جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

نامه شصت و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

نامه شصت و پنجم

باز هم به معاویه

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

أمَّا بَعْدُ، فَقَدْ آنَ لَکَ أَنْ تَنْتَفِعَ بِاللَّمْحِ الْبَاصِرِ مِنْ عِیَانِ الْاُمُورِ، فَقَدْ سَلَکْتَ مَدَارِجَ أَسْلاَفِکَ بِادِّعَائِکَ الْاَبَاطِیلَ،وَ إِقْتِحَامِکَ غُرُورَ الْمَیْنِ وَ الْاَکَاذِیبِ، وَ بِانْتِحَالِکَ مَا قَدْ عَلَا عَنْکَ، وَ ابْتِزَازِکَ لِمَا اخْتُزِنَ دُونَکَ، فِرَاراً مِنَ الْحَقِّ، وَ جُحُوداً لِمَا هُوَ أَلْزَمُ لَکَ مِنْ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ؛ مِمَّا قَدْ وَعَاهُ سَمْعُکَ، وَ مُلِىءَ بِهِ صَدْرُکَ، فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلا الضَّلاَلُ الْمُبِینُ، وَ بَعْدَ الْبَیَانِ إِلا اللَّبْسُ؟ فَاحْذَرِ الشُبْهَةَ وَ اشْتَمالَهَا عَلَى لُبْسَتِهَا، فَإِنَّ الْفِتْنَةَ طَالَمَا أَغْدَفَتْ جَلاَبِیبَهَا، وَ أَغْشَتِ الْاَبْصَارَ ظُلْمَتُهَا.

افشای گمراهی معاویه:

اما بعد (از حمد و ثناى الهى)، زمان آن فرارسیده است که تو از مشاهده حقایقِ روشن با چشم بینا بهره مند گردى (و ادعاهاى باطل خود را کنار بگذارى) ولى (مع الأسف) تو همان مسیر گذشتگان خود را با ادعاهاى باطل و ورود در دروغ و فریب افکنى و اکاذیب مى پیمایى و آنچه را که بالاتر از شأن توست به خود نسبت مى دهى و به آنچه بدان نباید برسى (و دیگرى شایسته آن است) دست مى افکنى. همه این کارها براى فرار از حق وانکار چیزى بود که پذیرش آن از گوشت و خونت براى تو لازم تر بود و نیز براى این بود که از چیزى که گوش تو شنیده و سینه ات از آن پر شده فرار کنى. آیا پس از روشن شدن حق چیزى جز گمراهى آشکار وجود دارد و آیا بعد از بیان واضح چیزى جز مغلطه کارى و شبهه افکنى تصور مى شود؟ بنابراین از اشتباه کارى و غلط هایى که در آن است بپرهیز،
زیرا از دیر زمانى، فتنه پرده هاى سیاه خود را گسترده و ظلمتش بر دیده هایى پرده افکنده است.

2

وَ قَدْ أَتَانِی کِتَابٌ مِنْکَ ذُو أَفَانِینَ مِنَ الْقَوْلِ،ضَعُفَتْ قُوَاهَا عَنِ السِّلْمِ، وَ أَسَاطِیرَ لَمْ یَحُکْهَا مِنْکَ عِلْمٌ وَ لا حِلْمٌ؛ أَصْبَحْتَ مِنْهَا کَالْخَائِضِ فِی الدَّهَاسِ، وَ الْخَابِطِ فِی الدَّیْمَاسِ. وَ تَرَقَّیْتَ إِلَى مَرْقَبَةٍ بَعِیدَةِ الْمَرامِ، نَازِحَةِ الْاَعْلَامِ، تَقْصُرُ دُونَهَا الْاَنُوقُ وَ یُحَاذَى بِهَا الْعَیُّوقُ

معاویه و آرزوى رسیدن به قدرت:

نامه اى از تو به من رسید که پر بود از یک سلسله پشت هم اندازى و سخنان بى محتوا و در آن از صلح و سلامت خبرى نبود. در اساطیر و سخنان افسانه گونه ات هیچ اثرى از دانش و عقل به چشم نمى خورد. تو همچون کسى هستى که در زمینى سست و صعب العبور فرو رفته
و یا همچون کسى که در دخمه هاى تاریک زیرزمینى راه خود را گم کرده است و مى خواهى به نقطه اى برسى که (از مرتبه ات بسیار برتر و) رسیدن به آن (براى تو) دشوار و نشانه هایش ناپیداست؛ مقامى که عقابان بلند پرواز را یاراى صعود به آن نیست و همطراز ستاره عیوق (از ستارگان دوردست آسمان) است.

3

وَ حَاشَ لِلّهِ أَنْ تَلِىَ لِلْمُسْلِمِینَ بَعْدِی صَدَراً أَوْ وِرْداً، أَوْ أُجْرِیَ لَکَ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ عَقْداً أَوْعَهْداً!! فَمِنَ الآنَ فَتَدَارَکْ نَفْسَکَ، وَانْظُرْ لَهَا، فَإِنَّکَ إِنْ فَرَّطْتَ حَتَّى یَنْهَدَ إِلَیْکَ عِبَادُ اللّهِ أُرْتِجَتْ عَلَیْکَ الْاُمُورُ، وَ مُنِعْتَ أَمْراً هُوَ مِنْکَ الْیَوْمَ مَقْبُولٌ، وَالسَّلَامُ.

معاویه و خلافت مسلمین:

پناه به خدا مى برم از این که تو بعد از من سرپرست و پیشواى مسلمانان گردى و امور آن ها را سامان دهى و یا این که من در این باره براى تو درباره (سرپرستى) یک تن از آنان قرارداد.و عهدى امضا کنم. از هم اکنون تا دیر نشده خود را دریاب و براى خویشتن چاره اندیش، زیرا اگر کوتاهى کنى تا زمانى که بندگان خدا (و لشکریان حق) به سوى تو به پا خیزند، درهاى چاره به رویت بسته خواهد شد
و چیزى که امروز از تو قبول مى شود آن روز مقبول نخواهد بود. والسلام.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :