جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و هشتاد و پنجم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و هشتاد و پنجم

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام):در اين خطبه مبارکه خدا را ستايش نموده و رسول خدا (صلي الله عليه و آله )را ثنا مي گويد و آفرينشي از حيوان را توصيف مي فرمايد.

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

حمدالله تعالی

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا تُدْرِكُهُ الشَّوَاهِدُ وَ لَا تَحْوِيهِ الْمَشَاهِدُ وَ لَا تَرَاهُ النَّوَاظِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ الدَّالِّ عَلَى قِدَمِهِ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ وَ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ عَلَى وُجُودِهِ وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ

حمد خداوند متعال

ستايش خداي راست که حواس ظاهري او را نتواند درک نمايد و ديدگاه هاي جهان طبيعت نتواند او را دربربگيرد، و ديده هاي نظاره گر نتواند او را ببيند و پرده ها او را نپوشاند. با حدوث خلق، دلالت به قدم خود دارد (همانگونه) که با حدوث مخلوقات، دلالت بر وجود خود مي نمايد و از مشابهتي که ميان مخلوقاتش برقرار نموده دلالت بر نداشتن شبيه کرده است.

2

الَّذِي صَدَقَ فِي مِيعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِي خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فِي حُكْمِهِ مُسْتَشْهِدٌ بِحُدُوثِ الْأَشْيَاءِ عَلَى أَزَلِيَّتِهِ وَ بِمَا وَسَمَهَا بِهِ مِنَ الْعَجْزِ عَلَى قُدْرَتِهِ وَ بِمَا اضْطَرَّهَا إِلَيْهِ مِنَ الْفَنَاءِ عَلَى دَوَامِهِ وَاحِدٌ لَا بِعَدَدٍ وَ دَائِمٌ لَا بِأَمَدٍ وَ قَائِمٌ لَا بِعَمَدٍ

خداوندي که در وعده خود صادق است و بالاتر و بي نيازتر از آن که ستمي بر بندگانش روا بدارد. شان او است عدالت در ميان بندگانش و دادگري بر آنان در حکمش. با حدوث اشياء به ازليت خود استشهاد نموده و با نشان ناتواني که به آن اشياء زده است، توانايي خود را اثبات فرموده و با مضطر ساختن آن اشياء زوال و فنا، دوام و ابديت خود را آشکار فرموده. يگانه اي است نه به مفهوم شمارش عددي، دائمي است نه به معناي امتداد پايان پذير، و وجود او پايداري است بي نياز از تکيه گاه.

3

تَتَلَقَّاهُ الْأَذْهَانُ لَا بِمُشَاعَرَةٍ وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِي لَا بِمُحَاضَرَةٍ لَمْ تُحِطْ بِهِ الْأَوْهَامُ بَلْ تَجَلَّى لَهَا بِهَا وَ بِهَا امْتَنَعَ مِنْهَا وَ إِلَيْهَا حَاكَمَهَا

اذهان بشري او را درمي يابد نه با ادراکات تصوري معمولي، و همه ديد به وجود و قدرت او شهادت مي دهند بدون حضور عيني جسماني در آنها. اوهام آدميان احاطه بر آن ذات اقدس نتواند، بلکه خداوند به وسيله عقول مردم به عقول و دل هاي مردم تجلي کرد و به وسيله عقول اثبات کرد که انديشه ها و تعقل ها از درک آن ذات اقدس ناتوانند و با عقول و دل هاي سليم مدعيان درک با تعقل را به محاکمه کشيد که اعتراف به ناتواني خود از احاطه بر آن وجود اقدس نمايند.

4

لَيْسَ بِذِي كِبَرٍ امْتَدَّتْ بِهِ النِّهَايَاتُ فَكَبَّرَتْهُ تَجْسِيماً وَ لَا بِذِي عِظَمٍ تَنَاهَتْ بِهِ الْغَايَاتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسِيداً بَلْ كَبُرَ شَأْناً وَ عَظُمَ سُلْطَاناً.

بزرگي خداوند از مقوله کميت نيست که حدود و گسترش ها او را بزرگ جسماني نمايد و عظمت او نيز با امتدادها و کشش هايي که در حدود نهايي پايان مي يابند و داراي عظمت تجسمي هستند، نمي باشد، بلکه عظمت و بزرگي آن ذات اقدس با شان و سلطه و احاطه او است.

5

الرسول العظم

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِيُّ وَ أَمِينُهُ الرَّضِيُّ ( صلى الله عليه وآله )أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَيْهَا وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِينَةً وَ عُرَى الْإِيمَانِ وَثِيقَةً .

رسول اعظم (صلي الله عليه و آله)

و شهادت مي دهم به اين که محمد (صلي الله عليه و آله )بنده و رسول برگزيده خدا و امين مورد رضايت او است. درود خداوند بر او و فرزندانش باد. خداوند آن رسول گرامي را به جهت لزوم بيان حجت و دليل بر مردم (براي پذيرش دين) و آغاز طلوع پيروزي و روشن ساختن مسير و روش فرستاد. آن برگزيده خداوندي رسالت خود را با شکستن انبوه جمعيت کفار تبليغ فرمود و مردم را به حرکت در راه راست و واضح وادار نموده و پرچمهاي هدايت کننده و منار روشن را (براي ورود مردم به مسير دين خداوند) برپاي داشت و طنابهاي اسلام را محکم و دستاويزهاي ايمان را قبال وثوق و اعتماد و استناد قرار داد.

6

منها في صفة خلق أصناف من الحيوان

وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ وَ لَكِنِ الْقُلُوبُ عَلِيلَةٌ وَ الْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ أَ لَا يَنْظُرُونَ إِلَى صَغِيرِ مَا خَلَقَ كَيْفَ أَحْكَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْكِيبَهُ وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ سَوَّى لَهُ الْعَظْمَ وَ الْبَشَرَ

از جمله اين خطبه است در توصيف آفرينش اقسامي از جانداران:

اگر انسان ها در عظمت خداوند و بزرگي نعمت او مي انديشيدند قطعا به راه راست (که از آن منحرف شده اند) برمي گشتند. ولي دل ها بيمار است و ديده ها مختل. آيا نمي نگريد به جاندار کوچکي از مخلوقاتش که چگونه خلقت او را محکم و ترکيبش را متقن نموده و براي او گوش و چشم باز کرده و استخوان و پوست آفريده است.

7

انْظُرُوا إِلَى النَّمْلَةِ فِي صِغَرِ جُثَّتِهَا وَ لَطَافَةِ هَيْئَتِهَا لَا تَكَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ وَ لَا بِمُسْتَدْرَكِ الْفِكَرِ كَيْفَ دَبَّتْ عَلَى أَرْضِهَا وَ صُبَّتْ عَلَى رِزْقِهَا تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَى جُحْرِهَا وَ تُعِدُّهَا فِي مُسْتَقَرِّهَا

در مورچه بنگريد با آن جثه کوچکش و لطافت و شکل و اندامش، لطافتي که به دشواري با ديدن از راه چشم و انديشه مي توان آن را درک کرد که چگونه در زمينش حرکت مي کند و به پيدا کردن روزي خود علاقمند است، دانه را به لانه اش مي برد و در جايگاهش آماده استفاده مي سازد.

8

تَجْمَعُ فِي حَرِّهَا لِبَرْدِهَا وَ فِي وِرْدِهَا لِصَدَرِهَا مَكْفُولٌ بِرِزْقِهَا مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا لَا يُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ وَ لَا يَحْرِمُهَا الدَّيَّانُ وَ لَوْ فِي الصَّفَا الْيَابِسِ وَ الْحَجَرِ الْجَامِسِ وَ لَوْ فَكَّرْتَ فِي مَجَارِي أَكْلِهَا فِي عُلْوِهَا وَ سُفْلِهَا وَ مَا فِي الْجَوْفِ مِنْ شَرَاسِيفِ بَطْنِهَا وَ مَا فِي الرَّأْسِ مِنْ عَيْنِهَا وَ أُذُنِهَا لَقَضَيْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَباً وَ لَقِيتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَباً

دانه را در موسم گرما براي تغذي در موسم سرما و در روزهاي توانايي براي اوقات ناتواني اش جمع مي کند. روزي اين جاندار ضعيف تحت کفالت خداوندي است و او مطابق نيازهايش، موفق به معاش خود مي باشد. خداوند احسانگر غفلت از وي ندارد و ذات اقدس حسابگر آن ناتوان را محروم نمي دارد، اگر چه در روي سنگ خشک و فرو رفته که در جاي خود حرکتي ندارد، باشد. و تو اي انسان، اگر در دستگاه گوارش و جهاز هاضمه آن حيوان از همه جهات آن بنگري، به بالا و پايين و اطراف دنده هاي محيط به شکم آن و به آنچه که در سر او است از چشمان و گوش هايش، از آفرينش آن حيوان در شگفتي فرو مي روي و از توصيف آن خسته مي شوي!

9

فَتَعَالَى الَّذِي أَقَامَهَا عَلَى قَوَائِمِهَا وَ بَنَاهَا عَلَى دَعَائِمِهَا لَمْ يَشْرَكْهُ فِي فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ وَ لَمْ يُعِنْهُ عَلَى خَلْقِهَا قَادِرٌ

پس بزرگ است آن خداوندي که جاندار ناتوان را بر دستها و پاهايش قائم ساخت و بر ارکان تشکيل دهنده اش بنا نهاد. خدا در آفرينش آن حيوان، هيچ آفريننده اي را شريک نکرده و در اين کار هيچ قدرتمندي ياريش ننموده است.

10

وَ لَوْ ضَرَبْتَ فِي مَذَاهِبِ فِكْرِكَ لِتَبْلُغَ غَايَاتِهِ مَا دَلَّتْكَ الدَّلَالَةُ إِلَّا عَلَى أَنَّ فَاطِرَ النَّمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ لِدَقِيقِ تَفْصِيلِ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ غَامِضِ اخْتِلَافِ كُلِّ حَيٍّ وَ مَا الْجَلِيلُ وَ اللَّطِيفُ وَ الثَّقِيلُ وَ الْخَفِيفُ وَ الْقَوِيُّ وَ الضَّعِيفُ فِي خَلْقِهِ إِلَّا سَوَاءٌ .

. و اگر در همه طرق انديشه خود تلاش کني تا به اهداف و غايات خلقت آن جاندار برسي، دليل تو را راهنمايي نخواهد کرد مگر به اينکه آفريننده مورچه همان خالق است که نخل را آفريده است، زيرا تفصيل دقيق همه اشياء و مشکلات و دشواريهاي اختلاف ساختمان هر جانداري با جاندار ديگر، همچنين تمام مخلوقات باعظمت يا لطيف، سنگين يا سبک، و نيرومند يا ناتوان، همه در کارگاه خلقت يکسان مي باشند.

11

خلقة السماء و الکون

وَ كَذَلِكَ السَّمَاءُ وَ الْهَوَاءُ وَ الرِّيَاحُ وَ الْمَاءُ فَانْظُرْ إِلَى الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ وَ الْمَاءِ وَ الْحَجَرِ وَ اخْتِلَافِ هَذَا اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ تَفَجُّرِ هَذِهِ الْبِحَارِ وَ كَثْرَةِ هَذِهِ الْجِبَالِ وَ طُولِ هَذِهِ الْقِلَالِ وَ تَفَرُّقِ هَذِهِ اللُّغَاتِ وَ الْأَلْسُنِ الْمُخْتَلِفَاتِ

آفرينش آسمان و هستي

و همچنين است آفرينش آسمان و فضا و بادها و آب. پس بنگر به آفتاب و ماه و نباتات و درخت و سنگ و اختلاف اين شب و روز و شکافتن درياها و فراواني کوه ها و امتداد قله ها و اختلاف لغات و زبان ها.

12

وفَالْوَيْلُ لِمَنْ أَنْكَرَ الْمُقَدِّرَ وَ جَحَدَ الْمُدَبِّرَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ كَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ وَ لَا لِاخْتِلَافِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى حُجَّةٍ فِيمَا ادَّعَوْا وَ لَا تَحْقِيقٍ لِمَا أَوْعَوْا وَ هَلْ يَكُونُ بِنَاءٌ مِنْ غَيْرِ بَانٍ أَوْ جِنَايَةٌ مِنْ غَيْرِ جَانٍ .

پس واي بر کسي که خداوند تقديرکننده و خالق حکيم را انکار کند. (منکراني که) گمان کردند اين موجودات باعظمت مانند گياهاني هستند خودرو که زارعي آنها را نکاشته است و براي صور و اشکال گونه گون آنها سازنده اي نيست. آن تبهکاران براي ادعاي خود به دليلي تکيه نکردند و به آنچه که در عالم پندار خود حفظ نمودند، حجتي ارائه نداند. آيا ساختماني بدون سازنده و جنايتي بدون جنايت کننده امکان پذير است؟

13

خلقة الجرادة

وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي الْجَرَادَةِ إِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْرَاوَيْنِ وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَيْنِ قَمْرَاوَيْنِ وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِيَّ وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِيَّ وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِيَّ وَ نَابَيْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ وَ مِنْجَلَيْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ

آفرينش ملخ

اگر بخواهي درباره ملخ بگويم که براي او دو چشم قرمز آفريد و دو حدقه مانند ماه در چشمان آن روشن ساخت و براي آن جانور گوش پنهاني قرار داد و دهاني معتدل و حسي قوي و دندان هايي که با آنها مي برد و دو دست و دو پا همانند داس که زراعت را با آنها قطع مي کند.

14

يَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ وَ لَا يَسْتَطِيعُونَ ذَبَّهَا وَ لَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ حَتَّى تَرِدَ الْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا وَ تَقْضِيَ مِنْهُ شَهَوَاتِهَا وَ خَلْقُهَا كُلُّهُ لَا يُكَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً

کشاورزان در زراعتشان از آن حيوان مي ترسند و نمي توانند آن را دفع کنند، اگرچه همه آنان هجوم دسته جمعي نمايند، تا آنگاه که با جهش هاي خود وارد کشتگاه شود و خواسته هاي خود را اشباع نمايد. در حالي که تمامي خلقت آن جاندار به اندازه يک انگشت لاغر نيست.

15

فَتَبَارَكَ اللَّهُ الَّذِي يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ يُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً وَ يُلْقِي إِلَيْهِ بِالطَّاعَةِ سِلْماً وَ ضَعْفاً وَ يُعْطِي لَهُ الْقِيَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً

پس بزرگ و مقدس است خداوندي که (همه آنچه که در آسمان ها و زمين است چه از روي اختيار و چه از روي کراهت سجده به بارگاهش مي نمايند و گونه و صورت به خاک خضوع مي مالند.) و به آن پيشگاه اطاعت مي نمايند خواه از روي تسليم و خواه بر مبناي ضعف و ناتواني، و زمام اختيار از جهت بيم و هراس به آن مقام شامخ مي سپارند.

16

فَالطَّيْرُ مُسَخَّرَةٌ لِأَمْرِهِ أَحْصَى عَدَدَ الرِّيشِ مِنْهَا وَ النَّفَسِ وَ أَرْسَى قَوَائِمَهَا عَلَى النَّدَى وَ الْيَبَسِ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ أَحْصَى أَجْنَاسَهَا

پس پرنده ها مسخر امر او هستند. پرها و نفس هاي (دم هاي) آنها را شمرده و پاهاي بعضي از آن پرندگان (پرندگان دريايي) را بر رطوبت (آبها) قرار داده و پاهاي گروهي ديگر را که در خشکي زندگي مي کنند، بر زمين خشک، روزيهاي آن جانداران را مقدر و اجناس و انواع آنها را برشمرده است.

17

فَهَذَا غُرَابٌ وَ هَذَا عُقَابٌ وَ هَذَا حَمَامٌ وَ هَذَا نَعَامٌ دَعَا كُلَّ طَائِرٍ بِاسْمِهِ وَ كَفَلَ لَهُ بِرِزْقِهِ وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ فَأَهْطَلَ دِيَمَهَا وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا فَبَلَّ الْأَرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبِهَا .

اين يکي کلاغ است و اين ديگري عقاب. اين يکي کبوتر است و اين ديگري شترمرغ. هر پرنده اي را به نامش خوانده و روزي آن را کفالت فرموده است. و ابر سنگين باردار را در فضا ايجاد نمود و باران متصل را از آن نازل نمود و قسمت هر جا را از باران معين فرمود. زمين را پس از خشکي آن، به وسيله باران مرطوب ساخت و روييدني آن را پس از آن خشکي بيرون آورد.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :