جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

فصاحت و بلاغت

نکات بیانی و بلاغی خطبه شقشقیه نهج البلاغه

نکات بیانی و بلاغی خطبه شقشقیه نهج البلاغه

خطبه شقشقيه، مرواریدی درخشان در صدف نهج البلاغه، گویای مظلومیت و حقانیت امام علی (ع) در پهنه تاریخ خلافت است. خطبه شقشقیه که به «مُقَمّصه» نیز شهرت یافته، به مثابه سندی ناطق، عملکرد خلفای پیشین را مورد نقدی صریح قرار می ‌دهد و اصل خلافت آنان را زیر سؤال می ‌برد.

خطبه شقشقیه گنجینه ‌ای بی‌ بدیل از معارف و فصاحت و بلاغت، آینه ‌ای تمام ‌عیار از ژرفای اندیشه و ظرافت کلام امام علی (ع) است. این خطبه مملو از انواع علوم بلاغی، از جمله معانی، بیان و بدیع و اقسام گوناگون آنهاست که در جای‌ جای خطبه‌ به شکلی بدیع و هنرمندانه به کار رفته‌ اند.

معنای خطبه شقشقیه و مقمصه

ابن منظور، در لسان العرب در ذیل واژه‌ «شقق» چنین می ‌نویسد: «پاره گوشتی به رنگ جگر سفید که به وقت هیجان و ناراحتی از دهان شتر خارج می‌ شود و در آن باد می‌ اندازد و زیر گلویش صدا می‌ کند».[1]

خطبه شقشقیه بر اساس نخستین جمله آن «واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها ابنُ اَبی قُحافَة» مقمِّصه نیز خوانده شده است.[2] تَقَمَّصَ (از مادّه قمیص به معنای پیراهن) یعنی پیراهن بر تن کرد.[3]

عنوان خطبه شقشقیه، برگرفته از فراز پایانی آن است. جایی که امام علی (ع) در پاسخ به درخواست ابن عباس برای ادامه خطبه، می‌ فرمایند«تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» که ترجمه آن در فارسی چنین می ‌شود: «این شعله آتشی بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست».[4]

مفسران و شارحان نهج البلاغه، علل مختلفی را برای این توقف بیان کرده ‌اند. برخی معتقدند که حال و هوای روحی امام (ع) برای ادامه سخنرانی مناسب نبوده و عده‌ ای دیگر بر این باورند که با بر هم خوردن تمرکز ایشان به دلیل ارائه نامه ‌ای از سوی یکی از حضار، ادامه سخنرانی میسر نشده است.[5]

راوی و اعتبار خطبه شقشقیه

ابن عباس، صحابی برجسته و مفسر قرآن، راوی مستقیم این خطبه است که روایت وی نزد اهل سنت نیز معتبر شمرده می ‌شود.[6]

با توجه به شواهد تاریخی مطرح شده در خطبه شقشقیه، مانند ذکر ناکثین، قاسطین، و مارقین، پیداست که این خطبه پس از واقعه جَمَل، صِفّین و نهروان و احتمالا در سال های واپسین حیات حضرت علی (ع) حدود سال ۳۸ یا ۳۹ ایراد شده است، یعنی در زمانی که مردم برای رویارویی با معاویه بهانه ‌جویی می ‌کردند. اکثر راویان درباره مکان ایراد خطبه شقشقیه سکوت کرده ‌اند.[7]

نکات بیانی و بلاغی خطبه شقشقیه

همانگونه که بیان شد خطبه شقشقیه مملو از انواع علوم بلاغی، از جمله معانی، بیان و بدیع و اقسام گوناگون آنهاست که در جای‌ جای خطبه‌ به شکلی بدیع و هنرمندانه به کار رفته‌ اند. آرایه های ادبی چون سجع و جناس و تضاد و تشبيه و استعاره و كنايه در آن به کار رفته است.

استعاره هایی که در خطبه شقشقیه به کار گرفته شده، استفاده هنرمندانه از جلوه های بدیعی است که مفاهیم عمیق را به شکلی ملموس و جان‌ افزا به مخاطب القا می ‌کند. در این‌ جا به نمونه‌ ای از این استعاره‌ های بدیع اشاره می‌ کنیم:

۱. استعاره «لَقَدْ تَقَمَّصَهَا»

در این عبارت، امام علی (ع) در به کار بردن استعاره مصرحه، خلافت را به «جامه» تشبیه می ‌کنند و سپس با استفاده از استعاره «مقَّمَصَه» (برهنه) به جای «خلافت»، کنایه‌ ای ظریف و ژرف از مظلومیت و حق‌ الناسی خویش ارائه می ‌دهند[8] گویی خلافت، حق مسلم امام علی (ع) بوده که از ایشان غصب شده و به ناحق به «ابْنُ اَبی قُحافَة» واگذار شده است.

در حقیقت، استعاره نوعی مجاز لغوی است و کنایه، نوعی از استعاره است که در آن، معنای اصلی به طور مستقیم بیان نمی ‌شود، بلکه از طریق لازمه آن به ذهن مخاطب القا می‌ شود.[9]

استفاده از کنایه در این عبارت از خطبه شقشقیه، ظرافت و لطافت خاصی به کلام امام علی (ع) بخشیده و عمق تأثیر گذاری آن را بر مخاطب دو چندان می‌ کند. لحن حزن ‌آلود و گله ‌آمیز امام علی (ع) در بیان این عبارت، بر تأثیر گذاری آن بر مخاطب می ‌افزاید و حس همدردی و اندوه را در او برمی ‌انگیزد.

۲. استعاره «وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی»

یعنی «او می‌ داند که جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست».

وجه شبه این استعاره، «محوریّت» و «نقش کلیدی» است. همان‌ گونه که محور سنگ آسیا، نقشی اساسی در چرخش و کارکرد آن دارد، امام علی (ع) نیز معتقدند که جایگاه ایشان در امر خلافت، نقشی محوری و تعیین‌ کننده در ساماندهی امور و هدایت جامعه اسلامی به سوی سعادت و رستگاری دارد.

ابعاد ادبی

استفاده از تشبیه: امام علی (ع) با تشبیه جایگاه خویش به محور سنگ آسیا، مفهومی انتزاعی را به شکلی ملموس و حسی به مخاطب القا می‌ کنند[10] و یک تشبیه عقلی به حسی، مرکب به مرکب، تمثیل، مجمل، بعید و غریب است.[11]

استفاده از واژگان دقیق و گویا: انتخاب واژگانی مانند «محلّی» و «الْقُطْبِ» و «الرَّحی» که همگی در معنای خود دقیق و گویا هستند، به غنای ادبی این استعاره می ‌افزاید.[12]

ایجاز و فشردگی: این استعاره با وجود ایجاز و فشردگی، مفهوم عمیقی را به مخاطب منتقل می ‌کند.

ابعاد بیانی

حفظ تناسب: تناسب میان «محلّی» و «الْقُطْبِ» و «الرَّحی» از نظر مفهومی و جایگاه، به زیبایی حفظ شده است.

خلق زیبایی: این استعاره، با به کارگیری تشبیه و واژگان دقیق و گویا، تصویری زیبا و بدیع از جایگاه امام علی (ع) در امر خلافت ارائه می‌ دهد.

استفاده از این استعاره در خطبه شقشقيه، به عمق و غنای کلام امام علی (ع) می ‌افزاید و جایگاه ایشان را به عنوان رهبری الهی و لازمه ساماندهی امور جامعه اسلامی به شکلی بدیع و تأثیر گذار به تصویر می ‌کشد.

این استعاره، گواهی بر فصاحت و بلاغت کم‌ نظیر امام علی (ع) و ژرفای اندیشه این امام همام در بیان حقایق و مفاهیم بلند الهی است. حضرت در این فراز از خطبه حس ارزشمندی و لیاقت خود را به مخاطب انتقال می‌ دهد.

منظور حضرت از استوانه آسیاب این است که هیچ کسی نمی‌ تواند در امر امامت، جایگاه او را داشته باشد.[13]

۳. استعاره «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً»

یعنی «پس صبر کردم در حالی که گویی در دیده‌ ام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود».

جنبه بلاغی

این استعاره از نوع «استعاره مصرحه» است؛ زیرا لفظ مستعار (خاشاک و استخوان) و معنای مستعار (درد و اندوه) به صراحت در کلام آمده‌ اند.

وجه شبه در این استعاره، «آزار دهنده بودن» است. خاشاک و استخوان در چشم و گلو، آزار دهنده و ناخوشایند هستند و درد و اندوه نیز به همین گونه آزار دهنده و رنج‌ آورند.[14]

ظرافت های کلامی

صبر و بردباری امام علی (ع) در شرایطی رخ می ‌دهد که ایشان در موقعیت حساسی قرار دارند و می ‌توانستند با واکنشی تند و قاطع، به ظلم‌ ها و ستم ‌ها پاسخ دهند. اما ایشان با درایت و تدبیر، زمان و مکان مناسب برای واکنش را انتخاب می‌ کنند و از بروز هر گونه آشوب و هرج و مرج جلوگیری می ‌کنند. حضرت (ع) از مغبون بودن ربودن حقش در دل داشت و خود را از دیگران در امر خلافت سزاوارتر می دانست و معتقد بود که به دست دیگران در دین انحراف به وجود می آید.[15]

۴. استعاره «لکِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِه»

یعنی «ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یکی به خاطر کینه ‌اش به من رأی نداد، (منظور سعد بن ابی وقاص است) و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل کرد (منظور عبدالرحمن بن عوف است)».[16]

در این بخش، امام علی (ع) به همراهی و هم‌ سویی خود با گروه ‌هایی اشاره می ‌کند که در دوران انتخاب خلیفه به دنبال قدرت بودند. ایشان با وجود آگاهی از غصب حق خویش، در نشیب و فراز شورا با آنان همراه شد، در حالی که برخی از اعضای شورا به خاطر کینه یا منافع شخصی، به ایشان رأی ندادند.

تحلیل تعهد و هم‌ سویی

الف. تعهد به حفظ وحدت جامعه: امام علی (ع) با وجود آگاهی از غصب حق خویش، در جهت حفظ وحدت و انسجام جامعه اسلامی تلاش می‌ کرد. ایشان معتقد بودند که در آن شرایط حساس، تفرقه و انشقاق، به نفع دشمنان اسلام و مسلمین خواهد بود.

ب. امید به بیداری و عدالت‌ خواهی: امام علی (ع) امیدوار بود که با همراهی و هم ‌سویی با گروه‌ های مختلف، زمینه را برای احقاق حق خویش و اقامه عدالت در جامعه فراهم کند. ایشان با صبر و حوصله، منتظر فرصتی مناسب برای آشکار شدن حقانیت خویش و بیداری مردم بودند.

ج. تلاش برای دفع خطرات: در آن دوران، جامعه اسلامی با خطرات متعددی از سوی دشمنان خارجی و داخلی روبرو بود. امام علی (ع) با همراهی با گروه ‌های مختلف، در جهت حفظ امنیت و ثبات جامعه گام بر می ‌داشت.

نکته مهم

همراهی و هم ‌سویی امام علی (ع) با گروه‌ ها و سازمان ‌ها به معنای تأیید عملکرد و باور های آنان نبود. ایشان صرفاً در جهت حفظ وحدت و انسجام جامعه و دفع خطرات، با آنان همراهی می‌ کردند.[17]

۵. استعاره «لَشَدَّ ماتَشَطّر اضَرْعَيْها»

یعنی «خلافت به شتر و تعبير دو پستان آن (خلافت) را سخت دوشيدند».

عبارت «لَشَدَّ» (آنقدر دوشیدند) و «فَصَیرَها» (رها کردند) ادوات تشبیه هستند که شباهت بین خلافت و شتر را آشکار می‌ کنند.

کلمه «ضرع» استعاره از خلافت است، و لازمه این استعاره آن است که خلافت را به ناقه شبیه کرده باشد، چرا که میان ناقه و خلافت مشارکتی در سود بردن وجود دارد.[18] این عبارت این گونه نیز ترجمه شده است: «چه عجب هر دو از خلافت به نوبت بهره گیری کردند».[19]

استعاره مكنه: در این استعاره، لازمه (دوشیدن) ذکر شده و لازم (پستان) به قرینه معنایی فهمیده می‌ شود.

استعاره مصرحه: در این استعاره، مستعار (خلافت) و مشبه‌ به (شتر) به صراحت بیان شده ‌اند.

مبالغه: در این استعاره، با استفاده از فعل «تَشَطَّر» (شکسته شد) که مبالغه در شکستن است، عمق ظلم و ستم‌ هایی که به خلافت روا شده به شکلی ملموس و جان‌ افزا به مخاطب القا می ‌شود.[20]

۶. استعاره «اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ»

یعنی «بودن با حکومت او کسی را می ‌ماند که بر شتر چموش سوار است، که اگر مهارش را بکِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش کند خود و راکب را به هلاکت اندازد».

همان گونه که مهار شتر، رام‌ کننده آن حیوان وحشی و هدایتگر آن در مسیر صحیح است، ساماندهی امر خلافت نیز امری ضروری و حیاتی در حفظ نظم و ثبات جامعه اسلامی به شمار می ‌رود. بی ‌توجهی به این امر مهم، گویی رها کردن مهار شتر در بیابانی بی‌ کران است. در این وانفسا، دو خطر بزرگ جامعه اسلامی را تهدید می ‌کند:

خطر اول، آسیب دیدن ریشه‌ خلافت: اگر مهار خلافت به درستی در دست گرفته نشود و امور آن ساماندهی نگردد، ریشه ‌های این نهاد، در معرض آسیب و تباهی قرار خواهد گرفت.

خطر دوم، سقوط و سرنگونی جامعه: رها کردن مهار خلافت، به منزله رها کردن جامعه در گرداب آشوب و هرج و مرج است. در این صورت، جامعه اسلامی همچون شتری سرکش، از مسیر هدایت الهی منحرف شده و به پرتگاه سقوط و تباهی رهسپار خواهد شد.

این تشبیه حسی به حسی، تمثیل، بعید غریب و مرسل است. در این تشبیه چون «صاحبها» شخص همراه و موافق خلافت است، حسی و از آن رو که با مضاف الیه «ها» همراه شده مفرد مقید است.[21]

۷. استعاره «وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ الل‍هِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیع»

یعنی «و اقوامش بيت ‏المال را خوردند و بر باد دادند چون شتر كه مهار بُرّد، و گياه بهاران چَرَد».

منظور امام (ع) از «بنو ابیه» بنی امیة بن عبدالشمس است.[22]

این استعاره از نوع «استعاره مصرحه» است، زیرا رکن مشبه (بیت‌المال) و رکن مشبه ‌به (گیاه بهاران) و وجه شبه (تلف شدن سریع و بدون حساب و کتاب) به صراحت ذکر شده ‌اند. گرچه برخی این جمله را کنایه دانسته اند.[23]

استفاده از تشبیه: تشبیه بیت‌ المال به گیاه بهاران، تصویری گویا و ملموس از ظلم و تبذیر حاکمان در بیت ‌المال ارائه می‌ دهد.

استفاده از واژگان رسا و آهنگین: انتخاب واژگانی مانند «يَخْضِموُنَ» و «نِبْتَةَ الرّبِيعْ» به زیبایی و آهنگ کلام افزوده و تأثیر گذاری آن را بر مخاطب دو چندان می ‌کند.

ایجاز و فشردگی: این استعاره با وجود کوتاهی، مفهومی عمیق و رسا را به مخاطب القا می‌ کند.

این استعاره مبالغه است و با ظرافت و زیبایی تمام، ظلم و تبذیر حاکمان در بیت ‌المال را به تصویر می ‌کشد و حس انزجار و نفرت مخاطب را از این عمل زشت برمی ‌انگیزد.[24]

۸. استعاره «مُجْتَمِعینَ حَوْلی کَرَبیضَةِ الْغَنَمِ»

یعنی «مردم چونان گله گوسپند محاصره‌ ام کردند».

ظرافت و لطافت: تشبیه مردم به گوسفندانی که جمع می ‌شوند، تصویری ظریف و لطیف از ازدحام و تراکم جمعیت به دست می ‌دهد.

ایجاد حس: این تشبیه، حسّ انفعال و بی ‌اختیاری مردم در برابر گوینده را القا می‌ کند.

این تشبیه می ‌تواند معانی و تفاسیر متعددی داشته باشد که در ادامه به بررسی برخی از آنها می ‌پردازیم:

۱. جهل و ناآگاهی

یکی از محتمل ‌ترین تفاسیر برای این تشبیه، اشاره به جهل و ناآگاهی مردم است. گوسفند حیوانی است که به طور ذاتی از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار نیست و به دنبال چوپان و رهبر خود حرکت می ‌کند. امام علی (ع) در این تشبیه، مردم را به گوسفند تشبیه می‌ کنند تا به این نکته اشاره کنند که بسیاری از آنها درک و فهم صحیحی از مسائل سیاسی و اجتماعی ندارند و بدون تفکر و تعقل از رهبران و پیشوایان خود پیروی می‌ کنند.[25]

۲. فقدان بصیرت و تشخیص حق از باطل

گوسفند حیوانی است که به راحتی گمراه می ‌شود و نمی‌ تواند مسیر درست را از نادرست تشخیص دهد. امام علی (ع) در این تشبیه در خطبه شقشقیه، مردم را به گوسفند تشبیه می ‌کنند تا به این نکته اشاره کنند که بسیاری از آنها بصیرت و قدرت تشخیص حق از باطل را ندارند و به همین دلیل در معرض فریب و گمراهی توسط افراد سود جو و فرصت ‌طلب قرار می‌ گیرند.

۳. اطاعت کورکورانه

گوسفند حیوانی است که از چوپان خود اطاعت کورکورانه می ‌کند، حتی اگر چوپان آنها را به خطر یا تباهی رهنمون کند. امام علی (ع) در این تشبیه، مردم را به گوسفند تشبیه می‌ کنند تا به این نکته اشاره کنند که برخی از آنها بدون هیچ‌ گونه تفکر و تعمقی از رهبران و پیشوایان خود اطاعت می‌ کنند، حتی اگر این رهبران ظالم و ستمگر باشند.[26]

۹. استعاره «تِلْکَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ»

یعنی «این آتش درونی بود که شعله کشید سپس فرو نشست».

«شقشقية» در خطبه شقشقیه به معنای «شکافته شدن سینه» است. این واژه، تصویری از جسدی را به ذهن متبادر می ‌کند که سینه ‌اش از شدت درد و اندوه شکافته شده است.

در این استعاره، «شقشقية» کنایه ‌ای از عمق درد و اندوه امام علی (ع) از ظلم‌ ها و ستم ‌هایی است که به ایشان روا شده است. گویی غم و اندوه ایشان چنان طاقت ‌فرسا و جان ‌سوز بوده که گویی سینه ‌شان را شکافته است.

استفاده از این استعاره، لحنی حزن‌ آلود و اندوهگین به خطبه شقشقیه می ‌بخشد و حس همدردی و تأثیر گذاری بر عواطف و اندیشه مخاطب را دو چندان می ‌کند. این استعاره، با بهره ‌گیری از قدرت تخیل و تصویر سازی، تصویری ملموس و جان‌ افزا از عمق درد و اندوه امام علی (ع) به مخاطب ارائه می ‌دهد و در القای حس همدردی و تأثیر گذاری بر عواطف و اندیشه او نقشی بسزا ایفا می ‌کند.

این جمله، ترکیب حسی به حسی، مفرد به مرکب، تمثیل، مفصل و موکد است.[27]

نتیجه گیری

خطبه شقشقیه، نغمه ‌ای حزن ‌آلود از اعماق تاریخ، در اوج صداقت فطری و شعله‌ ور از احساساتِ امام علی (ع) نواخته می ‌شود. این خطبه، آهی جانسوز است که با تصویری بدیع و کلامی پویا، حقیقت عملکرد تلخ خلفای راشدین در آن برهه حساس تاریخی را به رشته تحریر در می‌آورد. گویا در این خطبه، امام (ع) با قلمی آتشین، پرده از چهره غاصبان حق خویش بر می‌دارد و با لحنی درد آلود، مظلومیت خاندان رسالت را فریاد می ‌زند.

پی نوشت ها

[1]. ابن‌ منظور، لسان العرب، ذیل ماده «شقق».

[2]. بیهقی، معارج نهج‌ البلاغه، ج۱، ص۲۲۷.

[3]. ابن ‌منظور، لسان العرب، ذیل ماده «قمص».

[4]. طالقانی، پرتوی از نهج ‌البلاغه، ص۱۳۰.

[5]. ابن‌ میثم، شرح نهج ‌البلاغه، ج 1، ص ۲۶۹- ۲۷۰.

[6]. بیهقی، معارج نهج‌ البلاغه، ج ۱، ص۲۲۷.

[7]. طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، ص۱۲۸.

[8]. هاشمی، جواهر البلاغه، ص۳۰۵.

[9]. هاشمی، جواهر البلاغه، ص‌۲۵۸.

[10]. تفتازانی، المطول، ص۳۳۸.

[11]. جرجانی، اسرار البلاغه، ص۷۰.

[12]. هاشمی، جواهر البلاغه، ۲۶۹.

[13]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغه، ص۵۰۶.

[14]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغه، ص۵۱۰.

[15]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغه، ص۵۱۰.

[16]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغه، ص۵۲۱.

[17]. طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، ص۳۲۲.

[18]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغه، ص۵۱۳.

[19]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغه، ص۵۱۳.

[20]. راوندی، منهاج البراعة، ج۱، ص۱۲۵.

[21]. هاشمی، جواهر البلاغة، ص۲۶۹.

[22]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغة، ص۵۲۲.

[23]. خویی، البراعة، ج۳، ص۹۷.

[24]. علی ‌زاده تیمورلویی، بسامدهای هیجانی و سحر انگیزی بلاغی در خطبه شقشقیه، ص۱۶۳.

[25]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغة، ص۵۲۷.

[26]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج ‌البلاغة، ص۵۲۷.

[27]. اقبال، جلوه های بیانی در خطبه شقشقیه، ص۱۶۳.

منابع

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، بی ‌تا.
  2. ابن‌ میثم بحرانی، علی، شرح نهج ‌البلاغه، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  3. اقبال، ابراهیم، جلوه های بیانی در خطبه شقشقیه، فصلنامه مطالعات قرآن و حدیث سفینه، سال۲۰، شماره ۷۸، ۱۴۰۲ش.
  4. بیهقی، علی‌ بن زید، معارج نهج‌ البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۸۰ش.
  5. تفتازانی، سعد الدین مسعود، المطول فی شرح تلخیص المفتاح، بیروت، دارالهجرة، بی ‌تا.
  6. جرجانی، عبد القاهر، اسرار البلاغة فی علم البیان، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
  7. خویی، حبیب الله، البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۸۳ش.
  8. راوندی، قطب الدین، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۳۶۴ش.
  9. رضی الشریف، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چ۳، قم، مومنین، ۱۳۷۹ش.
  10. طالقانی، محمود، پرتوی از نهج ‌البلاغه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰ش.
  11. علی‌زاده تیمورلویی، یحیی، مجیدی، هانیه، بسامدهای هیجانی و سحرانگیزی بلاغی در خطبه شقشقیه، فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی، سال۴، شماره۱۵، ۱۳۹۸ش.
  12. هاشمی، سید احمد، جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.

نکات بیانی و بلاغی خطبه شقشقیه نهج البلاغه

bale-black
eitaa-icon-black

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :