تربیت عقلانی یکی از موضوعات کلیدی در نهج البلاغه و حکمت های علوی است. تربیت عقلانی زمینه ساز یک زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت است؛ پیامبران الهی (ع) نیز هر یک با آموزش حکمت نظری و حکمت عملی، برای تربیت عقلانی انسان ها می کوشیدند. در این راستا انسان باید بتواند قدرت تشخیص حق از باطل را به دست آورد و خرد خویش را از اسارت هوای نفس آزاد کند.
هدف از تربیت انسان
تربیت فطری تربیتی است که با به کار گرفتن عقل و شکوفا نمودن آن یعنی تعقل، سامان می یابد و همه برنامه ها و اقدامات تربیتی بر این است که انسان، عقلانی شود و به مرتبه کمال عقلی دست یابد، زیرا عقل موهبتی است الهی و نوری رحمانی که پیامبر درونی انسان شمرده می شود، چنانکه امیرمؤمنان علی (ع) از آن چنین تعبیر کرده است: «العَقلُ رَسولُ الحَقِّ»[1]، عقل سفیر حق است. و نیز فرموده است: «العَقلُ مُصلِحُ كُلِّ أمرٍ»[2]، عقل به سامان آورنده هر امری است. «اَلْعَقْلُ يَنْبُوعُ اَلْخَيْرِ»[3]، عقل چشمه خیر و خوبی است. «خَيْرُ اَلْمَوَاهِبِ اَلْعَقْلُ»[4]، بهترین موهبت ها عقل است.
موهبت عقل
عقل برترین موهبت ها، و به حسب ذات مایل به خیرات و کمالات و خواستار عدل و احسان است. این عقل ملاک تکلیف و ثواب و عقاب است؛ و به واسطه آن حق از باطل، و خیر از شر، و راه از بیراهه تمیز داده می شود؛ و به وسیله آن زشت و ز یبا، و کمال و پستی، و راستی و نادرستی تشخیص داده می شود.[5]
تربیت عقلانی، رسالت پیامبران (ع)
رسالت پیام آوران الهی (ع) در این جهت بوده است که زمینه شکوفایی استعدادهای آدمیان را فراهم سازند و آنان را تربیت عقلانی کنند و عقل ها را بالنده نمایند و انسان ها را به حکمت نظری و حکمت عملی رهنمون شوند.
امیرمؤمنان (ع) درباره رسالت تربیتی انبیای الهی (ع) فرموده است: «فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ واتَرَ إِليْهِمْ أَنْبِيائَهُ، لِيَسْتَأْدوُهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذكِرُّوهُمْ مَنِسْىَّ نِعْمَتِةِ، وَ يَحْتَجوُّا عَلَيْهِمْ بِالتَّبلْيغِ، وَ يُثيروُا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ، وَ يُرُوهُمْ آياتِ الْمَقْدِرَةِ»[6] پس هر چندگاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق فطرت بگزارند و نعمت فراموش کرده را به یاد آرند. با حجت و تبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیت های خدا چشم دوزند.
حکمت نظری و حکمت عملی
در تربیت عقلانی، انسان هم در عقل نظری و هم در عقل عملی به سوی کمال عقلی سیر می کند که مدرکات انسان دو گونه است، یک بخش مدرکات عقل نظری و بخش دیگر مدرکات عقل عملی (یعنی هست ها و نیست ها، و بایدها و نبایدها) یا حکمت نظری و حکمت عملی که سعادت حقیقی انسان در چنین تربیتی است، زیرا کمال نفس این است که به حکمت نظری و حکمت عملی برسد؛ و در این تربیت عقل معاش و خرد حسابگر در خدمت عقل معاد و خرد هدایتگر قرار می گیرد.[7]
بستر سلوک حقیقی به سوی کمالات انسانی، تربیت عقلانی است، چنانکه پیشوای موحدان، علی (ع) در توصیف سالک به سوی خدا فرموده است: «قد أحيَا عَقلَهُ و أمَاتَ نَفسَهُ»[8]، همانا خرد خود را زنده گردانده و نفس خویش را میرانده است.
تقابل عقل و هوی
در تربیت عقلانی، قوای آدمی تسلیم خرد نورانی می شود و انسان به عقل اداره می گردد؛ هنر تربیت در این است که این زمینه را فراهم نماید.
از امیرمؤمنان روایت شده است که فرمود: «العَقلُ صاحِبُ جَيشِ الرَّحمنِ، و الهَوى قائدُ جَيشِ الشَّيطانِ، و النَّفسُ مُتَجاذِبَةٌ بَينَهُما، فأيُّهُما غَلَبَ كانَت في حَيِّزِهِ»[9]، «عقل سپهسالار لشکر خدای رحمان است و هوا راهبر لشکر شیطان، و نفس کشیده شونده میان ایشان؛ پس هر یک از ایشان چیره شود، نفس در جایگاه آن خواهد بود».
«قوه عاقله قوه روحانیه ای است که به حسب ذات، مجرد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و کمالات و داعی به عدل و احسان است، و در مقابل آن، قوه واهمه است که فطرتا تا در تحت نظام عقلی نیامده و مسخر در ظل کبریای نفس مجرد نشده، مایل به دنیا که شجره خبیثه و اصل اصول شرور است می باشد»[10]. عقل و هوا در تقابل با یکدیگرند و در تربیت عقلانی این زمینه فراهم می شود که عقل محور امور قرار گیرد و قوه واهمه تسلیم آن شود.
در سخنان امیرمؤمنان علی (ع) توجهی اساسی به تربیت عقلانی شده است، چنانکه فرموده است: «لاَ يَجْتَمِعُ اَلْعَقْلُ وَ اَلْهَوَى»[11] عقل و هوا جمع نمی شوند. «اَلْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ»[12]، عقل شمشیری است بران و با عقل خویش هوایت را بمیران. «ضَادُّوا اَلْهَوَى بِالْعَقْلِ»[13]، با عقل هوا درا مخالفت کنید.
«حِفظُ العَقلِ بِمُخالَفَةِ الهَوى و العُزوفِ عَنِ الدّنيا»[14]، نگاهداری عقل در مخالفت کردن با هوا و روی گرداندن از دنیاست. «رأسُ العَقلِ مُجاهَدَةُ الهَوى»[15]، سر عقل مجاهدت با هوا است. «اِستَرشِدِ العَقلَ و خالِفِ الهَوى تَنجَحْ»[16]، راه راست را از عقل بخواه و با هوا مخالفت نما تا کامیاب شوی.
اگر میدان عمل آدمی از حکومت قوه واهمه بیرون آید و قوای وجودی تحت حکومت عقل قرار گیرد، انسان راه به سوی کمال مطلق را بر خود هموار ساخته است و این عین رشد و تعالی است. «كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ»[17]، از خرد تو را این باید که راه گمراهی ات را از راه رستگاری ات نماید.
قدرت تشخیص حق از باطل
در تربیت عقلانی این زمینه فراهم می شود که عقل در قدرت غربال کنندگی شکوفا گردد و بتواند حق از باطل، خیر از شر، و راه را از بیراهه تمیز دهد و قدرت جدا کردن سخن راست از سخن دروغ و سخن منطقی از سخن غیرمنطقی را بیابد، و به صفت تمییز و ویزگی جداکنندگی صحیح از سقیم متصف شود.
بعضی ها که تربیت عقلانی در آنها تحقق نیافته است، خاصیت ضبط صوت را دارند، و از آنچه دیگرام می گویند پر می شوند و در جای دیگر تحویل می دهند، بدون آنکه تشخیص دهند که آنچه می شنوند صحیح است یا غلط.[18]
تربیت عقلانی به انسان قدرت نقادی و تشخیص می بخشد و بدون این امر تربیت راه به جایی نمی برد. تأکید امیرمؤمنان علی (ع) در این جهت است، چنانکه فرموده است: «إعقِلوا الخَبَرَ إذا سَمِعتُموهُ عَقلَ رِعايَهٍ لا عَقلَ رِوايَةٍ، فإنَّ رُواةَ العِلمِ كَثيرٌ و رُعاتَهُ قَليلٌ»[19]، «چون سخنی و حدیثی را شنیدید آن را فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید که راویان علم بسیارند و به کاربندان آن اندک در شمار». علم و دانش زمانی سودمند و کارآ می شود که نقادی شود و عقل باید به گونه ای تربیت شود که قدرت غربال کنندگی اطلاعات را داشته باشد.
امام علی (ع) آنجا که درباره برترین نمونه های تربیت یعنی خاندان ختمی مرتبت و اوصیای آن حضرت سخن می راند، درباره آنان چنین می گوید: «عَقَلوا الدِّينَ عَقْلَ وِعايةٍ و رِعايةٍ، لا عَقْلَ سَماعٍ و رِوايةٍ، فإنّ رُواةَ العِلْمِ كَثيرٌ و رُعاتَهُ قَليلٌ»[20]، دین را چنانکه باید دانستند و فراگرفتند و به کار بستند، نه که تنها آن را شنفتند و به دیگران گفتند که راویان دانش بسیارند، لیکن پاسداران آن اندک به شمار.
در تربیت عقلانی باید بدین سمت حرکت کرد که انسان اهل تعقل بار آید و در رویارویی با همه امور عقلانی رفتار نماید و به تجزیه و تحلیل نشیند و خوب و بد امور را تشخیص دهد، و امور گوناگون را بسنجد و بهترین را پیروی کند.
انسانی که فاقد تربیت عقلانی باشد، از گوهر انسانیت بی بهره است، زیرا جوهر و مغز انسانیت انسان و ملاک و مقوم انسانیت مردمان به تعقل است. معنی انسان، همان عقل انسان است و تربیت عقلانی در این جهت است که عقل انسان بالاستقلال حاکم باشد، عقل مستقل باشد و دارای قدرت نقد و انتقاد باشد و بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند. آدمی که از این موهبت بی بهره است، هیچ است، صورتی از انسان دارد ولی معنی انسان در او نیست.[21]
امیرمؤمنان (ع) فرموده است: «الإنسَانُ بِعَقلِهِ»[22]، انسان به عقلش است. و نیز فرموده است: «الإنسانُ عَقلٌ و صُورَةٌ، فَمَن أخطَأهُ العَقلُ و لَزِمَتهُ الصُّورَةُ لم يكنْ كامِلاً و كانَ بمَنزِلَةِ مَن لا رُوحَ فيهِ»[23]، انسان، خردى است و صورتى، پس هركه خرد از او دور شود و صورت همراهش گردد، كامل نيست و به مانند پيكرى بى جان است.
بنابراین باید بر همه امور و وجوه زندگی فرد و جامعه عقل و خرد و فرزانگی حاکم باشد تا آن فرد و جامعه از حیات انسانی و متعالی برخوردار شوند، و نه تحجر و جمود و عوامزدگی. تربیت مطلوب تربیتی است که بر همه امور آن فرزانگی سایه گسترد و همه کار و همه چیز، نمودار خرد و عقل و دانایی باشد.[24]
چنین تربیتی، گرانقدرترین سرمایه آدمی است که هیچ هدیه ای با عقل برابری نمی کند و هیچ گوهری چون آن تابنده و راهگشا و رساننده به مقصد و سعادت بخش نیست. امیرمؤمنان (ع) درباره این موهبت نورانی چنین تعبیر کرده است: «إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ»[25]، همانا گرانمایه ترین بی نیازی عقل است. «لَا غِنَى كَالْعَقْلِ»[26]، هیچ بی نیازی چون عقل نیست.
تربیت کمالی جلوه تربیت عقلانی است که خود عین سعادت حقیقی است. «اَلْأَدَبُ صُورَةُ اَلْعَقْلِ»[27] ادب صورت عقل است. بالاترین مقام انسانی نیز این است که انسان موجودی عقلی شود و به کمال عقلانی برسد. «غَایَةُ المَرءِ حُسنُ عَقلِهِ»[28]، غایت انسان نیکویی عقل اوست.
ثمرات و آفات تربیت عقلانی
تربیت عقلانی ثمرات گوناگونی دارد که در زندگی فردی و اجتماعی انسان به بار می نشیند. امام علی (ع) در جای جای سخنان خویش به ثمرات تربیت عقلانی اشاره فرموده است؛ ثمراتی همچون آزادگی، اعتدال، تدبیر نیکو، تجربه اندوزی و رستگاری. همچنین آفاتی مانند پیروی از هوای نفس، خودپسندی، طمع، و حب و بغض افراطی، مانع شکوفایی عقل می گردد؛ و به منظور دستیابی به تربیت عقلانی لازم است از این آفات پرهیز نمود و نظام تربیتی را از این گونه امور پاک نگه داشت.
دعوت می شود برای دریافت تفصیل بیشتر مقاله ثمرات و آفات تربیت عقلانی از نگاه امیرالمؤمنین (ع) را مطالعه فرمایید.
نتیجه گیری
عقل پیامبر درونی انسان است، و رسالت پیامبران الهی (ع) این بوده که این گنجینه درونی را شکوفا کنند و انسان ها را به حکمت نظری و حکمت عملی رهنمون شوند تا اینکه او بتواند حقیقت را به درستی بشناسد و به وظایف خود عمل نماید. در سخنان امیرمؤمنان علی (ع) توجهی اساسی به تربیت عقلانی شده است. تربیت عقلانی به انسان قدرت نقادی و تشخیص می بخشد؛ و انسانی که فاقد تربیت عقلانی باشد، از گوهر انسانیت بی بهره است.
پی نوشت ها
[1] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج1، ص70
[2] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج1، ص110
[3] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج1، ص173
[4] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج3، ص420
[5] . ملکی میانجی، توحید الإمامیة، ص21
[6] . شریف رضی، نهج البلاغة، خطبه1
[7] . ر.ک: شیرازی، الأسفار الأربعة، ج9، ص125-126
[8] . شریف رضی، نهج البلاغة، خطبه220
[9] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج2، ص137
[10] . امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص21
[11] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج6، ص370
[12] . شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت424
[13] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج4، ص232
[14] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج3، ص409
[15] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج4، ص54
[16] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج2، ص184
[17] . شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت421
[18] . ر.ک: شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص38-39
[19] . شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت98
[20] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه239
[21] . ر.ک: شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص272-274
[22] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج1، ص61
[23] . نصیبی، مطالب السؤول، ص49
[24] . حکیمی، الحیاة، ج1، ص78
[25] . شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت38
[26] . شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت54
[27] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج1، ص246
[28] . خوانساری، شرح غرر الحکم، ج4، ص372
منابع
1. حکیمی، محمدرضا، الحیاة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1371-1377ش
2. خوانساری، آقاجمال، شرح غرر الحکم، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1360ش
3. خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1377ش
4. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
5. شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الاسفار الاربعة، قم، مکتبة المصطفوی، چاپ دوم، 1368ش
6. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، صدرا، چاپ بیستم، 1371ش
7. ملکی میانجی، محمدباقر، توحید الإمامیة، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1415ق
8. نصیبی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، بیروت، مؤسسة البلاغ، چاپ اول، 1419ق
منبع مقاله | اقتباس از:
دلشاد تهرانی، مصطفی، مکتب مهر، تهران، انتشارات دریا، چاپ اول، 1379ش، ص91-107