بدون تردید انسان موجودی متفکر است و تنها از این طریق می تواند مشکلات خود حل کند. تمام دستاورد های بشر اعم از اختراعات و اکتشافات مبتنی بر قوه تفکر و تعقل است. در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که به اندیشه ورزی اشاره کرده است و همواره خداوند متعال انسان را به این امر فرا خوانده است و در برخی از آیات کسانی که از نیروی تفکر و تعقل استفاده نمی کنند را سرزنش کرده است. به یقین بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمیکنند.[1]
امام علی (ع) از پرچم داران اندیشه ورزی در تاریخ بوده اند به طوری که می فرمایند: «رَحِمَ اللهُ امْرَأً تَفَکَّرَ فَاعْتَبَرَ، واعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ»[2] رحمت خدا بر آن کس باد که انديشه کند و عبرت گيرد و بينا شود. لذا سراسر نهج البلاغه و دیگر منابعی که مشتمل بر سخنان آن حضرت است، به تعقل و اندیشه ورزی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای نجات بخش بشر در عرصه های مختلف زندگی انسان عنایت قابل توجهی داشته است و راه هایی برای این تفکر و اندیشه ورزی بیان می کند که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. بهره مندی از تجربیات خود و دیگران
کسب تجربه در استخدام و سازندگی زندگی مادی و دنیوی سودمند است، عاقل از این فرصت در زندگی اش بهره می برد و از تجربیات خود و دیگران استفاده می کند. «العقل حفظ التجارب و خير ما جربت ما وعظک».[3] «إنما العاقل من وعظته التجارب».[4]
بدبخت کسی است که از چنین موهبتی بهره مند نشود و از عقل و تجربه مفید دیگران استفاده نکند. «فإنّ الشَّقىَّ من حرمّ نفع ما أوتى من العقل و التجربه».[5]
استفاده از تجربه دیگران به منزله مشارکت در اندیشه و فکر صحیح آنها است؛ انسان عاقل چنین فرصتی را در زندگی از دست نمی دهد؛ زیرا عمر انسان به اندازه ای طولانی نیست که آزمون های خطا و صحت را انجام دهد و اشتباه های دیگران را تکرار کند تا بتواند خودش به بهترین نتیجه برسد: «اى بُنى إنّى و إن لم أكن عمرت عمر من كان قبلي، فقد نظرت في اعمالهم، فكّرت في أخبارهم، وَ سِرتُ في آثارهم، حتى عدتُ كأحدهم؛ بل كَأِنّي بما انتهى إلى من أمورهم قد عُمرتُ مع أوَّلهم الى آخرهم، فهرفت صَفوَ ذلك مِن كدره، و نفعه من ضرره».[6]
بر اساس این فرمایش حضرت علی (ع) تجربه اندوزی از سرگذشت دیگران، بهره مندی از حاصل عمر آن ها است. گویا انسان عمری به درازی عمر همه آنها داشته است با این تفاوت که خطاهای آنان را مرتکب نشده است؛ بنابراین یکی از توفیقات در زندگی بهره مندی از تجربه عقلا است که در نهایت به درست اندیشیدن کمک می کند.
در سخنان امام علی (ع) فلسفه حوادث گذشته هدف مند و کسب تجربه از آن موجب موفقیت و پیروزی است ؛ زیرا این حوادث منبع معرفت و تجربه های گذشتگان برای عبرت آیندگان بیان می کند که با مطالعه دقیق آن می توان عوامل ظهور و سقوط را شناخت و این آشنایی پاس داشت آینده برای حرکت در مسیر درست زندگی است.
«العَقلُ حِفظُ التَّجارِبِ، و خَيرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَكَ»[7] خردمندى، تجربه اندوزى است و بهترين تجربه آن است كه تو را پند ده .«إنّما العاقل من وعظته التجارب»[8] به راستی که خردمند کسی است که از تجربه ها پند گیرد. «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِيَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَةِ»[9] بدبخت کسی است که از عقل و تجربه خود بهره نگیرد
به طوری که امیرالمؤمنین (ع) در وصیت پر محتوا به فرزندش می فرماید: «یا بُنَيَّ، إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ، بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِكَ مِنْ كَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ»[10]
اى فرزند، اگر چه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام، ولى در كارهاشان نگريسته ام و در سرگذشتشان انديشيده ام و در آثارشان سير كرده ام، تا آنجا كه، گويى خود يكى از آنان شده ام. و به پايمردى آنچه از آنان به من رسيده، چنان است كه پندارى از آغاز تا انجام با آنان زيسته ام و دريافته ام كه در كارها آنچه صافى و عارى از شايبه است كدام است. بنابراین یکی از توفیقات در زندگی، اندیشه ورزی و تفکر در زندگی گذشتگان است.
2. عبرت پذیری
در قرآن کریم عبرت پذیری از ویژگی های اندیشه ورزان بیان شده است.[11] از مهمترین روشهای تربیت اسلامی که در قرآن، سنت و سیره امامان معصوم علیهم السلام عبرت آموزی است به طوری که حضرت علی (ع) می فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ»[12] خدا بيامرزد كسى را كه بدرستى فكر كند، و پند گيرد، و آگاهى يابد، و بينا شود.
یا در جایی دیگر فرمود: «وَ إِنِّي أُحَذِّرُكُمْ وَ نَفْسِي هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ فَلْيَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ تَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي وَ الضَّلَال فِي الْمَغَاوِي»[13]
من از این غفلت نگرانم و شما و خود را از آن می ترسانم. هر کسی باید از کار خود سود ببرد، که بینا کسی است که شنید، و اندیشید، و دید، و به دل بینا گردید، و از آنچه مایه عبرت است سود گزید؛ سپس راهی روشن را سپری کرد، و از افتادن در پرتگاهها و گم شدن در کوره راهها دوری کرد. در نهایت هدف از تاکید به اندیشه ورزی رسیدن به بصیرت است تا در زندگی بهره مند شود.
3. دوراندیشی
یکی از مصداق های تفکر صحیح که در انتخاب سبک زندگی تأثیر گذار است، درک درست از هدف زندگی است؛ «اصل هدف را علوم و فلسفه ثابت می کند اما ماهیت این هدف و مختصات عام آن با بصیرت دل دریافت می شود»؛[14] خردمند با ژرف بینی هدف اعلای فلسفه زندگی را درک می کند و برای آن برنامه ریزی می کند: «و ناظر قلب الّبیب به یُبصرُ أمدهُ و یعرفُ غورهُ وَ نجدَهُ».[15]
با تعقل و تفکر انسان واقعیات را درک می کند و از هر نوعی جهلی (ساده و مرکب) بری است و برای او آخر و عاقبت همه چیز روشن است: «قد أضاءَ الصبح لذی عینین».[16]
4. مشورت با عقلا و خبرگان
انسان عاقل در تصمیم های مهم زندگی اش با عاقلان و صاحبان تجربه مشورت می نماید و خود را از اشتباه ها حفظ می کند: «مَنِ استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطأ».[17]
کسی که از نظریات و آراء دیگران استفاده کند، موارد خطا و اشتباه را درک می کند. قرآن کریم تبعیت از بهترین قول ها را از ویژگی های خردمندان بیان می کند: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»[18]. پس بندگان مرا بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند.
در جای دیگر امام (ع) مشورت را به عنوان بهترین پشتیبان و حامی برای تصمیم گیری های انسان بیان می نماید: «لا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة».[19] «لا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَة».[20] مشورت کردن بهترین پشتیبان و حامی برای انسان است مشورت با خردمندان سبب می شود که شخص اعتماد به نفس پیدا کند و از لحاظ روحی تقویت شود و به راهکار مناسب دست یابد. عاقبت خود رایی و استبداد هلاکت و سردرگمی در زندگی و نتیجه مشورت کردن با عاقلان، مشارکت با آنان در عقلشان است: «و من استبدَّ برأيه هلک، و من شاور الرّجال شاركّها في عقولها».[21] هر کس که خود رأیی را انتخاب کرد، هلاک گشت و هر کس که با مردم مشورت کرد با عقول آنان شریک شد».
در نتیجه مشورت گرفتن عین راهنمایی و هدایت به راه صحیح است و خود رأیی خود را در معرض خطر و گرفتاری قرار گرفتن است: «الاسْتِشَارَةُ عَيْنُ الْهِدَايَةِ، وَقَدْ خَاطَرَ مَنِ استغنى برأيه».[22] هر کس که با تکیه به رأی خود بی نیاز گشت، خود را به مخاطره انداخت.
5. شیوه های آموزش اندیشه ورزی
با نگاهی تحلیلی به نهج البلاغه متوجه می شویم که در غالب بخش های آن، از شیوه هایی استفاده شده است که هدف آن برانگیختن تفکر و اندیشه ورزی در مخاطب است. شیوه های یافت شده در نهج البلاغه به شرح زیر است:
1- ارائه الگو (آموزش عملی): یکی از شیوه هایی که حضرت در بخش هایی از نهج البلاغه به آن می پردازد، ارائه الگو و یا آموزش عملی است. برای نمونه در خطبه ٣٤، امام مردم را به جهاد ترغیب می کند و با بیان عمل جهادی خود، کاری را که از آنها می خواهد، می آموزاند: «… ارائه الگو یکی از روشهای مفهوم سازی است». سیف می گوید مفهوم، هسته اصلی تفکر آدمی، را تشکیل می دهد؛ مفهوم آموزی یا مفهوم سازی نوعی توانایی طبقه بندی کردن است.[23]
2- مصور کردن: با مطالعه نهج البلاغه متوجه می شویم که مولی علی (ع) بسیاری از مباحث فکری و عقیدتی را با هنرمندی شگرفی در قالب تصویر به نمایش می گذارد. به عنوان مثال حضرت از شگفتی های آفرینش طاووس سخن می گوید: «… و شگفت انگیز تر آن پرندگان در آفرینش، طاووس است که [خداوند] آن را در استوار ترین هیات پرداخت و رنگ های آن را به نیکو ترین ترتیب مرتب ساخت». مصور سازی اطلاعات عبارت است از فعالیت هایی که برای ارائه بهتر شیوه های نمایش اطلاعات به کار رفته می شود.[24]
3- طرح سؤال: در نامه، ۲۷ حضرت با اشاره به نزدیک بودن مرگ و نیاز به فراهم کردن نوشته برای آخریت چنین سؤالمی فرماید: «پس بهشت به چه کسی نزدیک تر از آن که برای بهشت در کار است و به دوزخ چه کسی نزدیک تر از آنکه کار دوزخ را عهده داراست؟».
با طرح سؤال در ذهن مخاطب، مسئله ایجاد می شود. وقتی فرد با مسئله ای روبرو می شود، یک حالت عدم تعادل شناختی در او اتفاق می افتد و تا زمان حل شدن مسئله ادامه می یابد. عدم تعادل شناختی ویژگی های انگیزشی دارد که فرد را وامی دارد بکوشد تا تعادل نظام ذهنی اش را بازیابد و تعادل شناختی رضایت خاطر به دنبال دارد.[25]
4- ایجاد موقعیت تصمیم گیری: در خطبه ۹۱، در هنگام بیعت مردم با امام (ع)، ایشان با بیان عواقب بیعت کردن و بیعت نکردن، آن هارا در انتخاب مخيـر مـی کننـد. تصمیم گیری شکلی از حل مسئله است. فرد مسئله را روشن می کند، اطلاعات تازه یا امکانات موجود مربوط به مسئله را در نظر می گیرد، یک یا چند راه حل برای اقدام مطرح می سازد و در پایان کار راه حلی را که با اطلاعات موجود یا امکانات موجود سازگار باشد، انتخاب می کند.[26] تمام این مراحل در فرآیند تفکر وجود دارد. تصمیم گیری یکی از نتایج تفکر انتقادی است.[27]
۵- درخواست پژوهش: در خطبه ١٤٩، حضرت برای یافتن راه رستگاری، منابعی را به مخاطب معرفی می کنند تا از طریق آن به تحقیق بپردازد. شریعتمداری فرآیند پژوهش را همان فرآیند تفکر می داند؛ زیرا در فرآیند پژوهش مانند فرآیند تفکر، فرد به موقعیتی نامعلوم، ابهام آمیز و مشکل بر می خورد و ضمن تحلیل این موقعیت، به طرح مسئله یا مسائلی می پردازد و با جمع آوری اطلاعات لازم از منابع مختلف، به تدوین فرضیه یا فرضیه هایی اقدام می کند و در برخی از مراحل پژوهش، زمینه ابتکار، نوآوری یا خلاقیت فراهم می شود و سرانجام با بررسی فرضیه ها و انتخاب فرضیه ای که بتواند موقعیت نامعلوم را به صورت معلوم و روشن درآورد، پژوهش به مرحله موقتاً پایانی می رسد .[28]
۶- استفاده از عبارت های رمز گونه: در خطبه ١٤١، حضرت در نهی از شنیدن غیبت، ضمن بیان مضرات آن، جمله معما گونه ای را مطرح می فرمایند که سبب سؤال مخاطب می شود: «… بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. پرسیدند، معنای آن چیست امام (ع) انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود باطل آن است که بگویی «شنیدم» و حق آن است که بگویی: دیدم».
سلیمانی ابهری می نویسد: آنچه در نظام های تعلیم و تربیتی کار او مؤثر جهان معاصر، برجستگی خاصی دارد و آن را از نظام های تعلیم و تربیت غیر فعال ممتاز می کند، این است که شرایطی فراهم شود که یادگیری به صورت کشف پاسخ های تازه از طریق موقعیت های مبهم به تغییر ساختهای شناختی فرد منجر شود.[29]
7- نقد کردن: بخش هایی در نهج البلاغه وجود دارد که امام علی (ع) در آن ها به ارزیابی و نقد می پردازند. برای نمونه در خطبه 96، حضرت امیر، لشکریان خویش را که در جنگ با معاویه سهل انگاری کرده اند مورد ارزیابی قرار می دهد. همچنین در نامه ۳۷ معاویه را نقد می کند. معلمان با تفکر انتقادی، زمینه این نوع تفکر را فراهم می کنند و به نسل جدید انتقال می دهند.[30]
8- استفاده از محتوای غنی: در خطبه ٦٤، حضرت عمیق ترین مطالب را در باب سپاس خداشناسی مطرح می کند که از جمله مباحث عقیدتی و بسیار کاربردی در علم کلام است بنابراین، محتوا و فرایند تفکر را نمی توان منفک از یکدیگر در نظر گرفت؛ بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که برای دستیابی به تفکر منطقی، نقاد و خلاق، محتوای تفکر نیز باید غنی باشد.[31]
۹- طبقه بندی: حضرت علی (ع) در برخی آموزش های خود، مطالب را طبقه بندی یا دسته بندی می کند. مثلاً در خطبه ۲۰۱، راویان حدیث را در چهار دسته معرفی می فرماید: «… حدیث را چهار کس نزد تو آرند که پنجمی ندارند» طبقه بندی یا سازماندهی نوعی راهبرد گسترش معنایی است که در آن یادگیرنده برای معنی دار ساختن یادگیری، به مطالبی که قصد یادگیری آنها را دارد، نوعی چارچوب یا ساختار سازمانی تحمیل می کند.[32]
۱۰- تذکر به تفکر: در نامه ۳۱، حضرت وصیت هایی به فرزند خویش دارد که در ابتدای آن، از وی می خواهد اندیشه کند: «پسرم در وصیت من درست بیندیش ….». تذكر به تفکر، در واقع نوعی تلنگر و یادآوری تفکر است. گاهی مخاطب هنگام، آموزش از روی عادت فقط به شنیدن مطالب می پردازد و فراموش می کند درباره آن فکر کند؛ شاید هم لزومی برای تفکر نمی بیند؛ اما زمانی که به او درباره تفکر هشدار می دهند توجه وی به آن سمت جلب می شود.[33]
١١- تأكيد بر مطالب مهم: در خطبه ١٦، حضرت برای بیان این مطلب که عبرت گرفتن از گذشته مانع افتادن در شبهات می شود، ابتدا از عبارتی استفاده می کند که نشان دهنده تأکید حضرت است. تأکید بر مطالب مهم، جلب توجه و تمرکز مخاطب می شود.
جمع بندی
مهمترین امتیاز بشر، اندیشه ورزی اوست، تاریخ اندیشه ورزی و تفکر با ظهور خلقت انسان بر روی کره خاکی آغاز گردید. محصول این تفکرِ انسان های خلّاق، تمدن بشری است. در این نوشته تلاش صورت گرفت تا انگیزه کنجکاوی و علاقه مندی به حل مسائل، از رهنمودهای امیرالمؤمنین استفاده گردد. در پرتو رهنمودهای ایشان، دعوت به تفکر و اندیشه ورزی به چشم می خورد. کتاب نهج البلاغه بر گرفته از نکات بسیار ناب و آموزنده ای است که با بررسی های دقیق و عمیق، چراغ راه بشر است. با الگو پذیری از آن و تفکر و اندیشه ورزی بشریت می تواند از مشکل ترین مسائل رهایی بخشد.
پی نوشت ها
[1] انفال، 22.
[2] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 103.
[3] سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۳۱.
[4] تمیمی آمدی، بی تا :63؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
[5] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۷۸.
[6] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 31.
[7] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 31.
[8] آمدی، غُرَرُ الحِکَم و دُرَرُ الکَلِم ، ص۲۷۲.
[9] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 78.
[10] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 31.
[11] آل عمران،13؛ یوسف، 111؛ نور، 44؛ نازعات، 26.
[12] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 103.
[13] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 153.
[14] جعفری، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص 7430.
[15] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 154.
[16] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 169.
[17] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 173.
[18] سوره زمر، آیه ۱۸.
[19] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳.
[20] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ٥٤.
[21] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ١٦١.
[22] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۱۱.
[23] سیف، روانشناسی پرورشی نوین، ص٣٥٠.
[24] درودی، کاربرد فنون و روشهای مصورسازی اطلاعات، ص106.
[25] سیف، روانشناسی پرورشی نوین، ص69.
[26] شریعتمداری، تفکر، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، ص۲۰.
[27] حیدری دانایی، تبیین جایگاه نقد اندیشه از دیدگاه اسلام، ص19.
[28] شریعتمداری، تفکر، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، ص9.
[29] سلیمانی ابهری، آموزش فلسفی کودکان در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، ص212.
[30] مظلوم خراسانی و اکبری فریمانی، بررسی میزان تفکر انتقادی معلمان، ص 199.
[31] شمشیری، تبیین عناصر بنیادی پرورش تفکر، ص38.
[32] سیف، روانشناسی پرورشی نوین (روان شناسی یادگیری و آموزش)، ص292.
[33] قاسم پور دهاقانی و بختیار نصرآبادی، جایگاه اندیشه و اندیشیدن در نظام تربیتی اسلام، ص 129.
فهرست منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنيف غُرَرُ الحِکَم و دُرَرُ الکَلِم، چاپ اول، قم دفتر تبلیغات، 1366ش.
- جعفری، محمد تقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج ۲۵ ،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376ش.
- حیدری دانایی، افسانه، تبیین جایگاه نقد اندیشه از دیدگاه اسلام، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا (س)، 1388ش.
- درودی، فریبرز، کاربرد فنون و روش های مصورسازی اطلاعات و تأثیر سواد دیداری در فعالیت های آموزشی، فصلنامه نوآوری های آموزشی، ش ۳۰، ص 105- 138، 1388ش.
- دشتی، محمد، شرح نهج البلاغه، قم، انتشارات ارم، 1379ش.
- سلیمانی ابهری، هادی، آموزش فلسفی کودکان در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، فصلنامه دانشگاه قم، ش ۱، ص 199- 218، 1387ش.
- سیف، علی اکبر، روانشناسی پرورشی نوین (روان شناسی یادگیری و آموزش)، تهران: دوران، 1388ش.
- شریعتمداری، علی، تفکر، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، فصلنامه فرهنگستان علوم، سال سوم، ش 3، ص 3-22، 1382ش.
- شمشیری، بابک، تبیین عناصر بنیادی پرورش تفکر، اندیشه های نوین تربیتی دانشگاه الزهرا (س)، دوره 3، ش 4، ص٤١ – ٦٠، 1386ش.
- قاسم پور دهاقانی، علی و بختیار نصرآبادی، حسنعلی؛ جایگاه اندیشه و اندیشیدن در نظام تربیتی اسلام، دو فصلنامه تربیت اسلامی، ش ۹، ص 125 – 140، 1388ش.
- مظلوم خراسانی، محمد؛ اکبری فریمانی، محمد؛ بررسی میزان تفکر انتقادی معلمان آموزش و پرورش شهرفریمان و عوامل مؤثر بر آن، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد ش ۱، ص ۱۹۷ – ۲۳۰، 1388ش.
منبع مقاله | با اقتباس از:
فرازمندی، میترا؛ فقیهی، علیرضا؛ ناطقی، فائزه، اندیشه ورزی در آیینه قرآن و نهج البلاغه، پژوهش نامه علوی، سال دهم، شماره اول، بهار و تابستان 1398، ص171- 201.