تببین مبانی صلح در اسلام از دیدگاه نهج البلاغه

اسلام به عنوان کامل ترین دین دارای اصول، آموزه ها و قواعد مشخصی در جهت ایجاد جهانی توسعه یافته همراه با رفاه و آرامش بشری می باشد. نهج البلاغه، یکی از مهمترین منابعی است که هم در حوزه تئوری و هم در حوزه عملی، برای ایجاد جامعه ای امن، مباحث متعددی را مطرح کرده است.

امیر المومنین (ع) اسلام را دین اصلاح و صلح و آرامش دانسته و فلسفه تشکیل حکومت اسلامی نیز در همین راستا معنا می کند: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ …»؛[1]

«خدایا! تو میدانی که آن کارها که از ما سر زد، نه برای هم چشمی بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستیم از این دنیای ناچیز چیزی افزون به چنگ آوریم، بلکه می خواستیم نشانه های دین تو را که دگرگون شده بود باز گردانیم و بلاد تو را اصلاح کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امان مانند و آن حدود که مقرر داشته ای، جاری گردد».

مبانی صلح در نهج البلاغه

امام علی (ع) در جای جای نهج البلاغه، سخنانی نغز و آموزنده درباره صلح مطرح کرده و راهی روشن و منطبق با عقلانیت و آموزه های الهی پیش روی ما نهاده است؛ صلحی که خردمندانه و خداپسندانه که هیچ گاه پشیمانی به بار نمی آورد. در نظام سیاسی و اجتماعی علوی همان گونه که اصالت با صلح است، نهادهای صلح آفرین نیز اصالت می یابند.

دولت علوی، الگوی کاملی از صلح و آسایش را به بشریت عرصه نموده و سیره عملی امام علی (ع) در برخورد با دشمنان، به وضوح بیانگر این رویکرد اخلاقی ایشان است؛[2] تا جایی که حضرت علی (ع) در یکی از نامه هایش در خصوص صلح جویی و پذیرش صلح می فرماید:

«پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودی خدا در آن است، رد مکن که آسایش رزمندگان و آرامش فکری تو و امنیت کشور در صلح تأمین می گردد. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود، پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند. پس دوراندیش باش و خوشبینی خود را متهم کن».[3]

به این ترتیب، امیرالمؤمنین (ع) به چهار ویژگی صلح اشاره نموده است:

– پیشنهاد صلح از سوی دشمن

– خشنودی خدا در صلح و روش مسالمت آمیز

– صلح موجب برقراری آرامش و در نهایت امنیت کشور

– صلح باید با دوراندیشی همراه باشد؛ چرا که همواره تاریخ نشان داده، برخی از صلح ها تصنعی هستند؛ مانند ماجرای قرآن بر سر نیزه کردن و موضوع حکمیت در جنگ صفین.[4]

1. توحید

بنیاد فکری توحیدی، علاوه بر اینکه گوناگونی عقاید مختلف را در بعد بیرونی از میان بر می دارد، از درون نیز محور اصلی هماهنگی قوانین تشریعی است؛ چرا که همه قوانین اسلامی بر محور توحید تشریع شده اند. در نتیجه هیچ گونه تعارض یا ناهمگونی در میان آن ها یافت نمی شود.

به همین دلیل، چنانچه در جامعه ای روابط انسان ها و نیز اطاعت پذیری آن ها بر پایه تعالیم وحدت بخش الهی تنظیم گردد، بسیاری از جنگ ها و ستیزها اساساً پیش نخواهد آمد. در واقع تنها، تفکر توحید مدار است که ظرفیت رساندن جامعه به صلح را داراست.

بیشتر مباحث نهج البلاغه، حول محور توحید و مباحث تعقلی است. در بحث های توحیدی تعقلی نهج البلاغه، آنچه محور و تکیه گاه همه بحث ها و استدلال ها و استنتاج هاست، اطلاق لاحدی و احاطه ذاتی و قیومی حق است.

در واقع هدف امام علی (ع) معرفی چگونگی وجود ذات اقدس متعال است و این اصلی ترین و مهمترین بحث خداشناسی است؛ زیرا وقتی ما از طریق اتقان صنع و برهان نظم و دلایل دیگر فهمیدیم که جهان مدبری حکیم و عليم و مقتدر دارد، تازه اذهان و عـقـول آماده مـی شـونـد تا او را از طریق صفات جلال و جمالش بشناسند و به ویژه چگونگی وجود او را دریابند.[5]

نمونه بارزی از فرمایشات امام علی (ع) که توحید را مبنای آبادی شهرها، پیکار با دشمنان و صلاح پذیری مردم می داند، در نامه ۵۳ به مالک اشتر آمده است:

«به نام خداوند بخشاینده مهربان، این فرمانی است از بنده خدا، علی امیر المؤمنین، به مالک بن الحارث الاشتر. در پیمانی که با او می نهد، هنگامی که او را فرمانروایی مصر داد تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پیکار کند و کار مردمش را به صلاح آورد و شهرهایش را آباد سازد، او را به ترس از خدا و برگزیدن طاعت او بر دیگر کارها و پیروی از هر چه در کتاب خود بدان فرمان داده، از واجبات و سنت هایی که کس به سعادت نرسد، مگر به پیروی از آن ها و به شقاوت نیفتد، مگر به انکار آن ها و ضایع گذاشتن آن ها.

باید که خدای سبحان را یاری نماید، به دل و دست و زبان خود که خدای جل اسمه، یاری کردن هر کس را که یاریش کند و عزیز داشتن هر کس را که عزیزش دارد، بر عهده گرفته است. او را فرمان می دهد که زمام نفس خویش را در برابر شهوت ها به دست گیرد و از سرکشی هایش باز دارد، زیرا نفس، همواره به بدی فرمان دهد، مگر آن که خداوند رحمت آورد».

از این رو امیرالمؤمنین (ع) یکی از ویژگی های مهم صلح پذیری جامعه را ترس از خدا و برگزیدن طاعت او بر دیگر کارها می داند که مراتبی از توحید می باشد و در پی این مراتب توحیدی، افراد قادر خواهند بود، در سایه رحمت خداوند در برابر سرکشی های نفس زمام خویش را به دست گیرند و طبیعتاً در چنین جامعه ای صلح و آرامش پایدار را درک خواهند کرد.

2. عدل

در کلام امیرالمومنین علی (ع) رعایت عدالت درباره دوست و دشمن بسیار آمده است. در اسلام رعایت اعتدال و انصاف در دوستی ها و دشمنی ها و عدم افراط و تفریط در آن ها یک اصل تربیتی است. حضرت (ص) یکی از نشانه های تقوا را اعتدال در دشمنی ها می داند؛ چرا که زیاده روی در دشمنی در واقع زیاده روی در حق خود است. امام علی (ع) به شخصی که به صورت افراطی بر ضد دشمنش می کوشید، فرمود:

«تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو می برد تا دیگری را که در کنار اوست، بکشد».[6] از نظر امیرالمؤمنین (ع) آنچه به حکومت ارزش می دهد، وجود حاکم است و آنچه به حاکم، فضیلت و برتری می بخشد، وصف عدالت است. ایشان مقوله عدالت را چنان با ارزش می داند که نادیده گرفتن آن، ثبات اجتماعی را متزلزل می کند و به شکست یک ملت منجر می گردد و در مقابل اجرای آن، مایه پایداری و استحکام جامعه است.

از منظر امام علی (ع)، عدالت معیاری است که باید در برخورد با همه انسان ها و جوامع، صرفنظر از تفاوت های دینی، نژادی و … آن را رعایت کرد. بدین سان، همگان را چه هم کیش و چه غیر آن، مورد عنایت قرار می داد و برای ستمی که به آن ها می رسید، شدیداً می رنجید؛ لذا می فرمود:

«مردم دو دسته اند: یا برادر دینی تو اند یا انسانی مانند تو»[7] و در جایی دیگر نیز تأکید می کند: «بر اهل ذمه ستم روا مدار».[8] همچنین ایشان در پیمان مسیحیان نجران نیز نوشت: «نباید ستم ببینند و نه حقی از آنان پایمال گردد» و در قالب چنین گفتمانی از اینکه یک سرباز دشمن توانسته بود خلخالی از پای زنی یهودی، در شهر انبار که محیط مسلمین بود، باز کند و به غارت ببرد، شدیداً ناراحت شده و مسلمانان آنجا را عتاب کرد و فرمود: «اگر مسلمانی، پس از این ماجرا به تأسف و اندوه بمیرد، جا دارد و او را سرزنش نباید کرد».[9]

3. فطرت

کمال خواهی فطری، یکی از مبانی صلح طلبی انسان است و خداوند با قرار دادن این گرایش در وجود همه انسان ها، آن ها را از درون به سوی برقراری صلح هدایت کرده است. اگرچه برداشت های نادرست از کمال و یا محدود انگاشتن و یک سویه طلب کردن آن، می تواند عاملی برای جنگ و ستیزها باشد، اما چنانچه کمال خواهی بر اساس برداشت اسلام از غایت انسان صورت پذیرد، عامل مؤثری در برپایی صلح و رفع منازعات خواهد بود.

بر این اساس، حتی جنگ های مشروع اسلامی، برای برقراری کمال مطلق انسان و رسیدن به صلح همه جانبه و پایدار جنبه ارزشی پیدا می کند. بنابراین، انسانی که کریم خلق شده است، چنانچه رفتاری کریمانه در پیش گیرد، از هرگونه ظلم و ستم و جنگ و ستیز پرهیز می کند و خود عاملی برای از میان برداشتن منازعات بشری خواهد شد.

از سوی دیگر، نگاه انسانی و کرامت مدارانه به همنوعان، مانع تعدی به انسان های دیگر خواهد شد. اگر از دیدگاه آموزه های اسلامی، انسان ها موجودات ارزشمندی هستند که در اصل کرامت انسانی با یکدیگر تفاوتی ندارند، وظیفه هر انسانی، از میان برداشتن عوامل نابود کننده زمینه های ارتقای روحی و اخلاقی و فرهنگی بشریت همچون جنگ های خانمان سوز است.

4. جهاد

امام علی (ع) در اهمیت جهاد می فرماید: «جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطئن خداوند است. کسی که جهاد را ناخوشایند بداند و آن را ترک کند، خدا لباس ذلت و خواری بر او می پوشاند و دچار بلا و مصیبت می شود و کوچک و ذلیل می گردد».[10]

لیکن ایشان همواره از نبرد با مخالفان خود تا جای ممکن پرهیز می کرد و رفق و مدارا را در پیش می گرفت؛ چنانکه در مقابله با ناکثین و قاسطین و مارقین شاهد هستیم. راه و رسم حضرت علی (ع) چنین بود که تا آنجا که می توانست، دست به شمشیر نمی برد و شدت عمل به خرج نمی داد و فقط آنجایی چنین می کرد که چاره ای جز آن نبود.[11]

میان طرفداری از صلح و قبول ذلت فرق است. اینجاست که اسلام هرگز اجازه تحمل ذلت نمی دهد، ولی با این وجود همواره طرفدار صلح است. به همین دلیل امام علی (ع) قبل از شروع جنگ به فرماندهان سپاه می فرمود: «با دشمن جنگ را آغاز نکنید، تا آن ها شروع کنند».[12]

اما ایشان در جای دیگر از جهادی سخن می گوید که مقدم بر صلح است: «پیش از آن که با شما بجنگند، با آن ها بجنگید. به خدا هیچ قومی در خانه های خود گرفتار جنگ نشدند، مگر اینکه خوار و ذلیل شدند. آری نبرد در راه آزادی جان و مال و ناموس و اعتقاد دینی مردم، جهاد راستین و راه و رسم اولیاء و باب بهشت و لباس تقوا و زره و سپر محکم و مستحکم خداست. چنان نبردی، مقدمه صلح راستین و محقق ساز آثار و فواید ارزشمند آن است».[13]

به این ترتیب، با آن که اصل از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) برقراری صلح است، اما جهاد نیز که ماهیت دفاعی دارد، امری مقدس و مهم به شمار می رود، به قدری که آن را به عنوان سپر مطمئن خداوند توصیف می کند. هدف هر دو (جهاد و صلح)، نشر توحید و حاکمیت قوانین الهی بر جهان است.

طبق آیات قرآن کریم، مسلمانان باید با کسانی که با آنان می جنگند، نبرد کنند و به کسی ستم نکنند، زیرا خداوند متعال تجاوز کاران را دوست نمی دارد؛ چنانکه زمانی که ذلت و ظلم در جامعه سایه می افکند، امام علی (ع) امر به جهاد می کند و خانه نشینی را مجاز بر نمی شمرد، زیرا چنین عملی در نهایت منجر به خواری و ذلت و برهم خوردن صلح خواهد شد.

لذا باید گفت حضرت علی (ع)، اگرچه اصالت را به صلح می دهد، ولی جهاد را نیز امری ضروری در تحقق صلح و مقدمه آن می داند.

نتیجه گیری

اسلام بر استقرار صلح و عدالت بر جامعه انسانی تاکید دارد و همانند سایر ادیان توحیدی، استقرار صلح و آرامش را در جوامع منوط به برشمردن مبانی آن دانسته و برای تحقق این مبانی، وجود بسترهایش را لازم می شمارد.

پی نوشت ها

[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 131.

[2] . رستمی و لطفی، نسبت سنجی مفهوم صلح در آموزه های اسلام و مغرب زمین، ص77.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.

[4] . احمدیان، اصول اخلاقی و تربیتی برخورد با دشمنان در سیره امیر مومنان، ص33.

[5] . مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 56.

[6] . احمدیان، اصول اخلاقی و تربیتی برخورد با دشمنان در سیره امیر مومنان، ص33.

[7] . جرداق، امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، ج2، ص117.

[8] . جرداق، امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، ج2، ص280.

[9] . جرداق، امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، ج2، ص281.

[10] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 27.

[11] . درخشه و شریعتمداری، مولفه های سازنده فرهنگ سیاسی، ص19.

[12] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 14.

[13] . رستمی و لطفی، نسبت سنجی مفهوم صلح در آموزه های اسلام و مغرب زمین، ص77.

منابع

  1. احمدیان احمد آبادی، اکرم؛ فراهتی، عباس، اصول اخلاقی و تربیتی برخورد با دشمنان در سیره امیر مومنان، دو فصلنامه آموزه های تربیتی در قرآن و حدیث، ش1، 1394.
  2. جرداق، جرج، امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، ترجمه: سید هادی خسروشاهی، تهران، سوره، 1379.
  3. درخشه، جلال؛ شریعتمداری، احمد، مولفه های سازنده فرهنگ سیاسی شایسته در سپهر سیاست ورزی امام علی (ع)، فصلنامه سیاست، ش1، 1397.
  4. رستمی فرزاد؛ لطفی، کامران، نسبت سنجی مفهوم صلح در آموزه های اسلام و مغرب زمین (با تاکید بر نهج البلاغه)، سپهر سیاست، ش5، 1394.
  5. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  6. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، تهران، صدرا، 1379.

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

زرقانی، سید هادی؛ چناری، سمیرا، تبیین مبانی صلح در اسلام با تأکید بر نهج البلاغه، فصلنامه آیین علوی، شماره 3، 1400، ص 68-45.

تببین مبانی صلح در اسلام از دیدگاه نهج البلاغه

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.