آفات مدیریت با تمرکز بر کلام علوی در نهج البلاغه

مدیران و دولتمردان جامعه اسلامی، مجریان قانون الهی هستند، یک عمل ناشایست آنان می تواند ضایعه ای جبران ناپذیر در روند اجرای احکام در جامعه وارد کند، لذا لازم است آفات و آسیب های این جایگاه و راه عبور از آن ها شناخته شود. در کلام علوی آفات مدیریت به خوبی پرداخته و تبیین گردیده است.

۱. ظلم و ستم

در آموزه های اسلامی، ظلم و ستم مهمترین و زشت ترین آفت مدیریت دولت ها و مهمترین عامل قرار گرفتن آنان در سراشیبی سقوط و اضمحلال است. ظلم عبارت است از قرار گرفتن چیزی در غیر جایگاه خود.[1] همچنین شامل قرار گرفتن افراد در جایی که صلاحیت و اهلیت آن را ندارند و نتیجه آن بی تدبیری و بد تدبیری است، می شود.

امیرالمؤمنین (ع) درباره ظلم می فرماید: «ظلم و ستم، سرزمین ها را ویران و هلاک می سازد».[2] هیچ دولت و مدیریتی با ظلم و ستم بقا نمی یابد: «حکومت با کفر برقرار می ماند، ولی با ستم پایدار نمی ماند».[3]

امام علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر در این خصوص چنین هشدار می دهد:

«بپرهیز از خون ها و ریختن آن به ناروا که چیزی چون ریختن خون به ناحق آدمی را به کیفر نرساند و گناه را بزرگ نگرداند و نعمت را نبرد و رشته عمر را نبرد و خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین داوری که میان بندگان کند، در خون هایی باشد که از یکدیگر ریخته اند. پس حکومت خود را با ریختن خونی به حرام نیرومند نکن که خون به حرام ریختن قدرت را به ناتوانی و سستی کشاند، بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری بگرداند».[4]

برای برطرف کردن این آفت انتظاری که از یک فرد مسلمان می رود، آن است که نه تنها از اجحاف و کوتاهی در حق دیگران دوری کند که در برابر هر گونه ظلم و تجاوز نیز بایستد. اگرچه هیچ ارتباطی به وی و خاندانش نداشته باشد، زیرا اگر مظلومی نباشد و هر کس بتواند از حق خودش دفاع کند، ظالمی پیدا نشده و ظلمی پا نمی گیرد. ایستادگی و دفاع مظلوم و عدم تحمل ظلم و بی عدالتی سبب محو و نابودی ظلم می شود.

امام علی (ع) در این خصوص می فرماید: «همانطور که دوست نداری بر تو ستم روا شود، به دیگران ظلم و اجحاف مکن».[5]

۲. حب جاه و مقام

آنچه زینت مدیر خداشناس و دیندار است، بی رغبتی و دوری از جلوات دنیوی است. پست و مقام یکی از بارزترین مظاهر این جلوات به شمار می آید و کشش و جاذبه قوی آن همگان را مجذوب خویش می نماید. از این رو است که در آموزه های اسلامی همواره به پرهیز از جاذبه ها و جلوات دنیوی و  امر شده و به عنوان یکی از آفات مدیریت است.

آنان که فریب ظاهر دنیا را خورده اند، از رسیدن به مقام به عنوان موقعیت برتر سخت خرسندند و مشتاقانه در پی آن هستند. اما کسانی که حقیقت دنیا و جهان آخرت را لحاظ کرده اند، از این مسئولیت دشوار وحشت زده و فراریند، چرا که خود را مسئول می دانند.[6]

امام علی (ع) در این خصوص می فرماید: «کاری که به عهده توست طعمه نیست، امانتی است که به گردنت نهاده اند»[7]  و نیز می فرماید: «مدیریت ها میدان آزمایش شخصیت هاست».[8]

همچنین می فرماید: «و باید بدانی که پیش از تو هم کسانی به این منصب رسیده اند و مردم نسبت به تو همان گونه می نگرند که تو نسبت به آنان که جانشین آن ها شده ای. همان طور که تو درباره آنان می گویی، مردم هم درباره تو خواهند گفت و نام نیکی که خدا بر زبان بندگانش جاری می کند، نشانه نیکویی افراد است. پس به ذخیره ساختن عمل صالح بیش از هر ذخیره سازی دیگر، عشق بورز، افسار هوای نفست را مهار کن و گرد آنچه برایت جایز و حلال نیست، نگرد. قلبت را سرشار از محبت مردم کن و مانند درنده ای مباش که خوردن آن ها را غنیمت می شمارد».[9]

3. احتجاب و فاصله گرفتن از مردم

یکی دیگر از مهمترین آفات مدیریت اسلامی، احتجاب است. احتجاب در لغت به معنای در پرده شدن، در حجاب شدن و در پرده رفتن است. بنا بر اندیشه و سیره مدیریتی امیرمؤمنان علی (ع)، به معنای دور بودن از کارکنان، فاصله گرفتن از زیر دستان، فقدان ارتباط مستقیم با مردم و در نتیجه بی اطلاع بودن یا کم اطلاع بودن از مردم و مسائل و مشکلات ایشان است.[10]

احتجاب مدیران و دور شدن آنان از کارکنان و مشکلات ایشان، نه تنها ارتباط قلبی و معنوی میان آنان را سست و نابود می کند، بلکه آگاهی لازم برای اداره امور را از آنان سلب می کند. احتجاب ارتباط های انسانی را از بین می برد و ستمگری و بیدادگری به بار می آورد. امیرمؤمنان علی (ع) مدیران خود را از احتجاب و فاصله پیدا کردن با مردم سخت برحذر داشته و در عهدنامه مالک اشتر می فرماید:

«هیچگاه خود را زمانی طولانی از رعیت پنهان مدار، زیرا دور بودن مدیران از چشم رعایا، خود موجب نوعی و بی اطلاعی نسبت به امور است و این چهره پنهان داشتن مدیران، آگاهی ایشان را درباره مسائل نهایی قطع می کند. در نتیجه، بزرگ نزد آنان کوچک و کوچک، بزرگ، کار نیک، زشت و کار زشت، نیکو جلوه می نماید. در نتیجه حق با باطل آمیخته می شود و همانا والی انسانی است که آنچه را مردم از او پوشیده دارند، نداند و حق را نشانه ای نبود تا بدان راست از دروغ شناخته شود».[11]

امیرمؤمنان علی (ع) تأکید می کند که مدیران با مردم کاملاً مرتبط باشند و در میان مردم باشند و خود را از مردم جدا ندانند و در پس پرده قرار ندهند. در اندیشه سیاسی ایشان، احتجاب از یک سو، ستمی بر مردم است و از سوی دیگر، ستمی به خود مدیر. احتجاب، پیوند مدیران را با کارکنان قطع یا سست می کند و نیز مدیران را از آگاهی های لازم محروم می سازد.

وقتی مسئولان امور نتوانند با مردم ارتباط مستقیم و عادی داشته باشند، راه های کسب اطلاعات آنان محدود می شود و بسیاری از امور برایشان پنهان می ماند یا دگرگون جلوه داده می شود، از طرفی دیگر دوری از مردم آنان را از عدالت و انصاف و حق دور می سازد.[12]

همچنین امیرمؤمنان (ع) در نامه ای به قیس بن سعد بن عباده، هنگامی که فرماندار آذربایجان بود، می نویسد:

«پس از مردم، روی پنهان مدار و حجاب از پیش خود بردار و در خانه ات را بر روی همگان باز نگه دار و تکیه گاهت حق و حقیقت باشد، زیرا آن کس که با حق همراه باشد، از عدالت منحرف نمی شود و نزدیکان و خواص را بر سایرین مقدم نمی دارد و از هوای نفس و خواهش های نفسانی پیروی مکن که پیروی هوای نفس تو را گمراه می کند و از راه خدا باز می دارد. همانا آنان که از راه خدا منحرف می شوند، برای ایشان عذاب و شکنجه ای سخت است، زیرا روز حساب را فراموش کرده و از یاد برده اند».[13]

قطع ارتباط با مردم موجب عذاب و آتش دنیا و آخرت است و هیچ آتشی چون جدایی مدیران و زیر دستان نظام سوز نیست. امیرمؤمنان (ع) خود به شدت از هر گونه احتجابی پرهیز می کرد و مدیران خویش را فرمان می داد که چنین باشند. رفتار سیاسی حضرت علی (ع) که به راه و رسم پیامبر اکرم (ص) تأسی نموده، بهترین نمونه و راه و رسمی نیکو در مدیریت است.

«حکمت از رفتارش نمودار بود. به خدا سوگند که او در میان ما مانند یکی از ما بود، هرگاه به سوی او می آمدیم، به ما نزدیک می شد و وقتی او را دعوت می کردیم، می پذیرفت و هرگاه از او پرسش می کردیم، پاسخمان می داد».[14] حضرت علی (ع) در شیوه مدیریت خود چنان رفتار می کرد که میان او و مردم هیچ پرده ای حایل نبود و مردم با وی احساس نزدیکی و بی پیرایگی می کردند.

ایشان در خطبه ای که در میدان صفین ایراد کرد و حقوق مردم را به ایشان یادآور شد، تمام آنچه را که مدیران خودسر و ستمگر می پسندیدند، زیر پا نهاد و راه و رسم درست رابطه میان مدیران و مردم را به همگان آموخت و فرمود:

«با من چنان که با جباران سخن می گویند، سخن مرانید و چنان که با مستبدان محافظه کاری می کنند، از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی و به طور تصنعی آمیزش مدارید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم مرا بزرگ انگارید، چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار به حق و عدالت بر او دشوارتر است.

پس از گفتن حق یا رأی زدن در عدالت باز نایستید که من خویشتن را به عنوان یک انسان برتر از آن نمی دانم که اشتباه نکنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است».[15]

در واقع امیرمؤمنان (ع) در این سخنان از مردم می خواهد که با او چاپلوسانه و سازش کارانه آمیزش نکنند و سخن حق را بی پروا بیان کنند و آنچه را درست و عدل می دانند، بگویند و هیچ حجابی میان آنان و آن حضرت (ع) نباشد.

4. افراط و تفریط در امور

از جمله آفات مدیریت می توان به افراط و تفریط در امور اشاره کرد؛ چنان که امام علی (ع) نیز کمال آدمی را میانه رو و اعتدال در همه امور می داند و در مورد اهمیت این مسأله خطاب به عبدالله بن عباس استاندار بصره می فرماید: «میانه رو باش و از زیاده روی دست بردار».[16]

مدیران و مسئولان معمولاً میان دو حد افراط و تفریط در نوسانند و آسیب هایی که می بینند، معمولاً از عدم اعتدال ناشی می شود. در واقع کسی که در کارهایش اعتدال ندارد، به افراط و تفریط عمل می کند و از حق دور می شود و به ستم آلوده می گردد و خود و جامعه خویش را تباه می سازد.

از این رو است که آموزه های دینی ما در عین تأکید بر کار و تلاش در کنار آن برنامه ریزی برای عبادت، تفکر، استراحت و تفریح را به فعالیت های روزمره ما اختصاص داده است.[17] چنان که حضرت (ع) می فرماید: «مؤمن را سه ساعت است: ساعتى كه در آن با پروردگار خود راز مى گويد و ساعتى كه در پى تحصيل معاش خويش است و ساعتى كه به خوشيها و لذات حلال و نيكوى خود مى پردازد».[18]

5. ولخرجی و بی بند و باری

یکی از آفات مدیریت، ولخرجی و بی بند و باری می باشد. امام علی (ع) می فرماید: «بخشنده باش، نه با تبذیر و اندازه نگه دار و بر خود سخت مگیر»[19] و می فرماید: «میانه رو باش و از زیاده روی دست بدار و امروز و فردا را به خاطر آر و از جان نگاه دار چندان که تو را کارساز است و زیادت را پیشاپیش فرست، برای روزی که تو را بدان نیاز است».[20]

این حد نگه داشتن و پرهیز از زیاده روی و بی بندوباری به عنوان آفات مدیریت تا جایی حائز اهمیت است که حتی زیاده روی در انفاق مال خود که از محبوب ترین اعمال نزد خداست، ممنوع است و از آن برحذر شده ایم.[21] امام علی (ع) در پاسخ به کسانی که در تقسیم بیت المال پیشنهاد می کردند، برای مصلحت اندکی بر سهم برخی بیفزاید فرمود:

«اگر مال از آن من بود همگان را برابر می داشتم تا چه رسد که مال مال خداست. بدانید که بخشیدن مال به کسی که مستحق آن نیست، با تبذیر و اسراف یکی است، قدر بخشنده را در دنیا بالا می برد و در آخرت فرود آورد».[22]

ایشان سخاوتمندی مدیران در امور عمومی مسلمانان را ستم و عهدشکنی می دانست[23] و خطاب به عبدالله بن زمعه که در دوران خلافتش بر وی وارد شد و از او مالی می خواست، فرمود: «این مال نه از آن من است و نه از آن تو، بلکه غنیمت مسلمانان است که در سایه شمشیرها به دست آمده است. اگر در جنگ با آنان شریک بودی، تو نیز به اندازه آن ها سهم می بردی و گرنه دستاورد آنان برای غیر ایشان نیست».[24]

همچنین روایت شده که حضرت علی (ع) نشسته بود و مالی را میان مسلمانان تقسیم می کرد. پیرمرد کهن سالی کنارش ایستاد و گفت: ای امیرالمؤمنان من پیرمردی کهن سال هستم و چنان که می بینی برده ای هستم، از این مال به من کمک کن. امام (ع) فرمود: «به خدا سوگند این ثروت دسترنج من نیست. ارث پدرم هم نیست، لیک امانتی است که برای نگهداری آن آمده ام و به صاحبانش بر می گردانم، اما بنشین». پیرمرد نشست و مردم گرداگرد امير المؤمنان (ع) جمع شدند و ایشان فرمود: «خدای بیامرزد، کسی که پیرمرد کهن سالی را یاری کند و مردم شروع به کمک کردند».[25]

6. تداخل مسئولیت ها و وظایف

برخی ترجیح می دهند به جای پرداختن به مسئولیت ها و وظایف خویش، در حوزه مسئولیت دیگران دخالت کنند. اینان از نظر روان شناختی، به ضعف و فقدان ابتکار مبتلایند و به دلیل آن که از انجام دادن کارهای خویش عاجزند، با دخالت در سایر امور سعی در ترمیم کاستی های عملکرد خویش دارند، لیکن واضح است که این گونه افراد نه تنها وظایف خویش را انجام نمی دهند، بلکه تلاش های مستمر و ستودنی دیگران را نیز ناکام می گذارند و آنان را از دسترسی به نتایج اقدامات خویش نا امید می کنند.[26]

در بحث آفات مدیریت، موضع قاطع و شدید امیرالمؤمنان (ع) در این موارد، گویای حساسیت ایشان نسبت به تداخل مسئولیت ها و وظایف است، چرا که پیامدهای آن می تواند بسیار ویرانگر باشد. زیرا چنین افرادی به دلیل ناتوانی و اندیشه نادرستشان برخلاف تصور باطل و ناروای خویش، زمینه هلاکت خود و دیگران را فراهم می سازند.

در دورانی که سپاهیان غارتگر معاویه به مناطق تحت حکومت علی (ع) حمله می کرد، کمیل بن زیاد، فرماندار امام (ع) به جای آن که در برابر دشمن بایستد و حوزه کارگزاری خود را حفظ کند، از آن منطقه خارج شد و به قرقیسیا که تحت فرماندهی معاویه بود، حمله برد و در واقع مسئولیت خود را رها کرد و به کاری پرداخت که در حوزه وظایفش نبود. پس امام (ع) نامه ای به وی نوشت که جنبه توبیخ داشت[27] و در آن او را از این گونه امور به شدت پرهیز داد.[28]

مدیر نیز باید وظایف هر یک را به او ابلاغ و تفهیم نماید. زیرا در غیر این صورت، سردرگمی در انجام وظایف، تداخل در وظایف، عدم امکان ارزشیابی، عدم امکان تشویق یا توبیخ، بروز ناهماهنگی و بی نظمی در اقدامات و تصمیمات، بروز بیکاری و کم کاری، عدم احساس مسئولیت، بر زمین ماندن برنامه ها و تعهدات پیش می آید و به آفات مدیریت تبدیل می گردد .[29]

7. عدم شایسته سالاری و مدیریت افراد نالایق

حضرت علی (ع) معتقد بود، در درجه اول رهبری جامعه و بعد به ترتیب تمام پست های مدیریتی جامعه و نظام سیاسی، کارهای تخصصی هستند که هر کدام افراد خاص خود را می طلبد و هر پستی به تناسب، نیاز به توان و شایستگی و تخصص خاصی دارد و جایز نیست، افراد هر کدام به جای دیگری بنشینند. در غیر این صورت، به عنوان آفات مدیریتی، جامعه مسیر اصلی رشد، توسعه و کمال را نخواهد پیمود.

ایشان مدیریت جامعه و اداره آن را به سنگ آسیاب و محور آن تشبیه کرده و می فرماید: «همچنان که سنگ آسیاب، فقط حول محور خود به چرخش در می آید و در صورت بزرگتر بودن سنگ نمی چرخد و در صورت ضعیف بودن می شکند.

مدیران جامعه نیز محورهای جامعه هستند که باید هر کدام برای آن کار مناسب بوده و از توان و شایستگی لازم برخوردار باشند. در غیر این صورت، آفات مدیریتی مانند ضعف، نارسایی، بی عدالتی، بی قانونی و پوسیدگی جامعه و تشکیلات و اداره آن را فرا گرفته و افراد لایق کنج عزلت اختیار می کنند.[30]

امام علی (ع) در خطبه شقشقیه ضمن بیان لیاقت و و شایستگی خود برای مدیریت امور، لزوم توجه به این معیار را یادآور شده می فرماید:

«آگاه باشيد. به خدا سوگند كه ابابکر، خلافت را چون جامه اى بر تن كرد و نيك مى دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سيل ها از من فرو مى ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست».[31]

از مجموع تعابیر حضرت (ع) در این خصوص، چنین استنباط می شود که ایشان به تعبیر امروزی، معتقد به تخصص گرایی کارکردی بوده و این روش را در مدیریت خود نیز به کار گرفته است.

8. رویگردانی از اصول اساسی و روی آوردن به سیاست های ابزار گرایانه

به عنوان یکی از آفات مدیریت، اگر امام علی (ع) اهل مصلحت اندیشی بود، پس از به دست گرفتن زمام قدرت، درگیر سه جنگ مهم نمی شد و دولتش آنقدر زودگذر نمی بود. آن حضرت (ع) در این خصوص می فرماید:

«به خدا قسم، معاویه از من زیرک تر نیست؛ ولی او اهل پیمان شکنی و گنه کاری است. اگر پیمان شکنی ناخوشایند نمی  نمود، زیرک تر از من کس نبود».[32] اگر ملاک فقط حفظ و توسعه قدرت باشد، از هر وسیله ای برای رسیدن به آن هدف می توان استفاده کرد؛ اما اگر ارزش ها و اهدافی بالاتر از قدرت مطرح باشد، مصلحت اندیشی و پیمان شکنی ممنوع می شود.

امام علی (ع) مالک اشتر را حتی از شکستن عهد با مشرکان باز داشته و می فرماید: «و خود را چون سپری برابر پیمانت بر پا؛ چه مردم بر هیچ چیز از واجب های خدا، چون بزرگ شمردن وفا به همه سخت همداستان نباشند، با همه هواهای گوناگون که دارند … پس در آنچه به عهده گرفته ای، خیانت نکن و پیمانی را که بسته ای نشکن و دشمنت را نفریب».[33]

نکته پایانی

امام علی (ع) تأکید می کند، اگر مدیریتی به این آفات و سوء تدبیرها دچار شود و سیاستی خردمندانه و دقیق نداشته باشد، رو به تباهی می نهد و در نتیجه سقوط می کند. ایشان می فرماید: مدیرانی که به جای کارهای بنیادی و سیاست های اساسی و برنامه ریزی های اصولی، به مسائل جزئی بی اساس و زودگذر می پردازند، به زوال دچار خواهند شد. آنان که بلندی ها و سرافرازی ها را به یکسو می نهند و به کارهای پست می پردازند، مدیریت را به سقوط می برند.

تأمل در این گونه آموزه های او برای مدیران و مسئولان و سررشته داران مدیریت بسی لازم و کارآمد است.[34] ایشان راه پیشگیری از آفات مدیر را همنشینی با دانشمندان و بهره گیری از تجربه های آنان دانسته و می فرماید:

«وَأَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَمُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ، فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلاَدِکَ، وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ»؛[35] «با دانشمندان زیاد به گفتگو بنشین و با حکماء و متخصصان نیز بسیار به بحث بپرداز. این بحث و گفتگو درباره مسائلی باشد که به وسیله آن وضع جامعه سامان گیرد و آنچه موجب قوام کار مردم پیش از تو بوده است».

پی نوشت ها

[1] . بیستونی، لغت شناسی قرآن کریم، ص731.

[2] . لنکرانی، آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع)، ص131.

[3] . لنکرانی، آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع)، ص132.

[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 31.

[6] . اسماعیلی، نگاهی نو و گذارا به نهج البلاغه، ص73.

[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 5.

[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 441.

[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[10] . دلشاد، دولت آفتاب، ص180.

[11] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[12] . دلشاد، دولت آفتاب، ص182.

[13] . یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص202.

[14] . دلشاد، دولت آفتاب، ص183.

[15] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[16] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 21.

[17] . دلشاد، دولت آفتاب، ص87.

[18] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 390.

[19] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 33.

[20] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 21.

[21] . اسماعیلی، نگاهی نو و گذرا  به نهج البلاغه، ص186.

[22] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 126.

[23] . محمدی ری شهری، سیاست نامه امام علی (ع)، ص424.

[24] . محمدی ری شهری، سیاست نامه امام علی (ع)، ص425.

[25] . حکیمی، امام علی (ع) انسان کامل، ص80.

[26] . عطاران طوسی، نقش و حقوق کارکنان در سازمان ها، ص156.

[27] . دلشاد، دولت آفتاب، ص283.

[28] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 61.

[29] . عطاران طوسی، نقش و حقوق کارکنان در سازمان ها، ص243.

[30] . علیخانی، توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی (ع)، ص39-36.

[31] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 3.

[32] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 200.

[33] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[34] . محمدی ری شهری، سیاست نامه امام علی (ع)، ص88.

[34] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. اسماعیلی، محسن، نگاهی نو و گذرا به نهج البلاغه درس های ماندگار، تهران، شهر، 1386.
  3. بیستونی، محمد، لغت شناسی قرآن کریم، تهران، انتشارات بیان جوان، 1377.
  4. حکیمی، محمود، امام علی (ع) انسان کامل، تهران، فرهنگ اسلامی، 1379.
  5. دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، تهران، دریا، 1379.
  6. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  7. عطاران طوسی، علی اصغر، نقش و حقوق کارکنان در سازمان ها از دیدگاه امام علی (ع)، قم، بوستان کتاب، 1386.
  8. علیخانی، علی اکبر، توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی (ع)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1379.
  9. لنکرانی، فاضل، آئین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع)، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1379.
  10. محمدی ری شهری، محمد، سیاست نامه امام علی (ع) قم، دارالحدیث، 1379.
  11. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر.

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

فرجی، کبری، آفات مدیریت و راه های اصلاح آن با تاکید بر کلام و سیره امام علی (ع)، فصلنامه آیین علوی، شماره 2، 1400، ص 78-59.

آفات مدیریت با تمرکز بر کلام علوی در نهج البلاغه

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.