خطبه 42 نهج البلاغه، خطبه ای اخلاقی-تربیتی است که در آن حضرت علی (ع) انسان را از پیروی از هوای نفس و درازی آرزوها بر حذر داشته است. ضرورت این بحث از آن جا مشخص می شود که این دو خصیصه از خصایصی هستند که بسیاری از انسان ها گرفتار آن می باشند. در این مقاله به بیان و شرح بخش آغازین خطبه 42 نهج البلاغه می پردازیم.
بخش آغازین خطبه 42 نهج البلاغه
امیرمؤمنان علی (ع) در آغاز خطبه ٤٢ نهج البلاغه آمده چنین می فرماید:
«أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتَّبَاعُ الْهَوى وَطُولُ الأَمَلِ فَأَمَّا اتَّبَاعُ الْهَوى فَيَصُّدُ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَا طُولُ الأَمَلِ فَيُنْسِي الآخِرَةَ».[1]
ترجمه: «ای مردم! وحشتناک ترین چیزی که از ناحیه آن بر شما می ترسم دو چیز است: ۱ – پیروی از هوی ۲ – آرزوی دراز، اما پیروی هوی شما را از حق باز می دارد و اما آرزوی دراز موجب فراموشی قیامت می گردد».
هدف امام (ع) از ایراد خطبه 42
در اين خطبه امام (ع) مخصوصا روى زودگذر بودن دنيا و لزوم غنيمت شمردن فرصت عمر براى اندوختن عمل صالح پافشارى مى كند و در عبارتى كوتاه و تكان دهنده مسائل مهمّى را در اين زمينه يادآور مى شود.
اين خطبه بعد از جنگ جمل و به هنگام ورود امير مؤمنان على (ع) به كوفه ايراد شده است و ظاهراً ناظر به غرور و غفلت و توقّعات بى حسابى است كه بعد از پيروزى ها به افراد دست مى دهد، به خصوص اين كه پاى غنائمى نيز در ميان باشد، كه حسّ دنيا طلبى گروهى را بر مى انگيزد و كسانى كه براى خود نقش بيشترى در اين پيروزى ها قائل هستند سهم بيشترى مى طلبند!
امام (ع) بر آن است كه به مردم هشدار دهد و اهداف والايى را كه براى آن جنگيده اند به آنها يادآور شود و از غرق شدن در زرق و برق دنيا بر حذر دارد، و از گرفتار شدن در دام هواى نفس و طول الأمل (آرزوهاى دور و دراز) كه مانع راه حق و سبب فراموشى آخرت است، باز دارد.
هدف امام علی (ع) از ذکر این گفتار با آن همه تأکید و تعبیر شدید، آن است که مسلمانان حتماً متوجه باشند و این دو مانع سر راه تکامل (یعنی پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز) را نابود کنند تا بتوانند به سیر در راه تکامل انسانی گام بردارند. تعبیر امام علی (ع) همچون تعبیر دکتر دلسوزی است که فریاد می زند از میکرب وبا و سرطان که در فلان غذا هست، شما را شدیداً می ترسانم، از آن دوری کنید تا به سلامتی شما آسیبی نرسد.
اين جمله کوتاه، از جمله هاى بسيار مهم و سرنوشت ساز است که هم از پيامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده[2] و هم از امير مؤمنان على (ع) در خطبه بالا و در آخر خطبه 28 نيز بدان اشاره نموده است. سزاوار است این گفتار با آب طلا نوشته شود و در برابر دیدگان همه، مخصوصاً حكمرانان و قضات و مسئولين امور قرار گیرد.
دوری از پیروی هوای نفس
با توجه به اين که «هوى» همان تمايلات نفس امّاره به لذّات دنيوى در حدّ افراط و بدون قيد و شرط است، به خوبى روشن مى شود که چرا مانع از وصول به حق مى شود، زيرا هوى پرستى حجابى در برابر ديدگان عقل مى افکند که انسان را از مشاهده چهره حق محروم مى سازد و باطل را که در مسير هوى و هوس او است چنان توجيه مى کند که از هر حقّى قابل قبول تر جلوه کند و به عکس حقّى را که برخلاف هواى نفس مى باشد چنان تخريب مى کند که از هر باطلى بدتر نمايان مى شود.
اين حقيقت را بارها در طول زندگى خود و در هنگام مطالعه تاريخ پيشينيان ديده و خوانده ايم که هوى پرستان چگونه با توجيه گري هاى زشت و رسوا حق و باطل را دگرگون ساخته و مى سازند.
در قرآن می خوانیم: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ»[3] «و اما کسی که از پیشگاه خدا ترسید و نفس خویش را از هوی و هوس بازداشت، بی گمان بهشت جایگاه او است».
بنابراین، اگر ما بخواهیم به درجات عالی معنویت و رضوان الهی برسیم، باید از هوای نفس پیروی نکنیم.
آرزوی دراز و غفلت از آخرت
و امّا آرزوهاى دور و دراز به اين دليل موجب فراموشى آخرت مى شود که تمام نيروهاى انسان را به خود جلب مى کند و با توجه به اين که نيروى انسان به هر حال محدود است، هنگامى که آن را در مسير آرزوهاى بى پايان سرمايه گذارى کند، چيزى براى سرمايه گذارى در طريق آخرت نخواهد داشت، به خصوص اين که دامنه آرزوها هرگز محدود نمى شود و طبيعت آن ها اين است که هر زمان انسان به يکى از آرزوهايش جامه عمل مى پوشاند، آتش عشق آرزوى ديگرى در دل او زبانه مى کشد و نيروهايش را براى وصول به آن بسيج مى کند، بلکه گاه رسيدن به يک آرزو سبب دلبستگى به چند آرزوى ديگر مى شود، چون معمولا آرزوها به يکديگر پيوند خورده اند، با توجه به اين واقعيت ها نه وقتى براى او باقى مى ماند و نه نيرو و امکانى و نه حتّى حال و حوصله اى که به آخرتش بپردازد!
امّا زمانى که سيلى اجل در گوش او نواخته شد، از خواب غفلت بيدار مى شود، وقتى که عمر عزيز و فرصتهاى گرانبها را بيهوده تلف کرده است، نه آتش خواسته هاى نفسى فرونشسته و نه به جايى رسيده است، بلکه «سرمايه ز کف داده تجارت ننموده، جز حسرت و اندوه متاعى نخريده است».
به گفته شاعر شجاع عرب «ابوالعتاهيه» که براى سرودن شعرى به هنگام افتتاح قصر جديدى جهت هارون دعوت شده بود:
عِشْ ما بَدا لَکَ سالِماً فى ظَلِّ شاهِقَةِ الْقُصُورِ!
يَهْدى اِلْيْکَ بِمَا اشْتَهَيْتَ لَدَى الرِّواحِ وَ فِى الْکُبُورِ!
***
حَتَّى إذا تَزَعْزَعَتِ النُّفُوسُ وَ دَحْرَجَتْ!
فَهُناکَ تَعْلَمُ مُوقِناً ما کُنْتَ إِلاّ فى غُرُور![4]
تا مى خواهى در سايه قصرهاى سر به آسمان کشيده، سالم زندگى کن!
در حالى که آنچه مورد علاقه توست هر صبح و شام براى تو هديه مى کنند.
ولى اين تا زمانى است که جانها به لرزه درمى آيد و متزلزل مى شود.
در آنجا به يقين خواهى دانست که عمرى در غرور و غفلت بودى!
اطرافيان هارون از خواندن اين اشعار که به نظر آنها متناسب با چنان مجلسى نبود بسيار ناراحت شدند، ولى هارون او را ستود و از وى تمجيد کرد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه مى گويند: اين که آرزوهاى دور و دراز، قيامت را به فراموشى مى افکند به خاطر آن است که دنياپرستان پرتوقّع به خاطر عشقى که به مظاهر دنيا دارند سعى مى کنند مرگ را که وسيله جدايى آن ها از معشوقشان مى شود، فراموش کنند؛ و فراموش کردن مرگ سبب فراموشى قيامت مى شود.
اين نکته نيز قابل توجه است، که «امل» (آرزو) گاه جنبه مثبت دارد که از آن به «رجا» و اميد تعبير مى شود، مخصوصاً هرگاه بر اساس توکّل بر خدا باشد بسيار سازنده است، ولى جنبه منفى آن در جايى است که از حد بگذرد و انسان را به خود مشغول دارد و دامنه اش روز به روز گسترده تر شود و آدمى را از مبدا و معاد غافل سازد.
اگر انسان ذهن خود را پر از آرزوهای دور و دراز کند، نتیجه آن این است که تمام نیروی خود را صرف به دست آوردن آن نماید، در این صورت دیگر وقت و فرصتی برای اندیشۀ درست در مورد حساب و کتاب قیامت ندارد، بلکه قیامت را که یک اصل سازنده و کنترل کننده است، فراموش می نماید.
ارتباط هوی پرستی با آرزوی دراز
انسانیت و کرامت انسان به این است که همواره با حق باشد و یاد حساب و كتاب روز قیامت را که ضامن اجرای درونی محکم برای دوری از گناه است، فراموش نکند، ولی اگر عامل یا عواملی بین او و حق جدایی انداخت و موجب فراموشی آخرت گردید، در حقیقت عامل یا عوامل بسیار خطرناکی است که حتماً باید از آن دوری نمود، در گفتار فوق، پیروی از هوای نفس به عنوان باز دارنده و مانع حق، ذکر شده و آرزوهای دور و دراز به عنوان عاملی که موجب فراموشی آخرت می شود، خاطر نشان شده است و پیامبر (ص) و امام على (ع) با شدیدترین هشدار، انسان ها را از این دو عامل ویرانگر و تباه کننده برحذر می دارند تا ما بر اثر عدم پیروی از هوای نفس همواره با حق باشیم و با دوری از آرزوهای دور و دراز، قیامت را فراموش نکنیم. مثال هوای نفس مثال اژدهایی است که در وجود انسان کمین کرده که اگر یک لحظه انسان غافل باشد، او را به کام خود فرو می برد و در نتیجه، آن چنان انسان را مشغول به خود و غافل می سازد که بطور کلی او را از حق جدا می نماید.
روشن است که «هوى پرستى» و «طول امل» با يکديگر ارتباط نزديکى دارند، هوی پرستى سرچشمه طول امل است و طول امل نيز سرچشمه هوی پرستى مجدّد و سرانجام طول امل سبب غفلت از خدا و سراى ديگر مى شود.
نتیجه گیری
در بخش آغازین خطبه 42 امیر المؤمنین (ع) پیروی از هوای نفس را مذمت می کند و داشتن آرزوی دراز را مورد نکوهش قرار می دهد؛ علت پیروی از هوای نفس، دستیابی به موفقیتی در زندگی است که فرصتی برای ورود شیطان به صحنه و فریب و مغرور شدن انسان را فراهم می کند. انسان همواره در معرض ابتلا به هوای نفس و آرزوهای طولانی است و آن ها لازم و ملزوم همدیگرند. مذمت این دو صفت انسانی از آن رو است که پیروی از هوای نفس، شما را از حق باز می دارد و آرزوی دراز، موجب فراموشی قیامت می گردد.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 42.
[2] . مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص188، (با کمى تفاوت) و ج70، ص90-91، (با تفاوت بسيار اندک).
[3] . نازعات، 40.
[4] . جزائری، نعمت الله بن عبدالله، الانوار النعمانيه، ج3، ص114 (با کمى تفاوت).
منابع
- قرآن کریم.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
- جزائری، نعمت الله بن عبدالله، الانوار النعمانیة، بیروت، دارالقاريء، 1429ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج 2، ص: 472-459