جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه بیست و هشتم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه بیست و هشتم

از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه در بى اعتمادى بدنيا و مهيّا شدن براى آخرت مى‏ فرمايد:)

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْيَا قَدْ أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ

پس از ستايش حضرت بارى و درود بر پيغمبر اكرم، بتحقيق دنيا پشت كرده و به مفارقت و جدائى (شما را از چيزهائى كه بآن علاقه داريد) آگاه مى ‏نمايد، و آخرت نزديك و آشكار شده است (دنيا براى هر كس در گذر است و آخرت كه به مردن تحقّق پيدا ميكند آمدنى است، پس به دنياى فانى نبايد دل بست و براى رفتن به جايگاه هميشگى بايستى آماده گرديد)

2

أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارُ وَ غَداً السِّبَاقُ وَ السَّبْقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ

آگاه باشيد امروز (مدّتى كه از عمر باقى مانده بر اثر انجام كارهاى نيكو و رسيدن به اخلاق پسنديده) روز مضمار و روز مهيّا شدن است (كه از لذّات دنيوىّ بايد چشم پوشيد) و فردا (آخرت) روز پيشى گرفتن است (مضمار مدّتى را گويند كه اسبها را براى روز مسابقه و اسب دوانى تربيت ميكنند باين طريق كه مدّتى بر عليق اسب مى ‏افزايند تا خوب فربه و پر زور گردد، پس از آن مدّتى تدريجا آنچه بر عليق افزوده ‏اند كم مي كنند تا بقرار عادى برسد و اسب از خامى بيرون آيد و براى روز مسابقه حاضر باشد) و پيشى گرفتن (برنده مسابقه) بهشت است، و پايان (عقب مانده) آتش است (هر كه در اين مدّت مضمار خود را به اعمال صالحه و اخلاق پسنديده رياضت داد و تربيت نمود، فردا در آن ميدان امتحان سبقت گيرد و بهشت را بربايد، و هر كه در آن كوتاهى نمود و غفلت ورزيد فردا خوار و شرمسار گرديده در آتش داخل شود)

3

أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ أَ لَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ

پس آيا نيست كسيكه پيش از رسيدن مرگش از گناه خود توبه كند و آيا نيست كسيكه پيش از رسيدن روز بد بختى خود براى نجات خويشتن (از عذاب الهىّ) چاره‏اى نمايد (كردار نيكوئى بجا آورد كه در آن روز هيچ چيز باعث نجات نمى ‏شود مگر اعمال صالحه)

4

أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُهُ

آگاه باشيد، شما در ايّام اميد و آرزو هستيد (به بقاى حيات و استمرار زندگانى) كه از پى آن مرگ است (كه بى‏خبر مى‏رسد) پس كسي كه در روزهاى اميد و آرزوى خود پيش از رسيدن اجلش كار كرد (خلق را يارى و خداوند را بندگى نمود) عملش او را نفع بخشيده مرگش زيانى وارد نياورد، و كسي كه در آن ايّام پيش از رسيدن اجل كوتاهى كرد (نه با بندگان يارى و نه خداوند را بندگى نمود) كارش زار است و از مرگ زيان خواهد برد (زيرا پشيمانى از تقصير در خدمت خلق و بندگى خالق در وقت مردن سودى ندارد و بدين جهت در نتيجه زيان خواهد برد

5

وَ مَنْ قَصَّرَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ أَلَا فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِي الرَّهْبَةِ

آگاه باشید، عمل کنید (درخدمت خلق و عبادت خالق بكوشيد) در وقت راحتى و ايمنى (موقعى كه دستتان مى ‏رسد) همانطور كه كار مى ‏كنيد در وقتى كه خوف و ترس بر شما مسلّط مي شود (چون هر وقت بشر محتاج و مضطرّ گردد با خلوص و علاقه تمام بجلب رضاى خالق مى ‏كوشد، لذا حضرت دستور مى ‏دهد كه در موقع خوشى و ايمنى كه كمتر يادى از خداوند مى‏ نماييد از آن غافل نباشيد كه باعث پشيمانى است)

6

أَلَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا

آگاه باشيد، من نعمتى مانند بهشت نديده ‏ام كه خواهان آن در خواب غفلت باشد، و نه عذابى را مانند آتش كه گريزان از آن در خواب بيهوشى باشد (شگفتى از مردمانى است كه از بزرگترين نعمتها كه بهشت باشد غافل مانده‏اند و حال آنكه براى كوچكترين صرفه‏اى كوشش مي كنند، و از احتراز و دورى از چنين آتش باين بزرگى بى پروا هستند در صورتي كه از ترس ضرر بسيار اندك وسيله زياد بر مى ‏انگيزند)

7

أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا يَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا يَسْتَقِيمُ بِهِ الْهُدَى يَجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَى الرَّدَى

آگاه باشيد هر كه از حقّ نفع نبرد، زيان باطل حتما باو مى‏رسد، و هر كه را هدايت براه راست نياورد، ضلالت و گمراهى او را به هلاكت و بيچارگى مى ‏كشاند،

8

أَلَا وَ إِنَّكُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ

آگاه باشيد، شما مأمور شده‏ايد (چاره نداريد مگر) به كوچ كردن (رفتن از اين سرا به سراى باقى) و دلالت شده‏ايد به توشه برداشتن (در قرآن كريم س 2 ى 197 مى‏ فرمايد: تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ يعنى در سفر توشه برداريد و بهترين توشه پرهيزكارى است)

9

وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ‏ عَلَيْكُمُ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً. أقول إِنَّهُ لَو كانَ كَلامُ يَّأخُذُ بِالأَعناقِ إِلَى الزُهدِ فيِ الدُّنيا وَ يَضطَرُّ إِلى عَمِلَ الآخِرَةِ لَكانَ هذَا الكَلامَ، وَ كَفى بِهِ قاطِعاً لِعلائِقِ الآمالِ، وَ قادِحاً زِنادَ الِاتِعاظِ وَ الِازدِجارِ، وَ مِن أَعجَبِه قَولُهُ ((عليه ‏السلام)) :أَلا وَ إِنَّ اليَومَ المِضمارُ وَ غداً السِباقُ، وَ السَّبقَةُ الجَنَّةُ وَ الغايَةُ النّارُ- فَإِنَّ فِيهِ مَعَ فَخامَةِ وَاللَّفظِ وَ عِظَمِ قَدرِ المَعنى وَ صادِقِ التَّمثِيلِ وَ واقِعِ التَّشبِيه سِراً عَجِيبًا وَ مَعنى لَّطيفًا وَ هُوَ قَولُهُ (عليه ‏السلام): (وَ السَّبقَةُ الجَنَّةُ ،وَ الغايَةُ النّارُ) فَخالَفَ بَينَ اللَّفظَينِ لاِختِلافِ المَعنَيَينِ، وَ لَم يَقُلِ السَّبقَةُ النّارُ كَما قالَ السّبَقَةُ الجَنَّةُ، لأَنَّ الِاستِباقَ إِنَّما يَكُونُ إِلى أَمرٍ مَّحبُوبٍ وَ غَرَضٍ مَّطلوُبٍ، وَ هذِهِ صِفَةُ الجَنَّةِ، وَ لَيسَ هذَا المَعنى مَوجُودًا فيِ النّارِ (نَعُوذُ بِاللهِ مِنها) فَلَم يَجُز أَن يَّقُولَ وَ السَّبقَةُ النّارُ،بَل قالَ: وَ الغايَةَ النّارُ، لِأَنَّ الغايَةَ قَد يَنتَهِي إِلَيها مَن لّا يَسّرُهُ الِانِتهاءُ إِلَيها، وَ مَن يَسُرُهُ ذلِكَ فَصَلَحَ أَن يُّعَبَّرَ بِها عَنِ الأَمرَينِ مَعًا فَهِيَ فيِ هذَا المَوضِعِ كَالمَصِيرِ وَ الَمالِ، قالَ اللهُ تَعالى: قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ، وَ لا يَجوُزُ فيِ هذَا المَوضِعِ أَن يُقالَ: فَإِنَّ سَبْقَتَكُم (بِسُكُونِ الباءِ) إِلى النّارِ، فَتَأَمَّل ذلِكَ فَباطِنُهُ عَجِيبٌ وَّ غَورُهُ بَعِيدٌ لَّطِيفٌ، وَ كَذلِكَ أَكثَر كَلامِهِ ((عليه ‏السلام)) وَ فيِ بَعضِ النُّسَخِ وَ قَد جاءَ فيِ رِوايَةٍ أُخرى: وَ السُّبْقَةُ الجَنَّةُ (بِضَمِ السِّينِ) وَ السُّبقَةُ عِندَهُم اسمٌ لِما يُجعَل لِلسّابِقِ إذا سَبَقَ مِن مّالٍ أَو عَرَضٍ، وَ المَعنَيانِ مُتَقارِبانِ،لِأَنَّ ذلِكَ لا يَكُونُ جَزاءً عَلى فِعلِ الأَمرِ المَذمُوِم، وَ إِنَّما يَكُونُ جَزاءً عَلى فِعِل الَاَمِر المَحمُودِ.

و دو چيز است ترسناكترين چيزيكه بر شما از آن بيم دارم يكى متابعت هواى نفس (كه حقائق را پيش چشم شما مى‏پوشاند) و ديگرى طول امل و آرزو است (كه شما را از تهيه زاد و توشه آخرت غافل گرداند) پس در دنيا تهيه توشه نمائيد چيزى را (از خدمت بخلق و بندگى خالق) كه فرداى قيامت خود را (از عذاب ابدى) بآن حفظ كنيد. (سيّد رضىّ فرمايد:) مى ‏گويم: اگر باشد كلامى كه مردم را بزهد و بى رغبتى در دنيا و كارهاى نيكوئى كه بكار آخرت آيد وادار نمايد هر آينه همين كلام حضرت است و بس كه مردم را از آمال و آرزوهائى كه علاقه فراوانى بآن دارند منصرف مى ‏نمايد، و شعله‏ هاى پند و منع از عصيان و نافرمانى از خدا و رسول را مى‏ افروزد، و شگفت سخن‏ آن حضرت اينست كه مى‏فرمايد: أَلا و إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمارُ وَ غَداً السِّباقُ وَ السَّبْقَةُ الجَنَّةُ وَ الْغايَةُ النَّارُ زيرا در اين كلام با وجود عظمت لفظ و بزرگى معنى و با تمثيل و تشبيه ى كه مطابق واقع و نفس الأمر است رازى شگفت و معنايى لطيف است كه فرموده: و السَّبقة الجنّة و الغاية النّار پس براى اختلاف دو معنى دو جور لفظ بيان كرده يعنى لفظ السّبقة را براى بهشت و لفظ الغاية را براى آتش بيان نموده و نفرموده: و السّبقة النّار چنانكه فرموده: و السّبقة الجنّة زيرا لفظ استباق و پيشى گرفتن براى امر محبوب و مقصود مطلوب مى ‏باشد كه صفت بهشت است و اين معنى در آتش موجود نيست «كه از آن آتش پناه بخدا مى‏ بريم» پس جائز نبوده كه بفرمايد: و السّبقة النّار، بلكه فرموده: و الغاية النّار زيرا غايت براى كسيكه بدانجا منتهى مى‏گردد گاهى شادى نمى ‏آورد و گاهى مسرور مى‏ گرداند پس تعبير از اين دو لفظ براى هر دو معنى صلاحيّت دارد، و اين كلمه غايت در اينجا مانند كلمه مصير و مآل است كه خداوند متعال فرموده (در قرآن كريم س 14 ى 30) قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ يعنى بگو از كارهاى ناشايسته لذّت ببريد پس پايان كار شما به آتش است. و جائز نيست در اين موضع گفته شود: فإنّ سبقتكم إلى النّار پس در اين گفتار تأمّل و انديشه كن كه باطن آن شگفت آور و ژرفى آن دور است، و بيشتر سخنان آن حضرت چنين است، و در بعضى از نسخ است كه در روايت ديگرى سبقة بضمّ سين وارد شده و سبقة بضمّ سين نزد عرب اسم مال يا متاعى است كه جائزه داده ميشود به سبقت گيرنده وقتى كه پيشى مى‏گيرد، و معنى سبقة بفتح و بضمّ سين بهم نزديكست، زيرا سبقة بضمّ سين جزاى كار امر مذموم و نكوهيده نيست، بلكه پاداش كارى است كه بر امر محبوب و پسنديده باشد.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :