جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه دویست و بیست و دوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه دویست و بیست و دوم

هنگام تلاوت آیات 36 و 37 سوره نور (صبح و شام در آن خانه هایى که از نور خدا روشن است مردانى تسبیح مى گویند که هیچ تجارت و معامله اى آن ها را از یاد خدا غافل نمى کند)

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلَاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ، وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ،
وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ، وَ مَا بَرِحَ لِلّهِ عَزَّتْ آلاَؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ، وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ، عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ، وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقْظَةٍ فِی الْاَبْصَارِ وَ الْاَسْمَاعِ وَ الْاَفْئِدَةِ، یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللّهِ، وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ، بِمَنْزِلَةِ الْاَدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ. مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ، وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ،
وَ مَنْ أَخَذَ یَمیناً وَ شِمَالاً ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ، وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ، وَ کانُوا کَذَلِکَ مَصَابِیحَ تِلْکَ الظُّلُماتِ،
وَ أَدِلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.

یاد خدا و آثار آن:

خداوند منزّه و برتر، یاد خود را مایه جلاى قلب ها قرار داده که بر اثر آن، گوش، پس از سنگینى (بر اثر غفلت) شنوا شود و چشم پس از کم سویى بینا گردد و از لجاجت و عناد، به انقیاد و اطاعت بازگردد و رام شود. خداوندى که نعمتهایش بزرگ و عظیم است همواره در هر عصر و زمان و در فاصله میان بعثت پیامبران، بندگانى داشت که حقایق را به فکر آن ها الهام مى کرد و با عقل و اندیشه آن ها سخن مى گفت تا آن ها در پرتو آن با نور بیدارى، چشم ها و گوش ها و قلب ها را روشن سازند و مردم را به یاد ایّام الله و روزهاى خاص الهى بیندازند و از مقام عظمت او بیم دهند. این افراد همچون راهنماى بیابان ها هستند که قافله ها را از گم کردن راه نجات مى دهند. هر کس راه حق را در پیش مى گرفت طریقش را مى ستودند و او را به نجات، بشارت مى دادند و آن کس که به چپ و راست منحرف شده بود طریقش را نکوهش مى کردند و از هلاکت بر حذر مى داشتند (آرى!) آن ها چراغ هاى روشن تاریکى ها بودند و راهنمایان در برابر شبهات!

2

وَ إِنَّ لِلذِّکْرِ لَأَهْلاً أَخَذُوهُ مِنْ الدُّنْیَا بَدَلاً، فَلَم تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْهُ، یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ، وَ یَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللّهِ فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ، وَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ، فَکَأَنَّما قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِیهَا، فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِکَ، فَکَأَنَّما اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الْاِقَامَةِ فِیهِ، وَ حَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا، فَکَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِکَ لِاَهْلِ الدُّنْیَا، حَتَّى کَأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لا یَرَى النَّاسُ، وَ یَسْمَعُونَ مَا لا یَسْمَعُونَ.

اوصاف مردان الهى (اهل ذکر):

یاد خدا اهلى دارد که آن را به جاى (زرق و برق) دنیا برگزیده اند، لذا هیچ تجارت و دادوستدى آن ها را از یاد خدا بازنداشته، با یاد خدا تمام دوران زندگى خود را سپرى مى کنند و با فریادهاى بازدارنده در گوش غافلان، آن ها را متوجه (کیفر) محرمات الهى مى کنند و به عدالت و معروف دعوت مى نمایند و خود عامل به آن هستند، مردم را از منکرات بازمى دارند و خود گرد آن نمى گردند. (با این که در دنیا هستند) گویى دنیا را رها کرده و به آخرت پیوسته اند و در آن قرار دارند، به همین سبب ماوراى دنیا را مشاهده کرده اند. گویى از پشت دیواره این دنیا سر برآورده و به برزخیان و اقامت طولانى آن ها در آن جا مى نگرند و (با چشم دل به قیامت نگاه مى کنند) و مى بینند که رستاخیز، وعده هاى خود را براى آن ها عملى ساخته، از این رو آن ها پرده ها را براى اهل دنیا کنار مى زنند (و حقایق عالم برزخ و قیامت را براى آن ها شرح مى دهند) گویى آن ها با چشم خود چیزهایى را مى بینند که مردم نمى بینند و مطالبى را مى شنوند که دیگران نمى شنوند.

3

فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقَاوِمِهِمْ الْمَحْمودَةِ، وَ مَجَالِسِهِمْ الْمَشْهُودَةِ، وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ،
وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَنْ کُلِّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا، أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فِیهَا،
وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهِمْ ظُهُورَهُمْ، فَضَعُفُوا عَنِ الْاِسْتِقْلَالِ بِهَا، فَنَشَجُوا نَشِیجاً، وَ تَجَاوَبُوا نَحِیباً، یَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ، لَرَأَیْتَ أَعْلَامَ هُدىً، وَ مَصَابِیحَ دُجىً، قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَئِکَةُ، وَ تَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ، وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ أُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْکَرَامَاتِ فِی مَقْعَدٍ اطَّلَعَ اللّهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ،
فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ، وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ. یَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُزِ، رَهَائِنُ فَاقَةٍ إِلَى فَضْلِهِ، وَ أُسَارَى ذِلَّةٍ لِعَظَمَتِهِ، جَرَحَ طُولُ الْاَسَى قُلُوبَهُمْ، وَ طُولُ الْبُکَاءِ عُیُونَهُمْ. لِکُلِّ بَابِ رَغْبَةٍ إِلَى اللّهِ مِنْهُمْ یَدٌ قَارِعَةٌ،
یَسْأَلُونَ مَنْ لا تَضِیقُ لَدَیْهِ الْمَنَادِحُ، وَ لا یَخِیبُ عَلَیْهِ الرَّاغِبُونَ. فَحَاسِبْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ، فَإِنَّ غَیْرَهَا مِنَ الْاَنْفُسِ لَها حَسِیبٌ غَیْرُکَ.

عاقبت کار مردان الهى:

اگر حال آن ها را در برابر عقل خود مجسّم سازى و مقامات ستوده و مجالس آنان را که مشهود فرشتگان است، بنگرى، که نامه هاى اعمال خویش را گشوده و به حسابرسى اعمال خود نشسته اند و هر کار کوچک و بزرگى را که مأمور به انجام آن بوده و کوتاهى کرده اند یا از آن نهى شده بودند و مرتکب گشته اند، حساب مى کنند و سنگینى بار خطاهایشان را بر دوش خود احساس مى نمایند (و مى بینند) که از کشیدن این بار سنگین ناتوان اند، و در نتیجه گریه گلویشان را مى فشارد و با صداى بلند همراه با یکدیگر ضجّه مى زنند و در پیشگاه پروردگارشان در مقام اظهار ندامت و اعتراف به تقصیر فریاد بر مى آورند. (آرى اگر آن حالات وآن عوالم معنوى را در نظر مجسّم کنى) خواهى دید که آنان نشانه هاى هدایت و چراغ هاى پرفروغ برطرف کننده تاریکى ها هستند. فرشتگان آن ها را در میان گرفته اند و آرامش و سکینه الهى بر آن ها نازل شده است؛درهاى آسمان به رویشان گشوده شده وجایگاه ومقام هاى والاى کرامت براى آنان فراهم گشته است، در جایى که خداوند به آن ها نظر رحمت افکنده و از سعى و کوشش آن ها راضى است و موقعیتشان را مى ستاید. آن ها با دعا ونیایش به درگاه خدا آرامش عفو و گذشت او را مى طلبند
و گروگان نیازمندى به فضل او و اسیران فروتنى در برابر عظمتش هستند، غم و اندوه طولانى (به سبب احساس تقصیر در اطاعت و بندگى) قلبشان را مجروح ساخته و گریه هاى بسیار، چشمانشان را خسته کرده است. براى هر درى که امید عفو و رحمت خدا از آن مى رود دستى براى کوبیدن دارند و از درگاه کسى درخواست مى کنند که گستردگى بخشش او تنگى ندارد و امیدواران، از درگاه او نومید برنمى گردند. (حال که چنین است) به حساب خود براى نفع خویشتن رسیدگى کن، (و کار به حساب دیگران نداشته باش) زیرا دیگران حسابرسى جز تو دارند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :