جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و هفتاد و دوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و هفتاد و دوم

و از خطبه های آن حضرت است:

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا تُوَارِي عَنْهُ سَمَاءٌ سَمَاءً وَ لَا أَرْضٌ أَرْضاً .

سپاس خدايى را كه آسمانى آسمان ديگر را از او نپوشاند، و زمينى زمين ديگر را از وى نهفتن نتواند.

2

منها :

وَ قَدْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّكَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ لَحَرِيصٌ فَقُلْتُ بَلْ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ لَأَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِي وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِي دُونَهُ فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِي الْمَلَإِ الْحَاضِرِينَ هَبَّ كَأَنَّهُ بُهِتَ لَا يَدْرِي مَا يُجِيبُنِي بِهِ .

از اين خطبه است:

يكى گفت: پسر ابوطالب! تو بر اين كار بسيار آزمندى! گفتم نه! كه به خدا سوگند شما آزمندتريد و به رسول خدا دورتر، و من بدان مخصوص ترم و به وى نزديكتر. من حقى را كه از آنم بود خواستم، و شما نمى گذاريد، و مرا از رسيدن بدان بازمى داريد. پس چون در جمع حاضران با برهان، او را مغلوب كردم، درايستاد و چنان كه گويى مبهوت شد، ندانست چه پاسخى تواند داد.

3

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِيَ وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي أَمْراً هُوَ لِي ثُمَّ قَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي الْحَقِّ أَنْ تَتْرُكَهُ .

خدايا! من از تو بر قريش و آن كه قريش را كمك كند يارى مى خواهم، كه آنان پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و رتبت بزرگم را خرد ديدند. فراهم آمدند و در كارى كه از آن من است با من بستيزيدند. سپس گفتند: حق را توانى گرفت، و توانى واگذارد.

4

منها في ذكر أصحاب الجمل:

فَخَرَجُوا يَجُرُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) كَمَا تُجَرُّ الْأَمَةُ عِنْدَ شِرَائِهَا مُتَوَجِّهِينَ بِهَا إِلَى الْبَصْرَةِ فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِي بُيُوتِهِمَا وَ أَبْرَزَا حَبِيسَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) لَهُمَا وَ لِغَيْرِهِمَا فِي جَيْشٍ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَانِي الطَّاعَةَ وَ سَمَحَ لِي بِالْبَيْعَةِ طَائِعاً غَيْرَ مُكْرَهٍ فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِي بِهَا وَ خُزَّانِ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ أَهْلِهَا فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً وَ طَائِفَةً غَدْراً

از اين خطبه است در ذكر اصحاب جمل:

بيرون شدند و حرم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را با خود اين سو و آن سو كشاندند، چنانكه كنيزكى را به هنگام خريد كشانند. او را با خود به بصره بردند و زنان خويش را در خانه نشاندند. آن را كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در خانه نگاهداشته بود، و از آنان و جز آنان باز داشته، به اين و آن نماياندند، با لشكرى كه يك تن از آنان نبود كه در طاعت من نباشد و به دلخواه، در گردنش بيعت من نباشد. پس بر فرمانگزار من در بصره و خزانه داران مسلمانان، و مردمى جز آنان تاختند. بعضى را بازداشتند و كشتند، و بعضى را به نيرنگ دستخوش كشتن ساختند.

5

فَوَاللَّهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِي قَتْلُ ذَلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ .

به خدا، اگر از مسلمانان جز يك تن را از روى عمد و بى آنكه او را جرمى باشد نكشته بودند، كشتن همه آن لشكر بر من روا بود، چه، حاضر بودند و انكار ننمودند، و به زبان و دست به دفاغ برنخاستند تا چه رسد بدان كه آنان از مسلمانان كشتند، هم چند لشكريانى كه بدان شهر درآمدند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :