جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و پنجاهم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه صد و پنجاهم

از خطبه های آن حضرت است

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ هُوَ فى مُهْلَة مِنَ اللّهِ يَهْوى مَعَ الْغافِلينَ، وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبينَ، بِلا سَبيل قاصِد، وَ لا اِمام قائِد.

و تبهکار در مهلتى که از جانب خدا دارد به دنبال بى خبران است، و با گنهکاران به سر مى برد،بدون راهى که او را به مقصد رساند، و به غیر امامى که راهنمایش باشد.

2

مِنْها حَتّى اِذا كَشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزاءِ مَعْصِيَتِهِمْ، وَاسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلابيبِ غَفْلَتِهِمْ، اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً، وَاسْتَدْبَرُوا مُقْبِلاً، فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِما اَدْرَكُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ، وَ لا بِما قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ.

از این خطبه است تا آن گاه که کیفر گناهانشان را آشکار کرد، و از پرده هاى غفلت بیرونشان نمود، رو به آخرت آرند که به آنان پشت کرده، و پشت به دنیا کنند که به آنها رو آورده، از آنچه از مرادهاى خود در دنیا یافتند نفع نبردند، و از آرزوهایى که به آن رسیدند بهره نگرفتند.

3

وَ اِنّى اُحَذِّرُكُمْ وَ نَفْسى هذِهِ الْمَنْزِلَةَ. فَلْيَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ، فَاِنَّما الْبَصيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ، وَ نَظَرَ فَاَبْصَرَ، وَانْتَفَعَ
بِالْعِبَرِ،ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً واضِحاً يَتَجَنَّبُ فيهِ الصَّرْعَةَ فِى الْمَهاوى، وَالضَّلالَ فِى الْمَغاوى، وَ لا يُعينُ عَلى نَفْسِهِ الْغُواةَ بِتَعَسُّف فى حَقٍّ، اَوْتَحْريف فى نُطْق، اَوْ تَخَوُّف مِنْ صِدْق.

من شما و خودم را از مثل این حالت مى ترسانم. باید هر انسانى از وجود خود بهره مند گردد، که بینا کسى است که شنید و اندیشه
کرد، و نظر کرد و بصیر شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس در راه روشن حرکت کرد، او در آن راه از افتادن در مواضع تباهى، و قرار گرفتن در مراحل گمراهى اجتناب مى کند، و گمراهان را به زیان خود با بیراهه رفتن نسبت به حق، و تحریف در گفتار، یا ترس از راستگویى یـارى نمى نماید.

4

فَاَفِقْ اَيُّهَا السّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ، وَاسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَاخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ، وَاَنْعِمِ الْفِكْرَ فيما جاءَكَ عَلى لِسانِ
النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِمّا لابُدَّ مِنْهُ وَ لا مَحيصَ عَنْهُ، وَ خالِفْ مَنْ خالفَ ذلِكَ اِلى غَيْرِهِ، وَ دَعْهُ وَ ما رَضِىَ لِنَفْسِهِ، وَ ضَعْ فَخْرَكَ، وَاحْطُطْ كِبْرَكَ

پس اى شنونده، از مستى خود به هوش آى، و از خواب غفلت بیدار شو، و از شتاب خویش بکاه، و در آنچه از زبان پیامبر امّى صلّى اللّه علیه وآله به تو رسیده و از آن چاره اى نیست و گریزى ندارد به دقت بیندیش، و با کسى که مخالف با روش رسول خداست و به جانب دیگر روى آورده مخالفت کن، و او را با آنچه که براى خود پسندیده واگذار، ناز و فخر را رها کن، و از مرکب کبر فرود آى

5

وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ فَاِنَّ عَلَيْهِ مَمَرَّكَ. وَ كَما تَدينُ تُدانُ، وَ كَما تَزْرَعُ تَحْصُدُ، وَ ما قَدَّمْتَ الْيَوْمَ تَقْدَمُ عَلَيْهِ غَداً. فَامْهَدْ لِقَدَمِكَ، وَ قَدِّمْ لِيَوْمِكَ. فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ اَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ، وَالْجِدَّ الْجِدَّ اَيُّهَا الْغافِلُ «وَ لا يُنَبِّئُـكَ مِثْـلُ خَبيـر».

