جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه شصت و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه شصت و پنجم

و از خطبه هاى آن حضرت است :

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا فَيَكُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ يَكُونَ آخِراً وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرَهُ قَلِيلٌ وَ كُلُّ عَزِيزٍ غَيْرَهُ ذَلِيلٌ وَ كُلُّ قَوِيٍّ غَيْرَهُ ضَعِيفٌ وَ كُلُّ مَالِكٍ غَيْرَهُ مَمْلُوكٌ وَ كُلُّ عَالِمٍ غَيْرَهُ مُتَعَلِّمٌ وَ كُلُّ قَادِرٍ غَيْرَهُ يَقْدِرُ وَ يَعْجَزُ وَ كُلُّ سَمِيعٍ غَيْرَهُ يَصَمُّ عَنْ لَطِيفِ الْأَصْوَاتِ وَ يُصِمُّهُ كَبِيرُهَا وَ يَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا وَ كُلُّ بَصِيرٍ غَيْرَهُ يَعْمَى عَنْ خَفِيِّ الْأَلْوَانِ وَ لَطِيفِ الْأَجْسَامِ وَ كُلُّ ظَاهِرٍ غَيْرَهُ بَاطِنٌ وَ كُلُّ بَاطِنٍ غَيْرَهُ غَيْرُ ظَاهِرٍ

سپاس خداى را، كه صفتهاى او هميشگى است، و حالى از او را بر حالى پيشى نيست، تا در آغاز باشد پيش از بودن در پايان، و آشكارا باشد پيش از بودن در نهان. هر چه را واحد نامند اندك و تنهاست، جز او كه يگانه است و بر همه فرمانرواست. هر عزيزى جز او خوار است و هر نيرومندى جز او ناتوان و بى مقدار. هر مالكى جز او بنده است و هر عالمى دانش آموزنده، هر توانايى گاه بود كه ناتوان است جز او كه توانا در هر حال و زمان است. جز او هر شنوايى، آواى نرم و آهسته را نتواند شنود، و فرياد درشت، او را كر خواهد نمود، و بر بانگى كه دور است، و قوفش نتواند بود. هر بينا جز او ديدن رنگهاى پوشيده و ظريف نتواند. و در نگريستن به جسمهاى لطيف عاجز ماند. و هر آشكارى جز او در نهان نيست، و جز او هر چه در باطن است عيان نيست.

2

لَمْ يَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِيدِ سُلْطَانٍ وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِيكٍ مُكَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ وَ لَكِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ لَمْ يَحْلُلْ فِي الْأَشْيَاءِ فَيُقَالَ هُوَ كَائِنٌ وَ لَمْ يَنْأَ عَنْهَا فَيُقَالَ هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ لَمْ يَؤُدْهُ خَلْقُ مَا ابْتَدَأَ وَ لَا تَدْبِيرُ مَا ذَرَأَ وَ لَا وَقَفَ بِهِ عَجْزٌ عَمَّا خَلَقَ وَ لَا وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ

آنچه آفريد نه براى افزودن قدرت و توان بود، و نه به خاطر بيم از پيشامدهاى زمان. نه براى آن كه در رزم همتايى جنگجو، او را يارى كند، و يا شريكى را كه به مال نازد، مغلوب و متوارى، و يا ضدى برترى جوى را منكوب و فرارى، بلكه آنان آفريدگانى هستند پرورده و روزى خوار، و بندگانى خرد و بيمقدار. در آفريدگان حلول نكرده بدانسان كه گويند در آنهاست، و چنان از آنها دور نيست كه گويند از آنها جداست. نه آنچه در آغاز آفريد بر او دشوار بود، و نه تدبير كار آفريدگان بر وى گرانبار. درآنچه آفريد عجزى دست قدرت او را نتافت، و در آنچه قضا راند و مقدر فرمود، شبهتى بدو راه نيافت.

3

بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ وَ عِلْمٌ مُحْكَمٌ وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ الْمَأْمُولُ مَعَ النِّقَمِ الْمَرْهُوبُ مَعَ النِّعَمِ .

بلكه قضايى استوار بود، و علمى محكم و امرى پايدار. اگر كيفر راند لطف او را پرسان بايد بود، و اگر نعمت بخشد از نعمت او ترسان بايد بود.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :