راهنمای آداب معاشرت و شیوه تعامل با مردم در نهج البلاغه

نهج البلاغه راهنمای روشنی درباره آداب معاشرت در روابط انسانی ارائه می دهد و بر اصول ساده و کاربردی آداب معاشرت تاکید می کند تا تعامل ها بر پایه احترام و همدلی شکل بگیرد و تداوم یابد. مطالعه آداب معاشرت در نهج البلاغه باعث می شود رفتارهای مؤثرتری در ارتباط با دیگران به کار ببریم و پیوندهای اجتماعی را تقویت کنیم.

مطالعه ضرورت حسن معاشرت با مردم در الگوی تربیتی امیر مؤمنان (ع) برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص آداب معاشرت در سیره امام توصیه می شود.

توجه خاص به ضعفا و مستمندان

در جوامع بشری، اکثریت مردم را مستضعفان و محرومان تشکیل می دهند و در بسیاری از این جوامع به ظاهر متمدن، توجهی به این طبقه محروم نمی شود و مشکلات آنان را کسی برطرف نمی سازد، با اینکه بسیاری از کارهای اجتماعی بر دوش همین طبقه سنگینی می کند و امور جامعه با دست توانای آنان انجام می پذیرد.

امیرمؤمنان علی (ع) می فرمایند: «من همیشه از روح و جان رسول خدا (ص) می شنیدم که می فرمود: کسی که حق محرومان و ضعیفان را با صراحت و قاطعیت نستاند، هرگز پاک و پاکیزه نمی شود و به سعادت نخواهد رسید».[1]

آن کس که از توان جسمی و مالی نصیب و بهره ای دارد، اگر به طور شایسته تربیت یافته باشد، در مواجهه با این قشر خود را مسئول دانسته و به یاری دیگران می شتابد. عدالت اقتضا می کند که حاکم، همه انسان ها را به یک چشم بنگرد و در بین آنان تساوی حقوق و امکانات فراهم آورد.

امیرمؤمنان (ع) همیشه آداب معاشرت را در رفتار و تصمیم های خود مد نظر داشتند و بر آن تأکید می ورزیدند. در توصیه های آن حضرت (ع) به در خصوص طبقه محروم جامعه چنین آمده است:

«سپس خدا را در طبقه پایین از مردم، آنان که راه چاره ندارند؛ از تهیدستان و نیازمندان و گرفتاران و دردمندان. همانا در این طبقه محروم گروهی خویشتن داری کرده و گروهی به گدایی دست نیاز برمی دارند، پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است».[2]

نیز در مورد رسیدگی به قشر ضعیف جامعه می فرمایند: «از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چاره ای ندارند و دست نیاز بر نمی دارند، پیوسته دلجویی کن که مسئولیتی سنگین بر دوش زمامداران است».[3]

ایجاد روحیه امانت داری

یکی دیگر از آثار تربیت اجتماعی و رعایت آداب معاشرت، ادای امانت است. در سیره امام علی (ع) در مورد این سجیه اخلاقی توصیه های زیادی شده است؛ از جمله می فرمایند: «کسانی که شما را امین دانستند، امانتشان را ادا کنید».[4]

حضرت (ع) در نامه به برخی از مأموران مالیات می فرمایند: «و سفارش می کنم که امانت الهی را پرداخته و عبادت را خالصانه انجام دهد … کسی که امانت الهی را خوار شمارد و دست به خیانت آلوده کند، خود و دین خود را پاک نساخته و درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود و همانا بزرگ ترین خیانت، خیانت به ملت و رسواترین دغل کاری، دغل بازی با امامان است».[5]

یکی از مسئولیت های بسیار سنگین و لغزش آفرین، بیت المال و امکانات عمومی است که به رسم امانت در اختیار حاکم شرع است. از این رو، امری بایسته است که در حفظ و صیانت این امانت عموم، خداوند بزرگ را به کمک بطلبد و وسع خویش را در این باره به کار بندد و امیر مؤمنان (ع) را که زعیمی درستکار و امیری امانتدار است، الگوی خویش قرار دهد که پس از تقسیم عادلانه بیت المال و جارو کردن انبار، دو رکعت نماز می خواند و می فرماید:

«ای بیت المال! در روز قیامت شهادت دهید که علی از اموال مسلمانان برای خود ذخیره نکرد» و می فرمودند: «این رفتار بر اساس سیره محبوبم رسول خدا (ص) است که آن حضرت (ص) با بیت المال داشت».[6]

اگر افراد به این فضیلت اخلاقی تربیت نشوند و امانات را نپردازند، خیانتکار به حساب آمده و زیانکارند. حضرت (ع) در این خصوص می فرمایند: «کسی که امانت را خوار شمرد و در خیانت گام بردارد و خود و دینش را از آن منزه نسازد، درهای ذلت و رسوایی را در دنیا به روی خود گشاده و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود».[7]

امیرمؤمنان علی (ع) در بیت المال، در بخش نامه ای عمومی به کارگزاران خود فرمودند: «نوک قلم های خود را نازک کنید، سطرها را به هم نزدیک سازید، تعارف را نسبت به من کاهش و زواید را حذف کنید؛ در قصد معانی میانه پیش گیرید، زنهار که زیاده روی نکنید؛ زیرا بیت المال مسلمانان هیچ زیانی را برنمی تابد».[8]

آسان گیری و مدارا

تربیت اجتماعی، انسان را به مدارا با مردم سوق می دهد. چه بسا از راه سازش و مسالمت بتوان مخالفان خود را بر سر عقل آورد و آنان را به اطاعت خود درآورد.

از دیدگاه امیرمؤمنان (ع) نرم خویی و مدارا کلید رسیدن به درستی و منش خردمندان است.[9]

روش حضرت (ع) در مقابل مخالفان، ابتدا نرمش و مدارا بود، اما هنگامی که تمام راه های مسالمت آمیز بسته شد، برای خاموش کردن فتنه ای که آنان ایجاد کرده بودند، با قاطعیت اقدام نمود. حضرت (ع) هیچ گاه مخالفان خود را از امتیازات عمومی که حق هر مسلمان در جامعه اسلامی بود، محروم نساخت و سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد.

هیچ گاه مخالفی را به صرف اتهام مخالفت یا اعلام مخالفت، دستگیر یا زندانی نکرد و تا زمانی که با آنان اتمام حجت کامل ننموده و از تمام راه های مسالمت آمیز برای هدایت و بازگشت آنان بهره نبرده بود، از در جنگ و شدت عمل وارد نشد.

عطوفت و نرمش امیرمؤمنان (ع) در آداب معاشرت به دوست و دشمن منحصر و محدود نمی گردد. از دیدگاه نهج البلاغه، تمام عرصه اجتماع و روابط اجتماعی، حوزه ای برای رعایت آداب معاشرت است. همنشینی با فقیران و بینوایان، رسیدگی به امور مستضعفان، تحمل و گوش دادن به رنج و گرفتار دهقانان، تحمل انتقادها و برخورد تند سفیهان و همنوایی و همدلی و استعانت به یتیمان، همه و همه بیانگر قلب عطوف و روح لطیف و مهربان امیرمؤمنان (ع) در چارچوب آداب معاشرت است.

امیرمؤمنان علی (ع) در هنگام زعامت و خلافت، نامه های متعدد و فراوانی به کارگزاران حکومت خود نگاشته و آنان را به نرمش و مهربانی با مردم سفارش نمودند. در نامه ای به عبدالله بن عباس، فرماندار بصره نوشتند:

«بدان که بصره امروز جایگاه شیطان و کشتزار فتنه هاست. با مردم آن به نیکی رفتار کن و گره وحشت را از دل های آنان بگشای. بد رفتاری تو را با قبیله بنی تمیم  و خشونت با آن ها را به من گزارش دادند.

همانا بنی تمیم مردانی نیرومندند که هرگاه دلاوری از آن ها غروب کرد، سلحشور دیگری جای آن درخشید و در نبرد، در جاهلیت و اسلام، کسی از آن ها پیشی نگرفت و همانا آن ها با ما پیوند خویشاوندی و قرابت و نزدیکی دارند که صله رحم و پیوند با آنان پاداش و گسستن پیوند با آنان کیفر الهی دارد، پس مدارا کن ای ابوالعباس! خدایت بیامرزد در آنچه از دست و زبان تو، از خوب و یا بد، جاری می شود».[10]

در نامه ای دیگر، نرمش و مدارا را به کارگزاران خود سفارش می فرمایند: «پس در مشکلات از خدا یاری جوی و درشت خویی را با اندک نرمی بیامیز. در آنجا که مدارا کردن بهتر است، مدارا کن و در جایی که جز با درشتی کار انجام نگیرد، درشتی کن، پر و بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشاده روی و فروتن باش و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره کردن با همگان یکسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوان از عدالت تو مأیوس نگردند».[11]

حضرت علی (ع) مرز تساهل و مدارا با مخالفان را تا مرحله ای می دانند که حرکت مخالفان و اقدامات عملی آنان سبب مفسده و گسیختگی نظام جامعه اسلامی نگردد.

رعایت ادب در کلام

یکی از طرق ایجاد اتحاد و بستن راه پراکندگی و اختلاف، رعایت ادب در کلام است که در فرد اجتماعی شده مشهود است و آن هنگامی است که توقیر و احترام طرف بحث ملحوظ گردد و از سخنان گوینده، جسارت و اسائه ادب استشمام نشود.

امیرمؤمنان علی (ع) در این باره سخنان بسیاری دارند: «از علامات مردم باتقوا، این است که از دشنام دوری می کنند و گفتارشان ملایم است».[12] در سخنی دیگر می فرمایند: «بد زبانی ارزشت را می کاهد و برادری را فاسد می کند».[13] این سخنان بیانگر این است که شخصیت تربیت یافته در مکتب اهل بیت (ع) به گونه ای است که با دشنام و رفتار بد که تفرقه انگیز است تفاوت و مباینت دارد.[14]

ادب در گفتار و زیبایی در کلام، خصلت پاک دلان بی کینه است و در خلق و خوی امام (ع)، کسی که گفتار مؤدبانه داشته باشد، دیگران نیز مؤدبانه با او سخن خواهند گفت: «زیبا سخن گویید تا پاسخ زیبا شنوید».[15]

مضامین این گفتار نشان دهنده این است که اساسا اگر شنونده مقام و شخصیت خود را نزد گوینده محترم دید متقابلا او نیز به شخصیت گوینده احترام می گذارد و سخن او را می پذیرد و پاسخی درخور گوینده عرضه می کند. کیفیت برخورد ما با انسان های دیگر، همان نتیجه را به ما بر می گرداند. ادب، ادب می آورد و توهین و فحش، بد دهانی و اهانت متقابل را در پی دارد.[16]

تواضع در آداب معاشرت با مردم

تواضع از ارزش های والای اخلاقی بوده و دارای آثار درخشان در زندگی است. در تعریف تواضع چنین می نویسد: «تواضع عبارت است از شکسته نفسی که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمه آن کردار و گفتار چندی است که دلالت بر تعظیم دیگران و اکرام ایشان می کند».[17] تواضع و فروتنی از جمله صفات بزر و انسانی و بی شک، یکی از عوامل تأثیرگذار در تقویت محبوبیت حضرت علی (ع) در میان مردم بود. حضرت (ع) در باب ارزش اجتماعی تواضع می فرمایند: «با دوست از روی تواضع و فروتنی همراهی کن».[18]

امیرمؤمنان علی (ع) در گفتاری، این ویژگی خاص پیامبران را چنین بیان می فرمایند: «اگر خدا تکبر ورزیدن را اجازه می فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پیامبران و امامان اجازه می داد، درصورتی که خدای سبحان تکبر و خودپسندی را نسبت به آنان ناپسند و تواضع و فروتنی را برای آنان پسندید که چهره بر زمین می گذارند و صورت ها بر خاک می مالند و در برابر مؤمنان فروتنی می کنند و خود از قشر مستضعف جامعه می باشند».[19]

امیرمؤمنان علی (ع) به هیچ وجه خاکساری در مقابل توانگران را توصیه ننموده، بلکه از آن به شدت نهی می کنند و از طرفی، تواضع توانگران در مقابل فقرا مایه تقدیر و تحسین حضرت (ع) است؛ آنجا که می فرمایند: «چه نیکوست فروتنی توانگران برابر مستمندان، برای به دست آوردن پاداش الهی و نیکوتر از آن خویشتن داری مستمندان برابر توانگران برای توکل به خداوند است».[20] کسانی که از تربیت صحیح بهره مندند، نسبت به دیگران متواضع اند و خود را برتر از دیگران نمی دانند.

در بخشی از نامه آن حضرت علی (ع) به محمد بن ابی بکر آمده است: «با مردم فروتن باش، نرمخو، مهربان، گشاده رو و خندان باش» در نگاه و نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند و ناتوان از عدالت تو مأیوس نگردند.[21]

کوتاه سخن آن که تواضع و خا کساری، مخزن نیکی هاست و می تواند نقش کلیدی نسبت به ارزش ها داشته باشد. این خصلت موجب نشر ارزش ها و مایه شرافت و کرامت و زینت انسان های والا و موجب وقار و آرامش و رفعت مقام، و جوشش چشمه های حکمت در روح و روان و دوستی و سلامتی، وفور نعمت بوده و اسلحه نیرومند در برابر نیرنگ های ابلیس است و باعث افزایش عقل و درایت می باشد.

همدردی و شفقت با مردم

کسی که از لحاظ اجتماعی رشد یافته، با ایثار و تقسیم آنچه در اختیار دارد، به ترمیم وضع نابسامان مستمندان می کوشد؛ اما همین که می بیند عملا راه برخوردار کردن و رفع نیازمندی های مستمندان مسدود است، با همدردی و هم سطحی و شرکت عملی در غم مستمندان، بر زخم های دل مستمندان مرهم می گذارد.

همدردی و شرکت در غم دیگران، بخصوص در مورد پیشوایان امت که چشم ها به آنان دوخته است، اهمیت بسزایی دارد. انسان دوستی و شفقت به مردم که از خطوط نمایان سیمای تربیتی و اخلاقی نهج البلاغه است، اغلب در سفارش های امام علی (ع) که به کارگزاران حکومت اسلامی فرموده است و یا در نامه هایی که به شخصیت هایی همچون عثمان بن حنیف انصاری (حکمران بصره) و مالک اشتر نخعی (فرمانروای مصر) در زمان خود نوشته است، ملاحظه می شود.

حضرت علی (ع) بعد از آن که حالات ظلم را در دوران خود توصیف می کنند، شنوندگان را وا می دارند که در برابر این صحنه ها احساس درد و تأسف نموده، بلکه آن ها را برای استقبال از مرگ و شهادت، آماده می کنند. انسان در این باره می فرماید:

«به من خبر رسیده که یکی از آنان (اهل شام) به خانه زن مسلمان و زن غیرمسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال، دستبند، گردنبند و گوشواره های آن ها را از تنشان بیرون آورده است، درحالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن، نداشته اند … اگر به خاطر این حادثه، مسلمانی از غصه بمیرد، ملامت نخواهد داشت و از نظر من سزاوار و به جاست».[22]

این کلام از احساس درد از مشاهده ظلم حکایت دارد. درباره قرار گرفتن کنار مظلوم بر ضد ظلم، در آخرین وصیتی که امام علی (ع) برای دو فرزندش امام حسن و امام حسین (ع) نوشتند، فرمودند:

«دشمن سرسخت ظالم و یاور و همکار مظلوم باشید».[23] امیرمؤمنان علی (ع) در دوره خلافت بیش از هر وقت دیگر زاهدانه زندگی می کردند. تجلی دلسوزی و همدردی در کلامی از حضرت (ع) که حاکی از کمال انسان دوستی و شفقت ایشان است، چنین دیده می شود: »خداوند بر پیشوایان دادگر فرض کرده است که زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند که رنج فقر، مستمندان را ناراحت نکند».[24]

تربیت حس تغافل

تربیت یافته اجتماعی در چارچوب آداب معاشرت از مقوله تغافل بهره می برد. فرد تربیت شده با آگاهی از تخلف دیگران، خود را به غفلت می زند و چنان وانمود می کند که از خطای دیگران آگاهی ندارد تا اینکه شخص از عمل خویش پشیمان شود. در زمینه انحراف های قانونی و اخلاقی، لازم است در اغلب موارد اطلاع خود را آشکار کنیم و آگاهانه و با رعایت آداب معاشرت انتقاد نماییم.

لکن مصلحت ایجاب می کند که در برخی از موارد، دانسته به روی خود نیاوریم و خویشتن را غافل و نا آگاه وانمود سازیم تا پرده حیای گنهکار پاره نشود و در عمل ناروای خود جری و جسور نگردد. به عبارت کوتاهتر، در امور زندگی و آمیزش های اجتماعی نباید کور باشیم، ولی در بعضی از مواقع باید چشم های خود را ببندیم و بدانیم که یکی از اصول مسلم آن است که شرع به ظاهر است و محتسب به درون خانه راه ندارد.[25]

در کلام امیرمؤمنان علی (ع) استفاده از امر تغافل چنین بیان گردیده: «خود را به بی خبری نمایاندن از بهترین کارهای بزرگواران است»[26] و این در صورتی است که شخص قصد تکرار نداشته باشد. امام (ع) در دستورالعملی کلی می فرمایند در مواجهه با بعضی اعمال و رفتارها باید خود را به نا آگاهی و به تعبیری ابلهی زد؛ آنجا که می فرمایند:

«در مصیبت ها، یا چون آزادگان باید شکیبا بود و یا چون ابلهان خود را به فراموشی زد».[27] منظور امام (ع) تغافلی است که در تعالیم دینی ممدوح شناخته شده و اولیای اسلام پیروان خود را به رعایت آن تشویق کرده اند که ناشی از عقل و مصلحت و هم آهنگ با اخلاق و فضیلت باشد و تغافل کننده، آن را با حسن نیت و اندیشه پاک انجام دهد که چنین تغافلی از صفات حمیده است و اگر انگیزه متغافل فقط بزرگواری و شرافت نفسانی باشد، تغافلش بسیار ارزنده و پر ارج است.[28]

به اعتقاد امام (ع)، چه بسا اثر تربیتی بی خبری و تغافل به مراتب از تنبیه فرد بیشتر باشد. حضرت علی (ع) به امام حسن (ع) می فرمایند: «همانا عدالت همراه با عفو برای خردمند، از کتک زدن سخت تر است».[29]

البته آن حضرت (ع) برای تعدیل در برخوردها با این اعتقاد که گاهی، بخشیدن یک فرد تبهکار برای فرد و جامعه مضر و فسادآور است، به تعیین حدود و مرزهای تشویق و تنبیه متربیان پرداخته، فرمودند: «نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یک پایه باشند که آن، نیکوکاران را در نیکویی بی رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردن وا می دارد. پس هر یک از ایشان را به آنچه عمل کرده است، جزا بده».[30]

نکته شایان توجه دیگر این است که از نگاه امیرمؤمنان علی (ع)، امر تغافل از عهده هر کسی ساخته نیست و تنها افرادی که خود دارای کرامت و رأفت اند می توانند چنین رفتار کنند و بر اساس همان غیرت و روح کرامتشان وارد عمل شوند.

نتیجه گیری

حضرت علی (ع) همانگونه که مردم را به خوش رفتاری سفارش می نمود، خود الگویی در زمینه آداب معاشرت بود. در یک کلام، سیره و کلام حضرت (ع)، ملاک نهایی اخلاق اجتماعی نهج البلاغه، رضایت الهی است و رعایت حقوق افراد در آن است و باید ذکر کنیم که این توصیه ها و هشدارها در سایه شکوفایی کرامت انسانی و توفیق عبودیت در پرتو ارتباط با غیر (بندگان دیگر خداوند) و حفظ حرمت آن ها حاصل می شود.

پی نوشت ها

[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 3.

[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[4] . ناظم زاده، جلوه های حکمت، ص٥٣.

[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 26.

[6] . ثقفی ، الغارات، ج١، ص٤٨.

[7] . نـاظم زاده، جلوه های حکمت، ص٥٣.

[8] . صدوق، الخصال، ص٣١٠.

[9] . تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج٠ ١، ح٦١١٤.

[10] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 18.

[11] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 46.

[12] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[13] . تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج٤، ح١٤٤.

[14] . علوی تراکمه ای، شرح خطبه متقین، ص٤٩٩.

[15] . تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج٢، ص٢٦٦.

[16]. محدثی، اخلاق معاشرت، ص٣٩.

[17] . نراقی، معراج السعادة، ص٣٠٠.

[18] . ناظم زاده، جلوه های حکمت، ص١٠٧.

[19] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٩٢.

[20] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 406.

[21] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 27.

[22] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 27.

[23] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 47.

[24] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 200.

[25] . کمالی، همزیستی و معاشرت در اسلام، ص٢٥٠.

[26] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 222.

[27] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 413.

[28] . فلسفی، گفتار فلسفی، ج١، ص،405-403.

[29] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص٨٩.

[30] . فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص١٠٠٠.

منابع

  1. ابن شعبه حرانی، محمد بن حسن، تحف العقول، تهران، کتابچی، 1376.
  2. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
  3. ثقفی، محمد بن ابراهیم، الغارات، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.
  4. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  5. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری زنجانی، تهران، علمیه اسلامیه، بی تا.
  6. علوی تراکمه ای، مجتبی، شرح خطبه متقین، تهران، هجرت، 1363.
  7. فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی (اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های انسانی)، تهران، معارف اسلامی، 1363.
  8. فیض الاسلام، علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران، فیض الاسلام، 1379.
  9. کمالی، سید علی، همزیستی و معاشرت در اسلام، قم، اسوه، 1376.
  10. محدثی، جواد، اخلاق معاشرت، قم، بوستان کتاب، 1385.
  11. ناظم زاده، سید علی اصغر، جلوه های حکمت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
  12. نراقی، احمد، معراج السعادة، تهران، رشیدی، بی تا.

 

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

نقی زاده، حسن، قاضی زاده هاشمی، زهرا، بررسی الگوی کیفیت معاشرت با مردم از منظر امیر مؤمنان علی (ع) در نهج البلاغه، معرفت، 1394، شماره 208، ص 94-81.

راهنمای آداب معاشرت و شیوه تعامل با مردم در نهج البلاغه

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.