جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و پنجاه و دوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و پنجاه و دوم

صفات خداوند و اوصاف پیشوایان دین

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

الْحَمْدُ لِلّهِ الدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ، وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَى أَزَلِیَّتِهِ؛ وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لا شَبَهَ لَهُ. لا تَسْتَلِمُهُ الْمَشَاعِرُ، وَ لا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ، لاِفْتِرَاقِ الصَّانِعِ وَالْمَصْنُوعِ، وَ الْحَادِّ وَ الْمَحْدُودِ، وَ الرَّبِّ وَ الْمَرْبُوبِ؛ الْاَحَدِ بِلا تَأْوِیلِ عَدَدٍ، وَ الْخَالِقِ لا بِمَعْنَى حَرَکَةٍ وَ نَصَبٍ، وَ السَّمِیعِ لا بِأَدَاةٍ، وَ الْبَصِیرِ لا بِتَفْرِیقِ آلَةٍ، وَ الشَّاهِدِ لا بِمُمَاسَّةٍ، وَ الْبَائِنِ لا بِتَرَاخِی مَسَافَةٍ، وَ الظَّاهِرِ لا بِرُؤْیَةٍ، وَالْبَاطِنِ لا بِلَطَافَةٍ. بَانَ مِنَ الْاَشْیَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا، وَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهَا، وَ بَانَتِ الْاَشْیَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ، وَ الرُّجُوعِ إِلَیْهِ. مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ، وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ، وَ مَنْ قَالَ: «کَیْفَ» فَقَدِ اسْتَوْصَفَهُ، وَ مَنْ قَالَ: «أَیْنَ» فَقَدْ حَیَّزَهُ. عَالِمٌ إِذْ لا مَعْلُومٌ، وَ رَبٌّ إِذْ لا مَرْبُوبٌ، وَ قَادِرٌ إِذْ لا مَقْدُورٌ.

صفات خدا:

ستایش، مخصوص خداوندى است که با آفرینش مخلوقات همگان را به وجود خود راهنمایى کرده است
و با حدوث آن ها ازلیّت خود را نشان داده و با شباهت داشتن آن ها به یکدیگر روشن مى سازد که شبیه و نظیرى ندارد؛
عقل ها به کنه ذاتش نرسند و حجاب ها وجودش را مستور نسازند؛ چرا که خالق و مخلوق با هم فرق دارند و محدودکننده و محدودشونده، و پرورش دهنده و پرورده شده با هم متفاوت اند. یگانه است؛ ولى نه به معناى وحدت عددى (بلکه به این معنا که شبیه و نظیر ندارد)، و خالق و آفریننده است؛ اما نه به این معنا که حرکت و رنج و تعبى در این راه متحمّل شود.
شنواست؛ بى آن که از ابزار شنوایى استفاده کند، و بیناست؛ ولى نه از طریق باز و بسته کردن پلک ها. در همه جا حاضر است، نه این که با اشیا مماس باشد، و از همه چیز جداست، بى آن که مسافتى میان او و موجودات باشد. آشکار است، نه با دید چشم ها، و پنهان است، نه به سبب کوچکى و لطافت. با سلطه و قدرتش از همه اشیا جداست و همه آن ها از او جدا هستند؛ چرا که در برابر او خاضع اند و بازگشتشان به سوى اوست. آن کس که او را (با صفات مخلوقات) وصف کند، محدودش ساخته و کسى که براى او حدّى قائل شود، او را به شمارش درآورده و آن کس که او را به شمارش درآورد، ازلیّتش را انکار کرده و آن کس که بپرسد: چگونه است؟ وصفش کرده و آن کس که بگوید: کجاست؟ مکانى براى او قائل شده است.
او عالم بود، در آن هنگام که معلومى وجود نداشت، و پروردگار بود آن زمان که پرورده اى نبود، و قادر وتوانا بود آن زمان که مقدورى وجود نداشت.

2

أَئِمَّةُ الدِّینِ :

منهَا: قَدْ طَلَعَ طَالِعٌ، وَ لَمَعَ لاَمِعٌ، وَلاَحَ لاَئِحٌ، وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ. وَ اسْتَبْدَلَ اللّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً، وَ بِیَوْمٍ یَوْماً؛
وَ انْتَظَرْنَا الْغِیَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَرَ. وَ إِنَّمَا الْاَئِمَّةُ قُوَّامُ اللّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ؛ وَ لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ.

مقام پیشوایان دینى:

طلوع کننده اى طلوع کرد. درخشنده اى درخشید و آشکارشونده اى آشکار شد و آنچه از مسیر حق منحرف شده بود، به اعتدال (و مسیر صحیح) بازگشت و خداوند، گروهى را به گروه دیگر مبدّل ساخت و روزگار دیگرى را به جاى روزگار موجود نشاند و ما از پیش در انتظار دگرگونى ها بودیم؛ همچون کسى که در خشکسالى در انتظار باران باشد.
پیشوایان دین (امامان معصوم : ) از سوى خداوند اداره کننده امور مردم اند، و مراقب بندگان خدا هستند. هیچ کس داخل بهشت نمى شود، مگر کسى که آن ها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند و هیچ کس وارد دوزخ نمى شود، مگر کسى که آن ها را انکار کند و آنان نیز انکارش کنند.

3

إِنَّ اللّهَ تَعَالَى خَصَّکُمْ بِالْاِسْلاَمِ وَ اسْتَخْلَصَکُمْ لَهُ، وَ ذَلِکَ لِاَنَّهُ اسْمُ سَلاَمَةٍ، وَ جِمَاعُ کَرَامَةٍ. اصْطَفَى اللّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ، وَ بَیَّنَ حُجَجَهُ، مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ، وَ بَاطِنِ حِکَمٍ. لا تَفْنَى غَرَائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضِی عَجَائِبُهُ. فِیهِ مَرَابِیعُ النِّعَمِ، وَ مَصَابِیحُ الظُّلَمِ. لا تُفْتَحُ الْخَیْرَاتُ إِلَّا بِمَفَاتِیحِهِ، وَ لا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِمَصَابِیحِهِ. قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ، وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ.
فِیهِ شِفَاءُ الْمُسْتَشْفِی، وَ کِفَایَةُ الْمُکْتَفِی.

اسلام و قرآن نعمت هاى الهى:

خداوند، اسلام را ویژه شما قرار داد و شما را براى (حمایت از) اسلام برگزید.
این همه اهمیّت، به این علت است که اسلام نامى است براى سلامت، و کانونى است از بزرگوارى ها و کرامت. خداوند،
راه آن را برگزید و دلایلش را روشن ساخت، (و قرآن را فرو فرستاد که) ظاهرش علم و باطنش حکمت است. تعلیمات علمى قرآن هرگز فانى نمى شود و شگفتى ها و نوآورى هایش پایان نمى گیرد. در آن نعمت هایى است همچون سرزمین هاى پرگیاه در فصل بهار و چراغ هاى روشنى بخش تاریکى ها؛ درهاى خیرات جز با کلیدهاى آن گشوده نمى شود و ظلمت ها جز با چراغ هاى پرفروغش برطرف نمى گردد. حدود محرّمات را تعیین کرده و موارد مباح وحلال را نشان داده است؛ درمان شفاجویان در قرآن است و همه نیازهاى طالبان در آن جمع است.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :