جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

تاریخ و سیره

آشنایی با سیره امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه

آشنایی با سیره امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه

سیره امام علی (علیه السلام) مملو از معارف الهی است که می تواند به عنوان سرلوحه ای مناسب، در زندگی بشری به کار گرفته شود و چراغ راه هدایت انسان ها باشد. زندگی امام علی (علیه السلام)، سراسر نور و عبرت است و می تواند در کنار قرآن و دیگر منابع گرانقدر دینی، راهنمای طریق حق و حقیقت باشد.

سیره امام علی (علیه السلام)، -همان گونه که در نهج البلاغه سید رضی نیز نمایان است-، درآمیخته با عدالت و ایستادگی در راه دین و تقوای الهی است؛ یعنی اوست کوه استواری که دشمنان خدا در برخورد با او به عقب رانده می شوند و دین خدا با او قوت و نیرو می گیرد.

بهره گیری از مکتب اهل بیت (علیهم السلام)

بهره گیری از مکتب نورانی اهل بیت (علیهم السلام) و به خصوص سیره امام علی (علیه السلام) در جهت فهم معارف والای دین، امری پیچیده و نیازمند پیمودن مقدمات است. امام علی (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا يَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لَا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلَامٌ رَزِينَةٌ؛[1] همانا امر ما ـ ولایت اهل بیت (علیهم السلام) ـ سخت و تحمل آن دشوار است و کسی جز مومن دیندار که خدا او را آزموده و ایمان در دلش استوار است، قدرت پذیرش و تحمل آن را ندارد، و حدیث ما را جز سینه های امانت پذیر و عقل های بردبار فرا نگیرد».

امام در ادامه، در خصوص آگاهی عمیق خویش چنین فرمودند: «ای مردم! پیش از آن که مرا نیابید، آن چه می خواهید بپرسید که من راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می شناسم».[2]

سیره امام علی (علیه السلام)، همراه همیشگی پیامبر (ص)

علی (علیه السلام) یگانه شخصیتی است که از همان دوران کودکی، تحت تربیت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفت و در هر زمان و مکان، با ایشان همراه و همراز بود. این ارتباط به قدری بود که می توان گفت سیره امام علی (علیه السلام) برگرفته از سیره نبوی می باشد.

خود آن حضرت در سخنانی می فرماید: «من در خردسالی، بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان دو قبیله معروف «رَبیعه» و «مُضَر» را در هم شکستم. شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خویشاوندی نزدیک و در مقام و منزلت ویژه می دانید.

پیامبر مرا در اتاق خویش می نشاند. در کودکی مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانید. بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاکیزه خود را به من می بویاند. گاهی هم غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذاشت.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می فرمود و به من فرمان می داد که به او اقتدا کنم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چند ما از سال را در غار حراء می گذراند. تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز من او را نمی دید.

در آن روزها، در هیچ خانه ای اسلام راه نیافت، جز خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوییدم».[3]

قدرت و شجاعت در سیره امام علی (علیه السلام)

با مطالعه و بررسی تاریخ زندگی و سیره امام علی (علیه السلام) در می یابیم هر زمان که خطری اساس دین اسلام را تهدید می کرد، تنها وجودی که در نهایت دلیری در برابر تهدیدها و هجوم دشمنان به پا می خاست، امیرالمومنین علی (علیه السلام) بود.

در خطبه ای از آن حضرت در نهج البلاغه آمده است:

فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِینَ فَشِلُوا، وَ تَطَلَّعْتُ حِینَ تَقَبَّعُوا، وَ نَطَقْتُ حِینَ تَعْتَعُوا وَ مَضَیْتُ بِنُورِ اللهِ حِینَ وَقَفُوا، وَ کُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً، وَ أَعْلاَهُمْ فَوْتاً، فَطِرْتُ بِعِنَانِهَا، وَ اسْتَبْدَدْتُ بِرِهَانِهَا، کَالْجَبَلِ لاَ تُحَرِّکُهُ الْقَوَاصِفُ، وَ لاَ تُزِیلُهُ الْعَوَاصِفُ. لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فیَّ مَهْمَزٌ، وَ لاَ لِقَائِلٍ فیَّ مَغْمَزٌ، الذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَ الْقَوِیُّ عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مَنْهُ؛[4]

«آن گاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند، من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند، من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم.

در مقام حرف و شعار، صدایم از همه آهسته تر بود، اما در عمل، برتر و پیشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضیلت ها را بردم، همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی آورد و توفان ها آن را از جای برنمی کند، کسی نتوانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی، جای عیبجویی در من نمی یافت.

خوارترین افراد نزد من، عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومند در نظر من، پست و ناتوان است تا حق را از او بازستانم».

به گواه تاریخ، شجاعت برخاسته از ایمان امیرالمومنین علی (علیه السلام) چنان بود که شجاعان و پهلوانان سپاه دشمن با شنیدن نام «علی» لرزه بر اندامشان می افتاد. سیره امام علی (علیه السلام) همواره توام با شجاعت و دلاوری بوده است. در خطبه ای از آن حضرت آمده است:

«به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان رو به رو شوم، در حالی که آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند، نه باکی دارم و نه می هراسم. من به گمراهی آنان و هدایت خود که بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به یقین رسیده ام.

همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق و به پاداش او امیدوارم. لیکن از این اندوهناکم که بیخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست گیرند، آن گاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند، با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند».[5]

سیره امام علی (ع) در پذیرش رهبری

یکی از وظایف اساسی عالمان دینی جامعه، قیام بر ضد ستمگران و حمایت از ستمدیدگان است؛ چرا که سکوت آنان، راه را برای ظلم و چپاول مستکبران هموار خواهد نمود. البته در این میان، مردم هم نباید ساکت بنشینند و دست از حمایت عالمان دین بردارند که اگر این طور شود، تلاش عالمان و فریاد آنان، به جایی نخواهد رسید.

در سخنانی از امیرالمومنین علی (علیه السلام)، علت قبول رهبری مسلمانان چنین آمده است:

«وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍش؛[6]

سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمی کردند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم. آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من، از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است».

عدالت در سیره امام علی (علیه السلام)

برقراری عدالت اجتماعی، بزرگ ترین شعار حکومت حضرت و شاخص ترین ویژگی در سیره امام علی (علیه السلام) بود که هرگز برای لحظه ای از آن چشم نپوشید. در تاریخ آمده که به امام گفتند: مردم به دنیا دل بسته اند. معاویه با هدایا و پول های فراوان آن ها را جذب می کند، شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در پاسخ آن ها فرمود: «آیا به من می گویید برای پیروزی خود، از ستم درباره امت اسلامی که بر آن ها ولایت دارم، استفاده کنم؟ به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد.

اگر این اموال از خودم بود، به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم، تا چه رسد به اموال خدا. آگاه باشید! بخشیدن مال به آن ها که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد، اما در آخرت پست خواهد کرد، شاید در میان مردم گرامی اش بدارند، اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل خواهد بود».[7]

امام علی (علیه السلام) و پرهیز از ستم

در حکومت و سیره امام علی (علیه السلام)، اثری از تبعیض و ظلم و ستم به چشم نمی خورد. به همین دلیل، برخی از سرشناسانی که ابتدا در صف یاران آن حضرت بودند، به صف دشمنان امام پیوستند. می توان گفت که سیره امام علی (علیه السلام) در حکومت داری، به قدری توام با عدالت بود که حتی اطرافیان نیز تاب آوری آن را نداشتند.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در سخنانی درباره این مسئله می فرمایند:

و اللّه ِلأَن أبِيتَ على حَسَكِ السَّعدانِ مُسَهَّدا ، أو اُجَرَّ في الأغلالِ مُصَفَّدا ، أحَبُّ إلَيَّ مِن أن ألقَى اللّه َو رسولَهُ يومَ القِيامَةِ ظالِما لِبَعضِ العِبادِ، و غاصِبا لِشَيءٍ مِن الحُطامِ؛ كيفَ أظلِمُ أحَدا لِنَفسٍ يُسرِعُ إلى البِلى قُفُولُها، و يَطُولُ في الثَّرى حُلُولُها؟[8]

«سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، یا با غل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم.

چگونه بر کسی برای نفس خویش ستم کنم، در حالی که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود و زمانی طولانی در خاک اقامت می کند؟!».

ایشان در جای دیگری می فرمایند: «اللّهِ لَو اُعطِيتُ الأقاليمَ السَّبعَةَ بِما تَحتَ أفلاكِها على أن أعصِيَ اللّه َ في نَملَةٍ أسلُبُها جِلبَ (خَملَةَ) شَعِيرَةٍ ما فَعَلتُهُ![9]

به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد».

مبارزه با امتیازخواهی در سیره امام علی (علیه السلام)

با مطالعه و دقت در سیره امام علی (علیه السلام) و نحوه حکومت ایشان، می توان دریافت که در موضوعاتی با محوریت اموال و ثروت ها، حضرت تفاوتی بین دوست و آشنا قائل نمی شد و برای هیچ کس برتری در نظر نمی گرفت. سیره امام علی (علیه السلام) مملو از مباره با امتیازخواهی است.

در سخنانی که از خود آن حضرت نقل شده، چنین می خوانیم: «به خدا سوگند برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک مَنْ از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی گویا موهاشان با نیل رنگ شده بود. پی در پی مرا می دید و درخواست خود را تکرار می کرد.

چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت به دلخواه او رفتار می کنم و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم. روزی آهنی را در آتش گداخته، به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم. پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد.

به او گفتم: ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند. از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است، اما مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش ننالم؟».[10]

سیره امام علی (علیه السلام) در زندگی شخصی

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه ای که به یکی از فرمانداران خویش به نام «عثمان بن حنیف» نوشتند، پیرامون شیوه زندگی خود و مبانی که در زندگی به آن ها معتقدند می فرمایند:

«من اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک، مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که غذاهای لذیذ برگزینم، در حالی که در «حجاز» یا «یَمامَه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و اطرافم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد.

آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی، الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف است و از آینده خود خبر ندارد. آیا مرا بیهوده آفریده اند؟».[11]

نتیجه گیری

سیره امام علی (علیه السلام) به دلیل ارتباط ایشان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از کودکی تا رحلت ایشان، و پایبندی کامل آن حضرت به مبانی الهی، همواره سرشار از نکات آموزنده و ارزشمندی برای مسلمانان بوده است. برخورد امیرالمومنین (علیه السلام) با کارگزاران و نزدیکان خود، بیانگر آن است که حضرت با هرگونه تبعیض، ظلم و تضییع بیت المال و حقوق مسلمین به شدت مخالف بوده و همواره با اینگونه مسائل برخوردی سخت و جدی داشته اند.

پی نوشت ها

[1] نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه 189.

[2] همان.

[3] همان، خطبه 192.

[4] همان، خطبه 37.

[5] همان، نامه 62.

[6] همان، خطبه 3.

[7] همان، خطبه 126.

[8] همان، خطبه 224.

[9] همان.

[10] همان، خطبه 224.

[11] همان، نامه 45.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. الموسوی (الشریف الرضی)، أبوالحسن محمدبن الحسین، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ چهاردهم، قم، انتشارات الهادی 1380.

آشنایی با سیره امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه

bale-black
eitaa-icon-black

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :