قناعت از فضایل اخلاقی است که آثار مادی و معنوی فراوانی دارد. امام علی (ع) در نهج البلاغه به ذکر سخنی از پیامبر (ص) پرداخته و در مورد قناعت ثروت پايان ناپذير به کار می برد، ثروتی که هرگز تمام نمی شود. در این مقاله برآنیم تا با بیان سخنان امام علی (ع)، با حکمت و چگونگی قناعت ثروت پايان ناپذير است، بیشتر آشنا شویم.
مالی که تمام نمی شود!
امیر مومنان علی (ع) در سخنی از پیامبر (ص) می فرماید: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لا يَنْفَدُ»؛[1] «قناعت مالی است که تمام نمی شود».
در كتاب مصادر نهج البلاغه آمده است كه اين سخن در موارد متعددى از امير مومنان على (ع) به وسيله كسانى كه پيش از سيّد رضى مى زيستند، نقل شده است. در مصادر نهج البلاغه[2] و در تحف العقول[3] هم اين كلام در ضمن خطبه الوسيلة نقل شده است. اين سخن حكمت آميز، در كتاب «تمام نهج البلاغه» در لابلاى خطبه «الوسيلة» آمده است.[4]
تفاوت قناعت و طمع
قناعت یعنی انسان پس از کار و کوشش، هر چه بدست آورد و خداوند نصیبش کرد به آن خشنود باشند و ضد آن طمع است که انسان به آنچه در دستش است راضی نیست و به مال دیگران طمع دارد. همانگونه که طمع زشت و ذلت آور است، قناعت نیک است و مایه سربلندی است.
امام صادق (ع) فرمود: «کسی که قناعت کند از اندوه و رنج و ذلت ایمن خواهد شد» و در بعضی از روایات آمده: «کسی که به آنچه خداوند به او داده راضی شود، با کمترین چیز خداوند، قانع می شود، وگرنه هر چه به او بدهند قانع نخواهد شد».[5]
قناعت ثروت پايان ناپذير
حضرت علی (ع) می فرماید: من چهار کتاب آسمانی را خواندم، از هر کدام سخنی را برگزیدم:
از کتاب تورات: «کسی که خاموش باشد (زبانش را کنترل کند) نجات می یابد»
و از کتاب انجیل: «مَن قَنَعَ شَبَعَ»؛ «کسی که قناعت کند، سیر است»
و از کتاب زبور: «کسی که از هوس ها دوری کند از آفات ایمن می گردد»
و از کتاب قرآن: «کسی که به خدا توکل کند خداوند او را کافی است».[6]
کوتاه سخن این که همواره قناعت ثروت پايان ناپذير است و موجب بی نیازی و عزت نفس می شود که خود ثروت چنین بی نیازی را به انسان نخواهد داد.
فيلسوف معروف تاریخ دیوجانس یونانی، شخصی تهی دست و زاهد بود، روزی اسکندر (شاه زمانش) او را دعوت کرد. به فرستاده اسکندر گفت: به اسکندر بگو: همان چیزی که تو را از آمدن به منزل من بازداشته (یعنی ثروت و بی نیازی) همان چیز هم (بی نیازی در سایه قناعت) مرا از آمدن به خانه تو بازداشته است.
عثمان دو غلام همراه دویست دینار برای ابوذر فرستاد و به آن ها گفت: از قول من به ابوذر سلام برسانید و بگویید با این دویست دینار نیازهای خود را برآور. ابوذر گفت: آیا عثمان به همین مقدار به سایر مسلمانان داده است؟ گفتند: نه. گفت: من با سایر مسلمانان چه فرق دارم؟
گفتند: عثمان گفت: این از مال خالص خودم هست و حرامی در آن نیست. گفت: من نیازی به این پول ندارم. «صبح کردم در حالی که از بی نیازترین مردم هستم». گفتند: خدا تو را حفظ کند، در خانه تو چیزی نمی بینیم. گفت: زیر این لباس گردۀ نانی هست که برای چند روز من بس است، این دینارها را چه کنم؟ نه به خدا سوگند … من به برکت ولایت حضرت علی بن ابیطالب (ع) وعترت پاک و هدایت گر و خشنود به رضای خداوند بی نیازم.[7]
الگوی قناعت: پیامبر (ص) و امام علی (ع)
امام علی (ع) در پی توجه دادن انسان ها به مسئله قناعت که موجب عزت و کمال خواهد شد و انسان را از بسیاری از انحرافات اخلاقی و انسانی نجات خواهد بخشید، می باشد. آن حضرت (ع) خود این خصلت را از مکتب پیامبر (ص) آموخته بود. با این که توانایی همه رقم امکانات را داشت، در آخرین حد قناعت زندگی می کرد، غذای رهبر و استادش پیامبر (ص) نان جو و حلوای او خرما بود و با کمترین وضع مادی زندگی می کرد.
روزی همسر یکی از اصحاب به شوهرش گفت: وضع ما خوب نیست، بهتر است نزد رسول خدا (ص) بروی و چیزی تهیه کنی. او به حضور پیامبر (ص) آمد و جریان را گفت. پیامبر (ص) به او فرمود: «مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَمَنْ اسْتَغْنَى آغناه الله»؛ «کسی که از ما چیزی بخواهد به او می دهیم، ولی اگر بی نیازی را پیشه خود سازد، خداوند او را بی نیاز می کند». آن شخص به منزل برگشت و جریان را به همسرش گفت.
زن گفت: پیامبر (ص) بشارتی داده است، برو نزدش بلکه خبری باشد. او به حضور پیامبر (ص) رسید. پیامبر (ص) تا او را دید، همان جمله قبل را تکرار کرد و این موضوع سه بار تکرار شد تا اینکه آن مرد کمر همت بست و رفت تبری عاریه کرد و با آن به کار پرداخت و به سر کوه رفت و هیزم جمع کرد و آورد به محل و به نیم من آرد فروخت. فردا نیز همین کار را کرد و به کار ادامه داد و آنقدر پول پیدا کرد که تبر (یا کلنگ) را از صاحبش خرید و باز به کار ادامه داد تا زندگیش خوب شد.
آنگاه نزد پیامبر (ص) رفت و جریان را عرض کرد. پیامبر (ص) همان جمله را تکرار کرد: «هر کس از ما چیزی بخواهد به او می دهیم، ولی اگر بی نیازی جوید، خداوند او را بی نیاز خواهد کرد».[8]
اهمیت قناعت
آیت الله مکارم شیرازی در ضمن تفسیر این حکمت ارزشمند امام علی (ع) و در تعريف قناعت می نویسند: حالتى است كه انسان با داشتن آن به حداقل ضروريات زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافاتى كه فكر و وقت انسان را پيوسته به خود مشغول مى دارد و آلوده انواع محرمات مى كند، نمى رود.
قناعت ثروت پايان ناپذير است، چرا كه انسان را از تمام ثروت هاى دنيا بى نياز مى سازد، همواره سربلند زندگى مى كند و با عزت و آبرو ادامه حيات مى دهد. دست نياز به سوى ديگران دراز نمى كند و عمر خود را در مسير تشريفات و تجملات بر باد نمى دهد.
امام علی (ع) در فضيلت قناعت پيشگان فرمود:
«طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْكَفَافِ»؛[9] «خوشا به حال كسى كه (پيوسته) به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل كند. به مقدار كفايت قانع گردد و از خدا راضى باشد».
امام علی (ع) در ميان اوصاف انبيا، اين وصف برجسته را شمرده بود: «مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَالْعُيُونَ غِنًى»؛[10] «آن ها داراى قناعتى بودند كه دل ها و چشم ها را پر از بى نيازى مى كرد».
در بحار الانوار نيز از آن حضرت (ع) نقل شده كه فرمود: «طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْقَنَاعَةِ عَلَيْكُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا»؛[11] «من در جستجوى توانگرى برآمدم، ولى آن را جز در قناعت نيافتم (زيرا حرص، غالب توانگران را راحت نمى گذارد)، بنابراين قناعت پيشه كنيد تا غنى شويد».
قابل توجه اين كه اين گفتار حكيمانه از پيغمبر اكرم (ص) نيز نقل شده است، همان گونه كه سيّد رضى مى گويد: «وَقَدْ رُوِيَ هذا الْكَلامُ عَنِ النَّبِيُ (ص)». اين حديث را «متقى هندى» در كتاب كنز العمال كه از منابع معروف اهل سنت است آورده است.[12]
امام صادق (ع) فرمود: پنج چیز است که اگر کسی آن را نداشته باشد، زندگی گوارا نخواهد داشت: 1- سلامتی ۲- امنیت ۳- بی نیازی ٤- قناعت ۵- مونس هماهنگ.[13]
اين نكته نيز حائز اهميت است كه سرچشمه بسيارى از نارضایتی هاى مردم و شكايت آن ها از وضع زندگى كمبودها و فقر نيست، بلكه گاه مى بينيم همه چيز دارند اما باز ناله و فرياد مى كنند. عامل اصلى آن عدم قناعت و توقعات بى حد و حساب است و اگر همگى به مقدار نياز قانع باشند، آرامش بى مانندى در جامعه حاكم مى شود و بسيارى از پرونده هاى جنايى و تجاوز بر اموال برچيده خواهد شد و كرامت انسانى و پاكى دامان از گناه فراهم مى شود.
ابن ابى الحديد گفتار زيبايى از «بقراط» (سقراط) نقل مى كند كه مردى او را در حال خوردن بعضى از سبزی هاى بيابان ديد. به او گفت: اگر در خدمت پادشاه بودى نياز به خوردن اين نداشتى. سقراط گفت: اگر تو نيز اين گونه غذا می خوردى، نيازمند نوكرى پادشاه نبودى.
شاعر مى گويد:
گنج آزادگى و گنج قناعت گنجى است / كه به شمشير ميسر نشود سلطان را[14]
نتیجه گیری
براساس حکمت 57 نهج البلاغه، قناعت ثروت پايان ناپذير است، زیرا انسان را از وابستگی به ثروت های دنیوی بی نیاز می سازد. فردی که به قناعت پایبند است، همواره با سربلندی زندگی می کند و با عزت و آبرو ادامه حیات می دهد. قناعت ثروت پايان ناپذير را به ارمغان می آورد و او را از نیاز به دیگران بی نیاز می سازد.
این خصیصه باعث می شود که فرد عمر خود را در مسیر تشریفات و تجملات بیهوده هدر ندهد. قناعت ثروت پايان ناپذيری است که به انسان این امکان را می دهد تا با آرامش و رضایت از زندگی لذت ببرد، بدون اینکه نگرانی های مالی و مادی او را به تنگنا بیندازند. بنابراین، از این جهت قناعت ثروت پايان ناپذير است که به انسان کمک می کند تا در هر شرایطی با افتخار و آرامش زندگی کند.
پی نوشت ها
[1] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 57 و 475.
[2] . حسینی، مصادر نهج البلاغه، ج4، ص50.
[3] . ابن شعبه، تحف العقول، ص100.
[4] . موسوی، تمام نهج البلاغه، ص162.
[5] . قمی، سفينة البحار، ج٢، ص٤٥٢.
[6] . مشکینی اردبیلی، المواعظ العددية، ص۱۲۹.
[7] . قمی، سفينة البحار، ج۲، ص452.
[8] . قمی، سفینه البحار، ج2، ص451.
[9] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 44.
[10] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.
[11] . مجلسی، بحار الانوار، ج 66، ص 399، ح 91.
[12] . متقی، كنز العمال، ج 3، ص 389، ح 7080.
[13] . قمی، سفینه البحار، ج2، ص451.
[14] . مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، ج12، ص355-358.
منابع
- ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلىاللهعليهم، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1404ق.
- حسینی، عبدالزهرا، مصادر نهج البلاغة و أسانيده، بیروت، دارالزهرا، 1409ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، مشهد، آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى، 1430ق.
- متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1421ق.
- مشکینی اردبیلی، علی، المواعظ العددیة، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، 1392.
- موسوی، صادق، تمام نهج البلاغه، مشهد، مؤسسة الامام صاحب الزمان (عج)، 1376.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج12، ص355-358