قبرت را که گذر تو بر آن است یاد کن. همان گونه که عمل مى کنى جزا داده مى شوى، و همان که مى کارى درو مى نمایى، و آنچه امروز پیش مى فرستى فردا بر آن وارد مى شوى. پس جاى پایى براى خود مهیّا نما، و براى فردایت توشه اى پیش فرست. اى شنونده، بترس بترس؛ و اى بى خبر، بکوش بکوش، که «احدى بهتر از انسان آگاه تو را آگاه نمى کند».

6

اِنَّ مِنْ عَزائِمِ اللّهِ فِى الذِّكْرِ الْحَكيمِ الَّتى عَلَيْها يُثيبُ وَ يُعاقِبُ، وَ لَها يَرْضى وَ يَسْخَطُ، اَنَّهُ لايَنْفَعُ عَبْداً ـ وَ اِنْ اَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ اَخْلَصَ فِعْلَهُ ـ اَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيا لاقِياً رَبَّهُ بِخَصْلَة مِنْ هذِهِ الْخِصالِ لَمْ يَتُبْ مِنْها: اَنْ يُشْرِكَ بِاللّهِ فيمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ مِنْ عِبادَتِهِ، اَوْ يَشْفِىَ غَيْظَهُ بِهَلاكِ نَفْس، اَوْ يَعُرَّ بِاَمْر فَعَلَهُ غَيْرَهُ، اَوْ يَسْتَنْجِحَ حاجَةً اِلَى النّاسِ بِاِظْهارِ بِدْعَة فى دينِهِ، اَوْ يَلْقَى النّاسَ بِوَجْهَيْنِ، اَوْ يَمْشِىَ فيهِمْ بِلِسانَيْنِ.

از جمله احکام حتمى خداوند در کتاب حکیم که بر آن جزا مى دهد و عذاب مى نماید، و به خاطر آن خشنود مى شود و خشمگین مى گردد از دنیا رفتن بنده است بدون دریافت بهره آخرتى هرچندخود را در عمل به زحمت انداخته، و کارش را خالص نموده، در حالى که که خداوند را به خصلتى از این خصال ملاقات کند و توبه ننموده باشد: در عبادتى که خداوند بر او واجب نموده شریک براى خدا قرار دهد، یا به سبب کشتن بى گناهى آتش خشم خود را فرو نشاند، یا کار زشتى را که خود مرتکب شده به دیگرى نسبت دهد، یا براى درخواست حاجتى از مردم در دین خدا بدعت گذارد، یا مردم را به نفاق و دورویى ملاقات کند، یا در بین آنان به دو زبان حرکت کند.

7

اعْقِلْ ذلِكَ فَاِنَّ الْمِثْـلَ دَليـلٌ عَلـى شِبْهِـهِ. اِنَّ الْبَهائِمَ هَمُّها بُطُونُها، وَ اِنَّ السِّباعَ هَمُّها الْعُدْوانُ عَلى غَيْرِها

آنچه را شمردم اندیشه کن، که هر مثالى دلیلى براى راهنمایى به مانند آن است. همّت چهارپایان شکمشان، و اندیشه درندگانْ آزار و تجاوز به دیگران،

8

وَ اِنَّ النِّساءَ هَمُّهُنَّ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْفَسادُ فيها. اِنَّ الْمُؤْمِنينَ مُسْتَكينُونَ، اِنَّ الْمُوْمِنينَ مُشْفِقُونَ، اِنَّ الْمُؤْمِنينَ خائِفُـونَ.

و همّ و غم زنان زینت حیات دنیا و فساد در آن است. مؤمنان فروتنند، مؤمنان مهربانند، مؤمنان اهل بیم از خدایند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :