جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اقتصاد

شیوه نظارت و بازرسی اقتصادی امام علی (ع)

شیوه نظارت و بازرسی اقتصادی امام علی (ع)

امام علی (ع) در دوران حکومت خود به نظارت و بازرسی دقیق بر امور اداری و اجرایی اهمیت زیادی می داد. ایشان با تاکید بر عدالت، به نظارت و بازرسی امور حکومتی می پرداخت. امام علی (ع) از طریق نامه ها و خطبه های خود، اصول و روش های نظارتی را بیان کرده و خواستار توجه به حقوق مردم و مبارزه با فساد بودند. ایشان به طور مستمر عملکرد کارگزاران خود را ارزیابی کرده و در صورت مشاهده تخلفات، برخوردهای قاطعانه ای انجام می دادند.

نظارت و بازرسی سنت ثابت الهی

یکی از سنت های ثابت الهی، نظارت کامل، دقیق و مداوم بر اعمال و نیات انسان هاست. خداوند متعال در این دنیا بر تمام اعمال، گفتار و نیات انسان ها نظارت دارد و بر اساس همین نظارت دقیق، در روز قیامت همه کارهای انسان ها را ارزیابی می کند و پاداش یا کیفر مناسبی را برای هر یک تعیین می کند. خداوند در قرآن کریم بارها مسأله نظارت و بازرسی اعمال بندگان را مطرح کرده و خود را شاهد و ناظر اعمال آن ها معرفی می نماید:

«اِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَيْها حافِظٌ»[1] از این آیه و آیات دیگر قرآن مانند «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[2] و روایات معصومان (ع)، فهمیده می شود که خداوند نه تنها تمام اعمال انسان ها را می بیند، بلکه افکار و نیات آن ها را نیز به دقت زیر نظر دارد.

سیاست نظارت و بازرسی امیرالمؤمنین

بسیاری از تئورهای پویای اقتصادی به علت ضعف اجرایی در عمل دچار تزلزل می شود و بدون نظارت و بازرسی دقیق هیچ سیاست اقتصادی نمی تواند در اجرا و عمل موفق باشد. امام علی (ع) در این مورد بسیار سخت گیر بودند، خود با نظارت و بازرسی دقیق کارهای مردم در بازار و نیز عملکرد کارگزارانش شخصا به اجرای این سیاست می پرداختند.

1- امام علی (ع) شخصا اوضاع بازار را زیر نظر داشتند تا از نزدیک شاهد جریان هایی باشند که در بازار می گذرد نرخ ها را بررسی می کردند و بر معاملاتی که بین مشتری و فروشنده در جریان بود نظارت و بازرسی می کردند.

از مختار تمار که مردی از اهالی بصره بود نقل شده است که می گفت: من شب ها را در مسجد می خوابیدم و در آن حوالی قضای حاجت می کردم و نان را از بقال تهیه می کردم روزی به دیدن گوشه ای از بازار کوفه بیرون رفتم ناگهان صدایی مرا به خود که می گفت: ای فلان جامه ات را بالا ببر که هم لباست پاکتر است و هم به تقوای الهی نزدیکتر. پرسیدم این کیست؟ گفتند: او امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.

او در حالی که به طرف بازار شتران در حرکت بود بدنبالش براه افتادم وقتی بدانجا رسید در وسط بازار ایستاد و فرمود: «يا معشر التّجّار إيّاكم و اليمين الفاجرة فانّها تنفق السّلعة و تمحق البركة»[3]

ای گروه تاجران مبادا سوگند دروغ بر زبان رانید که آن کالا را تباه کند و برکت را ببرد، سپس به بازار پارچه رفت ناگهان به مردی خوش سیما برخورد به او فرمود: ای فلان آیا دو جامه به پنج درهم داری؟ مرد از جا پرید و پاسخ داد بلی یا امیرالمؤمنین وقتی فروشنده او را شناخت امام از آنجا رفت و در جلوی فروشنده جوانی ایستاد و به او فرمود: آیا دو جامه به پنج درهم داری؟ جوان گفت: من دو جامه دارم که یکی از دیگری بهتر است، یکی دو درهم و دیگری سه درهم فرمود: هر دو را بیاور سپس به قنبر گفت: آن جامه را که سه درهم است بگیر.

از ابو جعفر (ع) روایت شده است که فرمود: علی (ع) هر روز تازیانه بر دوش در یکایک بازارهای کوفه قدم می زد این تازیانه جفت بود و«سبیعه» نام داشت امام (ع) در تک تک بازارها می ایستاد و فریاد بر می آورد:

«يا مَعشَرَ التُّجّارِ قَدِّمُوا الاستِخارَةَ، و تَبَرَّكُوا بِالسُّهُولَةِ، و اقتَرِبُوا مِنَ المُبتاعِينَ، و تَزَيَّنُوا بِالحِلمِ، و تَناهَوا عنِ اليَمِينِ، و جانِبُوا الكَذِبَ، و تَخافُوا (تَجافُوا) عنِ الظُّلمِ، و أنصِفُوا المَظلومينَ، و لا تَقرَبُوا الرِّبا، و أوفُوا الكَيلَ و الميزانَ، و لا تَبخَسُوا الناسَ أشياءَهُم، و لا تَعثَوا في الأرضِ مُفسِدِينَ»[4]

اى جماعت تجّار! پيش از هر چيز از خدا طلب خير (بركت) كنيد، و بركت را در آسانگيرى [در معامله] بجوييد، و [با اخلاق خوش و برخورد درست ] به مشتريان نزديك شويد، و خود را به زيور بردبارى بياراييد، و از سوگند خوردن دست برداريد، و از ظلم و حق كشى بترسيد (دورى كنيد)، و با مظلومان انصاف ورزيد، و به ربا خوارى نزديك نشويد، و پيمانه و ترازو را كامل گردانيد و كالاى مردم را كم ندهيد، و در زمين (جامعه) دست به تباهى و فساد نزنيد.

و در همه بازارهای کوفه دور می زد و سپس می فرمود.

تَفنى اللَذاذَةُ مِمَّن نالَ صَفوَتَها / مِنَ الحَرامِ وَيَبقى الإِثمُ وَالعارُ

تُبقي عَواقِبَ سوءٍ في مَغَبَّتِها / لا خَيرَ في لَذَةٍ مِن بَعدِها النارُ[5]

لذت ها و خوشی ها بگذرد و هر کس به لذت حرام دست یابد گناه و ننگ برایش باقی ماند. عواقب بدی در پایان لذت ها برای او باقی ماند و در لذتی که آتش بدنبال آورد خیر نیست.

2- امام بر کارگزارانش نظارت و حسابرسی دقیقی داشتند و به خاطر یک درهم یا یک کار کوچک آنان را مؤاخذه می کردند از این رو وقتی عثمان بن حنیف در مهمانی یکی از ثروتمندان حاضر می شود، امام برای او نامه ای عتاب آمیز می نویسد:

«فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ»[6] پس ای پسر حنیف از خدا بترس به همان چند قرص نان اکتفا کن تا از آتش رهایی یابی و به زیاد بن ابیه چنین فرمود:

«فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ. أَتَرْجُو أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَكَبِّرِينَ؟ وَ تَطْمَعُ -وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ وَ الْأَرْمَلَةَ- أَنْ يُوجِبَ لَكَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِينَ؟»[7]

از زیاده روی بپرهیز و میانه روی پیشه کن امروز به فکر فردایت باش از مال به قدر نیازت نگه دار و آنچه افزون آید پیشاپیش برای روزی که بدان نیازمند گردی روانه دار آیا امید آن داری که خداوندت پاداش متواضعان دهد در حالی که در نزد او از متکبران هستی؟ آیا در حالی که خود در ناز و نعمت فرو رفته ای و آن را از ناتوانان و بیوه زنان دریغ می داری طمع در آن بسته ای که ثواب صدقه دهندگانت دهند؟

ونیز به او فرمود: «وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ، ثَقِيلَ الظَّهْرِ، ضَئِيلَ الْأَمْرِ؛ وَ السَّلَام»[8]

به خدا سوگند می خورم سوگندی راست که اگر به من خبر رسد که در غنایم مسلمانان به اندک یا بسیار خیانت کرده ای چنان بر تو سخت گیرم که کم مایه مانی و بار هزینه عیال بر دوشت سنگینی کند و حقیر و خوار شوی و السلام.

از سخنان او به علاء بن زیاد حارثی است وقتی که گستردگی خانه اش را دید به او فرمود:

«مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ»[9]

سرایی به این فراخی در دنیا به چه کارت می آید و حال آنکه در آخرت نیازت بدان بیشتر است و نیز به یکی از کارگزارانش نوشت:

«أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ وَ أَخْزَيْتَ أَمَانَتَكَ؛ بَلَغَنِي أَنَّكَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ، فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَ أَكَلْتَ مَا تَحْتَ يَدَيْكَ. فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ؛ وَ السَّلَام»[10]

از تو خبرى به من رسيد. اگر چنان باشد، كه خبر داده اند، پروردگارت را خشمگين ساخته اى و بر امام خود عصيان ورزيده اى و امانت را خوار و بى مقدار شمرده اى. مرا خبر داده اند، كه زمين را از محصول عارى كرده اى و هر چه در زير پايت بوده، برگرفته اى و هر چه به دستت آمده، خورده اى. حساب خود را نزد من بفرست و بدان كه حساب كشيدن خدا از حساب كشيدن آدميان شديدتر است.

و بدین ترتیب امیرالمؤمنین (ع) از کارگزارانش در مقابل هر چیز کوچک و بزرگ حساب می کشید و بر کارهایشان نظارت و بازرسی می کرد و آنان نیز به سفارش های حضرت پایبند بودند و سر سوزنی از دستورات و رهنمودهایش سر پیچی نمی کردند و به خاطر چنین برخورد و رفتاری بود که کارگزارانی شایسته و بی نظیر تربیت کرد که در چنین کار دشواری یارگیر او بودند و بدون تردید وجود یک ساختار اداری سازمان یافته و مدیران منضبط تأثیر به سزائی در اجرای سیاست های اقتصادی دارد.

گاهی سیاست اقتصادی در اثر نداشتن مدیران اجرایی متعهد و آگاه با شکست روبرو می شود و شاید یکی از علت های شکست سیاست های اقتصادی و برنامه های توسعه در جهان سوم وجود مدیرانی ضعیف باشد که از آموزش های لازم برخوردار نیستند، انضباط داری ندارند و در نتیجه در جهت عکس این سیاست ها و برنامه ها حرکت می کنند.

نظارت و بازرسی حضرت علی از طریق جاسوسان

«وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِي السِّرِّ لامُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الامَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ. وَتَحَفَّظْ مِنَ الاعْوَانِ، فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ»[11]

در عهدنامه اش، به مالک اشتر فرمان می دهد که به عنوان یک تدبیر مدیریتی، جاسوسانی امین برگزیند. امام (ع) جاسوس را بر کارگزاران و کارمندان می گمارد، نه رعیّت و مردمان.

با فرستادن جاسوسان و نیروهای مخفی راستگو و باوفا، کارهای کارمندان و کارگزارانت را زیر نظر بگیر. نظارت و بازرسی مداوم پنهانی، سبب می شود که آنان به امانت داری و مدارا کردن به زیردستان تشویق شوند.

اعوان و انصار خویش را سخت زیر نظر بگیر، اگر یکی از آنها دست به خیانت زد و ماموران سرّی تو، متّفقا چنین گزارشی دادند، به همین مقدار از شهادت اکتفا کن و او را تازیانه بزن و به مقدار خیانتی که کرده کیفر کن.

امام (ع) نامه دیگری برای عثمان بن حنیف، استاندار بصره می نویسد و او را بسیار عتاب می کند:

«أَمَّا بَعْدُ، يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا، تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ؛ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ»[12]

ای پسر حنیف! برایم خبر آورده اند که ثروتمندی از اهل بصره تو را مهمان کرده است، تو نیز شتابان پذیرفتی. سفره ای رنگین و پربار. افسوس، گمان نمی کردم که تو کسی باشی که بر سفره ای حاضر شوی که جای فقیران بر سر آن خالیست و توانگران اطرافش را گرفته اند و پر کرده اند.

قاطعیت امام علی در برابر حیف و میل بیت المال

حساسیت امیرالمؤمنین (ع) درباره اموال عمومی، بسیار عجیب است. عقول در برابر این نامه امام مبهوت می ماند.

دقت کنید! امام نه تنها به فرماندار بصره دستور مخفی کردن و پوشاندن مساله را نمی دهد بلکه فرمان می دهد او را رسوا کند تا همه بدانند و بشناسند. او خیانت کرده و آبروی حکومت دینی و خدا را ریخته است، پس آبرو و عزت خود را نیز در معرض نابودی قرار داده است.

دو نظریه اینجا هست. عده ای می گویند اگر متهمان مفاسد اجتماعی را معرفی کنید و صدایش را دربیاورید، آبروی حکومت دینی می رود و مردم بدبین می شوند. اما نظر امام علی (ع) بر این است که اگر معرفی نکنید و صدایش را درنیاورید، آبروی حکومت دینی می رود و مردم بدبین می شوند!

در قسمتی از عهدنامه مالک، به او می آموزد: «وَتَحَفَّظْ مِنَ الاعْوَانِ، فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ، وَوَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ، وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ»[13]

اگر کسی از کارگزارانت و یا نزدیکانت خیانتی کرد و به اموال مردم و بیت المال مسلمانان دست درازی کرد، او را به خواری و مذلت بکش، و نشان خیانت را بر او ببند و گردنبند ننگ و تهمت را بر گردنش بیفکن.

در بحث ما هم ماجرا از همین قرار است. با دو انسان روبرو هستیم. امیرالمؤمنین (ع) به ما می آموزد مسلمانی که بر امور مسلمانان و ارزاق و اموال آنان رهبری، مدیریت و تصدی می کند، اگر خیانت کرد، ریختن آبروی او فریضه است نه حفظ و استتار او.

چنین است که عدلِ غدیری، در اینجا هم صیقل خوردگی و درخشندگی خود را بر می نُماید و خِرد را خیره و مدهوش می کند. البته در همان فرمانهای سخت گیرانه و طاقت سوز حضرت، باز هم انصاف و عدالت در اوج و شکوه خود قرار دارد. جملاتی مانند: «او را مواخذه کن بی کم و بیش» و یا «او را برای هواخوری به بیرون زندان مبر، مگر وقتی که ترس از مردنش داشته باشی».

اینها همان انصاف در تنبیه است. تنبیه کردن امام علی (ع) هم برای بیدار کردن است و هوشیاری؛ کینه ورزی و حقد و عقده های فروخفته نیست. علی (ع) هنگامی که امر به چوب زدن و تازیانه هم می دهد، بدان فخر و مباهات نمی کند و فرحناک نیست. در فرمانش به مالک اشتر می گوید:

«وَلَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ، وَلَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ»[14] هرگاه كسى را بخشودى، از كرده خود پشيمان مشو و هرگاه كسى را عقوبت نمودى، از كرده خود شادمان مباش.

رفتار امام علی (ع)، عدل است و تعادل. عقاب بلابیان نمی کند و بدون مقدمات از مردمان و کارگزاران توقع نتایج ندارد. رفتار او که حجت خداست، برگرفته از رفتار خداست.

کارمندان و دولت مردان اگر به لحاظ مالی تأمین نباشند، چشم به اموال مردم می دوزند. آنان اگر نیازمند باشند، به دور اشراف و ثروتمندان جمع می شوند و اغنیا را به خود نزدیک می کنند.

امیرالمؤمنین (ع) در عهدنامه اش به مالک اشتر می فرماید: «ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الارْزَاقَ، فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاَحِ أَنْفُسِهِمْ، وَغِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ، وَحُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ»[15]

در ارزاقشان بيفزاى، زيرا فراوانى ارزاق، آنان را بر اصلاح خود نيرو دهد و از دست اندازى به مالى كه در تصرف دارند، باز مى دارد و نيز براى آنها حجت است، اگر فرمانت را مخالفت كنند يا در امانتت خللى پديد آورند.

امام (ع) در نامه ای به یکی از متصدیان خراج و گردآورنده مالیات چنین نوشته است:

«وَ إِنَّ لَكَ فِي هَذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضاً وَ حَقّاً مَعْلُوماً، شُرَكَاءَ أَهْلَ مَسْكَنَةٍ وَ ضُعَفَاءَ ذَوِي فَاقَةٍ، وَ إِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ؛ فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ»[16] بدان برای تو در این زکات، نصیب مشخص و حق معینی است… همان گونه که ما حق تو را چنان که باید و شاید می دهیم، تو هم باید به حقوق آنان وفادار باشی.

نظارت و بازرسی کارگران و فرمانداران، از نظارت های همیشگی امام بود. حضرت بازرسانی خبره و متعهد از افرادی پاک و امین برگزیده بود که به صورت آشکار و پنهان بر کار فرمانداران و متولیان امور، نظارت و بازرسی داشتند و تمام اعمال آنان را روزانه به امام گزارش می دادند.

در عهدنامه مالک اشتر، ابتدا وی را به انتخاب افراد شایسته ماموریت می دهد، و پس از آن می فرماید:

«ثُمَّ لاَ يَکُنِ اخْتِيَارُکَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِکَ وَاسْتِنَامَتِکَ وَحُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ، فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَحُسْنِ خِدْمَتِهِمْ، وَلَيْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَالامَانَةِ شَيْءٌ»[17]

پس در انتخاب آنان، هرگز به فراست و خوش بینی و خوش گمانی تکیه مکن، زیرا افراد زرنگ، راه جلب نظر و خوش بینی زمامداران را با ظاهر سازی و خوش خدمتی خوب می دانند؛ در حالی که ورای این ظاهر جالب، هیچ گونه امانتداری و خیرخواهی وجود ندارد.

نتیجه گیری

نظارت و بازرسی حکومتی امام علی (ع) با تأکید بر عدالت، شفافیت و مبارزه با فساد، الگویی ممتاز برای حکمرانی عادلانه ارائه می دهد. وی با ارزیابی مستمر و برخورد قاطعانه با تخلفات، تلاش کرد تا حقوق مردم را حفظ کند و اعتماد عمومی را جلب نماید.

اصول و نظارت و بازرسی امام علی (ع) همچنان می تواند برای جوامع امروزی الهام بخش باشد و به بهبود کارکرد نظام های حکومتی کمک کند. این شیوه نظارتی، نه تنها به کارآمدی حکومت می افزاید، بلکه بر پایه ارزش های اخلاقی و انسانی نیز استوار است. در نتیجه، حکمرانی امام علی (ع) به عنوان نمونه ای برجسته از عدالت و مسئولیت پذیری در تاریخ باقی خواهد ماند.

پی نوشت ها

[1]. توبه، 105.

[2]. طارق، 4.

[3]. ثقفی، الغارات، ص105.

[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج78، ص54، ح100.

[5]. ابن بابویه، الامالی، ص587.

[6]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 45.

[7]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 21.

[8]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 20.

[9]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 209.

[10]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 40.

[11]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[12]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 45.

[13]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[14]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[15]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[16]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 26.

[17]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن بابویه، محمد بن علی، الامالی، قم، قسم الدراسات الاسلامية، 1417ق
  3. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تهران، انجمن آثار ملی، 1395ق
  4. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجرة، ۱۴۱۴ق
  5. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق

منبع مقاله با اقتباس از:

حائری، محسن، اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1386ش.

شیوه نظارت و بازرسی اقتصادی امام علی (ع)

bale-black
eitaa-icon-black

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :