جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه دویست و سی و چهارم

و من خطبة له (عليه ‏السلام) و من الناس من يسمي هذه الخطبة بالقاصعة و هي تتضمن ذم إبليس لعنه اللّه على استكباره و تركه السجود لآدم (عليه ‏السلام)  و إنه أول من أظهر العصبية و تبع الحمية و تحذير الناس من سلوك طريقته‏:
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است كه بعضى آنرا خطبه قاصعه مى‏ نامند و (قصع در لغت بمعنى نشخوار كردن آمده، گفته‏ اند: وجه تسميه اين خطبه به قاصعه آنست كه‏ چون حضرت آنرا براى اهل كوفه بيان مى‏ فرمود بر شتر ماده ‏اى سوار بود كه نشخوار مي كرد، و گفته‏ اند: قصع در لغت بمعنى تحقير و خوار نمودن نيز آمده، پس وجه تسميه آن آنست كه امام عليه السّلام در آن شيطان را تحقير و خوار و پست نموده، و وجوه ديگرى هم براى تسميه آن گفته ‏اند، ولى اقرب وجوه وجه اوّل و نيكوتر آنها وجه دوّم است، و) آن متضمّن مذمّت و سرزنش شيطان است- لعنت خدا بر او باد- بجهت تكبّر و سركشى او، و سجده نكردنش بر آدم- عليه السّلام- و اينكه او نخستين كسى بود كه پا فشارى كرده نپذيرفتن حقّ را آشكار ساخت، و نخوت و خود خواهى را پيروى نمود، و (نيز) متضمّن ترساندن مردم است از متابعت طريقه و روش او (و اين خطبه درازترين خطبه‏ هاى نهج البلاغه است):

خطبه دویست و سی و پنجم

ومن كلام له (عليه ‏السلام) قاله لعبد الله ابن عباس‏و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بينبع ليقل هتف الناس باسمه للخلافة بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل فقال (عليه ‏السلام)
از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه بعبد اللَّه ابن عبّاس فرموده زمانيكه از طرف عثمان كه (از جهت ستمگرى و از بين بردن بيت المال مسلمين و كارهاى ناشايسته‏ اى كه كرده) در محاصره بود (مى‏ خواستند از خلافت عزلش نمايند و او از ترس كشته شدن جرأت بيرون آمدن نداشت) نامه ‏اى‏ براى آن بزرگوار آورد، در آن نامه از آن حضرت درخواست مى‏ نمود كه بملك خود در ينبع (اسم موضعى است در اطراف مدينه از سمت دريا) تشريف ببرد تا غوغاء و هياهوى مردم براى نامزد نمودن او بخلافت كم شود (چون محاصره كنندگان عثمان به صداى بلند خلافت را بنام امير المؤمنين مى‏ خواندند و عثمان گمان داشت محاصره او بتحريك حضرت است از اينرو بيرون رفتن او را از مدينه درخواست نمود تا شايد مردم هم از اطراف خانه او پراكنده شده به همراهى آن حضرت بروند و او بتواند از خانه بيرون آمده چاره نمايد، و اين را خواست) بعد از آنكه مانند آن درخواست را پيشتر هم نموده بود (پيش از آن خواست كه حضرت به ينبع تشريف ببرد، و چون رفت پس از آن درخواست نمود كه از آنجا به مدينه برگشته او را يارى فرمايد، اكنون دوباره درخواست مى‏ نمود كه به ينبع تشريف ببرد) پس امام عليه السّلام فرمود:
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :