جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اقتصاد

مذمت راکد نگهداشتن و انباشت ثروت (کنز) در نهج البلاغه

مذمت راکد نگهداشتن و انباشت ثروت (کنز) در نهج البلاغه

از منظر امام علی (ع) یکی از موانع اساسی رشد انسان، انباشت ثروت (راکد نگهداشتن ثروت) و دنیاپرستی است که انسان را از رسیدن به کمال بازداشته، و مانع رشدش می شود، و انسان را از یاد خدا غافل می کند. اما اگر ثروت در مسیر درست مانند تولید، بهره وری و در خدمت به جامعه قرار گیرد. نه تنها مذمت نشده بلکه مورد تأکید و باعث پیشرفت جامعه و سعادت انسان می شود.

«یَا کُمَیْلُ: هَلَکَ خُزَّانُ الامْوَالِ وَهُمْ أَحْیَاءٌ، وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ: أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَأَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»[1]

اى کمیل! ثروت اندوزان هلاک شده اند در حالى که ظاهراً در صف زندگانند؛ ولى دانشمندان تا جهان برقرار است زنده اند خود آنها گرچه از میان مردم بیرون رفته اند؛ ولى چهره و آثارشان در دل ها ثبت است.

ابعاد ثروت در جامعه

اسلام دیدگاه خود را از دو بعد در خصوص ثروت به روشنی بیان کرده است:

اول: انباشت ثروت (کنز)

دوم: بهره برداری از ثروت (سرمایه گذاری)

اسلام انباشت ثروت و راکد نگهداشتن ثروت را حرام می داند زیرا موجب حبس اموالی می شود که باید در جاهای درست هزینه گردد. انباشت ثروت جامعه را از سرمایه ای که باید در آن جریان یابد محروم می کند.

خداوند می فرماید: «وَالَّذينَ يَكنِزونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا يُنفِقونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَليمٍ»[2] کسانی که زر و سیم می اندوزد و در راه خدا انفاق نمی کنند آنان را به عذابی سخت بشارت بده.

بر همین اساس امام علی (ع) با پدیده «انباشت ثروت» به شدت مبارزه می کند و ثروت اندوزان را مردگانی بیش نمی داند آنگاه که به کمیل می فرماید: «هلک خزان الاموال و هم أحیاء»[3] ثروت اندوزان مرده اند اگر چه به ظاهر زنده اند. این نشانگر هلاکتشان در آخرت است. البته در دنیا نیز از هالکین هستند.

امام می فرماید: «الشح أضر علی الانسان من الفقر لان الفقیر اذا وجد اتسع و الشحیح اذا وجد»[4] بخل ورزیدن بر انسان زیانبارتر از فقر است، چون فقیر اگر بیابد بی نیاز می شود، اما بخیل به چیزی دست یابد بی نیاز نگردد. فقیر اگر به ثروتی دست یابد از آن بهره می برد اما بخیل ثروت اندوزی می کند و آن را مصرف نمی کند.

بنابر این اگر اسلام انباشت ثروت (کنز) و راکد نگهداشتن ثروت را حرام کرده است، پس انسان با ثروتش چه کار کند؟

بهره برداری از ثروت

در اینجا نوبت به بهره برداری از ثروت می رسد اسلام سه راه برای به جریان انداختن ثروت و استفاده درست از آن به ما نشان می دهد:

1. بخشش به فقرا و نیازمندان

زیرا اگر ثروت در اختیار این قشر قرار گیرد قدرت خرید آنان بالا می رود و با جریان خرید و فروش روند اقتصاد شتاب بیشتری می گیرد و در نتیجه همگان از بازار بهره می برند.

سوال این است که از این کار چه چیزی عاید صاحبان سرمایه می شود؟ در پاسخ باید گفت دو چیز: اول: پاداش الهی. دوم: با تزریق مقداری از سرمایه به بازار، چرخ آن را به حرکت در می آورد و همه را به تحرک وا می دارد خود او – صاحب سرمایه – نیز از این رهگذر بهره می برد، زیرا رونق بازار درآمد و سود او را نیز افزایش می دهد در حالی که اگر سرمایه اندوزی می کرد، بخشی از توان بازار را راکد می ساخت. این کار آثار زیان باری بر اقتصاد می گذاشت و نتایج آن پس از مدتی بر همگان آشکار می شد.

قرآن کریم به انفاق و بخشش تشویق می کند و می فرماید:

«وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»[5] و هر چه انفاق کنید عوضش را خواهد داد او بهترین روزی دهندگان است.

«وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ»[6] و از آنچه به آنان داده ایم پنهانی و آشکار انفاق می کنند، امید به تجارتی دارند که هرگز زیان نکند.

«وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»[7] هر چیزی انفاق کنید ثوابش از آنان خودتان است.

و بر همین اساس امام علی (ع) خطاب به صاحبان سرمایه می فرماید: «طوبی لمن ذل فی نفسه و طاب کسبه و صلحت سریرته و حسنت خلقته و أنفق الفضل من ماله»[8] خوشا به حال کسی نفس خویش را به فروتنی وادارد و کسبش پاک و شایسته و نیتش پسندیده و خلق و خویش نیکو باشد و زیادی مالش را انفاق کند یعنی آنچه افزودن بر نیاز اوست انفاق کند.

امام همچنین می فرماید: «و المال تنقصه النفقة»[9] سرمایه بدون انفاق ناقص است. یعنی فعل تُنْقِصُ را مضارع انْقَصَ (کم داشتن) بدانیم و نه نقص (کم کردن) و بین این دو تفاوت است. امام (ع) گفتارش را با کردارش تبیین می کند مالش را صدقه می دهد و در منفعت عمومی امام (ع) خانه خود را در مدینه به بنی زریق می بخشد و می نویسد:

«هذا ما تصدق به علي بن ابى طالب وهو حي سوي تصدق بداره التي في بني زريق صدقة لا تباع ولا توهب حتى يرثها الله الذي يرث السماوات والارض، واسكن هذه الصدقة خالاته ما عشن وعاش عقبهن فإذا انقرضوا فهي لذوي الحاجة من المسلمين»[10]

این خانه ای است که علی پسر ابوطالب – در حالی که زنده و سلامت است. به عنوان صدقه به بنی زریق بخشید صدقه ای که فروخته نشود و هبه نگردد تا خداوند که وارد آسمان و زمین است وارث آن گردد و تا وقتی که خود و اعقابشان زنده اند. در آن زندگی کنند.

آنگاه که منقرض شدند این خانه از آن مسلمانان نیازمند خواهد بود.

2. پرداخت وام

صاحب سرمایه می تواند مقداری از سرمایه اش را به عنوان وام در اختیار نیازمند قرار دهد تا کاری را در زمینه های اقتصادی شروع کند، چه همیشه انسان هایی هستند که توانایی انجام کار را دارند ولی سرمایه ای ندارند و اگر سرمایه ای در اختیارشان قرار گیرد، می توانند تولید کنند به همین سبب اسلام به پرداخت وام و قرض الحسنه، بسیار تشویق می کند.

خداوند می فرماید: «من ذا الذي يُقْرِضُ اللَّهُ قَرْضًا حَسَناً»[11] کیست که به خداوند قرض الحسنه دهد. و نیز می فرماید: «إِنْ تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضًا حَسَناً يُضَاعِفُه لكم ويَغْفِرْ لكم»[12] اگر به خداوند قرض الحسنه دهید برایتان دو برابرش خواهد کرد و شما را می آمرزد.

امام (ع) پس از ذکر آيه «مَنْ ذا الذي يُقْرِضُ الله قرضاً حسناً» می فرماید: «وَلَمْ يَسْتَقْرِضُكُم مِنْ قُلْ، اِسْتَقْرِضَكم و له خزائن السماوات والارض و هو الغني الحميد»[13] خداوند از روی تنگدستی و ناداری از شما وام نمی گیرد بلکه در حالی از شما وام می گیرد که گنجینه آسمان ها و زمین از آن اوست و بی نیاز و ستوده است، با صدای بلند به صاحبان سرمایه فریاد بر می آورد: «لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ قَرْضاً وَ لاَ تُخْلِفُوا كُلاًّ فَيَكُونَ فَرْضاً عَلَيْكُمْ»[14] خدا بر پدرانتان رحمت آورد بخشی را پیش فرستید تا از آن سود برید و همه را پس از خود مگذارید تا وزر وبالتان گردد.

3. سرمایه گذاری مستقیم

سرمایه گذاری مستقیم یعنی هزینه کردن سرمایه در زمینه های اقتصادی که به جامعه خدماتی ارایه می دهند و به مرور زمان سرمایه را افزایش می دهد زمنیه های کاری را فراهم می کند که از قبل قابل پیش بینی نبوده و یا وجود نداشته است. همچنین این سرمایه گذاری می تواند با ایجاد اشتغال از میانگین درصد بیکاری بکاهد علاقه به سرمایه گذاری ریشه در نهاد انسان دارد زیرا سودش منحصر به یک جانب نیست بلکه در آن فایده های فراوانی نهفته است.

امام علی (ع) در خصوص انگیزه های درونی که در بعضی از افراد وجود دارد و آنها را به سوی سرمایه گذاری سوق می دهد می فرماید: «و بعضهم يحبّ تثمير المال و يكره انثلام الحال»[15] و گروهی افزونی سرمایه را دوست دارند و کاستی آن را نمی پسندند.

یعنی دوست دارند که سرمایه شان را با سود و بهره افزایش دهند و کاستی سرمایه را نمی پسندند و این گفتار به ما نشان می دهد – و جایی برای شک و تردید باقی نمی گذارد – که بهره برداری به مفهوم اقتصادی در حیات اقتصاد اسلامی معروف بوده است.

این امر گستردگی دیدگاه اسلام به اقتصاد را نشان می دهد و به ویژه دیدگاه گسترده و همه جانبه اقتصادی امام علی (ع) را می رساند. شاید سرمایه گذاری از بیشترین چیزهایی باشد که اقتصاددانان در فعالیت جدید به آن تکیه می کنند، اینان باید بدانند که این فعالیت در زمان امام علی (ع) نیز بوده و وضعیتی بهتر از امروز داشته است. حاکم اسلامی دیگران را به این کار به سبب داشتن بهره های اقتصادی تشویق می کرده است.

راه حل های اسلام در جلوگیری از انباشت ثروت

روشی که اسلام برای حل مشکل راکد نماندن ثروت ارائه می دهد عبارت است از:

1- نکوهش از انباشت ثروت

امام علی (ع) می فرماید: «فلا يعزنك سواد الناس من نفسك، و قد رايت من كان قبلك ممن جمع المال»[16] پس به بسیاری مردمان فریفته نشوی، که خود به چشم خود دیدی آن را که پیش از تو بود، مال ها اندوخت.

در همین خطبه می فرماید: «أما رأیتم الذین یأملون بعیدا و یبنون مشیدا و یجمعون کثیرا کیف أصبحت بیوتهم قبورا و ما جمعوا بورا وصارت أموالهم للوارثین»[17] آيا آن كسانى را كه آرزو هاى دور و دراز در دل داشتند و بناهاى بلند و استوار برمى آوردند و مال فراوان گرد مى آوردند، ديدى، كه خانه هايشان گور هايشان شد و هر چه گرد آورده بودند تباه گرديد و اموالشان به ميراث خواران رسيد.

سپس امام (ع) درباره بعضی از مردم که گوئی کسری و قیصرند، می فرماید: «وَ مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَال فأَكْثَر و مَنْ بَنَى و شَيَّدَ و زَخْرَفَ و نَجَّدَ»[18] و نیز آن کس که دارایی خود را گرد آورد، و همواره بر آن افزود و کاخ های استوار برآورد و آنها را بیاراست و آرایه ساخت.

2- استفاده از ثروت در راه خیر

اگر انسان مؤمن به مالی دست یابد، بهتر است که آن را در کار های خیر استفاده کند و در های امید را به روی کسانی که، کار پیدا نمی کنند، بگشاید. امام (ع) می فرماید: «من بذل ماله جل»؛[19] آنکه مالش را ببخشد، بزرگی بیند «من بذل فی ذات الله ماله عجل له الخلف» آنکه مالش را در راه خدا بذل و بخشش کند، مالش زود جبران گردد.[20]

3- در جستجوی کار بودن

اگر انسان در جایی کاری پیدا نکند می تواند به جای دیگر مسافرت کند و با تحمل سختی ها و دشواری ها به خواسته خویش دست یابد، چون کار براحتی بدست نمی آید بلکه باید در راه آن تلاش کرد و سختی ها را به جان خرید امام (ع) می فرماید: «رکوب الأهوال یکسب الأموال»[21] سوار شدن بر مرکب خطر، مال و ثروت بدنبال آورد و به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید:

«اسع فی کدحک و لا تکن خازنا لغیرک»[22] سخت بکوش ولی گنج دیگران مباش، که هماهنگ با این آیه قرآن است: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ»؛[23] ای انسان تو در راه پروردگارت رنج فراوان می کشی، پس پاداش آن را خواهی دید.

نتیجه

از منظر امام علی (ع) ثروت و مال اگر از مسیر صحیح که تحصیل مال حلال است و در مسیر صحیح بکار گرفته شود، باعث آبادی و عمران زمین و موجب افزایش رفاه انسان و موجب رشد و تعالی جامعه می شود. رشد اقتصادی در اسلام عبادت و مورد ستایش قرار گرفته است. آنچه جامعه را به فقر و رکود می کشاند، انباشت ثروت (کنز) و احتکار است.

پی نوشت ها

[1]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 147.

[2]. توبه، 34.

[3]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 139.

[4]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ج20، ص335، ح844.

[5]. سبأ:39.

[6]. فاطر، 29.

[7]. بقره، 272.

[8]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[9]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 147.

[10]. طوسی، تهذیب الاحکام، ج9، ص132، ح560.

[11]. بقره، 245.

[12]. تغابن، 17.

[13]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 182.

[14]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 203.

[15]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 93.

[16]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 132.

[17]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 132.

[18]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 3.

[19]. آمدی، غرر الحکم، ج5، ص575.

[20]. آمدی، غرر الحکم، ج1، ص634.

[21]. آمدی، غرر الحکم، ج1،ص388.

[22]. آمدی، غرر الحکم، ج1، ص141.

[23]. انشقاق، 6.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي، 1363ق
  3. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش
  4. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجرة، ۱۴۱۴ق

منبع مقاله با اقتباس از:

حائری، محسن، اندیشه‌ های اقتصادی در نهج‌ البلاغه، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1386ش.

مذمت راکد نگهداشتن و انباشت ثروت (کنز) در نهج البلاغه

bale-black
eitaa-icon-black

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :