جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه دویست و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه دویست و پنجم

 از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است (در اشاره به بعضى از صفات خداوند سبحان، و مدح پيغمبر اكرم، و وصف نيكان و دوستان حقّ تعالى و پند و اندرز

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ عَدْلٌ عَدَلَ وَ حَكَمٌ فَصَلَ

و گواهى مى‏ دهم كه خداى تعالى عادل و درستكار است كه (در همه امور) بعدل (نه بجور و ستم و بر وفق نظام كلىّ و حكمت و مصلحت) رفتار مى‏ نمايد، و حاكم است كه (در قرآن كريم حقّ و باطل را از هم) جدا فرموده است،

2

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَيِّدُ عِبَادِهِ كُلَّمَا نَسَخَ اللَّهُ الْخَلْقَ فِرْقَتَيْنِ جَعَلَهُ فِي خَيْرِهِمَا

و گواهى مى‏ دهم كه محمّد بنده و فرستاده و سرور بندگان او است، هر زمان كه خداوند خلائق را (از اصلاب به ارحام) آورد آنها را دو جرگه (خير و شرّ) گردانيد، پس آن حضرت را در دسته خير و نيكو قرار داد،

3

لَمْ يُسْهِمْ فِيهِ عَاهِرٌ وَ لَا ضَرَبَ فِيهِ فَاجِرٌ

در نسب آن بزرگوار بهره‏اى براى زناكار نبود، و گناهكار شريك نگرديد (پدران و مادران پيغمبر اكرم تا حضرت آدم عليه السّلام همه موحّد و خدا پرست بودند، و شرك و كفر و گناه در آنها راه نداشت، چنانكه امام عليه السّلام به صراحت فرموده است).

4

أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ لِلْخَيْرِ أَهْلًا وَ لِلْحَقِّ دَعَائِمَ وَ لِلطَّاعَةِ عِصَماً وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدَ كُلِّ طَاعَةٍ عَوْناً مِنَ اللَّهِ يَقُولُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ وَ يُثَبِّتُ بِهِ الْأَفْئِدَةَ فِيهِ كِفَاءٌ لِمُكْتَفٍ وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَفٍ

آگاه باشيد خداوند براى (كار) خير و نيكو اهلى (مؤمنين و پرهيزكاران) و براى (دين) حقّ ستونهايى (پيغمبران) و براى طاعت و بندگى نگاه‏دارندگانى (أئمّه هدى عليهم السّلام) قرار داده است (پس طاعت خدا از روى زمين يك باره بر نيفتد، اگر گروهى رها كنند گروه ديگر آنرا بگيرند، و اگر برخى مخالفت نمايند ديگران از آن حمايت كرده مراعات نمايند) و شما را در هر طاعت (كار نيك) از طرف خدا مددى است (توفيق و لطف خداوند شامل است) كه زبانها را گويا و دلها را (بحقّ) مطمئنّ مى‏ سازد (پس اگر لطف خداوند نبود هنگام غلبه و هجوم باطل و ضعف و سستى حقّ مردم از خداپرستى و پيروى انبياء و اوصياء دست مى‏ كشيدند، و دل بآن نمى‏ دادند) و در آن مدد بى‏نيازى است براى طالب بى ‏نيازى، و بهبودى (از بيماريهاى روحىّ) است براى خواهان بهبودى (نه كسانيكه به بيماريها تن داده به اندك چيزى دست از اطاعت خدا و رسول كشيده خود را در دنيا و آخرت بدبخت نموده‏اند).

5

وَ اعْلَمُوا أَنَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُسْتَحْفَظِينَ عِلْمَهُ يَصُونُونَ مَصُونَهُ وَ يُفَجِّرُونَ عُيُونَهُ يَتَوَاصَلُونَ بِالْوِلَايَةِ وَ يَتَلَاقَوْنَ بِالْمَحَبَّةِ وَ يَتَسَاقَوْنَ بِكَأْسٍ رَوِيَّةٍ وَ يَصْدُرُونَ بِرِيَّةٍ

و بدانيد، بندگان خدا (أئمّه هدى عليهم السّلام و پيشوايان دين) كه نگاه‏دارنده علم خدا هستند (محافظت علم بايشان سپرده شده است) آنچه را كه بايد نگاه‏داشته شود حفظ ميكنند (از كسيكه استعداد فهم آنرا ندارد، يا آموختن باو مقتضى نيست پنهان مى‏ دارند تا پيش‏آمدها آنرا ضائع نكرده از بين نبرد) و چشمه‏ هاى آنرا جارى مى‏ گردانند (بهر كس كه استعداد دارد مى‏ آموزند) براى كمك و يارى با هم آميزش مى‏ نمايند، و با دوستى يكديگر را ملاقات ميكنند، و از جام سيراب كننده (علم و حكمت) بهم مى‏ نوشانند، و باز مى‏ گردند سيراب شده،

6

لَا تَشُوبُهُمُ الرِّيبَةُ وَ لَا تُسْرِعُ فِيهِمُ الْغِيبَةُ عَلَى ذَلِكَ عَقَدَ خَلْقَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ فَعَلَيْهِ يَتَحَابُّونَ وَ بِهِ يَتَوَاصَلُونَ فَكَانُوا كَتَفَاضُلِ الْبَذْرِ يُنْتَقَى فَيُؤْخَذُ مِنْهُ وَ يُلْقَى قَدْ مَيَّزَهُ التَّخْلِيصُ وَ هَذَّبَهُ التَّمْحِيصُ

شكّ و تهمت و بد گمانى بآنان راه نمى‏ يابد، و غيبت و بد گوئى نزد ايشان نمى‏ شتابد (خلاصه مجالسشان از شكّ و تهمت و بد گمانى و غيبت و بد گوئى آراسته است) بر اين اوصاف پسنديده خداوند فطرت و خوهاى ايشان را آفريده است (باين صفات طورى تربيت يافته‏اند كه گويا فطرىّ و جبلىّ ايشان بوده است) و بر اين حال با هم دوستى و آميزش مى‏ نمايند، پس آنان (در بين مردم) مانند برترى تخم و دانه هستند كه پاك ميشود (آنچه نيكو است) از آن فرا مى‏ گيرند، و (آنچه بكار نمى‏ آيد) دور مى‏ ريزند، و آن تخم را پاك كردن جلوه داده و آزمايش پاكيزه گردانيده است (خلاصه ايشان مردمانى هستند بر چيده و انتخاب شده)

7

فَلْيَقْبَلِ امْرُؤٌ كَرَامَةً بِقَبُولِهَا وَ لْيَحْذَرْ قَارِعَةً قَبْلَ حُلُولِهَا وَ لْيَنْظُرِ امْرُؤٌ فِي قَصِيرِ أَيَّامِهِ وَ قَلِيلِ مُقَامِهِ فِي مَنْزِلٍ حَتَّى يَسْتَبْدِلَ بِهِ مَنْزِلًا فَلْيَصْنَعْ لِمُتَحَوَّلِهِ وَ مَعَارِفِ مُنْتَقَلِهِ

پس بايد مرد شرف و بزرگوارى را با پذيرفتن اين اوصاف قبول كند، و از سختى قيامت پيش از رسيدن آن بر حذر باشد (كارى نكند كه بعذاب گرفتار گردد) و بايد مرد در كوتاهى روزها و كمى‏  درنگش در اين منزل (دنيا) نظر و انديشه كند (به خواب غفلت نرود) تا اينكه اين منزل را بمنزل ديگر (آخرت) تبديل كند، و بايد براى منزل ديگر و براى آنچه ميداند كه در آن سراى لازم است عمل نيكو بجا آورد،

8

فَطُوبَى لِذِي قَلْبٍ سَلِيمٍ أَطَاعَ مَنْ يَهْدِيهِ وَ تَجَنَّبَ مَنْ يُرْدِيهِ وَ أَصَابَ سَبِيلَ السَّلَامَةِ بِبَصَرِ مَنْ بَصَّرَهُ وَ طَاعَةِ هَادٍ أَمَرَهُ وَ بَادَرَ الْهُدَى قَبْلَ أَنْ تُغْلَقَ أَبْوَابُهُ وَ تُقْطَعَ أَسْبَابُهُ وَ اسْتَفْتَحَ التَّوْبَةَ وَ أَمَاطَ الْحَوْبَةَ

پس خوشا بحال صاحب دل سالم (از صفات رذيله) كه پيروى ميكند از آنكه او را (براه حقّ) راهنما است، و دورى گزيند از آنكه او را به تباهى مى‏ كشاند، و با بينائى كسيكه او را بينا مى‏ نمايد و پيروى راهنمائى كه باو فرمان مى‏ دهد براه سلامت (از سختى و گرفتارى) رسيده، و براه رستگارى (رهائى از عذاب) شتافته پيش از آنكه درهاى آن بسته و وسيله‏ هاى آن از دست برود (بميرد) و باز شدن باب توبه و بازگشت را درخواست نمايد، و (بر اثر توبه) گناه را (از خود) دور گرداند،

9

فَقَدْ أُقِيمَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ هُدِيَ نَهْجَ السَّبِيلِ.

بتحقيق بر سر راه ايستانده، و راه روشن نمودار گشته است (راه حقّ بر همه آشكار است مانند آن ماند كه بر سر دو راهى كسى ايستاده تا رونده را راهنمائى كند، يا نشانه‏اى بر پا است كه راه را مى‏ نمايد، پس هر كه راه گم كند عذر و بهانه ‏اش پذيرفته نيست).

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :