جاهلیت در نهج البلاغه مفهومی فراتر از صرفاً یک دوره تاریخی خاص دارد و به مجموعه ای از ویژگی های فکری، اخلاقی و اجتماعی اطلاق می شود که در تعارض با آموزه های اسلام قرار دارند. مداقه در آیات قرآن کریم و متون تاریخی، ظرافت هایی را در مفهوم «جاهلیت» آشکار می سازد که فراتر از معنای صرف «نادانی» است.
جاهلیتی که در قرآن، سنت و بسیاری از متون تاریخی بدان اشاره شده، بیش از آنکه ناظر بر فقدان دانش و آگاهی باشد، به نوعی حالت نفسانی و کیفیت روانی اطلاق می شود که از اطاعت و تسلیم در برابر هدایت الهی سرباز می زند و از حاکمیت خداوند در عرصه های مختلف زندگی سر باز می زند.
بر این اساس، جاهلیت صرفاً به معنای جهل و بی سوادی نیست، بلکه طیف گسترده ای از رذایل اخلاقی و صفات ناپسند را در بر می گیرد. سفاهت، خشونت، ناهنجاری، بی ارادگی، شتاب زدگی و عدم تسلط بر نفس از جمله مصادیق بارز جاهلیت به شمار می روند.
۱. توصیف عصر جاهلیّت در نهج البلاغه
امام علی (ع) در خطبه دوم نهج البلاغه، عصر جاهلیت را این گونه توصیف می نمایند:
«عصری سراسر فتنه که دین، ایمان، اصول فطرت و ارزش ها در آن متزلزل و دگرگون بود و مردمان پناهگاهی از فتنه ها نداشتند. گمراهی فراگیر و هدایت گمشده بود. معصیت های خدا انجام و شیطان یاری می گردید و حتی شاهراه هدایت که توحید بود، ناشناخته شده بود. مردم به خاطر جنایات و دیگر امور ناپسندی که دامانشان را گرفته بود، آرامش خود را از دست داده بودند. دانایان چنین جامعه ای منزوی بودند و جاهل شان گرامی داشته می شدند».[1]
حضرت علی(ع) در جای دیگر در شناخت عصر جاهلیت می فرمایند:
«در عصر جاهلیت بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا کرد».[2]
۲. مؤلفه های جاهلیت در نهج البلاغه
امام علی (ع) در خطبه ها و نامه های خود بارها به نقد و نکوهش این ویژگی ها پرداخته و راه های رهایی از آنها را نشان داده اند.
برخی از مؤلفه های جاهلیت در نهج البلاغه عبارتند از:
۱. جهل و نادانی
جاهلیت در لغت به معنای نادانی و بی خبری است و در نهج البلاغه نیز جهل و دوری از علم و معرفت به عنوان یکی از بارز ترین ویژگی های دوران قبل از اسلام و همچنین جوامع غیر اسلامی معرفی شده است.
امام علی (ع) در خصوص دوران جهل و نادانی جاهلیت و نعمت بعثت پیامبر (ص) می فرمایند:
«خدا پیامبر (ص) را زمانى مبعوث فرمود كه با زمان پيامبران گذشته فاصله طولانى داشت و مردم از نيكوكارى فاصله گرفته و امّت ها به جهل و نادانى گرفتار شده بودند».[3]
ایشان در تأثیر بعثت پیامبر (ص) فرمودند:
«خدا پيامبر اسلام را در زمانی مبعوث فرمود كه مردم در حيرت و سرگردانى بودند، در فتنه ها به سر مى بردند، هوا و هوس بر آنها چيره شده و خود بزرگ بينى و تكبّر به لغزش هاى فراوانشان كشانده بود و نادانی هاى جاهليّت پست و خوارشان كرده و در امور زندگى حيران و سرگردان بودند و بلاى جهل و نادانى دامن گيرشان بود.
پس پيامبر (ص) در نصيحت و خير خواهى نهايت تلاش را كرد و آنان را به راه راست راهنمايى، و از راه حكمت و موعظه نيكو، مردم را به خدا دعوت فرمود».[4]
۲. بت پرستی و شرک
در دوران جاهلیت، مردم به جای پرستش خدای یگانه، به پرستش بت ها و اشیاء بی جان می پرداختند. امام علی (ع) شرک و بت پرستی را از جمله تاریکی های دوران جاهلیت دانسته و مسلمانان را از شرک و انحرافات عقیدتی برحذر می دارند.
حضرت در خطبه ۱، می فرمایند:
«در دوره جاهلی، عده ای خدا را به پدیده ها تشبیه کرده و گروهی نام های ارزشمند خدا را انکار و به بت ها نسبت می دادند و برخی به غیر خدا اشاره می کردند».[5]
۳. خرافه پرستی و گمانه زنی
خرافه پرستی سرچشمه هاى متعدّدى دارد كه از ميان آنها می توان به جهل و نادانی، خیالات و اوهام، توجه نكردن به تمام ابعاد يک حادثه، خواب و رؤیا و سوء استفاده مالی اشاره كرد.[6]
جاهلیت، دوران غلبه خرافات و باور های موهوم بود. مردم در آن زمان به جای تکیه بر عقل و منطق، به فال گیری، جن گیری و دیگر خرافات پناه می بردند.
امام علی (ع) در نهج البلاغه به شدت با خرافه پرستی و گمانه زنی های بی اساس مخالفت کرده و مردم را به اتکا به عقل و وحی دعوت می نمایند.
حضرت (ع) در شناخت امور واقعی و خرافی می فرمایند:
«چشم زخم راست است و افسون راست است و سحر راست است و تفأل راست است. فال بد زدن راست نيست. سرايت بيمارى از يكى به ديگرى راست نيست. بوى خوش بيمار را بهبود بخشد و عسل بيمارى را بهبود بخشد و سوارى بيمارى را بهبود بخشد و نظر به سبزه بيمارى را بهبود بخشد».[7]
ایشان در خطبه دوم نهج البلاغه، جهل و خرافه پرستی را چنین به تصویر می کشند:
«در آن دوران جاهلی، عالمان لجام به دهان زده و جرأت سخن گفتن نداشتند، در حالی که نادانان مورد تکریم و احترام بودند».[8]
این گزاره حکیمانه، گویای آن است که گاه، تاریکی جهل و خرافه پرستی، حتی پس از طلوع خورشید اسلام نیز به طور کامل از بین نمی رود و رگه هایی از آن در تار و پود جامعه نفوذ می کند.
۴. ظلم و ستم
در جامعه جاهلی، زور و قدرت حرف اول را می زد و افراد ضعیف و ستمدیده مورد ظلم و تجاوز قرار می گرفتند. امام علی (ع) در نهج البلاغه، عدالت و ظلم ستیزی را از مهم ترین آموزه های اسلام دانسته و حاکمان و مردم را به رعایت عدالت و حقوق یکدیگر سفارش می نمایند.[9]
حضرت علی (ع) نه تنها از ظلم و ستم نهی می کردند، بلکه خود نیز در عمل نمونه ای از عدالت و تقوا بودند. حضرت می فرمایند:
«سوگند به خدا، كه اگر هفت اقليم را با آن چه در زير افلاک آن هاست به من دهند تا با بيرون كشيدن پوست جوى از دهان مورچه اى خدا را نافرمانى كنم، هرگز نخواهم كرد».[10]
مقام معظم رهبری در بیانات خود، عصر جاهلیت را دوران ظلم و ستم و تبعیض معرفی نموده و می فرمایند:
«خصوصیت جاهلیت، نظام ظالمانه بود. ستمگری، عرف رایج بود. این طور نبود که گاهی یک نفر ظلم کند. بنای نظام جامعه بر ظلم و تبعیض و زورگوییِ قوی به ضعیف بود، زورگوییِ مرد به زن بود، زورگوییِ ثروتمند به بی پول بود، زورگوییِ ارباب به برده بود. باز همان ارباب ها به نوبه خودشان زورگویی های سلاطین و صاحبان قدرت را قبول می کردند.
زوراندر زور بود. یکسره، زندگی مردم ظلم و تبعیض و زورگویی بود. این، خصوصیتِ زندگی جاهلی است. هرجا این طور باشد، جاهلی است. اسلام نقطه مقابل آن را آورد، استقرار عدل را آورد».[11]
۵. تفاخر به حسب و نسب
در جامعه جاهلی، افراد به جای ارزش قائل شدن به تقوا و علم، به حسب و نسب و قبیله خود افتخار می کردند. امام علی (ع) در نهج البلاغه، این تفکر را جاهلی و مردود دانسته و تأکید می فرمایند که ارزش انسان به تقوا و علم اوست، نه به حسب و نسبش.
حضرت می فرمایند:
«از تکبر و خود پسندی و از تفاخر جاهلی برحذر باشید که جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسه های شیطانی است، که ملت های گذشته و امت های پیشین را فریب داده است، تا آنجا که در تاریکی های جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند».[12]
امام علی (ع) از تفاخر و خودستایی نهی کرده و می فرمایند:
«تاج های فخر و برتری جویی را بر زمین نهید، رستگار شد آن کس که با یاران به پا خاست».[13]
۶. عدم قناعت و حرص و ولع
مردم در دوره جاهلیت به دو گروه توانگر و تهیدست تقسیم می شدند که گروه توانگران به کار تجارت و زراعت مشغول بودند [14] و قریش یکی از این قبایل ثروتمند به شمار می رفت که در میان سایر قبایل به نژاد خویش و مقام و مرتبۀ بلندی که داشتند فخر و مباهات می کردند، اما عامه مردم عرب نیازمند و فقیر بودند که عیاران، جزئی از این مردم بشمار می رفتند و از طریق ماجراجویی و حمله و هجوم در پی رسیدن به ثروت بودند.[15]
در دوره جاهلیت آموزه های اخلاقی کارآمدی وجود نداشت، ساختار طبقاتی جامعه شامل قشر ضعیف و فقیر و مستمدن در مقابل قشر ثروتمند قرار داشت، تأثیر فرهنگ و رسوم همچون تفاخر به ثروت و مقام و خود نمایی از طریق تجمل گرایی رایج بود.
امام علی (ع)، حرص و ولع را از جمله بیماری های روح دانسته و قناعت و شکر گزاری را از مهم ترین فضایل اخلاقی می دانند. ایشان در خطبه ۱۹۳ در توصیف سیمای پرهیزکاران می فرمایند:
«پرهیزکاران در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم نموده است».[16]
حضرت در سفارش به قناعت کردن می فرمایند: «آن کس که میانه روی کند، تهیدست نخواهد شد».[17]
و در ارزش قناعت فرمودند: «آدمی را قناعت برای دولتمندی و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها کافی است».[18]
ایشان در پرهیز از حرص و ولع و طمع در نامه ۳۱ می فرمایند: «بپرهیز از آن که مرکب طمع ورزی تو را به سوی هلاکت به پیش راند و اگر توانستی که بین تو و خدا صاحب نعمتی قرار نگیرد، چنین باش، زیرا تو روزی خود را دریافت می کنی».[19]
۷. عصبیت و خشونت ورزی
یکی از مهم ترین ویژگی های دوران جاهلیت قبل از بعثت پیامبر اسلام (ص)، وجود عصبیت قومی و قبیله ای بود. مردم آن زمان به جای تعلق خاطر به یک جامعه واحد و بر اساس ارزش های انسانی، به قبیله و نژاد خود تعلق خاطر داشتند و این امر موجب بروز بسیاری از ظلم ها و ستم ها در جامعه می شد.
امام علی (ع) به شدت این تفکر جاهلی را مورد انتقاد قرار داده و مسلمانان را به وحدت و برابری دعوت می نمایند. ایشان در خطبه های متعددی، عصبیت قومی و قبیله ای و خشونت ورزی را ریشه بسیاری از مفاسد و مشکلات جامعه جاهلی می دانند.
ایشان در بخشی از خطبه 89، مردم را مخاطب قرار داده و به آنها هشدار مى دهند كه وضعیت عصر جاهليّت، ممكن است در زمان شما نيز تكرار گردد و آلودگى ها و بدبختى هاى آن زمان، دامان شما را هم بگيرد. به هوش باشيد! كه در لبه پرتگاه قرار گرفته ايد.
در این خطبه، امام علی (ع) با لحنی قاطع، مردمی که همچنان در دامن سنت های جاهلی دست و پا می زدند و از آموزه های حیات بخش اسلام رویگردان بودند را مورد سرزنش قرار می دهند و می فرمایند:
«چشم و گوش و دل شما ناتوان تر از چشم و گوش و قلب مردم عصر جاهلى (كه پیامبر(ص) در آن قيام نمود) نيست؛ شما نيز همان درک و فهم و شعور و چشم و گوش را داريد، بلكه از جهتى از آنها فراتريد!
چرا كه به خاطر ظهور اسلام زمينه هاى مثبت در شما آماده تر است؛ امّا با اين حال چرا دست از اعمال نادرست خود بر نمى داريد و چرا از طريق گمراهى به شاهراه هدايت باز نمى گرديد و چرا از خواب غفلت بيدار نمى شويد؟»[20]
حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه، ارزش های جاهلی را پست و بی ارزش دانسته و تعصب، کینه ورزی و خشونت را از وسوسه های شیطان بر می شمرند و می فرمایند:
«پس شراره های تعصّب و کینه های جاهلی را در قلب خود خاموش سازید، که تکبّر و خود پرستی در دل مسلمان از آفت های شیطان، غرور ها و کشش ها و وسوسه های اوست. تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خود پسندی را زیر پا بگذارید و حلقه های زنجیر خود بزرگ بینی را از گردن باز کنید و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید،
زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد و شما همانا قابیل نباشید که بر برادرش تکبّر کرد، خدا او را برتری نداد، خویشتن را بزرگ می پنداشت و حسادت او را به دشمنی وا داشت، تعصّب آتش کینه در دلش شعله ور کرد و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید و سرانجام پشیمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت بر گردن او نهاد».[21]
۸. تکبر و خود برتر بینی
امام علی (ع)، ریشه اصلی بدبختی مردم در عصر جاهلیّت را تکبر و خود برتر بینی می دانند و در خصوص وضعیت دوران جاهلیت می فرمایند:
«خداوند پیامبر (ص) را زمانی مبعوث کرد که مردم در حیرت و سرگردانی بودند و جاهلیّتِ شدید، آنها را سبک مغز ساخته بود، هوی و هوس های سرکش آنها را به خود جلب كرده و تكبّر و خود برتر بينى آنها را به پرتگاه افكنده بود».[22]
با دقت در بیانات امام (ع) متوجه می شویم که ریشه اصلی بدبختی مردم عصر جاهلیّت، تكّبر و خود برتر بینی بود؛ صفات زشت و ناپسندى كه هر يک از آنها برای سقوط جامعه اى كافى است.
حضرت علی (ع) در نامه ۳۱ در توضیح معیارهای روابط اجتماعی می فرمایند: «بدان که خود بزرگ بینی و خود برتر بینی و غرور، مخالف راستی و آفت عقل است، در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع تر باش».[23]
در خطبه ۱۵۲ نهج البلاغه، حضرت علی(ع) یکی از راه های درمان غفلت را دوری از تکبر معرفی می فرمایند. ایشان با تأکید بر یاد مرگ و آخرت، انسان را از غفلت و خودبینی دور می کنند.[24]
در جای دیگر می فرمایند: «تفاخر را کنار بگذار و تکبر را فرو ریز و به یاد قبرت باش».[25]
مسئولان و حاکمانی که مغرور قدرت و جایگاه خود می شوند، برای مبارزه با این آفت خطرناک، باید عظمت و شکوه خداوند را در نظر داشته باشند و دریابند که در پیشگاه خداوند متعال، جایی برای خود بزرگ بینی و غرور بنده ای ناچیز و بی مقدار نیست.
همان طور که امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر می فرمایند:
«و اگر قدرتی که از آن برخوردارى، نخوتى در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشمارى، به عظمت حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر، و ببین قدرتی که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست، که چنین نگریستن، سرکشی تو را فرو می نشاند و تندی تو را از بین می برد و خرد از دست رفته ات را به تو باز می گرداند».[26]
۳. نقش پیامبر در نجات مردم از جاهلیت
امیرالمؤمنین علی (ع) در وصف نقش پیامبر اکرم (ص) در رهانیدن بشریت از قید جاهلیت، ایشان را به طبیبی دلسوز و توانمند تشبیه فرمودند که مرهمی بر زخم های کهنه روح انسان ها می نهادند و می فرمایند:
«طبیبی است که همراه با طبش در میان مردم می گردد، مرهم هایش را محکم و آماده ساخته و ابزار هایش را برای سوزاندن زخم ها داغ نموده، تا هر جا لازم باشد در زمینه دل های کور و گوش های کر و زبان های لال به کار گیرد. دارو به دست به دنبال علاج بیماری های غفلت و درد های حیرت است.
این بیماران وجود خود را از انوار حکمت روشن ننموده و با آتش زنه دانشی درخشان، شعله نیفروخته اند. از این بابت به مانند چهارپایان چرنده و سنگ های سختند».[27]
۴. جاهلیت مدرن در عصر کنونی
در روایات اسلامی، احتمال ظهور جاهلیت در قالب های جدید در هر دورانی پیش بینی شده است. بدون آنکه در این مجال به بررسی شاخص ها، علل و عوامل پیدایش این جاهلیت نو ظهور بپردازیم، به ذکر یک روایت بسنده می کنیم تا هشداری برای بشریت، به خصوص جوامع اسلامی، باشد.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، گوشه هایی از اوضاع جاهلیت مدرن را این گونه ترسیم می فرمایند:
«روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز پوسته ای بی روح و از اسلام جز نامی بی محتوا باقی نخواهد ماند. مسجد ها در آن روزگار ظاهری آباد اما باطنی ویران خواهند داشت. متولیان مساجد و سازندگان بنا های با شکوه آن، بدترین مردم زمین خواهند بود و کانون هر فتنه و جایگاه هر گونه گناه و خطا خواهند شد. هر کس از فتنه ها دوری گزیند، او را به دامن فتنه ها باز می گردانند و هر کس از فتنه ها عقب نشینی کند، او را به گرداب فتنه ها فرو می کشانند».[28]
نتیجه گیری
امام علی (ع) با نقد و نکوهش مولفه های جاهلیت در نهج البلاغه، مسلمانان را به دوری از آنها و تمسک به ارزش های اسلامی دعوت می نمایند. پیروی از آموزه های اسلام و دوری از ویژگی های جاهلی، راه رسیدن به سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت است. جاهلیت نه تنها مختص به دوران قبل از اسلام نیست، بلکه در هر دورانی و در هر جامعه ای ممکن است ظهور کند. مسلمانان باید همواره مراقب باشند که در دامن جاهلیت نیفتند و به ارزش های اسلامی پایبند باشند.
پی نوشت ها
[1]. نهج البلاغه، خطبه ۲.
[2]. نهج البلاغه، خطبه ۱.
[3]. نهج البلاغه، خطبه ۹۴.
[4]. نهج البلاغه، خطبه ۹۵.
[5]. نهج البلاغه، خطبه ۱، ۹۱.
[6]. مكارم شيرازى، داستان ياران، ص ۳۲۰.
[7]. نهج البلاغه، حکمت ۴۰۰.
[8]. نهج البلاغه، خطبه ۲.
[9]. نهج البلاغه، خطبه ۳۴.
[10]. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.
[11]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۷۳/۱۰/۱۰.
[12]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
[13]. نهج البلاغه، خطبه ۵.
[14]. سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۰۷.
[15]. امیرعلی، تاریخ عرب و اسلام، ص.۷
[16]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
[17]. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۰.
[18]. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۹.
[19]. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
[20]. نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
[21]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
[22]. نهج البلاغه، خطبه ۹۵.
[23]. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
[24]. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۲.
[25]. نهج البلاغه، حکمت ۳۹۸.
[26]. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
[27]. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷.
[28]. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۹.
منابع
- امیرعلی، تاریخ عرب و اسلام، ترجمه سید محمد نقی فخر داعی گیلانی، چ۱، تهران، نشریات کمیسیون معارف، ۱۳۲۰ش.
- بیانات مکتوب مقام معظم رهبری، khl.ink/f/2735
- سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، تهران، چ۱، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، چ۳، قم، مومنین، ۱۳۷۹ش.
- مكارم شيرازى، ناصر، داستان ياران، محقق ابوالقاسم عليان نژادى، قم، مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، ۱۳۹۰ش.