از مطالعه در زندگی امیر مؤمنان علی (ع) به خوبی آشکار می شود که آن حضرت (ع) نهایت حسن رفتار و معاشرت را با دیگران داشتند. مروری بر نهج البلاغه نشان می دهد، الگوی تربیت اجتماعی حاکم بر سیره امیر مؤمنان (ع) و نیز الگوی رفتاری که ایشان با کارگزاران خود در مدیریت، نظارت و اجرا توصیه می کردند، رفتار توأم با صداقت، صراحت، احترام اصیل متقابل و استقلال فردی بود.
برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره آداب معاشرت با مردم توصیه می شود ضرورت حسن معاشرت با مردم در الگوی تربیتی امیر مؤمنان (ع) و راهنمای آداب معاشرت و شیوه تعامل با مردم در نهج البلاغه را مطالعه فرمایید.
پرورش روحیه شکیبایی در برابر بدی دیگران
شکیبایی در برابر بدی دیگران، حاصل تربیت اجتماعی است. شکیبایی از برترین صفات کریمه ای است که انسان به آن برجسته می شود. حلم نسبت به بدکار و گذشت از ستمکار از علو نفس و نشانه رسیدن به درجات کمال است.
شکیبایی در برابر رفتار ناشایست و گذشتن از بدی های دیگران و بخشش به آن ها، صبری ستوده شمرده شده است. این گونه صبر، یعنی پاسخ بدی دیگران با نیک کرداری، موجب اجری افزون برای مؤمنان است. ثمره تربیت اجتماعی علوی، اهل صبر و مقاومت بودن است؛ چرا که آن حضرت (ع) صبر را دلیری می داند.[1]
به جرئت می توان امیرمؤمنان علی (ع) را نمونه عینی و مصداق کامل صبر و شکیبایی دانست. حضرت (ع) در سفارش به صبر و شکیبایی خطاب به می فرمایند: «ای کمیل! در هر دسته، مردمی بالاتر از مردم دیگرند، مبادا با اراذل آن ها درافتی و اگرچه به تو بد گویند، تحمل کن و از آنان باش که خدا درباره شان فرموده: و هر وقت جاهلان به آن ها خطاب کنند، در پاسخ سلام دهند».[2]
حضرت (ع) بدین وسیله می خواهند بفرمایند که هیچ گاه پلیدی ها را نمی توان با پلیدی ها از بین برد؛ همانگونه که نجاسات ظاهر به وسیله عوامل پاک و طاهر زدوده می شوند، نجاسات و پلیدی های روحی نیز به وسیله رفتارهای انسانی و سازنده برطرف می شوند.
بر اساس منطق دین، شکیبایان پیروزند؛ چرا که توانسته اند آستانه تحمل خویش را در برابر مشکلات به نمایش گذاشته، صبور باشند. بر همین لحاظ است که مولای موحدان (ع) می فرمایند: «چنانچه در برابر مقدرات دشوار شکیبایی ورزی، پاداش خواهی یافت و چنانچه بی تابی پیشه سازی همچنان در میانه گرداب مقدرات ناگوار در هم پیچیده خواهی شد».[3]
از سیاق کلام امام (ع) می توان فهمید که این امر ثمرات فراوانی دارد؛ از جمله اینکه وانمود کردن به شکیبایی، موجب متصف شدن به این صفت می شود. امیرمؤمنان (ع) ضمن دعوت به آن، می فرمایند: «اگر بردبار نیستی، خود را به بردباری بنمای؛ زیرا اندک است کسی که خود را همانند مردمی کند و از جمله آنان به حساب نیاید».[4]
ایجاد روحیه نقادی و انتقاد پذیری
از نتایج دیگر تربیت اجتماعی آن است که انسان به جای تقلید کورکورانه، به سوی اندیشه و تعقل سیر کند. در تربیت اجتماعی، فرد در مقابل اندیشه دیگران به صورت فعالانه و منتقدانه برخورد نموده و به جای تسلیم به گونه ای تربیت می شود که دارای ذهن نقاد، خلاق و پویا باشد و هر مطلبی را بدون دلیل نمی پذیرند.
واضح است که برای اجرای چنین نقش تربیت اجتماعی، بستر مناسب، جامعه سالم و آزاد و حکومت مشوق تفکر و اندیشه نیاز است، نقد و نقد پذیری اساسا جزء امور منفی در جوامع نیست، بلکه باید آن را نشانه زنده و پویایی جامعه و بلوغ فکری دانست. البته کسانی که زبان قلم به انتقاد می گشایند، باید نسبت به فرجام و سرنوشت جامعه سیاسی خود، اظهار دغدغه و در عین حال دلبستگی بنمایند.
مسلما هر کاری که انسان می کند به نظر خودش، بی عیب و ایراد، بلکه قابل ستایش است و حتی اگر هم عیب و ایرادی داشته باشد، ممکن است خود او از آن غفلت کند. در تربیت اجتماعی، تذکر و انتقاد دلسوزانه و مشفقانه دیگران است که انسان را متوجه نقص ها و کمبودهای کار خویش می کند. در کلام زیبایی، این روحیه را این گونه تشویق می نمایند:
«پس با من چنان که با پادشاهان سرکش سخن می گویند، حرف نزنید و چنان که از آدم های خشمگین کناره می گیرند، دوری نجویید و با ظاهرسازی با من رفتار نکنید و گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد دهید بر من گران آید، یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم؛
زیرا کسی که شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن، برای او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خودداری نکنید؛ زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم، نمی دانم، مگر آن که خداوند مرا حفظ فرماید».[5]
امیرمؤمنان علی (ع) در دوره بیست و پنج ساله خانه نشینی، در نقد عملکرد خلفا کوتاهی نکردند و تکلیف شرعی خود را در این باره نیز ادا فرمودند. آن حضرت (ع) نسبت به کارهای خلافشان به شدت انتقاد می کردند و راه خیر و صلاح را به آن ها نشان می دادند.
چنان که وقتی خلیفه دوم اموال برخی از کارگزاران متخلف را مصادره کرد و سپس با بازگرداندن نیمی از اموال به آنان، ایشان در مسئولیت های پیشین شان باقی گذاشت، با این اعتراض امام (ع) رو به رو شد که اگر آنان با خلافکاری به این ثروت دست یافته اند، چگونه همچنان نیمی از آن را در اختیار می گیرند و به کار پیشین خود باز می گردند؟
این انتقادها در زمانی که کج روی را از حد گذرانده و زمینه آشوب عمومی را فراهم ساخته بود به اوج خود رسید و در قالب های گوناگونی رخ می نمود. بارها امام (ع) صدای اعتراض مردم را به گوش می رسانید و عزل والیان خطا کار را از وی می طلبید[6] و در این زمینه، خشم خود را از عملکرد خلیفه این چنین آشکار می ساخت:
«حق، سنگین و تلخ است و باطل، سبک و دلپسند. تو کسی هستی که از سخن راست به خشم می آیی و از سخن دروغ خشنود می شوی … از خدا بترس و از اعمالی که مردم را به ستوه آورده است، توبه نما. چرا دست سفیهان بنی امیه را از ناموس مسلمانان و اموال آنان کوتاه نمی گردانی ؟ به خدا قسم، اگر در غرب عالم یکی از کارگزاران تو ستمی نماید، تو نیز در گناه او سهیمی».[7]
البته، اگرچه حضرت (ع) انتقاد خیرخواهانه را سازنده می داند، اما هشدار می دهد که این نقد و انتقاد و عیب نمایی افراد از زمامداران خویش، نباید به مخالفت و تمرد و عدم اطاعت از حاکمان حق و عادل منجر شود؛ زیرا نتیجه مخالفت بی اساس و انتقاد مغرضانه، فساد جامعه و عدم توانایی حاکم عادل و مدیریت صحیح و رشد جامعه است؛ چنان که فرموده است: «آفت مردم مخالف با زمامداران است».[8]
از دیدگاه حضرت (ع)، مردم وقتی به نصیحت و خیرخواهی و بیان انتقاد از رهبران و نظام سیاسی اقبال می نمایند که خواهان دوام و ثبات آنان باشند. بنابراین، نقد و نقادی از نظام سیاسی و خیرخواهی، در بطن خود، نشانه هایی از علقه و دلبستگی به نظام را دارد و نباید کاملا منفی ارزیابی شود.
حضرت علی (ع) به کارگزاران خویش سفارش می کنند از چاپلوسان بپرهیزند و آنان را به کاری برنگمارند و افراد جسور منتقد را برگزینند که سخن تلخ حق را بیشتر بگویند: «آنان را از خواص و دوستان نزدیک و راز داران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حق گویی از همه صریح ترند و در آنچه را که خدا برای دوستانش نمی پسندد، تو را مددکار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند».[9]
این کلام ارزشمند، توصیه ای حکیمانه است که انسان های عاقل و فرزانه از هر تذکر اصلاحی و انتقادی استقبال می کنند، اما جاهلان و خودخواهان دوست دارند که مورد مدح و تملق و ثنا باشند و بر عیوب و کاستی ها سرپوش بگذارند.
ایجاد روحیه بخشندگی و احسان به غیر
سخاوت و بخشندگی، یکی دیگر از صفات نیک انسانی است که از دستاوردهای دیگر تربیت اجتماعی به شمار می آید. جود و سخا از جمله صفات کمالیه ای است که آدمی را به شرافت و بزرگی در دنیا و درک فضایل در آخرت می رساند. این کرامت در مورد امیرمؤمنان علی (ع) تجلی و نمود بارز پیدا کرده که نه تنها خود بدان تا حد کمال مبادرت می ورزید، بلکه به دیگران مؤکدا سفارش می فرمودند:
«دست سخاوتمندی ندارد آن کسی که از بخشش در راه خدا بخل می ورزد. آن کس که خدا او را مالی بخشید، پس باید به خویشاوندان خود بخشش نماید و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسیر آزاد کند و رنجدیده را بنوازد و مستمند را بهره مند کند و قرض وامدار را بپردازد، برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می رسد شکیبا باشد؛ زیرا به دست آوردن صفات یاد شده، موجب شرافت و بزرگی دنیا درک فضایل سرای آخرت است».[10]
امیرمؤمنان علی (ع) از پیشگامان عمل به بخشش و کرامت بودند و محبوبترین و عزیزترین مال خود را در راه جلب رضای الهی به مردم انفاق می کردند. ایشان شدیدا نسبت به انفاق در راه خدا تأکید می ورزیدند و می فرمودند:
«با اموال خود انفاق کنید، از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید و در بخشش بخل نورزید که خدای سبحان فرمودند: کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد؟ درخواست یاری از شما به جهت ناتوانی نیست و قرض گرفتن از شما برای کمبود نمی باشد، درحالی که از شما یاری خواسته که لشکرهای آسمان و زمین در اختیار اوست و خدا نیرومند و حکیم است». [11]
مضمون این سخن حاکی از این است که خداوند از روی گرفتاری از شما یاری نخواسته است و از روی ناداری وام نمی گیرد و فقط خواسته که شما را امتحان کند که کدامیک در عمل بهترید.[12]
کثرت جود و سخاوت امیرمؤمنان علی (ع) به حدی بود که حتی دشمن ایشان، یعنی معاویه، در این باره چنین می گوید: «اگر علی خانه ای از طلا را مالک شود و خانه ای کاه را، طلا را بیشتر تصدق می دهد تا هیچ از آن نماند».[13]
پرورش روحیه ایثار مالی (پرداخت صدقه و زکات)
فرد دارای تربیت اجتماعی رشد یافته، ایثار اقتصادی می کند و مال را امانت الهی در دست خویش می بیند که قوت فقیران در آن است و می داند که گرسنگی مستمندان، جز از کامیابی نامشروع توانگران نشئت نگرفته است: «همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیری گرسنه نمی ماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان درباره گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید».[14]
بخشی از درآمد او صرف ادای حقوق، زکات برای مستمندان، پرداخت خمس، پرداخت حق مسکینان و سائلان و … می شود. برای پاکی مال به دادن زکات و نیز ارائه و عرضه صدقات اقدام می کند.
یکی از اصول مورد اعتقاد حضرت (ع)، آن است که حقوق واجب مالی که خداوند پرداختن آن را بر اغنیا لازم دانسته است، برای رفع احتیاجات زندگی نیازمندان کافی است؛ بنابراین، برای مبارزه با فقر و برای آن که نیاز اقتصادی همه اعضای جامعه تأمین شود، کافی است که ثروتمندان حقوق واجب مالی خود را بپردازند.
بدیهی است آنچه امام (ع) می فرمایند، به جامعه ای مربوط می شود که به همه احکام اسلامی پایبند باشند و اعضای آن با اتکا به نفس و توکل به خدا تا آنجا که ممکن است به کار و تلاش و کوشش بپردازند و هیچ کس نخواهد در زندگی خود به دیگران وابسته باشد.
کمک به فقرا نیز حالت مستقیم ندارد و با فراهم کردن بیشتر زمینه کار و تلاش برای همه افراد باید آنان را وادار کرد با اتکا به کار خود زندگی کنند. در این صورت، اگر استثنائا افرادی پیدا شوند که قادر به کار نباشند یا کار پردرآمدی پیدا نکنند، از طریق این گونه کمک های مستقیم باید به زندگی آن ها رسید.
خداوند متعال زکات را از پایه های دین مبین اسلام و در ردیف نماز که برترین نشانه ایمان است، قرار داده است. چنان که قرآن کریم در آیات متعدد بعد از اقامه نماز، به ادای زکات سفارش کرده است. اگرچه خمس و زکات جزء فروع دین بوده و واجب می باشند، اما از آنجا که به نوعی کمک به فقرا و نیازمندان بوده و صدقه و انفاق کردن به شمار می آیند، آثار و برکات این امور برای زکات نیز خواهد بود.
همچنان که پرداختن خمس و زکات، از روی معرفت و با توجه به حدود و شرایط آن، ثمرات و نتایجی مثل عزت و شرافت مسلمانی، تقرب به خدا، کفاره گناهان، قبول نماز، برکت مال و افزایش رزق و روزی، … به دنبال دارد. سفارش های امام علی (ع) در این عرصه بسیار است؛ از جمله، خطاب به کمیل می فرمایند: «ای کمیل ! برکت در مال کسی است که خمس و زکات مالش را بپردازد و با مالش مؤمنان را یاری کند و صله رحم با نیکان نماید».[15]
امام (ع) انفاق مال را در سازندگی روحی افراد مهم دانسته و آن را سبب دوری از کبر و خودپرستی بیان می دارند و می فرمایند: «پرداخت زکات برای مصرف شدن میوه جات زمین و غیر آن، در جهت نیازمندی های فقرا و مستمندان است. به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخه های درخت تکبر را درهم می شکند و از روییدن کبر و خودپرستی جلوگیری می کند».[16]
حضرت علی (ع) در ارزش صدقه و زکات می فرمایند: «ایمان خود را با صدقه دادن و اموالتان را با زکات دادن نگاه دارید و امواج بلا را با دعا از خود برانید».[17] همچنین می فرمایند: «صدقه دادن دارویی ثمربخش است و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روی آنان جلوه گر است».[18]
نتیجه گیری
منشور تربیت اجتماعی امیرمؤمنان علی (ع) می تواند، شناختی جامع، دقیق و همه جانبه از آداب زندگی انسان ارائه دهد. کلام علوی، ماهیت مردمداری را ماهیتی فطری عمومی و فراگیر و توحیدی نشان داده است. البته این نکته مخفی نیست که روایات امیرمؤمنان علی (ع) درباره حسن معاشرت با مردم به معنای انحصار در این موارد نیست و در موارد مشابه قابل جریان است.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 3.
[2] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص167.
[3] . نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج٢، ص431.
[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 207.
[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.
[6] . بلاذری، انساب الاشراف، ج٦، ص١٤٤.
[7] . ابن ابی الحدید، شرح البلاغه، ج٩، ص١٥.
[8] . تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج١، ص١٥٤.
[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[10] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 42.
[11] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 183.
[12] . قرشی، آیینه نهج البلاغه، ج٢، ص٤٩٤.
[13] . قمی، منتهی الامال، ج١، ص٢٨٤.
[14] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت ٣٢٨.
[15] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص166.
[16] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 131.
[17] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 146.
[18] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 7.
منابع
- ابن ابی الحدید، عز الدین ابوحامد، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1377ق.
- ابن شعبه حرانی، محمد بن حسن، تحف العقول، تهران، کتابچی، 1376.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1397ق.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- قرشی، علی اکبر، آیینه نهج البلاغه، تهران، فرهنگ مکتوب، 1384.
- قمی، عباس، منتهی الامال، قم، هجرت، 1374.
- نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، موسسه آل البیت الاحیاء الاتراث، 1409ق.
منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:
نقی زاده، حسن، قاضی زاده هاشمی، زهرا، بررسی الگوی کیفیت معاشرت با مردم از منظر امیر مؤمنان علی (ع) در نهج البلاغه، معرفت، 1394، شماره 208، ص 94-81.





















