جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

حکمت دویست و پنجاه و سوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

حکمت دویست و پنجاه و سوم

هنگامي كه بامام عليه السّلام خبر رسيد كه لشگر معاويه بر انبار (از شهرهاى قديم عراق) تاخته و تاراج كردند آن بزرگوار تنها پياده (از كوفه) بيرون آمد تا به نخيله (موضعى است نزديك كوفه) رسيد، مردم (در پى او آمده) خدمتش رسيدند و گفتند: يا امير المؤمنين ما بجاى تو ايشان را كفايت مى كنيم، پس حضرت (در نكوهش آنها) فرمود:

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ اللَّهُ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ؟ (فلما قال (عليه السلام)  هذا القول في كلام طويل قد ذكرنا مختاره في جملة الخطب تقدم إليه رجلان من أصحابه فقال أحدهما إني لا أملك إلا نفسي و أخي فمرنا بأمرك يا أمير المؤمنين ننفذ له فقال (عليه السلام) 🙂

سوگند بخدا شما مرا از (زيان) خود كفايت نمى كنيد و چگونه مرا از ديگران كفايت مى نماييد؟ ((سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) چون امام عليه السّلام اين گفتار را در سخن دراز «كه ما از آنچه برگزيديم در بين خطبه ها (خطبه بيست و هفتم) بيان نموديم» فرمود، دو مرد از يارانش جلو آمدند يكى از آنها گفت: مرا تسلّطى نيست مگر بخود و برادرم پس يا امير المؤمنين ما را بآنچه مى خواهى امر فرما تا انجام دهيم، امام عليه السّلام فرمود)

2

إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا فَإِنِّي الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ

اگر رعيّتها پيش از من از ستم حكمرانانشان شكايت داشتند من امروز از ستم رعيّت خود شكايت دارم، بآن ماند كه من پيروام و ايشان پيشوا، يا من فرمانبرم و آنان فرمانده

3

وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ ؟

كجا آنچه من مى خواهم از شما پيش مى رود و از شما دو كس چه آيد؟

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :