تربیت اخلاقی در جامعه سالم از مهم ترین اهداف بعثت انبیا بوده و جایگاه ویژه ای در فرهنگ اسلامی، به ویژه سیره معصومین (ع) دارد. با توجه به جایگاه رفیع رشد و تربیت اخلاقی، پرداختن به شاخص های تربیت اخلاقی جامعه سالم از دیدگاه امام علی (ع) امری ضروری و بایسته است.
1. احترام به حقوق و کرامت انسان
از دیدگاه حضرت علی (ع) مردم از نظر اجتماعی به دو دسته تقسیم می شوند: «دسته ای از آن ها برادر دینی اند و دسته ای دیگر در آفرینش با مسلمانان یکسانند».[1] بر همین اساس بود که آن حضرت (ع)، فردی یهودی را که در مسیر کوفه همسفر ایشان شده بود و سپس مسیرش عوض شد، چند قدم بدرقه کردند و وقتی آن یهودی علت این کار را از ایشان پرسید امام (ع) فرمود:
«می خواهم قدری تو را همراهی کنم تا حق رفاقت را به جا آورده باشم، زیرا پیامبر (ص) دستور داده است: هرگاه دو نفر در راهی همسفر شدند، به گردن یکدیگر حق می یابند و لازم است شخص، رفیق راهش را هنگام جدایی چند گام بدرقه کند». این حرکت امام (ع) سبب شد آن فرد یهودی مسلمان شود.[2]
بنابراین از دیدگاه امام علی (ع) شخصیت و کرامت انسانی، اقتضای آن را دارد که انسان اصول تربیت اخلاقی را پاس دارد و از ناپسندی ها دوری کند. گناه، اوج تجلی تحقیر روح بلند انسانی است که به امور ذلیل و حقیر دل خوش کرده و در منجلاب ناپاکی ها دست و پا می زند.
2. مروت و مدارا
در زندگی امیرالمؤمنین (ع) نمونه های بسیاری از مروت و مدارا می توان مشاهده کرد. یکی از این موارد مدارای حضرت (ع) با عایشه است که از مسببین اصلی جنگ جمل بود. حضرت (ع) بعد از پیروزی بر اصحاب جمل، عایشه را با همراهی برادرش محمد بن ابی بکر به مدینه فرستاد.[3] همین رفتار ایشان سبب شد که عایشه همواره از کرده خویش پشیمان باشد و بگوید: ای کاش سال ها پیش از این مرده بودم.[4]
حضرت علی (ع) با خوارج نیز در ابتدا با مدارا رفتار کرد. با اینکه ایشان را کافر می دانستند، اما حضرت (ع) مزاحم آن ها نمیشد و حتی حقوق آنان را از بیت المال قطع نکرد. اما بعد از اینکه آن ها دست به شورش زدند و امنیت راه ها را سلب کردند و به غارتگری و آشوبگری پرداختند، امام (ع) آن ها را تعقیب کرد و در نهروان رو در روی آنان قرار گرفت.[5]
حضرت علی (ع) فتوت و جوانمردی را بهترین جلوه دین و زیباترین زینت انسان می داند و می فرماید: «هر آیینی که مروت ندارد، مصلحتی در آن نیست».[6] ایشان فتوت و جوانمردی را در برگیرنده همه ویژگی های پسندیده انسانی و دینی معرفی می کند و مروت را باری سنگین و جامع همه فضایل و یقین را نشانه ارزش مروت می داند.
3. عدالت و برابری اجتماعی
رعایت عدالت، سرلوحه برنامه های امام علی (ع) بود. ایشان عدالت اجتماعی را به ویژه در برنامه حکومت محور قرار داده بود و در راستای استقرار عدالت با ناکثین و قاسطین و مارقین به جنگ پرداخت و سرانجام جان خویش را نیز در همین راه از دست داد. به عنوان مثال، ایشان حقوق همه را پس از رسیدن به حکومت که در دوره خلفای پیشین با تبعیض بین عرب و عجم و … تقسیم می شد، علی السویه تقسیم کرد.
جرج جرداق مسیحی می نویسد: «قتل علی در محراب عبادت به سبب شدت عدالت او بود».[7] در واقع پس از رحلت رسول اکرم (ص) بار دیگر اشرافیت جاهلی تجدید حیات کرد و مساوات سیره نبوی از بین رفت. تا اینکه حضرت (ع) زمام امور را به دست گرفت و بار دیگر سیره مساوات و برابری اسلامی را زنده کرد. امام (ع) اعلام کرد که در همه امور به سیره رسول خدا (ص) عمل خواهد کرد و فرمود:
«من شما را به راه و روش پیامبرتان خواهم برد و به آنچه فرمان داده شده ام عمل خواهم کرد. موضع من پس از رحلت رسول (ص) چون موضع من در دوران زندگی اوست».[8]
همچنین می فرماید: «وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ …»؛[9] «و بدانید که مردم نزد ما در برابر حق و عدالت برابرند …».
ایشان اعمال عدالت را بهترین روش برای جلب اعتماد مردم و حفظ صیانت از حمایت های مردمی توصیه می نماید و جمال و آبروی حاکمان و پایداری ملت را به رعایت عدالت می داند.
4. مشورت
خودمختاری و عدم مشاوره، موجبات نابودی و هلاکت افراد و جوامع را فراهم می آورد؛ چنان که حضرت علی (ع) می فرماید: «هر کس استبداد رأی ورزد، نابود خواهد شد».[10] همچنین می فرماید: «با خردمندان مشورت كن تا از لغزش و پشيمانى در امان مانى».[11] نصر بن مزاحم می نویسد: چون علی (ع) آهنگ شام کرد، مهاجران و انصار را فراخواند و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
«بی گمان شما کسانی هستید که نظرتان محترم، خردتان ارجمند، سخنتان حق و کردار و رفتارتان نیکو است. اکنون آهنگ آن داریم که به سوی دشمن خود و شما رهسپار شویم. پس رأی خویش را در این باره بیان نمایید».[12] ایشان نه تنها به مشاوره و تبادل نظر با دیگران فرمان داد و عمل کرد، بلکه ویژگی های افراد مورد مشاوره را نیز بیان داشته و می فرماید:
«طرف مشورت تو اول باید عاقل باشد، دوم آن که آزاد مرد متدین باشد و سوم آن که دوستی دلسوز به شمار آید و چهارم آن که اگر موضوعی مهم و پنهانی را با او در میان گذاشتی، همچون خود تو از آن آگاه باشد».[13] مشورت در نگاه امیرمومنان (ع) یکی از ضرورت های اساسی برای اداره زندگی بهتر در امور فردی و اجتماعی است. ایشان مشورت و نظرخواهی از دیگران را قوی ترین و محکم ترین پشتیبان و حامی می داند و می فرماید: «هیچ حامی و پشتیبانی، استوارتر و محکم تر از مشورت کردن نیست».[14]
5. جلب رضایت الهی
امام (ع) به حکم آیه ۵۶ سوره ذاریات فلسفه آفرینش انسان را عبادت و عبودیت و بندگی دانسته و بر آن مسیر حرکت می کرد. امام صادق (ع) در مورد ایشان می فرماید: «امیرالمؤمنین (ع) به هنگام وضو گرفتن اجازه نمی داد کسی برایش آب بریزد و می فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم».[15]
چرا که نماز رکنی است که بندگان را به بندگی می رساند. در تفسیر قشیری آمده است: هرگاه وقت ادای نماز می رسید، رنگ چهره امیرالمؤمنین (ع) تغییر می یافت و بر خود می لرزید. وقتی به او می گفتند: این چه حالت است؟ می فرمود: «هنگام ادای امانتی رسیده که بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه شد و آن ها از حمل آن سر باز زدند و انسان این بار امانت را برداشت».[16]
امام صادق (ع) می فرماید: «امیرالمؤمنین (ع) در خانه خود اتاقی را که نه کوچک بود و نه بزرگ، به نماز اختصاص داده و هر شب کودکی را برای خوابیدن به همراه خود می برد و در همانجا نمازهایش را می خواند».[17]
در این حدیث دو نکته وجود دارد که هر دو از آداب و مستحبات نماز است. اختصاص دادن جای معینی برای نماز و عبادت در خانه و پرهیز از تنها خوابیدن در یک خانه که امری مکروه است. اختصاص یک مکان برای نماز و عبادت آنجا را قداست می بخشد و حضور قلب و تمرکز روحی بیشتری برای نمازگزار فراهم می کند.[18]
ابن ابی الحدید درباره کثرت عبادت حضرت (ع) می گوید: «علی (ع) بیشتر از همه عبادت می کرد، زیرا او اغلب روزها روزه دار بود و تمام شب ها مشغول نماز بود، حتی هنگام جنگ نیز نماز شبش ترک نمی شد. در لیلة الهریر پوستی برایش گذاشته بودند که بر روی آن نماز و عبادت می کرد. در حالی که تیرها به اطرافش پرتاب می شدند، نه می هراسید و نه از جایش بلند می شد، او عالمی بود با عمل که نوافل و ادعیه و تهجد را به مردم آموخت».[19]
حضرت (ع) با آن که درآمد خوبی از کار و تلاش خویش بر روی زمین ها و نخلستان ها داشت، ولی همه را در راه خدا انفاق می کرد و خود بهره ای از آن نمی برد. در دوران عزلت از سیاست و اوج قدرت همواره یکسان زیست و تفاوتی در زندگی اش پدید نیامد و با آن که وضع مسلمانان در آن دوره خوب بود و اقتصاد شکوفایی داشتند، ایشان به کمترین چیزها قناعت می کرد و بسیار ساده می زیست.
حضرت علی (ع) خود در این باره فرموده است: «به خدا سوگند تن پوش خود را چندان وصله کرده ام که از وصله کننده اش شرم دارم. روزی گوینده ای به من گفت: آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟ و من گفتم: دور شو که هنگام بامداد، از مردم شب رو سپاسگزاری می شود»؛[20] یعنی نتیجه رنج من در آینده مورد تمجید قرار خواهد گرفت.
6. کسب روزی حلال
از مهمترین ویژگی هایی که یک انسان مؤمن را از غیر مؤمن متمایز می کند، اموری است که امام صادق (ع) در حدیثی می فرماید: «به خدا سوگند علی بن ابی طالب (ع) تا روزی که از این دنیا رفت، مال حرامی نخورد و هیچ گاه بر سر دو راهی که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد، قرار نگرفت، مگر آن که پرزحمت ترین آن ها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا (ص) پیش می آمد، به دلیل اعتمادی که به علی (ع) داشت از او کمک می گرفت.
در میان این امت هیچ کس نتوانست همانند علی (ع) راه پیامبر را بی کم و کاست طی کند و با این همه تلاش و کوشش همواره چون بیمناکان کار می کرد، چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت. از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود».[21]
ابن عباس نیز درباره طالب رضای حق بودن ایشان می گوید: «علی (ع) در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت مرتضی نامیده شد».[22]
حضرت علی (ع) همواره کاری را انجام می داد که مورد نیاز جامعه و عام المنفعه باشد. ایشان به حکم قرآن به آبادانی زمین می پرداخت[23] و در روایت است که ایشان هنگام شخم زدن زمین این آیه را می خواند: «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى»؛[24] «آیا انسان گمان می کند که رها شده است».
امام صادق (ع) درباره کار و تلاش ایشان می فرماید: «گاهی امیرالمؤمنین (ع) به سوی صحرا می رفت و همراه خود باری از هسته خرما می برد. وقتی سؤال می شد این چیست که به همراه داری؟ می فرمود: هر دانه از این ها یک نخل است. ان شاء الله. آنگاه می رفت و همه آن ها را می کاشت و دانه ای از آن ها را نمی خورد».[25]
حضرت علی (ع) زندگی اش را از راه کار و تلاش تأمین می کرد و خود را وابسته به بیت المال نمی کرد، بلکه چنان بود که دیگران نیز از کار و تلاش وی بهره مند می شدند. ایشان خطاب به مردم می فرماید: «ای مردم کوفه اگر مرا دیدید با اندوخت های بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانید که خائن بوده ام».
آن حضرت (ع) در مدت حکومت خود از بیت المال مصرف نکرد و هزینه زندگی ایشان از زمین های کشاورزی که در ینبع داشت تأمین می شد.[26] امام باقر (ع) می فرماید: «امیرالمؤمنین (ع) پنج سال حکومت کرد و در طول این مدت آجری بر آجر و خشتی روی خشت ننهاد و زمینی را به خود اختصاص نداد و درهم سفید و دینار سرخی به ارث نگذاشت».[27]
به عبارتی می توان گفت امیرالمؤمنین (ع) تحت لوای تربیت اخلاقی، همواره به روح و سلامت و کمال آن توجه ویژه ای داشت و کسب مال حلال را در ارتقاء روحیه معنوی بسیار مؤثر می خواند؛ چنان که سلامت روح در گرو استفاده صحیح و مطلوب از مال حلال است و بی توجهی به این موضوع عوارض و پیامدهای منفی و مخربی را برای انسان به همراه دارد.
گاه دغدغه تأمین رفاه بیشتر، فرد را به فکر عبور از موانع و کسب درآمد از راه غیر حلال می اندازد و نتیجه آن، خروج برکت زندگی و ورود بدبختی به آن است که گره های کور و مشکلات ناشناخته ای را پدید می آورد و فشارهای روانی را افزایش می دهد و در نتیجه نارضایتی را در محیط خانواده به اوج خود می رساند.
7. بصیرت و آگاهی
داشتن بصیرت یکی از متقن ترین راه های دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی است. بصیرت، مرهون اخلاص و تقوا و الهام بخش علوم بسیار و کلید گشودن صندوق اسرار عالم است. امیر مؤمنان (ع) با رفتار و گفتار خویش الگوی برجسته تربیت اخلاقی تحت سیره نبوی بود و در خصوص بصیرت می فرماید:
«قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ»؛[28] «به تحقیق اسرار برای اهل بصیرت، گشوده و رازهای درون و پنهان، برای آنان آشکار شده است». اهل بصیرت از رازهای جهان باخبرند و از اسرار حوادث آگاهند و با این آگاهی ها می توانند همواره حق را از باطل تشخیص دهند و راهنمای دیگران باشند.
اهمیت و ضرورت بصیرت در زندگی انسان چنان است که می توان گفت ایمان، موتور حرکت به سوی تعالی و قرب الهی است، ولی حرکت این موتور، بدون روشن بودن راه و هموار بودن مسیر به مقصد منتهی نخواهد شد و بصیرت و آگاهی، چراغ روشنگر این مسیر است و بدون آن، بی شک این حرکت به انحراف کشیده خواهد شد.
از این رو همان طور که برای حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر داشتن چشم ظاهری برای مشاهده مسیر و تشخیص راه از بیراهه لازم است، برای تشخیص مسیر حق و پیمودن آن و رسیدن به اهداف متعالی زندگی نیز چشم بصیرت و دیده حقیقت بین لازم است تا به مسیر باطل نرویم و گمراه نشویم و در رخدادها و مسائل مختلف زندگی، از موضع گیری ها و تحلیل های نادرست و خلاف واقع مصون بمانیم.
مکتب تربیت اخلاقی امام علی (ع) به ما می آموزد که در صحنه های مختلف زندگی، بر اساس شناخت عمیق مسائل و بصیرت اظهار نظر و موضع گیری نماییم و سوگیری و غرض ورزی ننماییم. بصیرت، ارزش حیاتی دارد و اساس خودشناسی است، به همین جهت در تعالیم دینی به داشتن آن امر شده و امام علی (ع) نیز همواره به مسلمین توصیه نموده بر مدار بصیرت عمل کنند، زیرا بصیرت، شرط شکوفایی علم و حکمت است و بدون آن نمی توان به مرحله یقین رسید.
8. پرهیز از هوا و هوس
امیرمؤمنان (ع) در نهج البلاغه دنیا را مذمت نموده و بی ارزشی و بی اعتباری آن را ضمن مثل هایی تبیین نموده و پرهیز از هوای نفس را از ویژگی های مهم انسان برشمرده است و در جاهای مختلف به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این ویژگی اشاره نموده است.[29]
دنیا پرستی بزرگترین عامل سقوط انسان و انحراف از کمال و سعادت است. در روایات اسلامی علاقه و محبت به دنیا، ریشه و اساس همه گناهان شمرده شده است. از این رو پرهیز از دنیا و دوری از ظواهر مسیر فریبنده آن سیره و روش اصلی انسان های کامل است.
انسان برای رسیدن به تربیت اخلاقی و مقام والای انسان کامل، باید اهل تلاش بوده و صبوری کند و همواره در طی مسیر از هوای نفس به دور باشد و اخلاص پیشه کند. پیمودن این راه ویژه افراد خاصی نیست، بلکه برای همگان ممکن است، اما نیازمند ایمان و تلاش فراوان و مستلزم پرهیز از هوای نفس و جدیت و اخلاص است و در طی این راه باید از راهنمایان آن که همان قرآن و اهل بیت (ع) است، یاری طلبید.
9. مسئولیت پذیری
خداوند، موجودات بیشماری را در جهان خلق کرده که بی هدف خلق نشده اند، بلکه همه آن ها به سوی هدفی در تلاشند. در این میان، انسان به حقیقت کارهایی که انجام می دهد، آگاه است، در نتیجه مسئولیتی به صورت امانت بر عهده او گذاشته شده که از این مسئولیت در دنیای مادی به صورت احسن برای تحقق و شکوفایی ابعاد مختلف تربیت اخلاقی وجودی اش بهره جوید. از این رو، انسان در آثار و عواقب اعمالش می اندیشد و با اراده و اختیار راهی را انتخاب می کند.
انسانی که نسبت به این مسئولیت آگاه است و آن را پلی ارتباطی در راستای تربیت اخلاقی و انسانی می داند، به بهترین شکل دنیای خود را می سازد. مسئولیت پذیری، ویژگی است که در کلام امیر (ع) همواره مورد تأیید بوده و الگوی آن در سیره علوی به صورت محسوس قابل مشاهده می باشد.[30] غفلت از یاد خدا و فراموش کردن نعمت ها و نیکی های او و پیروی از شیطان و شیطان صفتان و افراط و تفریط در اعمال و رفتار برخی از مصادیق پیروی از هوای نفس می باشد.
10. مدیریت فرصت ها
مدیریت فرصت ها یکی دیگر از ویژگی های اجتماعی انسان کامل است. بر اساس آموزه های علوی، هر کاری را باید در زمان خاص خود انجام داد تا از انباشته شدن کارها جلوگیری شود و بازدهی آن ها بیشتر باشد. از همین رو است که حضرت علی (ع) در موقعیت های مختلف بدان توصیه نموده اند.[31]
به تعبیر امام (ع) با هر روزی که بر ما می گذرد و پایان می یابد، ورقی از دفتر عمر خویش را پر کرده ایم، پس چه بهتر که با برنامه ریزی و مدیریت صحیح این فرصت، بهترین کارها را در آن به ثبت رسانیم.[32] استفاده درست و کامل از فرصت ها و استعدادها، بزرگترین عامل پیشرفت انسان هاست.
انسان کامل، انسانی است که در طی زندگی خویش، با بهره گیری از امکاناتی که در اختیار دارد، زمینه را برای زندگی سعادتمندانه در دنیا و رسیدن به تربیت اخلاقی و مقام بالای معنوی فراهم کند و پیش از آن که فرصت ها را از دست بدهد و ضعف و سستی وجودش را فرا گیرد، بار سفر آخرتش را به والاترین وجه ببندد. همچنین تک تک لحظات زندگی را غنیمت شمرد و با انجام وظایف خود هم دنیا و هم آخرتش را آباد نماید.
11. علم توأم با عمل
از دیدگاه نهج البلاغه، علم توأم با عمل و عالمان عامل، از پایگاهی رفیع برخوردارند و با تعابیر گوناگون در بزرگداشت شان سخن گفته شده و به فراگیری دانش و انجام عمل صالح توصیه گردیده است؛ چنان که حضرت (ع) می فرماید:
«أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»؛[33] «خداوند مجازات می کند دانشمندانی را که راضی هستند بر سیر بودن شکم ستمگر و گرسنگی ستمدیده». در هر عملی که انجام می دهیم باید به آنچه به دست می آوریم، بیندیشیم و بدون علم به عملی دست نزنیم. قدم گذاشتن در میدان عمل، به علم و معرفت و بصیرت انسان نیز می افزاید.
نتیجه گیری
سیره علوی در ادامه سیره نبوی به سطح معنویت انسان و تربیت اخلاقی در فرد خانواده و جامعه سالم توجه ویژه دارد. مؤلفه های تربیت اخلاقی مد نظر امام علی (ع) در ایجاد زمینه رشد، در جنبه های مختلف فکری، اعتقادی، اخلاقی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و … موثرند و در نیکو زیستن به گونه ای که آدمی را از مرحله حیوانیت به مرتبه کامل انسانی برسانند، نقش موثر دارند.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[2] . کلینی، اصول کافی، ج2، ص670.
[3] . بلعمی، تاریخ نامه طبری، ج2، ص398.
[4] . طبری، تاریخ الطبری، ج5، ص81.
[5] . مطهری، جاذبه و دافعه امام علی (ع)، ص139.
[6] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ج ۶، ص۳۲.
[7] . جرداق، امام علی (ع) صدای عدالت انسانیت، ج1، 62و63.
[8] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص36و37.
[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 70.
[10] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ص443.
[11] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ح5755.
[12] . منقری، واقعه صفین، ص92.
[13] . مجلسی، بحار الانوار، ح1527.
[14] . کلینی، اصول کافی، ج8، ص20، ح4.
[15] . ابن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص323.
[16] . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص124.
[17] . برقی، المحاسن، ج2، ص452.
[18] . بهرامی، علی (ع) و انسان شناسی قرآنی.
[19] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص27.
[20] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 160.
[21] . مفید، الارشاد، ص255.
[22] . راغب اصفهانی، المفردات، ص255.
[23] . هود، 61.
[24] . قیامت، 36.
[25] . کلینی، اصول کافی، ج5، ص75.
[26] . افخمی روحانی و همکاران، تدوین شاخص های کرامت انسانی، ص44.
[27] . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص95.
[28] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ج4، ص476، ح6676؛ شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 108.
[29] . شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 64، 119، 131، 236، 456؛ خطبه 3، 82، 63، 224.
[30] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 5، 41، 53.
[31] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53، حکمت 184، خطبه 85.
[32] . تمیمی آمدی، غررالحکلم، ج1، ص2049.
[33] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 3.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، تهران، نشر نی، 1374.
- ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، مکتبة الحیدریه، 1383.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، قم، علامه، 1379.
- افخمی روحانی، حسین؛ شیرازی، علی؛ مرتضوی، سعید؛ واسطی، عبدالحمید؛ لطیفی، میثم؛ مسعودی، جهانگیر، تدوین شاخص های کرامت انسانی در سازمان با تاکید بر نگرش اسلامی، فصلنامه مدیریت در دانشگاه اسلامی، ش1، 1394.
- برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیة.
- بلعمی، محمد بن محمد، تاریخ نامه طبری، تهران، سروش، 1378.
- بهرامی، محمد، علی (ع) و انسان شناسی قرآنی، فصلنامه پژوهش های قرآنی، ش85، دانشنامه قرآن کریم، 1389.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، موسسه دارالکتاب الاسلامی، 1429ق.
- جرداق، جرج، امام علی (ع) صدای عدالت انسانیت، ترجمه: سید هادی خسرو شاهی، قم، نشر خرم، 1369.
- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، مرتضوی، 1369.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق.
- مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه امام علی (ع)، تهران، صدرا، 1381.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، نشر اسلامیة، 1380.
- منقری، نصر بن مزاحم، واقعه صفین، قم، منشورات مکتب المرعشی النجفی، 1404ق.
منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:
موسوی، ستاره، نگاهی اجمالی به مؤلفه های اخلاقی در سیره علوی، فصلنامه آیین علوی، 1400، شماره 1، ص 107-129.





















