جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه دویست و نوزدهم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه دویست و نوزدهم

هنگامى که در روز جنگ جمل از کنار کشته طلحة بن عبدالله و عبدالرحمن بن عتّاب بن اسید عبور کرد

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُو مُحَمَّدٍ بِهذَا الْمَکَانِ غَرِیباً! أَمَا وَ اللّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَکْرَهُ أَنْ تَکُونَ قُرَیْشٌ قَتْلَى تَحْتَ بُطُونِ الْکَوَاکِبِ! أَدْرَکْتُ وَتْرِی مِنْ بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ، وَ أَفْلَتَتْنِی أَعْیَانُ بَنِی جُمَحَ، لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَى أَمْرٍ لَمْ یَکُونُوا أَهْلَهُ فَوُقِصُوا دُونَهُ!

تأسف بر کشتگان جمل و جاه طلبى آنان:

ابومحمد (طلحه) در این مکان، غریب مانده است (و جسد بى جانش در وسط بیابان افتاده است).
بدانید! به خدا قسم! من خوش نداشتم که اجساد قریش (پیشگامان) در زیر این آسمان بر روى زمین افتاده باشد (ولى جاه طلبى و پیمان شکنى آن ها کارشان را به این جا رساند) من سزاى «بنى عبد مناف» را دادم (و خون شیعیانم را که به هنگام ورود به بصره و غارت بیت المال ریخته بودند، قصاص کردم) ولى رؤساى قبیله «بنى جمح» از دست من گریختند، آن ها به سوى امرى گردن کشیده بودند که اهلیّت آن را نداشتند و پیش از آن که به آن برسند گردن هایشان شکسته شد!

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :