جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

حکمت صد و چهل هفتم

فراز

متن عربی

متن فارسی

حکمت صد و چهل هفتم

سخني است از آن حضرت به (كميل بن زياد نخعي): كميل بن زياد مي گويد: اميرالمومنين علي بن ابيطالب (علیه السلام) دستم را گرفت و مرا به طرف جبان بيرون برد. پس هنگامي كه به بيابان رسيد، نفسي (آهي) طولاني از سينه برآورد و فرمود:

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ : إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ

اي كميل بن زياد، اين دل ها ظرف هايي است و بهترين آنها با گنجايش ترين آنها است. پس به ياد دار از من آنچه را كه به تو مي گويم:

2

النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ.

مردم بر سه صنفند: عالمي رباني و آموزنده اي در راه نجات و فرومايگاني بي خرد و بي هويت كه دنباله رو هر نعره زننده اي مي روند، با هر بادي در حركتند، از نور علم روشني نيندوخته اند و به يك ركن مورد اطمينان تكيه نكرده اند.

3

يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ .

ای كميل، علم بهتر از مال است، علم تو را حفظ كند و تو مال را حراست كني. مال را خرج كردن رو به تمامي مي برد و علم با انفاق و تعميمش افزوده مي گردد. آنچه كه از مال ساخته است با رفتن مال از بين مي رود.

4

يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ ، بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ .

اي كميل بن زياد، به دست آوردن و شناخت علم، دينست كه بايد آن را پذيرفت و به وسيله علم است كه انسان در طول زندگاني اطاعت خداوندي را و براي پس از مرگ نيكنامي را مي اندوزد. علم حاكم است و مال محكوم.

5

يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً !

اي كميل، گنجينه داران اموال مرده اند در حالي كه هنوز زنده اند و دانشمندان مادامي كه روزگار باقي است، پايدارند. بدن هاي جسماني آنان از عرصه زندگي گم شده و تجليات آنان در دل ها موجود است. اينست، در اين جا علمي است انبوه، اگر كسي براي فراگيري آن مي يافتم (و اشاره فرمود به سينه مباركش).

6

بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ .

بلي شخصي باهوش را پيدا كردم كه مورد اطمينان به علم نبود، آلت دين را براي دنيا به كار مي برد و با نعمتهاي خداوندي و دلايل الهي اوليايش بر بندگان او خودنمايي مي كرد. يا كسي بود كه مطيع حاملان حق بود ولي در جوانب گوناگون آن بصيرتي نداشت، لذا با اولين رويداد شبهه، شك در دلش سر مي كشيد.

7

أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ ءٍ أَقْرَبُ شَيْ ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ .

آگاه باش كه نه اين درخور است و نه آن. يا مشتاق لذت را ديدم كه افسارش براي شهوت روان بود يا علاقه شديد به جمع كردن و ذخيره نمودن داشت. اينان به هيچ وجه از مراعات كنندگان دين نبودند، نزديكترين اشياء به آنان چارپايان چرنده بود. بدينسان، علم با مردن حاملش از بين مي رود.

8

اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ ، أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً

بلي، روي زمين از انساني كه با ارائه حجت استقامت براي خدا دارد، خالي نمي ماند. يا در ميان مردم ظاهر و مشهور است و يا در حال بيم و پنهان، تا حجتهاي خداوندي و دلايل روشن او باطل نگردد. عدد اينان چند است و كجا هستند؟ سوگند به خدا، آنان از نظر شمارش در اقليتند و از ديدگاه شان و ارزش در نزد خدا باعظمت ترند.

9

يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.

خداوند به وسيله آن بزرگان حجتها و دلايل خود را حفظ مي كند تا آنها را به امثال خود تحويل دهند و در دل هاي اشباه خودشان بكارند. علم با حقيقت بينايي به آنان روي آورد و آنان با روح يقين با آن ارتباط برقرار نمودند و آنچه كه خودكامگان مشكل ديده اند، براي آنان آسان بوده و با آنچه نادانان از آن وحشت كرده اند، انس و الفت گرفتند و با اين دنيا با بدن هايشان ارتباط برقرار كردند در حالي كه ارواح آنان از محل اعلا آويزان است. آنان هستند جانشيان خداوندي در روي زمين و دعوت كنندگان به دينش. آه، آه چه اشتياقي به ديدار آنان دارم. حال، اي كميل اگر مي خواهي، برگرد .

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :