جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

حکمت دویست و هشتاد و نهم

فراز

متن عربی

متن فارسی

حکمت دویست و هشتاد و نهم

امام (علیه السلام) فرمود:

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

کَانَ لِی فِیَما مَضَى أَخٌ فِی اللّهِ، وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ. وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ، فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ، وَ لا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ. وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً، فَإِنْ قَالَ بَدَّ الْقَائِلِینَ، وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ.
وَ کَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً! فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ، فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ، وَصِلُّ وَادٍ، لا یُدْلِی بِحُجَّةٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً.
وَ کَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ، حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ؛ وَ کَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ؛
وَ کَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَ لا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ؛
وَ کَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الکَلاَمِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ،
وَ کَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ؛
وَ کَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ، یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ، فَعَلَیْکُمْ بِهذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوها، فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ.

فضایل اخلاقی:

در گذشته برادرى الهى و دینى داشتم (که وصفش چنین بود): آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مى داد کوچکى دنیا در نظر او بود. او از تحت حکومت شکم خارج بود، از این رو آنچه نمى یافت اشتهایش را نداشت (و به دنبال آن نمى رفت) . وآنچه را که مى یافت زیاد مصرف نمى کرد. بیشتر اوقات زندگانى اش ساکت بود و(در عین حال) اگر سخنى مى گفت بر گویندگان چیره مى شد و عطش سؤال کنندگان را فرو مى نشاند.
(به دلیل نهایت تواضع، بر حسب ظاهر) انسان ضعیفى بود و مردم نیز او را ضعیف مى شمردند؛
ولى هرگاه کار مهم و جدى به میان مى آمد همچون شیر بیشه مى خروشید و مانند مار بیابانى به حرکت درمى آمد. پیش از حضور در مجلس داورى، دلیلى اقامه نمى کرد. هیچ کس را براى کارى که انجام داده، در آن جا که امکان داشت عذرى داشته باشد ملامت نمى کرد تا عذر او را بشنود. او هرگز از درد خود جز هنگام بهبودى شکایت نمى کرد. همواره سخنى مى گفت که خود انجام مى داد و چیزى را که انجام نمى داد نمى گفت.
اگر در سخن گفتن مغلوب مى شد هرگز در سکوت، کسى بر او غلبه نمى یافت. او به شنیدن حریص تر بود تا گفتن. او چنان بود که هرگاه دو کار برایش پیش مى آمد اندیشه مى کرد که کدام به هوا و هوس نزدیک تر است، با آن مخالفت مى ورزید (و آن را که خلاف هواى نفس بود مقدم مى شمرد، اگر مى خواهید راه سعادت و نجات را پیدا کنید) بر شما باد که این صفات را تحصیل کنید، پیوسته با آن باشید و از یکدیگر در داشتن آن ها سبقت بگیرید و اگر نمى توانید همه آن ها را انجام دهید (به مقدار توان انجام دهید و)
بدانید که انجام دادن مقدار کم بهتر از ترک بسیار است.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :