جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

عدالت و قضاوت

چیستی معنای عدالت از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه

چیستی معنای عدالت از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه

امام علی (ع) یکی از بزرگترین شخصیت های جهان اسلام هستند که آوازه دلاوری های ایشان در جنگ و جهاد، دفاع از مبانی اسلامی و همچنین بسط و تبیین معنای عدالت بر کسی پوشیده نیست. همراهی افعال و اعمال حضرت در جای جای زندگی با عدالت و استفاده کردن از هر فرصتی در جهت تبیین معنای عدالت بر همگان آشکار است، تا بدانجا که برخی خط مشی اساسی و کلی در زندگی و دوران حکومت حضرت را، حرکت در مسیر تحقق معنای عدالت و جاری شدن نتایج و ثمرات آن در زندگی مسلمانان می دانند.

حضرت در دوران کوتاه حکومت خود، معنای عدالت و راهکارهای عملی و دست یافتنی برای اجرای آن را در سه حوزه اقتصاد، سیاست و اجتماع تبیین کردند. این منش و طریقه عملکرد ایشان، الگویی بسیار مناسب برای مدیران اسلامی و بطورکلی برای ساختار حکومت اسلامی است.

به بیان دیگر، بازگشت به مبانی اصیل اسلامی و بهره گیری از بینش امام علی (ع) در به کارگیزی معنای عدالت در امور حکومتی، می تواند حکومت اسلامی را در رسیدن به قله های رفیع مردم داری یاری کند.

در این مقاله، معنای عدالت از دیدگاه امام علی (ع) در مقاطع و مواضع مختلف مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

معنای لغوی عدالت

راغب اصفهانى در کتاب مفردات مى گوید: «عدل و عدالت به معناى مساوات است، تقسیم کردن به طور مساوى عدل است و در روایت آمده است: آسمان و زمین بر عدالت بنا شده اند، بدین معنا که اگر یک رکن از چهار رکن جهان بر دیگرى زیادتر یا کمتر شود جهان نظم خود را از دست مى دهد».[1] ابن منظور نیز عدل را به معناى تساوى میان دو چیز تعریف کرده است.[2]

شیخ طوسى نیز در معناى عدالت چنین مى گوید:

«عدالت در لغت این است که انسان احوال متساوى و متعادلى داشته باشد».[3]

معنای عدالت از نگاه علامه طباطبایى نیز چنین است:

«عدالت این است هر نیرویى هر حقى دارد به حق خود برسد و در جایى که شایسته است قرار گیرد».[4]

این تعاریف با وجود اختلاف در الفاظ به یک حقیقت اشاره دارند و آن تقسیم شایسته و رسیدن حق به حقدار است.

ارکان عدالت

عدالت در کلام امام علی (ع) چهار رکن دارد. «وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَه الْحُکمِ وَ رَسَاخَه الْحِلْمِ؛[5] و عدالت را چهار شعبه است: فهمى که به عمق چیزها رسد و علمى که حقایق را دریابد و داورى کردنى نیکو و راسخ بودن در بردبارى».

در واقع کسى که بخواهد حکم عادلانه اى کند، نخست باید از قابلیت و استعداد شایسته اى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخیص موضوع موجب خطا در نتیجه حکم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حکم پیدا کند و آن را دقیقا منطبق بر موضوع نماید، آن گاه حکم نهایى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام بیان کند و در این مسیر، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد.

آن گاه امام (ع) در یک نتیجه گیرى حکیمانه، آثار هر یک از این شاخه هاى چهارگانه عدالت را بیان کرده و مى فرمایند: «فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ; وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ; وَمَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَعَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً؛[6]

کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مى کند و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام، سیراب باز مى گردد و آن کس که حلم و بردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمى شود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد».

معنای عدالت در کلام امام علی (ع)

امیرالمومنین علی (ع) معنای عدالت را از نگاه خود اینگونه بیان کرده اند:

«وَ سُئِلَ (علیه السلام) أَیهُمَا أَفْضَلُ، الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ (علیه السلام): الْعَدْلُ یضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا؛ وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا؛[7] از امام (ع) سؤال شد که کدام یک از این دو برترند: «عدالت» یا جود و بخشش؟ امام (ع) در جواب فرمود: عدل، هرچیزى را در جاى خود قرار مى‏ دهد ولى سخاوت و بخشش آن را از مسیرش فراتر مى ‏برد. (اضافه بر این) عدالت، قانونى است همگانى ولى جود و بخشش جنبه خصوصى دارد بنابراین، عدل، شریف ‏تر و برتر است».

  1. عدالت به مثابه مساوات

در بیانات مختلف حضرت، عدل در معنای مساوات به کار رفته است. لازم به ذکر است، مساوات به معنای برابری افراطی بدون درنظر گرفتن استعدادهای افراد و تلاش های آنان نیست. از نظر ایشان، عدالت در عرصه اقتصادی به معنای برابری مردم در برخورداری و بهره مندی از اموال عمومی (‌بیت ‌المال‌)، و در برآورده شدن نیازهای مادی‌، روانی و اجتماعی همه مردم است.

«أَلَا وَ إِنَّ لَکُمْ عِنْدِی أَلَّاوَ أَنْ تَکُونُوا عِنْدِی فِی الْحَقِّ سَوَاءً؛[8] آگاه باشید، حق شما بر من آن است که … با همه شما به گونه‌ای مساوی رفتار کنم.

«وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتُمَا مِنْ أَمْرِ الْأُسْوَةِ، فَإِنَّ ذَلِکَ أَمْرٌ لَمْ أَحْکُمْ أَنَا فِیهِ بِرَأْیی وَ لَا وَلِیتُهُ هَوًى مِنِّی، بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَ أَنْتُمَا مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) قَدْ فُرِغَ مِنْهُ، فَلَمْ أَحْتَجْ إِلَیکُمَا فِیمَا قَدْ فَرَغَ اللَّهُ مِنْ قَسْمِهِ وَ أَمْضَى فِیهِ حُکْمَهُ؛[9] اما اعتراض شما که چرا با همه به تساوی رفتار کردم؛ این روشی نبود که به رأی خود و یا با خواسته دل خود انجام داده باشم؛ بلکه من و شما اینگونه رفتار را از دستور‌العمل‌های پیامبر اسلام (ص) آموختیم. پس در تقسیمی که خدا به آن فرمان داد، به شما نیازی نداشتم».

الف) عدالت در بهره ‌مندی از بیت ‌المال

در دوره زمامداری حضرت، مرزهای سرزمین‌ های اسلامی بسیار گسترش یافته بود و گروه‌های مختلف قومی و نژادی به اسلام گرویده بودند. از همین روی، حضرت با تأکید بر مساوات‌، راه‌ های تبعیض ‌آمیز را که مسلمانان را بر اساس حسب و نسب، و نژاد و رنگ و قومیت بر یکدیگر برتری دهد، مسدود نمودند. از سوی دیگر، رویه‌های مرسوم در زمان خلفای پیشین؛ که مساوات در بهره مندی از بیت المال را نادیده می‌گرفت، مورد تأیید ایشان نبود.

البته لازم به ذکر است که «بهره مندی از بیت‌ المال، در دوره ابوبکر مانند دوران پیامبر (ص) بود؛ اما وقتی عمر خلافت را به ‌دست گرفت، پیشی ‌گیرندگان در اسلام را بر غیر آن ها‌، مهاجران قریش را بر مهاجران غیرقریش، و تمام مهاجران را بر انصار برتری داد؛ و عرب را بر عجم مزیت بخشید».[10]

«آگاه باشید، هر فردی از مهاجران و انصار از اصحاب رسول خدا‌ (ص)، خود را در برابر دیگران به سبب مصاحبت با پیامبر (ص) دارای فضل بداند، باید بداند که فضل روشن در فردای قیامت، نزد خداست. شما مردم بندگان خدا هستید و مال‌، مال خداست که آن را بین شما به صورت مساوی تقسیم می‌کنم و هیچ کس را در برابر دیگری برتری نیست.

افراد پرهیزگار، فردا (‌قیامت‌) پاداش می ‌گیرند و آنچه نزد خداست، برای نیکان بهتر است. فردا نزد من آیید. نزد من مالی است که میانتان تقسیم خواهم کرد و درباره هیچ یک از شما تخلف نخواهد شد؛ چه عرب باشد‌، چه عجم؛ اهل عطا باشد یا نه».[11]

ب) عدالت در برآورده کردن نیاز‌های مادی‌، روانی و اجتماعی مردم

یکی از وظایف زمامدار اسلامی و صاحبان منصب در جامعه اسلامی، دقت و توجه به نیاز‌های مادی‌، روانی و اجتماعی مردم است. توصیه حضرت به کارگزاران، مؤید توجه به برطرف کردن نیاز‌های گوناگون زیردستان است. در فرموده های حضرت است که:

«در روابط خود با مردم، انصاف داشته باشید و در برآورده شدن نیازهایشان شکیبا باشید».[12]

«برگزیده‌ترین فرمانده سپاه تو کسی است که از همه بیشتر به سربازان کمک رساند؛ از امکانات مالی خود بیشتر در اختیارشان گذارد؛ به اندازه ‌ای که خانواده ‌هایشان در پشت جبهه و خودشان در آسایش کامل باشند. مهربانی تو نسبت به سربازان، دل ‌هایشان را به تو می‌ کشاند.

آرزوهای سپاهیان را برآور؛ همواره از آنان ستایش کن؛ کارهای مهمی که انجام داده ‌اند، بر شمار‌؛ در یک ارزشیابی دقیق‌، رنج و زحمات هریک از آنان را شناسایی کن؛ هرگز تلاش و رنج کسی را به‌ حساب دیگری نگذار؛ ارزش خدمات کسی را ناچیز مشمار. شرافت و بزرگی کسی موجب نگردد که کار کوچکش را بزرگ بشماری‌؛ گمنامی کسی باعث نشود کار بزرگ او را ناچیز بدانی».[13]

ج) عدالت و مساوات در برابر قانون

از دیدگاه حضرت علی (ع) همه مردم در برابر قانون‌، برابر و یکسان اند؛ از این رو، نمی توان سفید را بر سیاه‌، و دانا را بر نادان ترجیح داد؛ یا قانون را به نفع جناح و گروه خاصی تفسیر و تحلیل کرد. بنابراین، تبعیض و بی عدالتی در جایی که همه دارای حقوق برابرند، ناروا است.

«بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری، که بهره همه مردم در آن یکسان است».[14]

«همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند؛ ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان؛ و به هیچکدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن؛ به گونه‌ ای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند».[15]

«با خدا و با مردم و با خویشاوندان نزدیک و با رعایا که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن».[16]

د) عدالت در امر دادرسی

یکی از اصول حاکم بر دادرسی‌، رعایت مساوات و عدالت در امر دادرسی است. بر قاضی واجب است بین دوطرف دعوا در مجلس دادرسی با مساوات و عدالت رفتار کند. قاضی نباید بین افراد صاحب قدرت و افراد ناتوان‌، و فقیر و غنی‌، تبعیض روا دارد. اصل و قاعده رعایت بی ‌طرفی، سبب حفظ حقوق فردی و اجتماعی افراد می شود. سفارش های حضرت به قضات و خصوصیاتی که قاضی باید داشته باشد، مؤید این مطلب است.

«در نگاه ‌هایت و در نیم نگاه و خیره به مردم، به تساوی رفتار کن تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند و ناتوان ‌ها در عدالت تو مأیوس نگردند».[17]

  1. عدالت به معنای رعایت حقوق انسانی

عدالت به مثابه رعایت حقوق انسانی، از یک سو به این معناست که همه شهروندان جامعه اسلامی دارای حقوقی یکسان اند که حاکم اسلامی ملزم به رعایت آنهاست؛ و از سوی دیگر، بین حق و تکلیف، تناسب برقرار است. بر مبنای این اصل، در برابر هر حقی که برای انسان ایجاد می‌ شود، تکلیفی متناسب با آن بر عهده او خواهد بود.

برای مثال، چنین نیست که تنها مردم در برابر زمامدار صاحب تکلیف باشند و متقابلاً زمامدار تکلیف و حقی در برابر مردم نداشته باشد. در حقیقت، عدالت و ظلم در جایی به کار می ‌روند که حقوق مراعات یا تضییع شود.

«حق را به صاحب حق‌، هرکس که باشد‌، نزدیک یا دور‌، بپرداز‌؛ و در این کار شکیبا باش، و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار‌؛ گرچه اجرای حق، مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد».[18]

«ای مردم‌! مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است. حق شما بر من آن‌ که از خیرخواهی شما دریغ نورزم؛ و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم؛ و شما را آموزش دهم تا بی ‌سواد و نادان نباشید؛ و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید».[19]

«مرا با سخنان زیبای خود مستایید تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم، برآیم و حقوقی که مانده است بپردازم و واجباتی که بر عهده من است و باید انجام گیرد، ادا کنم. با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن می ‌گویند‌، حرف نزنید؛ و چنانکه از آدم‌ های خشمگین کناره می ‌گیرند، دوری نجویید؛ و با ظاهرسازی با من رفتار نکنید.

گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد دهید، بر من گران آید. از گفتن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید؛ زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم، نمی‌ دانم؛ مگر آنکه خداوند مرا حفظ فرماید».[20]

الف) رعایت حقوق مذاهب دیگر

در نگاه حضرت، حقوق مذاهب و ادیان دیگر نیز محترم است و هیچ انسانی به صرف اینکه مذهبی دیگر از ما دراد نباید توسط ما آزرده خاطر گردد و حقوق او پایمال شود.

«همانا دهقانان مرکز فرمانداریت از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند. من درباره آنها اندیشیدم؛ نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند؛ و نه سزاوار قساوت و سنگدلی اند‌، زیرا که با ما هم پیمانند، پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را با هم بیامیز؛ رفتاری توأم با شدت و نرمش داشته باش‌. اعتدال را در نزدیک کردن یا دور کردن، رعایت کن».[21]

ب) رعایت حقوق مجرمین

از دیدگاه حضرت، همه مردم حقوقی یکسان دارند که حاکمان موظف به رعایت آن هستند. مجرمین، گرچه از قوانین جامعه تخطی کرده‌ اند، اما با اجرای حدود الهی، از تمامی حقوق خود برخوردارند و کسی نمی‌ تواند آنان را از مواهب زندگی در جامعه اسلامی محروم کند. در اجرای حدود الهی بر مجرمین نیز نباید از عدالت و انصاف خارج شد و به سبب احساسات شخصی یا اجتماعی، از حدود الهی پیشی گرفت.

«همانا رسول خدا (ص) زناکاری را که همسر داشت، سنگسار کرد؛ سپس بر او نماز گزارد و میراثش را به خانوده اش سپرد. قاتل را کشت و میراث او را به خانواده اش بازگرداند. دست دزد را برید و زناکاری را که همسر نداشت تازیانه زد و سهم آنان را از غنایم می ‌داد تا با زنان مسلمان ازدواج کنند.

پس پیامبر (ص) آنها را برای گناهانشان کیفر می‌ داد و حدود الهی را بر آنان جاری می‌ساخت؛ اما سهم آنان را از عواید اسلامی از بین نمی ‌برد و نام آنها را از دفتر مسلمین خارج نمی ‌ساخت».[22]

ج) رعایت حقوق مخالفان

آزادی، از جمله حقوقی است که هیچ کس جز خداوند حق محدود کردن آن را ندارد. این جمله معروف حضرت که «بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است»[23] یا «ای مردم! آدم عبد یا کنیز آفریده نشده است و همه مردم آزادند»،[24] حاکی از آن است که محدود کردن آزادی ‌ها و نقض حقوق مردم، از مصادیق بی ‌عدالتی شمرده می ‌شود.

همچنین حضرت در مورد رعایت حقوق مخالفان، به رعایت حقوق ابن ملجم و پرهیز از ظلم به او می فرمایند: «مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید [و دست به کشتار بزنید] و بگویید، امیرمومنان کشته شد، بدانید جز کشنده من کسى دیگر نباید کشته شود. درست بنگرید اگر من از ضربت او خوردم، او را تنها یک ضربت بزنید، و دست و پا و دیگر اعضاى او را مبرید».[25]

  1. عدالت به معنای رعایت شایستگی‌ ها

عدالت در معنای رعایت شایستگی‌ ها، با تلفیق مفهوم رعایت حقوق و تناسب پاداش ‌ها با نحوه عملکرد و میزان تلاش و کوشش افراد قابل درک است. عدالت در موقعیتی تحقق می ‌یابد که در آن شایستگی ‌های افراد به طور کامل رعایت شده باشد. عدالت با این فضای مفهومی به این معناست که در انتخاب و واگذاری مسئولیت ‌های مختلف باید صلاحیت و شایستگی افراد را در نظر گرفت. «برای فرماندهی نظامی سپاه، کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر و امام تو بیشتر، و دامن او پاک تر، شکیبایی او برتر باشد».[26]

واگذاری مسئولیت به افراد فاقد صلاحیت و شایستگی، خود نوعی بی‌ عدالتی شمرده می‌ شود. «از میان مردم، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن‌؛ کسانی که مراجعه فراوان‌، آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر، او را خشمناک نسازد‌، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی، برای او دشوار نباشد‌».[27]

شایستگی افراد، تنها با مهارت شغلی ارتباط ندارد؛ بلکه با ویژگی‌ های اخلاقی مرتبط با هر شغل و ایمان و سابقه خانوادگی آنان نیز مرتبط است. «کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه و باحیا و از خاندان ‌های باتقوا که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند، انتخاب کن؛ زیرا اخلاق آنان گرامی ‌تر، و آبروی شان محفوظ‌ تر، و طمع ‌ورزی شان کمتر، و آینده نگری شان بیشتر است».[28]

نکته پایانی

به سبب تفاوت در بینش و فهم از متون، می توان معانی دیگری نیز از «عدالت» از کلام حضرت استخراج نمود که در این مقاله تنها به سه نمونه از مصادیق معنای عدالت در کلام حضرت علی (ع) اشاره شد.

نتیجه گیری

معنای عدالت که در کلام امام علی (ع) از آن تعبیر به قرار دادن هرچیز در جای خود و یک قانون همگانی می شود، دارای چهار رکن است که عبارتند از: فهمى که به عمق چیزها رسد و علمى که حقایق را دریابد و داورى کردنى نیکو و راسخ بودن در بردبارى. همچنین می توان با بررسی کلام حضرت در نهج البلاغه، سه معنای عدالت را از کلام حضرت استخراج نمود: عدالت به معنای مساوات، رعایت حقوق انسانی و رعایت شایستگی ها.

پی نوشت ها

[1] راغب اصفهانى، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص336.

[2] ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص432.

[3] شیخ طوسى، المبسوط، ج7, ص217.

[4]  طباطبایى، المیزان، ج1, ص271.

[5] رضی، نهج البلاغه، حکمت 31.

[6] رضی، نهج البلاغه، حکمت 31.

[7] رضی، نهج البلاغه، حکمت 437.

[8] رضی، نهج البلاغه، نامه50.

[9] رضی، نهج البلاغه، خطبه 205.

[10] ‌محقق داماد‌، امام علی (ع) و حقوق بشر‌، ص71‌.

[11] ابن‌ ابی‌الحدید، شرح‌ نهج ‌البلاغه، ج‌ 2، ص‌ 171 .

[12] رضی، نهج البلاغه، نامه51.

[13] رضی، نهج البلاغه، نامه53.

[14] رضی، نهج البلاغه، نامه53.

[15] رضی، نهج البلاغه، نامه53.

[16] رضی، نهج البلاغه، نامه53.

[17] رضی، نهج البلاغه، نامه 27.

[18] رضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[19] رضی، نهج البلاغه، خطبه34.

[20] رضی، نهج البلاغه، خطبه216.

[21] رضی، نهج البلاغه، نامه 19.

[22] رضی، نهج البلاغه، خطبه127.

[23] رضی، نهج البلاغه، نامه 31.

[24] رضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[25] رضی، نهج البلاغه، نامه 47.

[26] رضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[27] رضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[28] رضی، نهج البلاغه، نامه 53.

منابع پایانی

  1. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت.
  2. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)، قم.
  3. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: صفوان داوودی، الدارالشامیه، بیروت، 1416ق.
  4. شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، ضبط نصحه و ابتکر فهارسه الدکتور صبحی الصالح، دارالهجره، بیروت، 1414ق.
  5. طوسی، محمدبن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق: بهبودی، محمدباقر، مکتبه الرضویه، تهران، 1387ق.
  6. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: موسوی، محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1387ش.
  7. محقق داماد، سیدمصطفی، امام علی (ع) و حقوق بشر، کتاب نقد، شماره 18، 1380.

منبع مقاله | با اقتباس از:

  1. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مفهوم عدالت در اندیشه سیاسی امام علی (ع)، مجله علوم سیاسی، شماره 11، 1379ش.
  2. معمار، ثریا، تحلیل جامعه ‌شناختی مفهوم عدالت از دیدگاه حضرت علی (ع)، فصلنامه علمی شیعه شناسی، دوره 12، شماره47، صص 47-78.

چیستی معنای عدالت از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه

bale-black
eitaa-icon-black

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :