جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و نود و هشتم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و نود و هشتم

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): مردم را آگاه مي سازد به احاطه علم خداوندي به جزئيات، سپس مردم را به تقوا تحريک مي نمايد و برتري اسلام و قرآن را بيان مي دارد.

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ الْعَاصِفَاتِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِيبُ اللَّهِ وَ سَفِيرُ وَحْيِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ.

خداوند سبحان صداي بلند حيوانات وحشي را در بيابان ها مي داند (و مي داند) گناهان بندگان را در پنهاني ها و تردد ماهيان را در درياهاي ژرف و بر هم خوردن آب را به وسيله بادهاي تندوز و شهادت مي دهم به اين که محمد (صلي الله عليه و آله )برگزيده خدا و آورنده وحي او و فرستاده رحمت او است.

2

الوصية بالتقوى

أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيکمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَکمْ وَ إِلَيْهِ يَکونُ مَعَادُکمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِکمْ وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِکمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِيلِکمْ وَ إِلَيْهِ مَرَامِي مَفْزَعِکمْ

وصيت به تقوا

پس از حمد و ثناي خداوندي، من توصيه مي کنم شما را به تقواي خداوندي که آفرينش شما را آغاز کرد و به سوي او است برگشت شما، و از او است توفيق براي وصول به مطلوبتان، و به سوي او است نهايت رغبت شما و به پيشگاه او است راه صحيح و نشانه گاههاي پناهندگي شما.

3

فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکمْ وَ جِلَاءُ عَشَا أَبْصَارِکمْ

زيرا تقواي خداوندي براي شما دواي درد دل ها است و چشم براي کوري دل ها و شفاي بيماري جسدها و اصلاح فساد سينه ها و پاکي آلودگي نفوس و روشنايي پرده هاي چشمان.

4

وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکمْ فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِکمْ وَ دَخِيلًا دُونَ شِعَارِکمْ وَ لَطِيفاً بَيْنَ أَضْلَاعِکمْ وَ أَمِيراً فَوْقَ أُمُورِکمْ وَ مَنْهَلًا لِحِينِ وُرُودِکمْ وَ شَفِيعاً لِدَرَک طَلِبَتِکمْ وَ جُنَّةً لِيَوْمِ فَزَعِکمْ وَ مَصَابِيحَ لِبُطُونِ قُبُورِکمْ وَ سَکناً لِطُولِ وَحْشَتِکمْ وَ نَفَساً لِکرْبِ مَوَاطِنِکمْ

و عامل اطمينان از خوف و وحشت دل هايتان و روشنايي سياهي تاريکي درون شما است. پس قرار بدهيد اطاعت خداوندي را لباس باطني، نه لباس ظاهري آن تا داخل در اعماق جان باشد، نه شعار نمايانتان، نافذ و راه يافته در ميان استخوان هاي دنده ها و حکمران مشرف بر تمامي امور و چشمه ساري گوارا براي هنگام ورود و شفيع براي نيل به مطلوبتان و سپري براي روز ترس و وحشت در اعماق قبرها و آرامشي براي طول وحشت و آسايشي براي اندوه و محنت منازلي که در پيش داريد.

5

فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ حِرْزٌ مِنْ مَتَالِفَ مُکتَنِفَةٍ وَ مَخَاوِفَ مُتَوَقَّعَةٍ وَ أُوَارِ نِيرَانٍ مُوقَدَةٍ فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاکمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا

زيرا اطاعت خداوندي نگهدارنده است از مهلکه هاي محيط بر شما و از موقعيتهايي که در انتظار است و از گرمي آتش هاي شعله ور. پس هر کس تقوا را پيشه ساخت. سختي ها از وي دور و ناپديد شد پس از آنکه نزديک بود، و امور براي او شيرين شد پس از تلخي هايش، امواج از وي باز شد پس از حمله انبوهش، و دشواري ها براي او آسان گشت پس از مشقتهايي که در آنها بود.

6

وَ هَطَلَتْ عَلَيْهِ الْکرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا. وَ تَحَدَّبَتْ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَيْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَيْهِ الْبَرَکةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا

رامت بر او باريدن گرفت پس از آنکه از وي بريده بود. و رحمت خداوندي با لطف و محبت به او روي آورد پس از فرار و نفرت از وي و چشمه سارهاي نعمتها براي او شکافت و روان گشت بعد از فروکش کردن و ناياب شدن آنها، و باران برکت پس از کم شدن آن بر او باريدن گرفت.

7

فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي نَفَعَکمْ بِمَوْعِظَتِهِ وَ وَعَظَکمْ بِرِسَالَتِهِ وَ امْتَنَّ عَلَيْکمْ بِنِعْمَتِهِ فَعَبِّدُوا أَنْفُسَکمْ لِعِبَادَتِهِ وَ اخْرُجُوا إِلَيْهِ مِنْ حَقِّ طَاعَتِهِ.

پس تقوا بورزيد براي خدا که شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پيامبرش شما را نصيحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود. نفس خود را براي عبادت خداوندي رام و مطيع بسازيد و حرکت کنيد به سوي خداوندي با اطاعتي که شايسته او است.

8

فضل الإسلام

ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِينُ اللَّهِ الَّذِي اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِهِ وَ أَصْفَاهُ خِيَرَةَ خَلْقِهِ وَ أَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ

فضيلت اسلام

سپس اين اسلام آن دين خداوندي است که براي خود برگزيد و ساخت و تعبيه کرد و با نظاره بر آن، به جريان انداخت و شايسته ترين بندگان خود را براي تبليغ آن دين به بندگانش انتخاب فرمود، و ستون هايش را بر محبت خود بنا نهاد. اديان جعلي ديگر را با عزت و عظمت اين دين، ذليل ساخت.

9

وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِکرَامَتِهِ وَ خَذَلَ مُحَادِّيهِ بِنَصْرِهِ وَ هَدَمَ أَرْکانَ الضَّلَالَةِ بِرُکنِهِ وَ سَقَى مَنْ عَطِشَ مِنْ حِيَاضِهِ وَ أَتْأَقَ الْحِيَاضَ بِمَوَاتِحِهِ

ملل و اقوام در برابر بلندي آن در پستي قرار گرفتند و با کرامتي که دين اسلام دارا بود، دشمنان آن را ناچيز قرار داد و با ياري که براي رواج آن دين عنايت فرمود، دشمنان معاند آن را رسوا ساخت و با رکن محکم آن، ارکان گمراهي را ويران نمود. و کسي را که تشنه سعادت دنيوي و اخروي است از حوضهاي آن سيراب فرمود و آبگيرهاي آن را براي کساني که بخواهند از آنها سيراب شوند،

10

ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَک لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ وَ لَا عَفَاءَ لِشَرَائِعِهِ وَ لَا جَذَّ لِفُرُوعِهِ وَ لَا ضَنْک لِطُرُقِهِ وَ لَا وُعُوثَةَ لِسُهُولَتِهِ وَ لَا سَوَادَ لِوَضَحِهِ وَ لَا عِوَجَ لِانْتِصَابِهِ وَ لَا عَصَلَ فِي عُودِهِ وَ لَا وَعَثَ لِفَجِّهِ وَ لَا انْطِفَاءَ لِمَصَابِيحِهِ وَ لَا مَرَارَةَ لِحَلَاوَتِهِ فَهُوَ دَعَائِمُ أَسَاخَ فِي الْحَقِّ أَسْنَاخَهَا وَ ثَبَّتَ لَهَا آسَاسَهَا

خداوند سبحان طناب آن دين را چنان محکم ساخت که نه گسيخته شدن راهي به آن دارد و نه باز شدن به حلقه هايي که آن را دربرگرفته است و نه ويراني بر پايه اش نفوذ کند نه نابودي به ستون هايش و (همچنان اسلامي ديني است که) درختش از جا کنده نشود و مدتش پايان نپذيرد و قوانينش کهنه و فرسوده و محو نگردد و شاخه هايش بريده نشود. راه هايش تنگ و تاريک نباشد و آساني هايش
(راه هاي هموارش) سخت و ناهموار نگردد. تاريکي، راهي به روشنايي اين دين ندارد و کجي را راهي به راستي آن نيست. چوبش (عامل قوامش) انعطاف ناپذير است و راهش دشواري ندارد. چراغ هاي اين دين را خاموشي نيست و شيريني اش از تخلي به دور است. خداوند سبحان پايه هاي آن را بر حق مستحکم ساخت و اساس آن را جاويدان نمود

11

وَ يَنَابِيعُ غَزُرَتْ عُيُونُهَا وَ مَصَابِيحُ شَبَّتْ نِيرَانُهَا وَ مَنَارٌ اقْتَدَى بِهَا سُفَّارُهَا وَ أَعْلَامٌ قُصِدَ بِهَا فِجَاجُهَا وَ مَنَاهِلُ رَوِيَ بِهَا وُرَّادُهَا.

اين دين منابع چشمه سارهايي است بس انبوه و چراغ هايي است داراي انوار تابان و نشانه هايي است کانون نور. روشنگري که رهروان کوي حق به روشنايي آنها حرکت مي کنند و پرچم هاي راهنمايي است که روندگان راه هاي کشيده شده ميان کوه ها با هدايت آنها حرکت کنند و آبشخورهايي است که کساني را که وارد آنها شوند سيرابشان نمايند.

12

جَعَلَ اللَّهُ فِيهِ مُنْتَهَى رِضْوَانِهِ وَ ذِرْوَةَ دَعَائِمِهِ وَ سَنَامَ طَاعَتِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ وَثِيقُ الْأَرْکانِ رَفِيعُ الْبُنْيَانِ مُنِيرُ الْبُرْهَانِ مُضِي‏ءُ النِّيرَانِ عَزِيزُ السُّلْطَانِ مُشْرِفُ الْمَنَارِ مُعْوِذُ الْمَثَارِ فَشَرِّفُوهُ وَ اتَّبِعُوهُ وَ أَدُّوا إِلَيْهِ حَقَّهُ وَ ضَعُوهُ مَوَاضِعَهُ.

خداوند متعال نهايت رضايت خود و بالاترين ستون هاي دين خود و والاترين مقام اطاعتش را در اين دين نهاده است. اين دين در نزد خدا داراي ارکاني محکم و بنياني مرتفع و برهاني روشنگر و مشعل هاي نوربخش و داراي سلطه و قدرتي عزيز است و کانون بلند نورش مشرف و فراگير، و تعارض و ستيزه گري با آن امکان ناپذير است. پس اين دين را عزيز و شريف بدانيد و بپذيريد و حق آن را به آن ادا کنيد و آن را در موارد و محل هاي حقيقي آنجايگير بسازيد.

13

الرسول الأعظم

ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) بِالْحَقِّ حِينَ دَنَا مِنَ الدُّنْيَا الِانْقِطَاعُ وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الِاطِّلَاعُ وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ

رسول اعظم (صلي الله عليه و آله )

سپس خداوند سبحان محمد (صلي الله عليه و آله )را بر حق به پيامبري مبعوث فرمود در حالي که دنيا رو به پايان بود و آخرت براي احاطه و اشراف روي آورده و شکوفايي دنيا پس از روشنايي آن رو به تاريکي نهاده بود.

14

و قَامَتْ بِأَهْلِهَا عَلَى سَاقٍ وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ وَ أَزِفَ مِنْهَا قِيَادٌ فِي انْقِطَاعٍ مِنْ مُدَّتِهَا وَ اقْتِرَابٍ مِنْ أَشْرَاطِهَا وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِهَا وَ انْفِصَامٍ مِنْ حَلْقَتِهَا وَ انْتِشَارٍ مِنْ سَبَبِهَا وَ عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا وَ تَکشُّفٍ مِنْ عَوْرَاتِهَا وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِهَا

آن دنيا براي اهل خود با شدت و مشقتها روياروي شده، زمانش رو به زوال و شرايط فنا و نابودي آن نزديک گشته بود. (بعثت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله )) هنگامي بود که دنيا از اهلش در حال بريدن و حلقه هاي اتصال مردم در حال جدا شدن از يکديگر بود و اسباب و علل آن در حال گسيختن، و پرچم هاي راهنمايي دنيا در آن دوران در حال افسردگي و محو شدن، و ظاهر شدن پديده هاي زشت و کوتاه شدن امتداد (زندگي) در آن بود.

15

جَعَلَهُ اللَّهُ بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ کرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِيعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ.

خداوند سبحان، در چنين دوراني، پيامبر خود را مامور ابلاغ رسالتش فرمود و کرامتي براي امتش و بهاري براي اهل زمانش و عظمتي براي يارانش و شرفي براي ياورانش قرار داد.

16

القرآن الکريم

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْکتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَک قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْءُهُ

قرآن کريم

سپس خداوند متعال کتابي روشن و روشنگر را بر او فرو فرستاد که چراغ هايش خاموش نشود و کانون نوري است که شعله هايش فرو ننشيند و دريايي که ژرفاي آن درک نگردد و راه راستي که رهروش گمراه نشود و شعاعي که روشنايي آن به تاريکي نگرايد.

17

وَ فُرْقَاناً لَا يُخْمَدُ بُرْهَانُهُ وَ تِبْيَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْکانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِيمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ وَ رِيَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ

جداکننده حق و باطل از يکديگر است که برهانش هرگز راکد نگردد. بيان صريحي که ارکانش ويران نشود و شفا و تندرستي که هراسي از بيماريها به دنبال ندارد و عزتي که يارانش هرگز مغلوب نگردند، و حقي که کمک کنندگانش هرگز ذليل نشوند. قرآن معدن ايمان است و متن آن، و سرچشمه هاي علم است و درياهاي آن، و باغ هاي دادگري است و غديرهاي (گوديهايي که آب در آنجا جمع مي شود) آن.

18

وَ أَثَافِيُّ الْإِسْلَامِ وَ بُنْيَانُهُ وَ أَوْدِيَةُ الْحَقِّ وَ غِيطَانُهُ وَ بَحْرٌ لَا يَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُيُونٌ لَا يُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ لَا يَغِيضُهَا الْوَارِدُونَ وَ مَنَازِلُ لَا يَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ وَ أَعْلَامٌ لَا يَعْمَى عَنْهَا السَّائِرُونَ وَ آکامٌ لَا يَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ

و پايه هاي اساسي اسلام است و بنيان آن، و بيابان هاي حق است و گوديها و دره هاي آن، و دريايي است که کشندگان آب نتوانند آب آن را تا آخر بکشند، و چشمه هايي که برندگان آب نمي توانند آن را بخشکانند. و سرچشمه هايي است که وارد شوندگان به آنها نتوانند از آنها بکاهند. منزلگاه هايي است که مسافران راه آنها گم نشوند. و نشانه هايي است که سير کنندگان در مسير حق از ديدن آنها نابينا نگردند و تل و تپه هايي است که حرکت کنندگان در راه خداوندي تجاوز از آن نکنند.

19

جَعَلَهُ اللَّهُ رِيّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِيعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ وَ دَوَاءً لَيْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ وَ نُوراً لَيْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ وَ حَبْلًا وَثِيقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ وَ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ هُدًى لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَکلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ

خداوند متعال قرآن را سيراب کننده تشنگي دانشمندان قرار داده است و بهاري بر دل هاي فقهاء و راه هايي واضح براي طرق صالحان، و دوايي که با داشتن آن دردي نمي ماند و نوري که با وجود آن ظلمتي به حيات انسان ها راه ندارد. و طنابي است که دستگيره آن محکم است وپناهگاهي که بلنديهاي آن قابل دستبرد نمي باشد. قرآن عزت و شرفي است براي کسي که آن را (براي حيات معقول خود) ياور اتخاذ کرده است و امان است براي کسي که وارد آن شود و هدايتي است براي شخصي که از آن پيروي نمايد. و عذر است براي آن انسان که خود را به آن نسبت بدهد و دليلي است روشن براي کسي که در سخن گفتن به آن استناد کند و شاهدي است (راستين) براي آن انسان که به وسيله آن احتجاج کند.

20

وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ وَ حَامِلًا لِمَنْ حَمَلَهُ وَ مَطِيَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلْأَمَ وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَى وَ حَدِيثاً لِمَنْ رَوَى وَ حُکماً لِمَنْ قَضَى.

و عامل پيروزي است براي شخصي که با آن استدلال نمايد و رهبر (شايسته) براي کسي که از آن برخوردار گردد و برنده کسي که از آن بهره گيرد و نشان براي آن انسان که با هشياري و فراست در آن بنگرد و سپري نگهدارنده براي شخصي که به عنوان سلاح از آن کمک بگيرد و دانش براي کسي که آن را دريابد و بپذيرد و حديث براي کسي که آن را روايت کند و حکم است براي شخصي که حکم کند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :