جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه دویست و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه دویست و پنجم

و از سخنان آن حضرت است به طلحه و زبير، پس از بيعت آنان با وى به خلافت، آن دو ناخشنود شدند كه چرا امام با ايشان مشورت نكرد و در كارها از آنان يارى نخواست.

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

لَقَدْ نَقَمْتُمَا يَسِيراً وَ أَرْجَأْتُمَا كَثِيراً أَ لَا تُخْبِرَانِي أَيُّ شَيْ‏ءٍ كَانَ لَكُمَا فِيهِ حَقٌّ دَفَعْتُكُمَا عَنْهُ أَمْ أَيُّ قَسْمٍ اسْتَأْثَرْتُ عَلَيْكُمَا بِهِ أَمْ أَيُّ حَقٍّ رَفَعَهُ إِلَيَّ أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ضَعُفْتُ عَنْهُ أَمْ جَهِلْتُهُ أَمْ أَخْطَأْتُ بَابَهُ. ؟

به اندك چيز ناخشنودى نشان داديد، و كارهاى بسيارى را به عهده تاخير نهاديد! به من نمى گوييد در چه چيزتان حقى بوده است كه از شما باز داشته ام؟ و در چه كار خود را بر شما مقدم داشته ام؟ يا كدام دعوى را مسلمانى نزد من آورد كه گزاردن آن را نتوانستم؟ يا در آن نادان بودم، يا در حكم آن راه خطا پيمودم؟

2

وَ اللَّهِ مَا كَانَتْ لِي فِي الْخِلَافَةِ رَغْبَةٌ وَ لَا فِي الْوِلَايَةِ إِرْبَةٌ وَ لَكِنَّكُمْ دَعَوْتُمُونِي إِلَيْهَا وَ حَمَلْتُمُونِي عَلَيْهَا فَلَمَّا أَفْضَتْ إِلَيَّ نَظَرْتُ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ مَا وَضَعَ لَنَا وَ أَمَرَنَا بِالْحُكْمِ بِهِ فَاتَّبَعْتُهُ وَ مَا اسْتَنَّ النَّبِيُّ ( صلى الله عليه وآله ) فَاقْتَدَيْتُهُ فَلَمْ أَحْتَجْ فِي ذَلِكَ إِلَى رَأْيِكُمَا وَ لَا رَأْيِ غَيْرِكُمَا وَ لَا وَقَعَ حُكْمٌ جَهِلْتُهُ فَأَسْتَشِيرَكُمَا وَ إِخْوَانِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَوْ كَانَ ذَلِكَ لَمْ أَرْغَبْ عَنْكُمَا وَ لَا عَنْ غَيْرِكُمَا. وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتُمَا مِنْ أَمْرِ الْأُسْوَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ لَمْ أَحْكُمْ أَنَا فِيهِ بِرَأْيِي وَ لَا وَلِيتُهُ هَوًى مِنِّي بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَ أَنْتُمَا مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) قَدْ فُرِغَ مِنْهُ فَلَمْ أَحْتَجْ إِلَيْكُمَا فِيمَا قَدْ فَرَغَ اللَّهُ مِنْ قَسْمِهِ وَ أَمْضَى فِيهِ حُكْمَهُ فَلَيْسَ لَكُمَا وَ اللَّهِ عِنْدِي وَ لَا لِغَيْرِكُمَا فِي هَذَا عُتْبَى. أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ.

به خدا، كه مرا به خلافت رغبتى نبود و به حكومت حاجتى نه، ليكن شما مرا بدان واداشتيد و آن وظيفه را به عهده ام گذاشتيد. چون كار حكومت به من رسيد، به كتاب خدا و آنچه براى ما مقرر نموده و ما را به حكم كردن بدان امر فرموده نگريستم، و از آن پيروى كردم. و به سنتى كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نهاده است، و بر پى آن رفتم. نيازى نداشتم تا در اين باره از شما و جز شما نظر خواهم، و حكمى پيش نيامد كه آن را ندانم تا با شما و برادران مسلمانم مشورت رانم. اگر چنين بود مى نماياندم، و از شما و جز شما روى نمى گرداندم. اما آنچه گفتيد در برابر داشتن همگان  و پرداخت يكسان از بيت المال به آنان ، آن چيزى بود كه به راى خود در آن داورى نكردم، و پس هواى خويش نرفتم. من و شما ديديم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در اين باره چه حكمى آورد، و چگونه آن را اجرا كرد. پس نيازم به شما نبود در قسمتى كه خدا فرمود، و حكمى كه امضا نمود. به خدا سوگند، شما و جز شما را بر من حقى نيست تا خشنودى تان را جويم و راه پوزش پويم. خدا دلهاى ما و شما را به راه حق بگرداناد! و به ما و شما شكيبايى ارزانى داراد!

3

ثم قال ( عليه السلام ) : ‏رَحِمَ اللَّهُ رَجُلًا رَأَى حَقّاً فَأَعَانَ عَلَيْهِ أَوْ رَأَى جَوْراً فَرَدَّهُ وَ كَانَ عَوْناً بِالْحَقِّ عَلَى صَاحِبِهِ .

پس فرمود: خدا بيامرزد كسى را كه حقى بيند و يارى آن كند يا ستمى بيند و آن را باز گرداند، و خداوند حق را ياور بود تا حق را بدو برساند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :