جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و شصت و چهارم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و شصت و چهارم

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): هنگامي که مردم دور او جمع شدند و به علت ناراحتي که از عثمان داشتند از آن حضرت خواستند که درباره مردم با وي صحبت فرمايد و رضايت مردم را از او طلب کند. آن حضرت نزد عثمان رفت و به او فرمود:

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

إِنَّ النَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اسْتَسْفَرُونِي بَيْنَک وَ بَيْنَهُمْ وَ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَک مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ وَ لَا أَدُلُّک عَلَى أَمْرٍ لَا تَعْرِفُهُ إِنَّک لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ مَا سَبَقْنَاک إِلَى شَيْ‏ءٍ فَنُخْبِرَک عَنْهُ وَ لَا خَلَوْنَا بِشَيْ‏ءٍ فَنُبَلِّغَکهُ وَ قَدْ رَأَيْتَ کمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ کمَا سَمِعْنَا

مردم پشت سر من قرار گرفته و مرا به عنوان سفير (ميانجي) ميان تو و خودشان نزد تو فرستاده اند. سوگند به خدا نمي دانم به تو چه بگويم؟ من چيزي (در اين باره) نمي دانم که تو آن را نمي داني. و من تو را به چيزي راهنمايي نمي کنم که آن را نمي شناسي. تو مي داني آنچه را که ما مي دانيم. ما به چيزي جلوتر از تو سبقت نداريم که درباره آن به تو اطلاع بدهيم، و به چيزي به تنهايي اختصاص نداشتيم که آن را به تو ابلاغ نماييم. تو ديدي همانگونه که ما ديديم و شنيدي همچنان که ما شنيديم.

2

وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) کمَا صَحِبْنَا وَ مَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لَا ابْنُ الْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ الْحَقِّ مِنْک وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالَا فَاللَّهَ اللَّهَ فِي نَفْسِک فَإِنَّک وَ اللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لَا تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ وَ إِنَّ الطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلَامَ الدِّينِ لَقَائِمَةٌ

و با پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله )همصحبت بودي، همانگونه که ما بوديم. نه فرزند ابوقحانه (ابوبکر) براي عمل به حق شايسته تر از تو بود و نه پسر خطاب (عمر). و تو به رسول الله (صلي الله عليه و آله )از نظر رگهاي خويشاوندي نزديکتر هستي. و از داماد بودن به رسول خدا تو بهره مند گشته اي، نه آن دو. پس خدا را در نظر بگير. خدا را، درباره جانت. زيرا در اين صورت تو (در اين حادثه که پيش آمده است) نابينايي را به بينايي مبدل نمي سازي و چنان نيست که به وسيله آموزش، جهل تو مرتفع گردد. راه ها واضح است و نشانه هاي دين برپاست.

3

فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوکةً

بدان، برترين بندگان خدا در نزد خداوند سبحان، امامي است عادل، که هدايت شده و مردم به وسيله او هدايت شوند. سنت معلوم را بر پا بدارد و بدعت مجهول را بميراند. و قطعي است که سنتها روشن و روشنگرند، و براي آن ها نشانه ها است. و بدعتها آشکارند و براي آن ها (نيز) نشانه هايي است. و بدترين مردم در نزد خدا امامي است ستمکار که گمراه است، و مردم به وسيله او گمراه مي شوند. که سنت گرفته شده از منبعش را بکشد، و زنده کند بدعت کنار گذاشته شده را.

4

وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لَا عَاذِرٌ فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا کمَا تَدُورُ الرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا وَ إِنِّي أَنْشُدُک اللَّهَ أَلَّا تَکونَ إِمَامَ هَذِهِ الْأُمَّةِ الْمَقْتُولَ فَإِنَّهُ کانَ يُقَالُ يُقْتَلُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا الْقَتْلَ وَ الْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ

و من از رسول خدا (صلي الله عليه و آله )شنيدم که مي فرمود: روز قيامت پيشواي ستمکار آورده مي شود، در حالي که نه يار و ياوري دارد و نه کسي که از طرف او پوزش بطلبد. اين ستمکار در آتش دوزخ انداخته مي شود. او در آن جا مانند آسياب دور خود مي گردد، سپس او را به ته دوزخ مي بندند. و من تو را به خدا سوگند مي دهم که کوشش کن پيشواي مقتول اين امت نباشي. در گذشته گفته مي شد در اين امت زمامداري کشته مي شود و در کشت و کشتار تا روز قيامت گشوده مي گردد. و همين حادثه امور اين امت را بر خودشان مشتبه خواهد ساخت و فتنه ها و آشوب ها در ميان آنان گسترده خواهد شد.

5

يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً فَلَا تَکونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُک حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلَالِ السِّنِّ وَ تَقَضِّي الْعُمُرِ فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ کلِّمِ النَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ فَقَالَ ( عليه السلام ) مَا کانَ بِالْمَدِينَةِ فَلَا أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِک إِلَيْهِ.

امت در ميان تشويشها و گرفتاريها به اضطراب افتاده و در هم خواهند آميخت. هرگز مانند چارپاي بي اختيار مباش که مروان بن حکم تو را هر کجا بخواهد براند، در اين موقعيت که ساليان زندگي تو متراکم و عمر تو رو به پايان مي رود. عثمان به او گفت:
(با مردم صحبت کن که به من مدتي مهلت بدهند تا ظلم هايي که بر آنان وارد شده است، برطرف کرده و جبران نمايم. اميرالمومنين (علیه السلام) در پاسخ او فرمود: (آنچه که در مدينه است، براي آن مدتي لازم نيست و آنچه که دور از مدينه است مدت مهلتش وصول امر تو به آن است).

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :