جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه هشتاد و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه هشتاد و پنجم

از خطبه های آن حضرت در وصف پرهیزکاران و فاسقان و مقام خاندان نبوّت

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

عِبادَ اللّهِ، اِنَّ مِنْ اَحَبِّ عِبادِ اللّهِ اِلَيْهِ عَبْداً أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفْسِهِ، فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ، وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ، فَزَهَرَ مِصْباحُ الْهُدى فى قَلْبِهِ، وَ اَعَدَّ الْقِرى لِيَوْمِهِ النّازِلِ بِهِ، فَقَرَّبَ عَلى نَفْسِهِ الْبَعيدَ،وَ هَوَّنَ الشَّديدَ.

بندگان خدا، محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده اى است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یارى داده،nپس اندوه را شعار خود کرده، و خوف از عذاب را تن پوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده، و طاعت و عمل براى روز مرگ آماده کرده، پس روز قیامت را بر خود نزدیک،و سختى را بر خویش آسان نموده است

2

نَظَرَ فَاَبْصَرَ، وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ وَ ارْتَوى مِنْ عَذْب فُرات سُهِّلَتْ لَهُ مَوارِدُهُ، فَشَرِبَ نَهَلاً وَ سَلَكَ سَبيلاً جَدَداً.

اندیشه کرد و بینا شد، یاد حق کرد و کوشش بیشتر نمود از آب گواراى معنى که راههاى ورودش براى او هموار شده بود سیراب شد، و با اولین بار نوشیدن هم سیراب گشت و به راه راست و هموار رفت.

3

قَدْ خَلَعَ سَرابيلَ الشَّهَواتِ، وَ تَخَلّى مِنَ الْهُمُومِ اِلاّ هَمّاً واحِداً انْفَرَدَ بِهِ، فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمى وَ مُشارَكَةِ اَهْلِ الْهَوى، وَ صارَ مِنْ مَفاتيحِ اَبْوابِ الْهُدى وَ مَغاليقِ اَبْوابِ الرَّدى.

لباسهاى شهوات را از وجودش به در آورد، و از تمام غم ها جز غم طلب رضاى دوست خالى شد، در نتیجه کوردلى و مشارکت ارباب هوابیرون آمد، و وجودش کلید درهاى هدایت و قفل ابواب ضلالت شد.

4

قَدْ اَبْصَرَ طَريقَهُ، وَ سَلَكَ سَبيلَهُ، وَ عَرَفَ مَنارَهُ، وَ قَطَعَ غِمارَهُ، وَ اسْتَمْسَكَ مِنَ الْعُرى بِاَوْثَقِها، وَ مِنَ الْحِبالِ بِاَمْتَنِها، فَهُوَ مِنَ الْيَقينِ عَلى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ. قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلّهِ سُبْحانَهُ فى اَرْفَع ِ الاُْمُورِ،
مِنْ اِصْدارِ كُلِّ وارد عَلَيْهِ، وَ تَصْييرِ كُلِّ فَرْع اِلى اَصْلِهِ.

راهش را شناخت، و وارد سلوک مسیر حق شد، نشانه هاى هدایت را فهمید، و دریاهاى خطرات را پیمود و پشت سر گذاشت، از دستاویزها به استوارترین، و از ریسمانها به محکم ترین آنها چنگ زد،و در یقین به مانند روشنى آفتاب است. در بلندترین امور، وجود خود را براى خدا قرار داده، از دستگیرى واردان و پاسخ اهل سئوال، و برگرداندن هر فرعى به اصلش.

5

مِصْباحُ ظُلُمات، كَشّافُ عَشَوات، مِفْتاحُ مُبْهَمات، دَفّاعُ مُعْضِلات، دَليلُ فَلَوات. يَقُولُ فَيُفْهِمُ، وَ يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ.قَدْ اَخْلَصَ لِلّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ، فَهُوَ مِنْ مَعادِنِ دينِهِ. وَ اَوْتادِ اَرْضِهِ.

او چراغ تاریکى ها، کاشف امور مشتبهه، کلید مبهمات، دفع کننده مشکلات، و راهنماى بیابانهاى گمراهى است.
مى گوید و مى فهماند، ساکت مى شود و سالم مى ماند.عملش را براى خدا خالص کرد و خدا هم او را براى خود اختیار نمود، پس او از معادن دین خدا، و میخ هاى زمین اوست.

6

قَدْ اَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ، فَكانَ اَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْىُ الْهَوى عَنْ نَفْسِهِ. يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ

خود را ملزم به عدالت کرد، و اوّل عدلش نفى هوا از نفس خود است. حق را وصف مى کند و خود به آن عمل مى نماید.

7

لايَدَعُ لِلْخَيْرِ غايَةً اِلاّ اَمَّها، وَلامَظِنَّةً اِلاّ قَصَدَها. قَدْ اَمْكَنَ الْكِتابَ مِنْ زِمامِهِ، فَهُوَ قائِدُهُ وَ اِمامُهُ،
يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ، وَ يَنْزِلُ حَيْثُ كانَ مَنْزِلُهُ. وَ آخَرُ قَدْ تَسَمّى عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ، فَاقْتَبَسَ جَهائِلَ مِنْ جُهّال،
وَ اَضاليلَ مِنْ ضُلاّل، وَ نَصَبَ لِلنّاسِ اَشْراكاً مِنْ حَبائِلِ غُرُور وَ قَوْل زُور، قَدْ حَمَلَ الْكِتابَ عَلى آرائِهِ، وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلى اَهْوائِهِ،

براى خیر نهایتى نمى گذارد مگر اینکه انجامش را قصد مى کند، و آن را در جایى گمان نمى برد مگر آنکه به دنبالش مى رود.
عنانش را به دست قرآن داده، و قرآن رهبر و پیشواى اوست. فرود مى آید آنجا که بار و بُنه قرآن فرود آید، و منزل مى گیرد آنجا که قرآن منزل کند. و دیگرى خود را دانشمند نامیده ولى دانشمند نیست، جهالتهایى از جاهلان، و گمراهیهایى از گمراهان به دست آورده، و دامهایى از ریسمانهاى فریب و گفتارهاى مزوّرانه براى مردم نصب کرده، قرآن را بر آراء خود تطبیق داده، و حق را بر اساس هواى خود تفسیر نموده،

8

يُؤْمِنُ النّاسَ مِنَ الْعَظائِمِ، وَ يُهَوِّنُ كَبيرَ الْجَرائِمِ. يَقُولُ: اَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهاتِ وَ فيها وَقَعَ. وَ يَقُولُ: اَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَيْنَها اضْطَجَعَ. فَالصُّورَةُ صُورَةُ اِنْسان، وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوان.

مردم را از خطرات بزرگ ایمنى مى دهد، و گناهان کبیره را آسان جلوه مى دهد. مى گوید:از شبهات خوددارم، ولى در آنها افتاده. و اعلام مى کند که از بدعتها کنارم، ولى در بستر بدعتها خوابیده.صورت صورت انسان است، و قلب قلب حیوان.

9

لايَعْرِفُ بابَ الْهُدى فَيَتَّبِعَهُ، وَلا بابَ الْعَمى فَيَصُدَّ عَنْهُ. فَذلِكَ مَيِّتُ الاَْحْيــاءِ. فَاَيْنَ تَذْهَبُونَ؟ وَ اَنّى تُؤْفَكُونَ؟ وَ الاَْعْلامُ قائِمَةٌ، وَ الاْياتُ واضِحَةٌ، وَالْمَنارُ مَنْصُوبَةٌ. فَاَيْنَ يُتاهُ بِكُمْ؟ بَلْ كَيْفَ تَعْمَهُونَ؟
وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ، وَ هُمْ اَزِمَّةُ الْحَقِّ، وَ اَعْلامُ الدِّينِ، وَ اَلْسِنَةُ الصِّدْقِ. فَاَنْزِلُوهُمْ بِاَحْسَنِ مَنازِلِ الْقُرْآنِ، وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهيـمِ الْعِطـاشِ. اَيُّها النّاسُ، خُذُوها عَنْ خاتَمِ النَّبِيِّينَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: «اِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ ماتَ مِنّا وَ لَيْسَ بِمَيِّت؛ وَ يَبْلى مَنْ بَلِىَ مِنّاوَلَيْسَ بِبال.» فَلاتَقُولُوا بِما لاتَعْرِفُونَ، فَاِنَّ اَكْثَرَ الْحَقِّ فيما تُنْكِرُونَ. وَ اعْذِرُوا مَنْ لا حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ، وَ اَنَا هُوَ

آگاه به هدایت نیست تا از آن پیروى کند، و آشناى به گمراهى نیست تا از آن دست بردارد. این چنین آدمى مرده اى است در میان زنده ها. اى مردم به کجا مى روید؟ و شما را به کجا برمى گردانند؟ در حالى که پرچمهاى هدایت برپاست،و نشانه ها واضح است، و علامت درستى منصوب است. چه جایى شما را سرگردان کرده اند؟ بلکه چگونه متحیّرید؟ و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شماست، آنان زمامداران حق، و نشانه هاى دین، و زبانهاى صدق اند.
پس آنان را به بهترین منازل قرآن (که قلب است) فرود آورید، و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید. اى مردم، این سخن را از خاتم انبیاء صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بگیرید: «مى میرد کسى که از ما مرده ولى مرده نیست، و کهنه مى شود از ما آن که کهنه مى شودولى کهنه نیست.» پس نسبت به آنچه آگاه نیستید اظهار نظر نکنید، زیرا اکثر حق در همان چیزى است که شما انکار مى کنید.معذور دارید کسى را که شما را بر او حجّتى نیست، و آن منم.

10

اَلَمْ اَعْمَلْ فيكُمْ بِالثَّقَلِ الاَْكْبَرِ؟ وَ اَتْرُكْ فيكُمُ الثَّقَلَ الاَْصْغَرَ؟ وَ رَكَزْتُ فيكُمْ رايَةَ الاْيمانِ، وَ وَقَفْتُكُمْ عَلى حُدُودِ الْحَلالِ وَالْحَرامِ، وَ اَلْبَسْتُكُمُ الْعافِيَةَ مِنْ عَدْلى، وَ فَرَشْتُكُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلى وَ فِعْلى، وَ اَرَيْتُكُمْ كَرائِمَ الاَْخْلاقِ مِنْ نَفْسى.

آیا در میان شما به ثَقل اکبر (قرآن) عمل نکردم؟ و ثَقل اصفر (عترت) را در میان شما نگذاشتم؟ پرچم ایمان را در میانتان نصب کردم،و بر حدود حلال و حرام آگاهتان نمودم، و بر شما از عدالت خود لباس عافیت پوشاندم، و با گفتار و عمل خویش سفره معروف را برایتان پهن کردم،و کرائم اخلاقى خود را به شما نمایاندم

11

فَلاتَسْتَعْمِلُوا الرَّأْىَ فيما لايُدْرِكُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ، وَلا تَتَغَلْغَلُ اِلَيْهِ الْفِكَرُ

پس رأى خود را در آنچه چشم عقل قعرش را درک نمى کند، و اندیشه به آن راه ندارد به کار نبرید.

12

وَ مِنْها حَتّى يَظُنَّ الظّانُّ اَنَّ الدُّنْيا مَعْقُولَةٌ عَلى بَنى اُمَيَّةَ، تَمْنَحُهُمْ دَرَّها،وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَها، وَلايُرْفَعُ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ سَوْطُها
وَلا سَيْفُها!

از این خطبه است درباره برخى اشتباه کاران تا اینکه گمان کننده گمان مى کند دنیا بسته به بنى امیه است، سودش را به آنان
مى رساندو بر آب پاکیزه خود واردشان مى نماید، و تازیانه و شمشیرشان از این امت برداشته نمى شود!

13

وَ كَذَبَ الظَّانُّ لِذلِكَ، بَلْ هِىَ مَجَّةٌ مِنْ لَذيذِ الْعَيْشِ يَتَطَعَّمُونَهابُرْهَةً، ثُمَّ يَلْفِظُونَها جُمْلَةً.

پندار این گمان کننده دروغین است، بلکه حکومت بنى امیه و لذت عیش آنان مانند آبى است که اندکىمى چشند،
سپس تمام آن را از دهان بیرون مى ریزند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :