جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و هشتاد و ششم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه صد و هشتاد و ششم

 از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است (در وصف حقّ تعالى و مدح حضرت رسول و اندرز و امر بتقوى و پرهيزكارى

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَظْهَرَ مِنْ آثَارِ سُلْطَانِهِ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِهِ مَا حَيَّرَ مُقَلَ الْعُيُونِ مِنْ عَجَائِبِ قُدْرَتِهِ وَ رَدَعَ خَطَرَاتِ هَمَاهِمِ النُّفُوسِ عَنْ عِرْفَانِ كُنْهِ صِفَتِهِ

سپاس خدائى را سزا است كه از نشانه ‏هاى سلطنت و بزرگى بزرگوارى خود شگفتي هاى‏قدرت و توانائيش را آشكار ساخت، و كاسه چشمها را حيران و مبهوت نمود، و انديشه‏ هائى كه در مردم خطور مى‏ نمايد از شناختن حقيقت صفت خويش باز داشت (خردمندان در برابر آفريده ‏هايش دچار شگفتى و عقولشان از ادراك حقيقتش ناتوان است)

2

وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةَ إِيمَانٍ وَ إِيقَانٍ وَ إِخْلَاصٍ وَ إِذْعَانٍ

و گواهى مى ‏دهم كه خدائى بجز او نيست گواهى از روى ايمان و باور و خلوص و فرمانبرى (دل و زبانم يكى است و تقليد و خودنمايى بآن راه ندارد)

3

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ وَ هَدَى إِلَى الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ (صلى ‏الله ‏عليه‏ و آله‏ و سلم)

و گواهى مى ‏دهم كه محمّد بنده و فرستاده او است، فرستاد او را هنگاميكه نشانه ‏هاى رستگارى و راههاى آشكار دين از بين رفته و ويران گرديده بود (مردم در راه ضلالت و گمراهى گام برداشته از خواهش هاى نفس پيروى مى‏ نمودند) پس حقّ را هويدا ساخت و مردم را اندرز داد، و براستى و درستى (در گفتار و كردار) راه نمود و به ميانه روى (نه افراط و نه تفريط) امر فرمود، خدا بر او و آلش درود فرستد.

4

وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يُرْسِلْكُمْ هَمَلًا عَلِمَ مَبْلَغَ نِعَمِهِ عَلَيْكُمْ وَ أَحْصَى إِحْسَانَهُ إِلَيْكُمْ فَاسْتَفْتِحُوهُ وَ اسْتَنْجِحُوهُ وَ اطْلُبُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَمْنِحُوهُ فَمَا قَطَعَكُمْ عَنْهُ حِجَابٌ وَ لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌ

بندگان خدا بدانيد خدا شما را بيهوده نيافريد، و سر خود (مانند چهارپايان) رها ننمود (بلكه تكاليف و احكامى براى شما قرار داد تا هر يك را بموقع انجام دهيد) اندازه نعمتها و بخشش را بشما ميداند، و فضل و كرمش را بشمار آورده است (تا شكرگزارى و كفران شما را بيازمايد) پس فتح و فيروزى (بر دشمنان) و روا شدن حاجت را از او بطلبيد، و درخواست خود را از او بخواهيد، و عطاء و بخشش را از او بجوئيد كه بين شما و او پرده‏اى آويخته و درى بسته نيست،

5

إِنَّهُ لَبِكُلِّ مَكَانٍ وَ فِي كُلِّ حِينٍ وَ أَوَانٍ وَ مَعَ كُلِّ إِنْسٍ وَ جَانٍّ

و او در همه جا و در هر وقت و زمان حاضر و با هر انسان و جنّ همراه مى‏ باشد،

6

لَا يَثْلِمُهُ الْعَطَاءُ وَ لَا يَنْقُصُهُ الْحِبَاءُ وَ لَا يَسْتَنْفِدُهُ سَائِلٌ وَ لَا يَسْتَقْصِيهِ نَائِلٌ وَ لَا يَلْوِيهِ شَخْصٌ عَنْ شَخْصٍ‏ وَ لَا يُلْهِيهِ صَوْتٌ عَنْ صَوْتٍ وَ لَا تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْبٍ وَ لَا يَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَةٍ وَ لَا تُوَلِّهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَابٍ وَ لَا يُجِنُّهُ الْبُطُونُ عَنِ الظُّهُورِ وَ لَا يَقْطَعُهُ الظُّهُورُ عَنِ الْبُطُونِ

جود و بخشش (نعمتهاى) او را كم نمى‏ گرداند، و رخنه‏اى (در آنها) وارد نمى ‏سازد، خواستار از او نعمتش را تمام نمى ‏كند، و آرزومند بپايان خزائنش نمى‏ رسد، و كسى او را از ديگرى نگاه نمى‏ دارد، و آوازى او را از آواز ديگر مشغول نمى‏ گرداند (زيرا اشتغال بكارى كه باعث باز ماندن از كار ديگر است بر اثر غفلت است كه آن از لوازم جسم مى ‏باشد) بخشيدن (نعمت) او را از گرفتن (نعمت ديگر در يك زمان) مانع نمى‏ گردد، و خشم كردن او را از رحمت مشغول نمى‏ سازد، و مهربانى او را از عذاب باز نمى‏ دارد، و پنهانى او را از آشكار بودن مانع نيست، و آشكار بودن او را از پنهانى جدا نمى‏ سازد (زيرا او هم آشكار است هم پنهان، آشكار است بآثار، و حقيقت او پنهان است از نظر)

7

قَرُبَ فَنَأَى وَ عَلَا فَدَنَا وَ ظَهَرَ فَبَطَنَ وَ بَطَنَ فَعَلَنَ وَ دَانَ وَ لَمْ يُدَنْ

نزديك و دور و بالا و پائين و آشكار و پنهان و پنهان و آشكار است، جزاء داده و جزاء داده نشده است (حساب همه را رسيدگى مى‏ نمايد و كسى را فهم و توانائى رسيدگى بحساب او نيست)

8

لَمْ يَذْرَأِ الْخَلْقَ بِاحْتِيَالٍ وَ لَا اسْتَعَانَ بِهِمْ لِكَلَالٍ

خلائق را با انديشه نيافريد، و در هيچ كار نيازمند بطلب يارى از آنها نمى ‏باشد (زيرا واجب از عجز و ناتوانى منزّه است).

9

أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ فَتَمَسَّكُوا بِوَثَائِقِهَا وَ اعْتَصَمُوا بِحَقَائِقِهَا تَؤُلْ بِكُمْ إِلَى أَكْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِزِّ فِي يَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُوَ تُظْلِمُ لَهُ الْأَقْطَارُ وَ تُعَطَّلُ فِيهِ صُرُومُ الْعِشَارِ

اى بندگان خدا شما را به پرهيزكارى و طاعت خدا سفارش مى‏ نمايم، زيرا تقوى مهار است (كه دارنده را به سعادت مى‏ كشاند) و به ستونى مى ‏ماند (كه نظم كارها را نگاه مى ‏دارد) پس به بندهاى استوار آن بياويزيد، و بحقائق آن دست اندازيد تا شما را بمواضع آسايش و آسودگى و جاهاى فراخ و حصارهاى محفوظ و منزلهاى ارجمند برساند (ببهشت جاويد كه هيچ گونه سختى و گرفتارى در آنجا نيست ببرد) در روزى كه (بر اثر هول و وحشت) ديده‏ها باز مانده برهم گذارده نمى‏ شود و به اطراف نمى ‏تواند نظر اندازد، و همه جا تاريك، و گلّه‏ هاى شترهاى آبستن ده ماهه كه زائيدن آنها نزديك است بى صاحب ماند (از بسيارى سختى و گرفتارى هر كس به نجات و رهائى خويش مشغول است و از نفيس‏ترين اموال چشم مى ‏پوشاند)

10

وَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَزْهَقُ كُلُّ مُهْجَةٍ وَ تَبْكَمُ كُلُّ لَهْجَةٍ وَ تَذِلُّ الشُّمُّ الشَّوَامِخُ وَ الصُّمُّ الرَّوَاسِخُ فَيَصِيرُ صَلْدُهَا سَرَاباً رَقْرَقاً وَ مَعْهَدُهَا قَاعاً سَمْلَقاً فَلَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ وَ لَا حَمِيمٌ يَدْفَعُ وَ لَا مَعْذِرَةٌ تَنْفَعُ .

و دميده مي شود در صور (اسرافيل) پس هر جانى از تن بيرون رفته و هر زبانى لال مى‏ گردد (مرگ همه را فرا مى ‏گيرد) و كوههاى بلند و سنگهاى محكم و استوار خود گشته از هم مى ‏ريزند، و سنگ سخت آنها چون سر آب درخشان در نظر مى ‏آيد، و قرار و سكون آنها در زمين هموار (بى ‏نشيب و فراز) باشد (آبادى و نشانه ‏هاى باقى نمى ‏ماند) پس (در آنروز) نه شفيعى است كه شفاعت كند (عفو و بخشش از گناه درخواست نمايد) و نه خويشى كه سختى را دفع گرداند، و نه عذر و بهانه‏ اى سود بخشد (خلاصه پناهى نيست جز تقوى و پرهيزكارى.)

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :