شود که سرچشمه های حکمت که همان فرهیختگان و اندیشوران جامعه باشند از میدان خارج می شوند و تمام تریبون و رسانه ها در اختیار ظالمان و ستمگران قرار می گیرد و آن ها به هر صورتی که بخواهند افکار جامعه را شکل می دهند. اگر این موضوع در مقیاس جهانی بررسی شود، اهمیت سرمایه گذاری فتنه گران بین المللی در رسانه های خبری کاملاً روشن می شود.
نابودی قشر مستضعف و آسیب پذیر جامعه
«وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا»؛[16] «و بیابان نشین ها را با سوهان ستم بسایند و با قفسه سینه خرد نماید».
همان گونه که در جریان سیل، زلزله و سایر حوادث طبیعی و غیر طبیعی در مرحله اول خانه های روستاییان و مستضعفان ویران و نابود می شود؛ در مسیر حرکت فتنه گران نیز همین قشر با مشکلات سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی بیشتری مواجه می شوند و در طول تاریخ ساکنان بادیه و حاشیه نشین ها و افرادی که در مراکز تجمع نیستند، بیشترین آسیب را از فتنه ها دیده اند.
چون آن ها گروه های بی پناه و تنهایی هستند که یا باید تسلیم و همراه دیگران باشند یا به عنوان عامل مزاحم از سر راه برداشته شوند.
به انزوا کشیده شدن نخبگان
«يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ»؛[17] «تکروان از غبار آن فتنه تباه گردند».
فتنه هنگامی توان نفوذ به جامعه را دارد که اتحاد میان افراد جامعه کمرنگ شده باشد، نظرات گوناگون باشد و حزب و گروه های مختلف در جامعه به وجود آمده باشد. در چنین شرایطی حتی اگر نخبگان و مصلحان جامعه بخواهند به اصلاح اوضاع و سرکوب فتنه بپردازند و خارج از دسته بندی های حاکم بر جامعه حرکت کنند، نه تنها از طرف فتنه گران، بلکه به دست مردمی که مورد هجوم فتنه واقع شده اند نیز آسیب می بینند.
لذا تکروی کردن و به صورت منفرد وارد فتنه شدن نتیجه مثبتی نخواهد داشت، چرا که این تکروی باعث می شود که همان افراد محدود آگاه بر فتنه و راه مبارزه با آن نیز به نابودی کشیده شوند.
فتنه گران که به این موضوع آگاهی کامل دارند و می دانند که در صورت متحد بودن جامعه، نخبگان و مصلحان به راحتی می توانند بر آن تأثیر بگذارند، سعی خود را بر ایجاد تفرقه و در نهایت به انزوا کشیدن نخبگان جامعه می گذارند.
با توجه به این مطلب می توان دلیل سکوت ٢٥ ساله امام علی (ع) و صلح امام حسن (ع) را یافت. چرا که آن ها، هم با فتنه آشنا بودند و هم توانایی مبارزه و غلبه بر فتنه را داشتند، اما همین تک بودن و نداشتن یاران متحد و آگاهی آن ها به نتیجۀ سوء ،تکروی، باعث سکوت آن ها و خودداری از ورود به جامعه شد.
نابودی فرماندهان و سرداران
«وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا الرُّكْبَانُ»؛[18] «سواران (قدرت) درونش به هلاکت برسند».
در هجوم های آغازین و در غبار فتنه، حماسه آفرینان و مرزبانان عقیده و اندیشه از میان برداشته می شوند و فتنه گران با خیال آسوده تر وارد معرکه می شوند. در این نبرد، فرماندهان و سرداران برای مقابله و رویارویی به میدان می آیند، ولی چون جنگ مستقیم و تمام عیار نیست، بسیاری از این فرماندهان به صورت مرموز و روش های خائنانه به قتل می رسند.
تاریخ جنگ ها گواه این مدعاست که سرداران جنگ ها در میدان کارزار مستقیم کمتر اسیب می بینند و بیشتر به شکل مرموز و خائنانه به قتل می رسند و از میدان به در می روند و چون ماهیت فتنه یک جنگ غیر مستقیم و خائنانه است، بیش از جنگ های معمولی سرداران و فرماندهان را مورد هجوم و حمله قرار می دهد و با عملیات ترور، موانع را از سر راه بر می دارد و یا با استفاده از مزدوران داخلی و با نفوذ در صف حریف از پشت به فرمانده رزم خنجر می زند. یکی از عوامل نابودی قدرت همین نداشتن اتحاد است.
آشفتگی اوضاع سیاسی فکری و اجتماعی
«وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّينِ… »؛[19] «در نشان دین رخته افکند …».
امام على (ع) اوضاع جامعه فتنه زده را به خوبی توصیف می کند و خبر از قتل ها و جنایت ها می دهد و اوضاع دین و دینداری را بسیار سخت و مشکل می داند. در این وضعیت است که زیرکان به نوعی خود را نجات می دهند و سودجویان و منفعت طلب ها از این شرایط برای تأمین منافع خود استفاده می کنند.
در این جامعه اوضاع فرهنگی و روابط انسانی به طور کلی مختل می شود، به گونه ای که حتی پیوندهای خویشاوندی تحت تأثیر قرار می گیرند و پدر از پسر، پسر از پدر و برادر از برادر و … جدا می شوند و مردم از اسلام فاصله می گیرند.
در این جامعه فتنه زده آنان که با زیرکی و زرنگی خود را رهانیده اند و از آغاز گرفتار نشده اند، به غم و غصه گرفتار می شوند و همین غم آن ها را بیمار می کند و آنان که وارد فتنه و گرفتار این درد عظیم شده اند، راه فرار و خلاصی ندارند.
نتیجه گیری
امام علی (ع) با بیان نمادهای فتنه گران و ویژگی های فرهنگی اجتماعی حضور آنان در جامعه اسلامی، امید دارد که مؤمنان آن ها را بشناسند و از آن دورى گزينند و آثار مخرب حضور آنان را به حداقل برساند.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[6] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 50.
[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[10] . شریف الرضی، نهج البلاغه، كلمات قصار 369.
[11] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[12] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[13] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[14] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 2.
[15] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 2.
[16] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[17] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[18] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
[19] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٥١.
منبع
شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:
ابوالقاسمی، محمد جواد، موج در موج بازشناسی فتنه از منظر امام علی (ع)، تهران، عرش پژوه، 1383، ص55-43.