جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و چهل و هشتم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه صد و چهل و هشتم

از خطبه هاى آن حضرت است در تحذیر از فتنه ها

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ اَحْمَدُ اللّهَ، وَ اَسْتَعينُهُ عَلى مَداحِرِ الشَّيْطانِ وَ مَزاجِرِهِ، وَالاِْعْتِصامِ مِنْ حَبائِلِهِ وَ مَخاتِلِهِ

خدا را سپاس مى گویم، و از او در موجبات طرد و بازداشتن شیطان،و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فریبهایش یارى
مى خواهم.

2

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ، لا يُوازى فَضْلُهُ، وَلا يُجْبَرُ فَقْدُهُ. اَضاءَتْ بِهِ
الْبِلادُ بَعْدَ الضَّلالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَالْجَهالَةِ الْغالِبَةِ، وَالْجَفْوَةِ الْجافِيَةِ، وَالنّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَريمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكيمَ. يَحْيَوْنَ عَلى فَتْرَة، وَ يَمُوتُونَ عَلى كَفْرَة.

و گواهى مى دهم که خدایى جز اللّه نیست، و گواهى مى دهم که محمّد(صلّى اللّه علیه وآله) بنده و فرستاده و انتخاب شده و برگزیده اوست، در فضیلت همتایى ندارد، و فقدانش را چیزى جبران نمى کند. شهرها از پس گمراهى تاریک، و جهالت غالب بر مردم، و درشتخویى ستم آمیز به وجود او روشن شد، آن هم در زمانى که مردم حرام خدا را حلال دانسته، و انسان حکیم را خوار مى شمردند، در روزگار خالى از پیامبران مى زیستند،و بر حالت کفر از دنیا مى رفتند.

3

ثُمَّ اِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ اَغْراضُ بَلايا قَدِ اقْتَرَبَتْ. فَاتَّقُوا سَكَراتِ النِّعْمَةِ، وَاحْذَرُوا بَوائِقَ النِّقْمَةِ، وَ تَثَبَّتُوا فى قَتامِ الْعَشْوَةِ،
وَاعْوِجاجِ الْفِتْنَةِ، عِنْدَ طُلُوعِ جَنينِها، وَ ظُهُورِ كَمينِها، وَانْتِصابِ قُطْبِها، وَ مَدارِ رَحاها. تَبْدَأُ فى مَدارِجَ خَفِيَّة،وَ تَؤُولُ اِلى فَظاعَة جَلِيَّة.

شما اى مردم عرب، نشانه بلاهایى هستید که بسیار نزدیک است. پس از مستى هاى نعمت بپرهیزید، و از سختى هاى عقوبت
حذر کنید، و در گرد و غبار ظلمت شبهه، و ناهموارى راه فتنه، به وقت پدید آمدن طلیعه اش، و آشکار شدن نهانش، و برقرارى محورش، و گردش آسیایش برجاى خویش ثابت بمانید. آن فتنه هایى که از مدارج پنهان شروع،و به سختى و زشتى آشکارى منتهى مى شود.

4

شِبابُها كَشِبابِ الْغُلامِ، وَ آثارُها كَآثارِ السَّلامِ. تَتَوارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ. اَوَّلُهُمْ قائِدٌ لاِخِرِهِمْ، وَ آخِرُهُمْ مُقْتَد بِاَوَّلِهِمْ. يَتَنافَسُونَ فى دُنْيا دَنِيَّة، وَ يَتَكالَبُونَ عَلى جيفَة مُريحَة. وَ عَنْ قَليل يَتَبَرَّأُ التّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ، وَالْقائِدُ مِنَ الْمَقُودِ. فَيَتَزايَلُونَ بِالْبَغْضاءِ، وَ يَتَلاعَنُونَ عِنْـدَ اللِّقـاءِ . ثُمَّ يَأْتى بَعْدَ ذلِكَ طالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ، وَالْقاصِمَةِ الزَّحُوفِ. فَتَزيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقامَة، وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعْدَ سَلامَة، وَ تَخْتَلِفُ الاَْهْواءُ عِنْدَ هُجُومِها، وَ تَلْتَبِسُ الاْراءُ عِنْدَ نُجُومِها.

رشد آن فتنه همچون رشد جوانى سریع و نیرومند، و آثارش همچون آثار سنگ محکم و سفت است. ستمکاران بر اساس پیمانها
که با هم دارند آن فتنه را از هم ارث مى برند. اول آنان پیشواى آخرشان، و آخرشان تابع اوّل آنان است. با هم در به دست آوردن دنیاى پست رقابت مى کنند، و چون سگان بر سر مردار بو گرفته به جان هم مى افتند. و زمانى نمى گذرد که تابع از متبوع، و راهنما از پیرو بیزارى مى جوید. با کینه و دشمنى از هم جدا مى شوند، و زمانى که یکدیگر را مى بینند به هم لعنت مى کنند. پس از این فتنه، فتنه اى دیگر پیش آید لرزاننده و درهم کوبنده و حمله آور، که دلهایى پس از استوارى دچار لغزش مى شوند، و مردانى از پس سلامتى در دین به گمراهى مى افتند. زمان هجوم این فتنه هوسها و امیال گوناگون مى شود، و به هنگام طلوع آن آراء درست به نادرست اشتباه مى گردد.

5

مَنْ اَشْرَفَ لَها قَصَمَتْهُ، وَ مَنْ سَعى فيها حَطَمَتْهُ. يَتَكادَمُونَ فيها تَكادُمَ الْحُمُرِ فِى الْعانَةِ. قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُالْحَبْلِ، وَ عَمِىَ وَجْهُ الاَْمْرِ. تَغيضُ فيهَا الْحِكْمَةُ، وَ تَنْطِقُ فيهَا الظَّلَمَةُ. وَ تَدُقُّ اَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِها، وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِها. يَضيعُ فى غُبارِهَا الْوُحْدانُ، وَ يَهْلِكَ فى طَريقِهَا الرُّكْبانُ. تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضاءِ، وَ تَحْلُبُ عَبيطَ الدِّماءِ. وَ تَثْلِمُ مَنارَ الدِّينِ، وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقينِ. تَهْرُبُ مِنْهَا الاَْكْياسُ، وَ تُدَبِّرُها الاَْرْجاسُ. مِرْعادٌ مِبْراقٌ، كاشِفَةٌ عَنْ ساق. تُقْطَعُ فيهَا الاَْرْحامُ، وَ يُفارَقُ عَلَيْهَا الاِْسْلامُ. بَرِيُّها سَقيمٌ، وَ ظاعِنُها مُقيمٌ.

کسى که به مقابله با این فتنه برخیزد پشتش را مى شکند، و آن که در دفع آن بکوشد او را درهم بکوبد. فتنه گران در آن فتنه چون
گورخران در جمع خود یکدیگر را گاز گیرند. رشته محکم دینل لرزان شود، و چهره حقیقى حقیقت پوشیده گردد. حکمت فروکش کند، و ستمگران سخنران شوند. آن فتنه بادیه نشینان را با آهن لجام خود بکوبد، و با فشار سینه اش آنان را درهم شکند. تکروان در غبارش ضایع شوند، و سواران در راهش هلاک گردند. آن فتنه با سرنوشتى تلخ وارد شود، و خونهاى خالص و تازه را بدوشد. در نشانه هاى دین رخنه مى کند، و پیمان یقین را مى شکند. زیرکان از آن مى گریزند، و ناپاکان در تدبیرش مى کوشند. فتنه اى است پر رعد و برق، سخت و با شتاب. خویشان در آن فتنه از هم جدا شوند، و مردم در فضاى آن فتنه از اسلام دل بردارند. سالم از آن فتنه بیمار، و نجات براى فرارىِ از آن مشکل خواهد بود.

6

مِنْـها بَيْنَ قَتيل مَطْلُول، وَ خائِف مُسْتَجير. يُخْتَلُونَ بِعَقْدِ الاَْيْمانِ،وَ بِغُرُورِ الاْيمانِ. فَلاتَكُونُوا اَنْصابَ الْفِتَنِ وَ اَعْلامَ الْبِدَعِ، وَالْزَمُوا ما عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَماعَةِ، وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ اَرْكانُ الطّاعَةِ. وَاقْدَمُوا عَلَى اللّهِ مَظْلُومينَ، وَ لاتَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظالِمينَ.

از این خطبه است در آن فتنه کشته اى است خونش به هدر رفته، و ترسویى است طالب امان. با بستن عهد فریبشان دهند،
و با اسم ایمان مغرورشان کنند. شما اى اهل ایمان، پرچم هاى فتنه و نشانه هاى بدعت نباشید، و به آنچه پیوند جماعت با آن گره خورده، و ارکان طاعت بر آن بنا شده ملتزم باشید. مظلوم بر خدا وارد شوید و ظالم وارد نشوید.

7

وَاتَّقُوا مَدارِجَ الشَّيْطانِ وَ مَهابِطَ الْعُدْوانِ. وَ لاتُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرامِ،فَاِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سَبيلَ الطّاعَةِ.

از راههاى شیطان و موارد کینه و دشمنى پرهیز کنید. در شکم هاى خود لقمه هاى حرام وارد نکنید،زیرا در برابر مراقبت خداوندى
هستید که گناه را بر شما حرام کرده، و راه بندگى را بر شما آسان نموده است.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :