جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و پنجاه و سوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و پنجاه و سوم

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): در صفات انسان گمراه

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ هُوَ فِي مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ يَهْوِي مَعَ الْغَافِلِينَ وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ بِلَا سَبِيلٍ قَاصِدٍ وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ.

در مهلتي از جانب خدا به سر مي برد. هوا و ميلش با غفلت زدگان است بامدادان که سر از خواب بردارد، دمساز گنهکاران است. نه راه راست براي حرکت پيش مي گيرد و نه از پيشوايي راهنما پيروي مي نمايد.

2

صفات الغافلين

منها: حَتَّى إِذَا کشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزَاءِ مَعْصِيَتِهِمْ وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِيبِ غَفْلَتِهِمُ اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَکوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا بِمَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ

در صفت غفلت زدگان

از جمله سخنان آن حضرت است: تا آنگاه که خداوند توانا از روي جزاي گناه آنان پرده بردارد، و آنان را از حجاب هاي غفلتشان بيرون بياورد. در اين هنگام است که با اموري روياروي شوند که پشت به آن ها داشتند، و پشت گردانند به آنچه که رو به آن ها کرده بودند. غفلت زدگان از آنچه که به عنوان مطلوب دريافته بودند، سودي نبردند و از آن امور که خود را نيازمند آن ها مي دانستند به نفعي نرسيدند.

3

إِنِّي أُحَذِّرُکمْ وَ نَفْسِي هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ فَلْيَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَک جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي وَ الضَّلَالَ فِي الْمَغَاوِي وَ لَا يُعِينُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِي حَقٍّ أَوْ تَحْرِيفٍ فِي نُطْقٍ أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ.

من خودم را و شما را از موقعيت غفلت زدگي برحذر مي دارم. پس هر کس براي خود به وسيله خويشتن منتفع گردد. جز اين نيست که انسان بينا کسي است که بشنود و در آن بينديشد، و نظر کند و بينا شود و از تجارب دنيا بهره گيرد. سپس در راه است و روشن حرکت کند و از سقوط در سيه چال ها، و از گمراهي در کژراهه ها بپرهيزد. و گمگشتگان وادي معصيت را به وسيله کجروي در مسير حق، يا تحريف و اخلال در گفتار، يا به وسيله ترس و هراس در صدق و صفا بر ضرر خود کمک نکند.

4

عظة الناس

فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَکرَتِک وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِک وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِک وَ أَنْعِمِ الْفِکرَ فِيمَا جَاءَک عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ ( صلى الله عليه وآله ) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذَلِک إِلَى غَيْرِهِ

پند مردم

پس بيدار شو اي شنونده و به خود آي از آن مستي که تو را از تو ربوده و از غفلتي که تو را در خود فرو برده است. و از شتاب و حرص و آز در امور دنيوي (بيش از نيازهاي ضروري) کم کن، و خوب بينديش در آنچه که با زبان پيامبر امي (صلي الله عليه و آله )به تو رسيده است، اموري که چاره و گريز از آنها امکان پذير نيست. مخالف باش با هر کسي که مخالفت کند با آنچه که از پيامبر به تو رسيده و روي به بيگانه دارد.

5

وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِيَ لِنَفْسِهِ وَ ضَعْ فَخْرَک وَ احْطُطْ کبْرَک وَ اذْکرْ قَبْرَک فَإِنَّ عَلَيْهِ مَمَرَّک وَ کمَا تَدِينُ تُدَانُ وَ کمَا تَزْرَعُ تَحْصُدُ وَ مَا قَدَّمْتَ الْيَوْمَ تَقْدَمُ عَلَيْهِ غَداً فَامْهَدْ لِقَدَمِک وَ قَدِّمْ لِيَوْمِک فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ وَ الْجِدَّ الْجِدَّ أَيُّهَا الْغَافِلُ وَ لا يُنَبِّئُک مِثْلُ خَبِيرٍ

و را رها کن تا روزگار خود را با آنچه که براي خود پسنديده است، سپري کند. فخر و مباهات را بگذار و کبرت را ساقط نما. گوري را (که آخرين منزلگه حيات طبيعي تو است) به ياد بياور، زيرا که بالاخره گذارت به همان خاک تيره خواهد افتاد. و همانگونه که ديگران را جزا داده اي، مجازات کارهاي خود را خواهي ديد. همان را درو خواهي کرد که کشته اي. با آنچه امروز براي آينده اندوخته اي، روياروي خواهي گشت. براي گامي که خواهي برداشت، راه هموار کن و توشه براي آن روز که به انتظارت است، از پيش بفرست. اين شنونده، برحذر باش و برحذر باش اي غوطه ور در غفلت، بکوش و بکوش. (و هيچ کس تو را مانند خداوند خبير و آگاه، مطلع از حقايق نخواهد ساخت.)

6

إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللَّهِ فِي الذِّکرِ الْحَکيمِ الَّتِي عَلَيْهَا يُثِيبُ وَ يُعَاقِبُ وَ لَهَا يَرْضَى وَ يَسْخَطُ أَنَّهُ لَا يَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا لَاقِياً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ يَتُبْ مِنْهَا أَنْ يُشْرِک بِاللَّهِ فِيمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ أَوْ يَشْفِيَ غَيْظَهُ بِهَلَاک نَفْسٍ أَوْ يَعُرَّ بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَيْرُهُ أَوْ يَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِي دِينِهِ

از حتمي ترين دستورات خداوندي در قرآن حکيم که بر مبناي آن ها پاداش مي دهد و عذاب مي کند و ملاک رضايت و خشنودي او است اينست:هيچ بنده اي اگر چه خويشتن را به تلاش وادارد و عمل خود را خالص نمايد، سودي نخواهد داشت اگر از اين دنيا برون رود و خداي خود را با يکي از خصلتهاي ذيل که از آن ها توبه نکرده است ديدار نمايد:
شرک به خدا بورزد در آن عبادات که خدا براي او مقرر فرموده است. تسکين (تشفي) پيدا کند و غضب خود را بخواباند با کشتن نفسي. عيب کسي را به خاطر کاري که انجام داده است، بر زبان راند. يا با بدعتي که در دينش گذارد، برآورده شدن حاجتي را از مردم بخواهد.

7

أَوْ يَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَيْنِ أَوْ يَمْشِيَ فِيهِمْ بِلِسَانَيْنِ اعْقِلْ ذَلِک فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِيلٌ عَلَى شِبْهِهِ إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَيْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ الْفَسَادُ فِيهَا إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ مُسْتَکينُونَ إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ مُشْفِقُونَ إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ خَائِفُونَ.

با دورويي با مردم ارتباط برقرر مي نمايد. در ميان مردم با دو زبان رفتار مي کند. تعقل کن اين پند را، زيرا هر مثلي، دليل است براي مثل و شبيه خود،همت و هدف چهارپايان سير کردن شکم است. و قطعي است که هدف جدي درندگان دشمني با غير خويشتن. همت و کوشش زنان آراستن زندگي دنيوي و فساد در آن است. مردم با ايمان، فروتن و متواضعند. مردم با ايمان خوف و رجا درباره خدا دارند. مردم با ايمان از خداوند بيمناکند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :