جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و شصت و سوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و شصت و سوم

خالق کائنات

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْعِبَادِ وَ سَاطِحِ الْمِهَادِ وَ مُسِيلِ الْوِهَادِ وَ مُخْصِبِ النِّجَادِ لَيْسَ لِأَوَّلِيَّتِهِ ابْتِدَاءٌ وَ لَا لِأَزَلِيَّتِهِ انْقِضَاءٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَ لَمْ يَزَلْ وَ الْبَاقِي بِلَا أَجَلٍ خَرَّتْ لَهُ الْجِبَاهُ وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفَاهُ حَدَّ الْأَشْيَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَا

ستايش خداي راست، آفريننده بندگان و گستراننده عرصه هاي زمين و به جريان اندازنده آب ها در پستي ها و دره ها و روياننده گياهان. براي اوليت او آغازي نيست و براي ازليت او انقراضي نه. اوست اول و پايدار و پاينده بي مدت. پيشاني ها در مقابل او بر زمين سوده مي شود و لب ها به توحيد او گويا. اشياء را در هنگام خلقت متعين ساخت تا از همانندهاي خود جدا شوند.

2

لَا تُقَدِّرُهُ الْأَوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَکاتِ وَ لَا بِالْجَوَارِحِ وَ الْأَدَوَاتِ لَا يُقَالُ لَهُ مَتَى وَ لَا يُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّى الظَّاهِرُ لَا يُقَالُ مِمَّ وَ الْبَاطِنُ لَا يُقَالُ فِيمَ لَا شَبَحٌ فَيُتَقَصَّى وَ لَا مَحْجُوبٌ فَيُحْوَى

اوهام بشري نتوانند او را با حدود و حرکات و با اعضاء و ابزار اندازه گيري کند. براي او (کي) زماني توان گفت و مدتي که با (تا) مشخص گردد، نتوان تصور نمود. او آشکار است ولي نتوان گفت (ظهورش) از چيست و او باطن است ولي نتوان گفت در چيست؟ او کالبدي جسماني نيست که فاني گردد و در چيزي مخفي نشده است که چيزي او را دربرگيرد و بپوشاند.

3

لَمْ يَقْرُبْ مِنَ الْأَشْيَاءِ بِالْتِصَاقٍ وَ لَمْ يَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاقٍ وَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لَا کرُورُ لَفْظَةٍ وَ لَا ازْدِلَافُ رَبْوَةٍ وَ لَا انْبِسَاطُ خُطْوَةٍ فِي لَيْلٍ دَاجٍ وَ لَا غَسَقٍ سَاجٍ يَتَفَيَّأُ عَلَيْهِ الْقَمَرُ الْمُنِيرُ وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذَاتُ النُّورِ فِي الْأُفُولِ وَ الْکرُورِ وَ تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ مِنْ إِقْبَالِ لَيْلٍ مُقْبِلٍ وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ قَبْلَ کلِّ غَايَةٍ وَ مُدَّةِ وَ کلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ

نزديکي او با اشياء با چسبندگي نيست و دوري او از آن ها با مفارقت و جدايي نمي باشد. از بندگان او کمترين نگاه براي او پنهان نيست و تکرار هيچ لفظي براي او خفايي ندارد، نه نزديک شدن به يک بلندي (پناه گرفتن پشت بلنديها) و نه باز نهادن گامي در شب تاريک، و نه در سکون شبانگاهي، که ماه روشن در سايه آن حرکت مي کند، و آفتاب نوراني در حال غروب و نمودار شدن پس از آن، در دگرگوني زمان ها و روزگاران. از روي آوردن شبي که مي آيد و روزي که برمي گردد، پيش از هر نهايت و مدتي و پيش از هر شمارشي و تعدادي.

4

تَعَالَى عَمَّا يَنْحَلُهُ الْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ الْأَقْدَارِ وَ نِهَايَاتِ الْأَقْطَارِ وَ تَأَثُّلِ الْمَسَاکنِ وَ تَمَکنِ الْأَمَاکنِ فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ وَ إِلَى غَيْرِهِ مَنْسُوبٌ.

آن ذات اقدس باعظمت تر است از آن صفات محدودکننده به وسيله اندازه ها و نهايت قطره ها، که محدودکنندگان به او نسبت مي دهند. و (بالاتر است) از اتخاذ مسکن ها و جايگير شدن در قرارگاه ها. زيرا حد و اندازه براي مخلوقات او زده شده و منسوب به غير آن مقام اعلاي ربوبي است.

5

ابتداع المخلوقين

لَمْ يَخْلُقِ الْأَشْيَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِيَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّةٍ بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ لَيْسَ لِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَيْ‏ءٍ انْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِينَ کعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ الْبَاقِينَ وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى کعِلْمِهِ بِمَا فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى.

ابداع مخلوقات

خداوند سبحان اشياء را از ريشه هاي ازلي و مبادي اوليه اي که ابدي باشد نيافريده است. بلکه مخلوق را آفريد و حد آن را برپا داشت. هر چه را صورتگري کرد با نيکوترين وجه تصوير فرمود. هيچ چيزي از مخلوقات را قدرت امتناع و سرپيچي از فرمان او نيست. و نه از اطاعت کائنات، سودي به آن موجود برين عايد مي گردد. علم خداوندي به مردگان گذشته همانند علم اوست به زنده هاي باقي. و علم او به آسمان هاي بلند همانگونه است که به زمين هاي پايين .

6

منها: أَيُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِيُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ وَ وُضِعْتَ فِي قَرارٍ مَکينٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّک جَنِيناً لَا تُحِيرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّک إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا

از جمله اين خطبه است: اي مخلوقي که با اعضاي معتدل آفريده شده اي و اي ابداع شده اي که در تاريکي هاي ارحام و لابلاي پرده ها مورد عنايت بودي. در آغاز وجودت، از جوهري کشيده شده از گل بودي که در قرارگاهي محکم نهاده شدي تا قدر معين و مدتي قسمت شده. مخفي در درون مادرت بودي و جنبشي داشتي. نه توانايي پاسخ دادن به خواندن داشتي و نه ندايي را مي شنيدي. سپس از آن قرارگاه بيرون رانده شدي به خانه اي که نه آن را ديده بودي و نه راه هاي منافع آن را مي شناختي.

7

فَمَنْ هَدَاک لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّک وَ عَرَّفَک عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِک وَ إِرَادَتِک هَيْهَاتَ إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي الْهَيْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِينَ أَبْعَدُ.

(اي انسان)، چه کسي تو را به جذب غذا از پستان مادرت راهنمايي کرد و جايگاه هاي خواستن و اراده ات را به تو ارائه نمود؟ هيهات، آن کسي که از درک صفات موجوداتي که داراي شکل و ابزار و وسايل مي باشند، عاجز است، قطعا از دريافت صفات خالقش ناتوان تر و از رسيدن به درک او به وسيله حدود مخلوقات دورتر مي باشد.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :