جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه سی و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه سی و پنجم

پس از پایان گرفتن جریان حکمین و در آن بعد از حمد و ثناى الهى بر این ابتلا، به شرح آن مى پردازد. (عمروبن عاص با حیله و تزویر، ابوموسى اشعرى نادان را فریب داد تا على (علیه السلام) را از خلافت خلع و معاویه را نصب کنند و این موضوع مردم عراق را سخت تکان داد))

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ إِنْ أتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ وَ الْحدَثِ اَلْجَلیلِ.وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إِلا اللهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَیْسَ مَعَهُ إِلهٌ غَیْرُهُ،
وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

حمد و ثناى خداوند:

ستایش مخصوص خداوند است، هر چند روزگار، حوادث سنگین و مهم (و دردناکى براى ما) پیش آورده است.و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند یگانه نیست. شریکى نداردو معبودى با او نیست
و گواهى مى دهم که محمّد (صلی الله علیه و آله) بنده (برگزیده) و فرستاده اوست.

2

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ،تُورِثُ الْحَسْرَةَ، وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ.وَ قَدْ کُنْتُ أَمَرْتُکُمْ فِی هذِهِ الْحُکُومَةِ أَمْرِی،وَ نَخَلْتُ لَکُمْ مَخْزُونَ رَأْیِی لَوْ کَانَ یُطَاعُ لِقَصِیرٍ أمْرٌ!فَأَبَیْتُمْ عَلَیَّ إِباءَ الْمُخَالِفیِنَ الْجُفَاةِ،وَ الْمُنَابِذِینَ الْعُصَاةِ،حَتَّى ارْتابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ،وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ،
فَکُنْتُ أَنَا وَ إِیَّاکُمْ کَمَا قَالَ أَخُو هَوَازِنَ:
أَمَــرْتُکُـمُ أَمْــــــرِی بِمُـنْعَـــرَجِ اللِّــــــوَى *** فَلَمْ تَسْتَبینُوا النُّصْحَ إِلا ضُحَى الْغَدِ

حکمیت و نتیجه نافرمانى:

امّا بعد؛ نافرمانى از دستور نصیحت کننده مهربانِ داناىِ باتجربه،
موجب حسرت و اندوه مى گردد
و پشیمانى به بار مى آورد.
من درباره مسئله حکمیت، فرمان خود را به شما گفتم
و نظر خالص خویش را در اختیار شما گذاشتم؛
اگر به سخنان قصیر، گوش داده مى شد (چه نیکو بود)!
ولى شما مانند مخالفان جفاکار
و عصیان گران پیمان شکن (از قبول سخنانم) امتناع کردید،
تا آن جا که گویى نصیحت کننده در پند خویش به تردید افتاد
و از ادامه اندرز خوددارى کرد.
در این حال، مثال من و شما مانند گفتار «اخوهوازن» (مردى از قبیله بنى هوازن) است که (در یک ماجراى تاریخى) گفت:
من در سرزمین منعرج اللوى، دستور خود را دادم (ولى شما گوش ندادید) و اثر آن را فردا صبح درک کردید.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :