جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

سیاست و حکومت

چرایی و چگونگی پیدایش فتنه و شناسایی آن در نهج البلاغه

چرایی و چگونگی پیدایش فتنه و شناسایی آن در نهج البلاغه

در طول تاریخ، هر کجا باطل در لباس حق به جانب ظاهر شد، فتنه پدیدار گشت و انحراف شکل گرفت. بدین ترتیب فتنه در جامعه بوجود می آید و ارکان اصلی حکومت اسلامی را به خطر می اندازد. در این مقاله با عوامل پیدایش فتنه آشنا شده و به تبیین ابعاد مختلف آن پرداخته می شود.

پیدایش فتنه در جامعه به چه صورت است؟ مگر نه این است که انسان ها به طور فطری حق خواه و طرفدار کمال هستند؟ مگر می شود با وجود عقل و اندیشه، انسان ها دچار فتنه شوند؟ برای پاسخ به این پرسش ها باید به سراغ نهج البلاغه رفت. امام علی (ع) عوامل مختلفی را بیان داشته اند که به برخی اشاره می گردد:

1. تفسیر به رأی و بدعت در دین

«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ»؛[1] «همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروی از خواهش های نفسانی است و نوآوری در حکم های آسمانی، نوآوری هایی که کتاب خدا آن ها را نمی پذیرد».

پیدایش فتنه زمانی آغاز می شود که در یک جامعه دینی و اسلامی مفسران و راویان دینی، دین را آن گونه که مطابق آرا، نظریات و منافع خود باشد، تفسیر و تبیین کنند و به جای این که خواست و نظر خداوند را در نظر بگیرند از خواسته های خود پیروی می کنند و با این نوع تفسیر و تبیین دین، احکام و نظریاتی را به نام دین مطرح می کنند که با احکام خداوند فاصله بسیار زیادی دارد.

در این شرایط افرادی که در پی خواسته های غیر الهی هستند، جذب اندیشه ها و آرای بدعت گزاران می شوند و در نتیجه پیدایش فتنه شکل می گیرد و در جامعه گسترش می یابد. در این شرایط روی حق پوششی می گذارند تا از چشم حقیقت خواهان به دور باشد و به سراغ آن نروند.

و برای این که بتوانند باطل را در جامعه گسترش دهند، بخشی از آموزه ها و واژه های حق را با آن باطل ها در می آمیزند تا امکان عرضه باطل فراهم آید. زیرا اگر چنین نکنند، هیچ کس حاضر نیست خریدار باطل باشد، ولی به تعبير امام على (ع):

«وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ»؛[2] «ولكن مشتی از حق و مشتی از باطل می گیرند و با یکدیگر مخلوط می کنند».

فتنه انگیز می داند که حقیقت خواه در شناخت حق خالص با آن چهره تابناکش کمتر دچار شک و اشتباه می شود و با شناخت باطل، در طرد و نفی آن به خود تردیدی راه نمی دهد. لذا حق و باطل را به هم می آمیزد و زمینه را برای فریب او آماده می کند. او می نگرد و حق می بیند غافل از این که آن روی سکه باطل است؛ و در نتیجه افراد جامعه به این امید که به طرف حق می روند، ناخود آگاه در دام باطل قرار می گیرند و از صراط مستقیم خارج می شوند.

این نکته در خور توجه است که باید بین تفاسیر نادرست که از سر اخلاص و بدون پیروی از منافع دنیوی صورت می گیرد، با تفسیر نادرستی که آگاهانه و به منظور رسیدن به منافع مادی و دنیوی انجام می شود، تفاوت قائل شد. زیرا عدم آگاهی، جهل، اشتباه و احیاناً برداشت نادرست از دین، به صورت طبیعی اتفاق می افتد.

اما بخش عمده ای از آنچه تفسیر به رأی می نامیم، عبارت است از برداشت های منفعت جویانه ای که به صورت آگاهانه عموماً در جهت کسب قدرت و ثروت خود یا دیگران در غالب دین انجام می شود. هر چند امکان دارد تفسیر به رأی منشأ خارجی داشته باشد، ولی عموما به دست دینداران و اهل قرآن صورت می گیرد و بیگانگانی که با دین هیچ ربطی ندارند، به منافع نهایی و عمده آن می رسند.

گاهی هم برداشت های نادرست و غلط از دین به دلیل عدم درک صحیح از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه در ابعاد ملی و بین المللی است. ولی در هر حالت، مهمترین پیامد تلخ تفسیر به رأی، شکاف نظری است که در میان متولیان دینی جامعه ایجاد می شود. شکاف نظری ریشه اختلاف را در سیاست گذاری های کلان و در نتیجه برنامه ریزی های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به وجود می آورد.

2. اختلافات داخلی بین نخبگان جامعه

امام على (ع) سير پیدایش فتنه را در کلامی دیگر به گونه دیگری مطرح می کند:

«إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ»؛[3]

«شیطان راه های خود را برای شما آسان می کند و می خواهد با گشودن گره از پی گره استواری دین شما را سست گرداند و به جای جماعت و اتحاد، تفرقه و جدایی و بر اثر تفرقه و جدایی، فتنه و فساد در شما تولید کند».

1. پیش از هر چیز دین شما را تجزیه و گره های دینی را یکی پس از دیگری باز می کند و در اعتقاد شما به دین کامل و جامع خدشه وارد می سازد. قداست دین را زیر سؤال می برد و ارزش و کارایی آن را مورد تردید قرار می دهد. در نتیجه در اصل دین اختلاف پدید می آید و اصلی ترین عنصر وحدت، تبدیل به عنصر تفرقه می شود.

2. پس از این که اختلاف نظر در اصل دین و هدف پدید آمد، به صورت طبیعی هر کس آن گونه که می خواهد و می فهمد دین را تبیین و تفسیر می کند و در نتیجه تفرقه در جامعه حاکم می شود. به تعبیر دیگر اختلاف در عقیده منجر به اختلاف در جامعه می گردد.

3. از فرایند تفرقه و اختلافات فکری عقیدتی پیدایش فتنه می روید و سایه شوم آن بر جامعه گسترده می شود.

در این کلام، سیر تحول و پیدایش فتنه به خوبی ترسیم شده و مراحلی که باعث پدیدار شدن فتنه در جامعه می شود، تبیین گردیده است.

3. استفاده ابزاری از دین

امام علی (ع) در نهج البلاغه نمونه ای از جامعه فتنه زده را ترسیم می کند:

در این جامعه شرایطی پدید می آید که بسیاری از مؤمنان بدون دلیل و به بهانه های واهی کشته می شوند و عملاً خون آن ها به هدر می رود و برخی دیگر از ترس جانشان به سوی ظالمان و ستمگران گرایش می یابند و در واقع به آن ها پناهنده می شوند. در این دوران عده ای پیدا می شوند که با نام دین مردم را فریب می دهند.

«يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمَانِ»؛[4] «فریبشان دهند با بستن پیمان و مغرورشان سازند به نام ایمان».

مردم گول شعارهای ایمانی و دینی را می خوردند و در واقع گروهی با استفاده ابزاری از دین به سراغ مردم متدین می روند و با استفاده از انگیزه های دینی و معنوی می کوشند آنان را جذب خود کنند و در ورطه فتنه فرو برند. همین موضوع را امام علی (ع) به گونه دیگری مطرح نموده اند:

زمانی فرا می رسد که از قرآن جز ظاهری و از اسلام جز نامی بر جای نمی ماند. در آن زمان، مسجدها از نظر ساختمان آبادند، ولی از هدایت، ویران و تھی. ساکنان و آباد کنندگان این مساجد بدترین افراد روی زمین هستند. از آنان فتنه زاید و گناه در وجود آنان مأوی گزیند:

«سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ؛ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ»؛[5] «ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آن ها خیزد».

در این جامعه فقط به ظاهر اسلام و قرآن اکتفا می شود و روح دین و قرآن که باعث نجات و سعادت انسان ها است، فراموش می شود. در چنین شرایطی دین خاصیت خود را از دست می دهد و دین علیه دین و مذهب عليه مذهب به کار گرفته می شود.

4. امتيازات ناروا، تعریف و تمجیدهای بی مورد

هنگام بازگشت از جنگ صفين و عبور از کنار قبیله شباميين، امام على (ع) صدای گریه و شیون زن های قبیله را شنید که بر کشته شدگان خود گریه و زاری می کردند. امام علی (ع) این گونه گریه و زاری را هنگام جنگ نمی پسندید؛ از این رو، به حرب بن شرجیل شبامی که از بزرگان قبیله بود، فرمود:

آیا بهتر نیست که در این شرایط جنگی به خاطر حفظ روحیه جنگ آوران از زنان خواسته شود تا آهسته تر گریه کنند؟ حرب بن شرجیل خواست همراه حضرت علی (ع) که سوار مرکب بود حرکت کند و با هم نزد قبیله بروند. در آن هنگام امام علی (ع) به او گفت:

«ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ»؛[6]

«برگرد و پیاده در کنار من حرکت نکن، چون پیاده آمدن کسی مانند تو که بزرگ قبیله هستی به همراه من که سواره هستم، باعث می شود که از سویی والی و حکمران گرفتار فتنه شود و از سوی دیگر یک مؤمن تحقیر شود».

این داستان که در بحبوحه جنگ اتفاق می افتد، دارای پیام و اشارات ظریف و فراوانی است. در این حرکت اجتماعی-اخلاقی، امام على (ع) آسیب شناسی کرده اند و پرده از یکی از عواملی که معمولاً شخصیت های سیاسی را دچار غرور و خودکامگی می کند، برداشته است.

زیرا رسم جامعه بر این است که به فرد صاحب قدرت و نفوذ احترام می گذارند، ولی دیری نمی پاید که همان فرد دچار کیش شخصیت می شود و این احترام را حق خود می داند و در نتیجه خود را در همه ابعاد برتر از دیگران احساس می کند و روحیه تفرعن و خود بزرگ بینی در او رشد می کند و زمینه استبداد، خود رایی و نقد ناپذیری در او پدید می آید.

همین روحیه منجر به پیدایش فتنه های بزرگ اجتماعی، ضایع شدن حقوق و نابودی دین و انسانیت می شود. لذا امام علی (ع) در یک حرکت نمادین، مانع پیاده رفتن حرب بن شرجیل در کنار سواره می شود و این حرکت را زمینه ساز پیدایش فتنه می داند.

در فرازی دیگر می فرمایند: «رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيه»؛[7] «چه بسا کسانی که به دلیل سخنان نیکی که درباره آنان گفته اند، دچار فته شده اند».

این کلام در راستای همان حرکت نمادین امام (ع) با حرب است. تعریف و تمجید از افراد، به ویژه از صاحبان قدرت را موجب افزایش پیدایش فتنه در جامعه می داند و شاید به همین دلیل باشد که وقتی هنگام سخنرانی، اقدام به مدح و ثنا و تعریف و تمجید از ایشان و سخنان شان می کنند، امام على (ع) نه تنها استقبال نمی کند، بلکه موضع گیری می کند:

«إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْرِ، وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ»؛[8]

«در دیده مردم پارسا، زشت ترین خوی والیان این است که مردم آن ها را دوستدار فخر و بزرگی به حساب آورند و کارهایشان را به حساب کبر و خود خواهی بگذارند و دوست ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم و خواهان ستایش شنودن».

سپس می فرمایند: «فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ إِلَيْكُمْ مِنَ التَّقِيَّةِ [الْبَقِيَّةِ] فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا»؛[9]

«مرا به نیکی ستایش نکنید تا از عهده حقوقی که باقی مانده و از ادای آن فارغ نشده ام و واجباتی که ناچار به اجرای آن ها هستم برآیم».

در این خطبه، مهمترین آسیب که سیاستمداران و صاحبان قدرت را در جامعه دچار فتنه و بحران می کند، تجزیه و تحلیل شده است و بر اساسی ترین عنصر پیدایش فتنه یعنی تملق، چاپلوسی و ظاهر سازی اطرافیان تأکید گردیده است:

«فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ … وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ»؛[10]

«با من چنان سخن نگویید که با پادشاهان ستمگر سخن می گویید و با رفتاری ساختگی با من روبه رو نشوید».

5. نقد ناپذیر بودن حاکمان

در پایان این خطبه که امام علی (ع) آن را در هنگامه جنگ صفین ایراد نموده اند، بر لزوم نقد واليان و حاکمان تأكيد ورزیده اند و شخصاً زمینه را برای نقد حکومت ها و حاکمان فراهم کرده اند:

فکر نکنید که من از شنیدن حرف حق نگران می شوم. نمی خواهم مرا بزرگ شمارید.

«فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ، كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ»؛[11]

«اگر برای کسی شنیدن سخن حق سنگین باشد یا بر او گران آید که عدل و دادی را بر او عرضه دارند، اجرای عدالت و عمل به حق برایش سنگین تر خواهد بود».

«فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ، فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي»؛[12]

«از سخن حق یا رایزنی دادگرانه روی گردان نباشید، زیرا من نه برتر از آن هستم که لغزش ننمایم و نه در رفتار خود از خطا ایمن هستم».

هر چند امام علی (ع) و باب علم پیامبر (ص) است و علم و دانش او فراتر از آن است که در پندار آید، ولی چون در موضع حاکمیت و حکومت قرار گرفته است و همۀ حرکت ها و روش های ایشان باید الگو و سرمشق حاکمان دینی باشد، از شهروندان و آحاد جامعه می خواهد که بی پروا حق را بیان کنند و پیشنهادهای سازنده خود را که می تواند در گسترش عدل و داد کمک نماید، ارائه دهند.

امام علی (ع) هیچ کس را مصون و نقد ناپذیر نمی داند و در سخت ترین شرایط سیاسی کشور که دوران جنگ صفین است، هرگونه سانسور را برای ارائه نظریات سازنده و نقد مثبت حکومت و حاکمان لغو می کند و می فرماید:

حتی من که علی هستم از خطا و لغزش در امان نیستم و با فروتنی از مردم درخواست می کند که مرا از لطف نقد محروم نکنید و از حق گویی و مشورت به عدل دریغ نورزید.

6. سودجویی، عشق به دنیا و رفاه طلبی

پیامبر اکرم (ص) در یکی از بیانات خود از فتنه ایام خوشی و رفاه خبر می دهند:

شما در دوران جنگ و مبارزه و روزگاران هجرت، جهاد و مقاومت، با فته های بسیار سختی روبرو شدید و در برابر همه آن ها پایداری کردید و در نهایت پیروز شدید، ولی اکنون که طعم پیروزی را چشیده اید و دنیا به سوی شما روی آورده است و امکانات رفاهی و زندگی برایتان فراهم شده است. برای شما نگران تر هستم، زیرا دنیا بسیار شیرین و فریبنده است و بیم آن دارم که شما نتوانید پایداری کنید و از این آزمایش سربلند بیرون آیید.[13]

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «إِنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ فِتْنَةً وَ إِنَّ فِتْنَةَ أُمَّتِي اَلْمَالُ»؛[14] «برای هر امتی آزمایشی وجود دارد و آزمایش امت من مال و دارایی است».

امام علی (ع) شیفتگی و عشق به دنیا را بزرگترین فتنه می داند: «اَلْوَلَهُ بِالدُّنْيا اَعْظَمُ فِتْنَةٍ»؛[15] «شیفتگی به دنیا، بزرگترین فتنه است».

مطالعه تاریخ و مرور رفتار فتنه گران این نظریه را کاملاً تأیید می کند و چه بسا اگر به عمر سعد وعده ملک ری داده نمی شد، آمادگی برای چنین جنایت بزرگی در او پدید نمی آمد.

نتیجه گیری

امام علی (ع) در نهج البلاغه عوامل پیدایش فتنه را با فصاحت و بلاغت بی نظیر خود بیان داشته اند تا همه حکومت ها و مسلمانان را آگاه سازند که چه عواملی می تواند جامعه اسلامی را درگیر این دشمن بسیار خطرناک برای بنیان حکومت اسلامی سازد. اما در پی رویایی با پیدایش فتنه، آنچه مردم در حکومت اسلامی باید بدان آگاه باشند این نکته است همیشه تحت لوای رهبر الهی خود قدم بردارند تا درگیر انحرافات نشوند.

پی نوشت ها

[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 50.

[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 50.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 120.

[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 151.

[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 369.

[6] . شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 322.

[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 462.

[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[10] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[11] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[12] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[13] . محمدی ری شهری، ميزان الحكمة، ج9، ص452، ح15621.

[14] . محمدی ری شهری، ميزان الحكمة، ج9، ص452، ح15620.

[15] . محمدی ری شهری، ميزان الحكمة، ج9، ص452، ح15631.

منابع

  1. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  2. محمدی ری شهری، محمد، ميزان الحكمة، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، 1367.

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

ابوالقاسمی، محمد جواد، موج در موج بازشناسی فتنه از منظر امام علی (ع)، تهران، عرش پژوه، 1383، ص68-59.

اشترا ک‌گذاری در ایتا 1 اشتراک‌گذاری در ایتا 2

چرایی و چگونگی پیدایش فتنه و شناسایی آن در نهج البلاغه

اشترا ک‌گذاری در ایتا 1 اشتراک‌گذاری در ایتا 2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :