جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

فصاحت و بلاغت

محورها و موضوعات خطبه شانزدهم نهج البلاغه

محورها و موضوعات خطبه شانزدهم نهج البلاغه

نهج البلاغه با توجه به اینکه از خطبه ها، نامه ها و حکمت های شگفت انگیز تشکیل شده است، همواره در نظر کارشناسان ادبی برجسته بوده است و بررسی محتوای آن از نظر فصاحت و بلاغت و تطبیق با صنایع ادبی گوناگون، یکی از سوژه های مورد علاقه محققان می باشد. خطبه شانزدهم نهج البلاغه مربوط به زمانی است که امیرالمومنین علی (علیه السلام) پس از خلافت خود در شهر مدینه النبی ایراد فرموده اند.

این فراز از سخنان حضرت همچون دیگر کلام ایشان در کتاب نهج البلاغه، سرشار از زیبایی و عظمت است که در این مقاله، سعی داریم به صورت مختصر به بررسی محورها و موضوعات آن بپردازیم.

مقدمه

از کتاب شریف نهج البلاغه در متون و نوشته های محققان تعبیر به “اخ القرآن” کرده اند زیرا منبع آن مانند قرآن کریم، از کلام الهی و فیض روح القدسی است. هم اکنون که حدود سیزده قرن از عمر نهج البلاغه مى گذرد، هنوز در اسلوب عرب به عنوان یک ریشه اصیل تلقى مى شود و قطعات جالبى از آن در موارد مختلف اقتباس مى  گردد و بیان سحر انگیز آن به اسلوب سخنورى روح مى بخشد.

در این مقاله، خطبه شانزدهم نهج البلاغه را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داده ایم. ابتدا به توضیح مناسبتی که این خطبه ایراد شده است اشاره گردیده، سپس به بیان برخی از موضوعات مختلفی که امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این خطبه بدان ها پرداخته اند همت گمارده ایم (به جهت بلاغت های معنایی) و در مقاله آرایه های ادبی خطبه شانزدهم نهج البلاغه نیز به بررسی آرایه های ادبی موجود در این کلام گهربار پرداخته شده است.

خطبه شانزدهم نهج البلاغه

«من کلام له (علیه السلام): «ذِمَّتی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ. إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ العِبَرُ عَمَّا بَینَ یدَیهِ مِنَ المَثُلاتِ، حَجَزَتْهُ التَّقْوَی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ. أَلاَ وَ إِنَّ بَلِیتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیئَتِهَا یوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِیهُ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ. وَالَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ، حَتَّی یعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلاَکُمْ، وَ أَعْلاَکُمْ أَسْفَلَکُمْ، وَ لَیسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا، وَ لَیقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا.

وَاللهِ مَا کَتَمْتُ وَ شْمَةً، وَ لا کَذَبْتُ کِذْبَةً، وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهذَا الْمَقَامِ وَ هذَا الْیوْمِ. أَلاَ وَ إِنَّ الْخَطَایا خَیلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فی النَّار. أَلاَ وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ، حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا، وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَها، فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ. حَقٌّ وَ بَاطِلٌ، وَ لِکُلٍّ أَهْلٌ، فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ، وَ لَئِنْ قَلَّ الْحقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ، وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَیءٌ فَأَقْبَلَ!

شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ! سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا، وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا، وَ مُقَصِّرٌ فی النَّارِ هَوَی. اَلْیمِینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّرِیقُ الوُسْطَی هِی الْجَادَّةُ، عَلَیهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ إلَیهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ. هَلَکَ مَنِ ادَّعی، وَ خَابَ مَنِ افْتَرَی.

مَنْ أَبْدَی صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ. وَ کَفَی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ یعْرِفَ قَدْرَهُ. لاَ یهْلِکُ عَلَی التَّقْوَی سِنْخُ أَصْلٍ، وَ لاَ یظْمَأُ عَلَیهَا زَرْعُ قَوْمٍ. فَاسْتَتِرُوا فِی بِبُیوتِکُمْ، وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَینِکُمْ، وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ، وَ لاَ یحْمَدْ حَامِدٌ إِلاَّ رَبَّهُ، وَل اَ یلُمْ لاَئِمٌ إِلاَّ نَفْسَهُ؛[1]

آنچه مى گویم به عهده مى گیرم، و خود به آن پاى بندم. کسى که عبرت ها براى او آشکار شود، و از عذاب آن پند گیرد، تقوا و خویشتن دارى او را از سقوط در شبهات نگه مى دارد. آگاه باشید، تیره روزى ها و آزمایش ها، همانند زمان بعثت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بار دیگر به شما روى آورد.

سوگند به خدایى که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمایش مى شوید، چون دانه اى که در غربال ریزند، یا غذایى که در دیگ گذارند به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آن که پایین به بالا، و بالا به پایین رود، آنان که سابقه اى در اسلام داشتند و تاکنون منزوى بودند، بر سر کار مى آیند و آنها که به ناحق پیشى گرفتند، عقب زده خواهند شد.

به خدا سوگند، کلمه اى از حق را نپوشاندم، هیچ گاه دروغى نگفته ام، از روز نخست، به این مقام خلافت و چنین روزى خبر داده شدم. آگاه باشید همانا گناهان چون مرکب هاى بد رفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ مى اندازند. اما تقوا، چونان مرکب هاى فرمانبردارى هستند که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاویدان مى کنند. حق و باطل همیشه در پیکارند و براى هر کدام طرفدارانى است. اگر باطل پیروز شود، جاى شگفتى نیست، از دیر باز چنین بوده، و اگر طرفداران حق اندکند، چه بسا روزى فراوان گردند و پیروز شوند، اما کمتر اتفاق مى افتد که چیز رفته باز گردد.

آن کس که بهشت و دوزخ را پیش روى خود دارد در تلاش است. برخى از مردم به سرعت به سوى حق پیش مى روند، که اهل نجاتند، و بعضى به کندى مى روند و امیدوارند، و دیگرى کوتاهى مى کند و در آتش جهنم گرفتار است. چپ و راست گمراهى، و راه میانه، جاده مستقیم الهى است که قرآن و آثار نبوت آن را سفارش مى کند، و گذرگاه سنت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) است و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مى باشد.

ادعا کننده باطل نابود شد، و دروغگو زیان کرد، هر کس با حق در افتاد هلاک گردید. نادانى انسان همین بس که قدر خویش نشناسد. آن چه بر اساس تقوا پایه گذارى شود، نابود نگردد. کشتزارى که با تقوا آبیارى شود، تشنگى ندارد. مردم به خانه هاى خود روى آورید، مسائل میان خود را اصلاح کنید، توبه و بازگشت پس از زشتى ها میسر است. جز پروردگار خود، دیگرى را ستایش نکنید و جز خویشتن خویش دیگرى را سرزنش ننمایید».

مناسبت خطبه شانزدهم نهج البلاغه

این خطبه از خطبه های شکوهمند و مشهور امیرالمومنین علی (علیه السلام) است و همه آن را روایت کرده اند. خطبه شانزدهم نهج البلاغه، نخستین خطبه ای است که امیرالمومنین علی (علیه السلام) پس از خلافت خود در مدینه ایراد فرموده اند.[2]

محورهای خطبه شانزدهم نهج البلاغه

حضرت در خطبه شانزدهم نهج البلاغه در چهار محور بحث می کنند؛ امیرالمومنین علی (علیه السلام) به همه مردم در مورد امتحاناتی که در پیش دارند نهیب می زند و انقلاب دوران خلافتش را همانند انقلاب رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) می شمارد که مردم را از یک دوران جاهلیت به دوران هدایت منتقل ساخت، هر چند تحمل این انقلاب برای بسیاری سخت و سنگین و کوره امتحان داغ و سوزان است.

انحرافاتی که بعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) پیدا شد و به تبعیض در بیت المال و غارت اموال مسلمین و سپردن پست های مهم به بازماندگان عصر جاهلیت انجامید، نیاز به انقلاب جدیدی داشت که به دست مبارک امیرالمومنین علی (علیه السلام) بنیان نهاده شد. در ادامه به آنان توصیه می کند که به گذشته تاریخ اسلام و اقوامی که از پیش از اسلام می زیستند بازگردند و از سرنوشت آنها عبرت گیرند.

در بخش دیگری از این خطبه، مقایسه ای بین خطا و گناه با تقوا و پرهیزکاری صورت می گیرد و سرانجام بودن در هر یک از این مسیرها را نشان می دهد.

در سومین بخش خطبه شانزدهم نهج البلاغه، اشاره کوتاه و پرمعنایی به مساله حق و باطل می کند و به آنها هشدار می دهد که از کمی و کاستی طرفداران حق و فزونی پیروان باطل وحشت نکنند، راه حق را در پیش گیرند و در انتظار پیروزی و نصرت الهی باشند.

آخرین بخش خطبه شانردهم نهج البلاغه، مشتمل بر اندرزهایی است که هر کدام به عنوان یک اصل مهم و اساسی باید در زندگی مورد توجه باشد. سفارش به کناره گیری از راه افراط و تفریط، تکیه بر قرآن و سنت، شناخت موقعیت خویش در جامعه، لزوم دعوت به اتحاد و همدلی و در نهایت توبه کردن از گناهان و از ناحیه خداوند دانستن همه برکات و نعمت ها.

1. ایجاد اطمینان در مخاطبین

امیرالمومنین علی (علیه السلام) با این عبارت «ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ»، اشاره به این نکته دارند که صدق این گفتار و حقانیت آن را صد در صد تضمین می کنم و خود را در گرو آن می دانم و شما با اطمینان خاطر آن را بپذیرید و به آن پایبند باشید. این کار برای جلب توجه شنوندگان و اهمیت دادن به محتوای این سخنان و جدی گرفتن این هشدارهاست که امام بسیار با دقت بدان توجه دارند.

2. متوجه کردن مردم به دقت در آثار گذشتگان

این عبارت «إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ» اشاره به این دارد که بیایید به گذشته تاریخ بازگردید، سرنوشت اقوامی را که بر اثر انحراف از حق و آلوده شدن به انواع هوس ها و شهوات و گناهان، گرفتار مجازات های دردناک الهی شدند، بنگرید! بیایید و تاریخ بعثت و قیام پیغمبر اسلام و توطئه های اقوام جاهلی را در برابر آن حضرت بررسی کنید و در عواقب شوم آنها سخت بیندیشید تا راه آینده برای شما روشن گردد و با چراغ تقوا و پرهیزکاری، تاریکی های شبهات را برطرف سازید و در پناه این سنگر مطمئن، از ضربات هولناک شیاطین و نفس اماره در امان بمانید.[3]

3. به کار بردن قسم برای تاکید بر گفته ها

امام برای تایید صدق گفتار خود سوگند یاد می کنند: «وَاللهِ ما کَتَمْتُ وَ شْمَةً، وَ لا کَذَبْتُ کِذْبَةً، وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهذا الْمَقامِ وَ هذَا الْيَوْمِ؛[4] به خدا سوگند هرگز حقیقتی را کتمان نکرده ام و هیچگاه دروغی نگفته ام و موقعیت امروز را از قبل به من خبر داده اند». یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) تمام این امور را پیش بینی فرموده و به من خبر داد و من با آگاهی تمام برای شما بازگو کردم.

این ها همه برای آن است که مردم بیدار باشند و تسلیم توطئه هایی هم چون توطئه جنگ جمل و صفین و نهروان نشوند و بدانند روزهای سخت و امتحانی در پیش دارند و کاملا مراقب وضع خویش باشند، هر چند متاسفانه این هشدارهای موکد از فرد آگاه و بیداری همچون امیرالمومنین علی (علیه السلام) در دل های گروهی موثر نیفتاد و بازهم از بوته امتحان سیه روی بیرون آمدند.

ابن میثم می گوید: «… این سوگند گواهى است بر درستى خبرهایى که اتفاق افتاده یا بزودى اتفاق مى افتد و مقدمه اى است براى آن چه پس از این خواهد بود، چنان که مى فرماید: من به امر خلافت و اجتماع و بیعت مردم با خودم از جانب پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با خبر شدم». بیان این جمله براى نشان دادن تنفر مردم از باطل و گرایش آنها به حق و پایدارى آنها در پیروى از امیرالمومنین علی (علیه السلام) است».[5]

4. برانگیختن احساسات مردم

در این کلام، مقصود امیرالمومنین علی (علیه السلام) ایجاد تنفر از جهل در بین مردم است، تا به مقدارى که به شناخت جهل دست مى یابند، خود را براى رعایت حق خالص کرده و آن را یارى کنند، و چه بسا که از این کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام): «..مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ…» چگونگى توجه دادن و مانوس ساختن سرشت جهال به حقیقت فهمیده شود.

بدین توضیح که سزاوار نیست تمام حقایق یکباره و بدون پرده براى نادانان عرضه شود، زیرا بیان کلیه حقایق موجب تنفر آن ها و برهم ریختگى نظام زندگیشان مى شود، بلکه لازم است آنها اندک اندک و به تدریج با حقایق انس گیرند. انس گرفتن آنها با حقیقت در بعضى امور به دلیل دشوارى حق نسبت به فهمشان یا نسبت به استحکام اعتقاد باطلشان که در برابر حق دارند، موجب مى شود که باطل را در ظاهر حق، وسیله فریب قرار دهند.

نتیجه گیری

خطبه شانزدهم نهج البلاغه که اولین خطبه بعد از خلافت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می باشد، بر 4 محور اصلی استوار است. در خطبه شانزدهم نهج البلاغه، محورهای اساسی چون ایجاد اطمینان در میان مردم، توجه دادن به دقت در آثار گذشتگان، به کار بردن قسم برای تاکید گفته ها و در آخر هم برانگیختن احساسات مردم.

خطبه شانزدهم نهج البلاغه، در این 4 محور اصلی پیش می رود و حضرت با بلیغ ترین ترکیب های کلمات، منظور و مقصود خود را بیان می کنند.

پی نوشت ها

[1] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 16.

[2] مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، صفحه ى 137.

[3] مکارم شیرازی، پیام امام، ج 1، ص 539.

[4] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 16.

[5] ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 599.

منبع

با اقتباس از: محمد طائبی اصفهانی، بررسی بلاغی خطبه شانزدهم نهج البلاغه، سایت راسخون.

محورها و موضوعات خطبه شانزدهم نهج البلاغه

bale-black
eitaa-icon-black

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :