جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و هشتادم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و هشتادم

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): در توبيخ کساني از يارانش که از اطاعت او سرپيچي کردند.

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

أَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ أَمْرٍ وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ وَ عَلَى ابْتِلَائِي بِکمْ أَيَّتُهَا الْفِرْقَةُ الَّتِي إِذَا أَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ

ستايش مي کنم خدا را در برابر هر چيزي که قضايش به آن متعلق گشته و به هر فعلي که مقدر فرموده و مرا به شما مبتلا ساخته است، اي گروهي که هنگامي که امر کنم اطاعتم نمي کنيد و هر موقع که دعوت کنم اجابتم نمي نماييد.

2

إِنْ أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ وَ إِنِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ وَ إِنْ أُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَکصْتُمْ.

اگر مهلت به شما داده شود، در تخيلات و سخنان بيهوده فرو مي رويد و اگر با شما بجنگند، سست و زبون مي گرديد. و اگر مردم به يک پيشوا تسليم شوند، زبان به طعنه مي گشاييد. و اگر به يک اقدام و کار دشوار ناچار گرديد، عقب نشيني مي کنيد.

3

لَا أَبَا لِغَيْرِکمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکمْ وَ الْجِهَادِ عَلَى حَقِّکمْ الْمَوْتَ أَوِ الذُّلَّ لَکمْ فَوَاللَّهِ لَئِنْ جَاءَ يَومِي وَ لَيَأْتِيَنِّي لَيُفَرِّقَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنِکمْ وَ أَنَا لِصُحْبَتِکمْ قَالٍ وَ بِکمْ غَيْرُ کثِيرٍ لِلَّهِ أَنْتُمْ

اي مردم بي اصل، براي پيروزي و جهاد براي به دست آوردن حقتان در انتظار چه چيزي به سر مي بريد؟ آيا در انتظار مرگيد، يا براي خويشتن ذلت و خواري مي خواهيد؟ سوگند به خدا؟ در آن هنگام که روز مرگم فرا رسد، ميان من و شما جدايي اندازد. و در حالي که من از همنشيني با شما در زندگي ناراحتم و با داشتن مثل شما مردم سست عنصر، بهره اي از افزايش قدرت ندارم. راستي شما چگونه مردمي هستيد!

4

أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُکمْ وَ لَا حَمِيَّةٌ تَشْحَذُکمْ أَ وَ لَيْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَيَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَيْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ وَ أَنَا أَدْعُوکمْ وَ أَنْتُمْ تَرِيکةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِيَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّي وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَيَّ

آيا ديني که شما را جمع و متحد سازد، وجود ندارد! آيا غيرتي نيست که شما را به تلاش اندازد! آيا شگفت انگيز نيست که معاويه، اجامر و اوباش را مي خواند! همان مردم فرومايه بدون اين که مخارجي براي معاويه و توقعي به بخشش و عطاي او داشته باشند، از وي پيروي مي کنند. و من شما را مي خوانم، با اين که يادگاري از اسلام هستيد و از اين دين برخورداريد و بقاياي مسلمان صدر اسلاميد، و مخارج و عطاها براي شما مقرر مي دارم، از دور من پراکنده مي شويد و بناي اختلاف را مي گذاريد!

5

إِنَّهُ لَا يَخْرُجُ إِلَيْکمْ مِنْ أَمْرِي رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لَا سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَيَّ الْمَوْتُ

(شگفتا که) از طرف من آنچه که عامل خشنودي است به شما مي رسد، و شما خشنود نمي شويد! و اگر از طرف من چيزي که عامل مشقت و سختي (مانند دستور جهاد) باشد، به شما ابلاغ مي گردد، اتفاق کلمه و اجتماع بر آن نداريد. اکنون محبوب ترين چيزي که ممکن است من آرزو کنم، مرگ است.

6

قَدْ دَارَسْتُکمُ الْکتَابَ وَ فَاتَحْتُکمُ الْحِجَاجَ وَ عَرَّفْتُکمْ مَا أَنْکرْتُمْ وَ سَوَّغْتُکمْ مَا مَجَجْتُمْ

من قرآن را به شما تعليم دادم و با احتجاج و برهان، براي شما راه رشد و هدايت را باز کردم. آنچه را که منکر بوديد به شما شناساندم و براي شما آنچه را که ناگوار مي نمود و آن را انداخته بوديد گوارا ساختم.

7

لَوْ کانَ الْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ النَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ.

(آري، اين راهنمايي ها و تربيتها اثر داشت) اگر امکان داشت که کور مي ديد يا خواب رفته بيدار بود!! اين قوم که حاکم آنان معاويه و مربي آنان پسر زن زناکار، عمروعاص باشد- قطعا درباره خدا به ناداني نزديک است.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :