جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و چهل و چهارم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه صد و چهل و چهارم

از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است (در فضائل و مناقب ائمّه اطهار):

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

بَعَثَ رُسُلَهُ بِمَا خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلَى خَلْقِهِ لِئَلَّا تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْكِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِمْ فَدَعَاهُمْ بِلِسَانِ الصِّدْقِ إِلَى سَبِيلِ الْحَقِّ

خداوند پيغمبرانش را بر انگيخته و حيش را بآنان اختصاص داد، و آنها را براى مردم حجّت و دليل گردانيد تا ايشان را (در كردارشان) حجّت و عذرى نباشد (باينكه ما به اوامر و نواهى تو آشنا نبوديم) پس همه را بوسيله پيغمبران براه حقّ دعوت فرمود.

2

أَلَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ كَشَفَ الْخَلْقَ كَشْفَةً لَا أَنَّهُ جَهِلَ مَا أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرَارِهِمْ وَ مَكْنُونِ ضَمَائِرِهِمْ وَ لَكِنْ لِيَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا فَيَكُونُ الثَّوَابُ جَزَاءً وَ الْعِقَابُ بَوَاءً

آگاه باشيد كه خداوند (احوال) مردم را آشكار نمود نه آنكه بآنچه پنهان داشته ‏اند از اسرار و انديشه ‏هائى كه در دل دارند بى ‏اطّلاع باشد، بلكه (فرستادن پيغمبران و امر و نهى) براى آن بود كه آنان را بيازمايد كه كردار كدام كس بهتر است (معنى آزمايش خداوند اين است كه چه كس در دنيا از فرمان او پيروى نموده رستگار مى ‏گردد، و كه نافرمانى كرده بعذاب گرفتار ميشود، نه آنكه آخر كار آنان را ندانسته بخواهد دانا گردد، چنانكه در شرح خطبه شصت و دوّم بيان شد) تا ثواب (بهشت) پاداش (كردار نيك) و عذاب (آتش) كيفر (كردار زشت) باشد (چون با اين بيان دانستيد كه سبب آزمايش الهىّ چيست، پس)

3

أَيْنَ الَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ دُونَنَا كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنَا أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَ وَضَعَهُمْ وَ أَعْطَانَا وَ حَرَمَهُمْ وَ أَدْخَلَنَا وَ أَخْرَجَهُمْ

كجايند كساني كه گمان ميكنند كه آنان در علم (اسرار خلقت و تفسير و تأويل قرآن كريم) مطّلع و استوارند، بجز ما اهل بيت ادّعاى آنان دروغ و ستم بر ما است، زيرا خداوند ما را برترى داده و ايشان را فرو گذاشته، و (اين مقام و منزلت را) بما عطاء فرموده و آنان را بى ‏بهره ساخته، و ما را داخل نموده و آنها را خارج فرموده،

4

بِنَا يُسْتَعْطَى الْهُدَى وَ يُسْتَجْلَى الْعَمَى

بوسيله ما هدايت و راهنمائى طلب مى‏گردد، و بينائى از كورى و گمراهى خواسته ميشود،

5

إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ

محقّق است كه ائمّه و پيشوايان دين از قريش هستند كه از هاشم بوجود آمده‏اند (و از نسل علىّ و فاطمة عليهما السّلام ظاهر گشته ‏اند): امامت و خلافت بر غير ايشان سزاوار نيست و خلفاى غير آنان (كه بنا حقّ روى كار آمده‏اند براى جانشينى پيغمبر اكرم) صلاحيّت ندارند (زيرا لازمه خلافت و امامت خصائصى است كه در غير أئمّه اثنى عشر يافت نمى‏ شود، و اين فرمايش امام عليه السّلام صراحت دارد باينكه امامت براى غير دوازده امام شايسته نيست).

6

(منها)

آثَرُوا عَاجِلًا وَ أَخَّرُوا آجِلًا وَ تَرَكُوا صَافِياً وَ شَرِبُوا آجِناً

قسمتى از اين خطبه است (در توبيخ و سرزنش بنى اميّه و پيروانشان):

دنيا را اختيار كرده آخرت را پشت سر انداختند، و از آب صاف و گوارا (تقوى و پرهيزكارى) چشم پوشيده و آب گنديده آشاميدند (بعذاب هميشگى تن دادند)

7

كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى فَاسِقِهِمْ وَ قَدْ صَحِبَ الْمُنْكَرَ فَأَلِفَهُ وَ بَسِئَ بِهِ وَ وَافَقَهُ حَتَّى شَابَتْ عَلَيْهِ مَفَارِقُهُ وَ صُبِغَتْ بِهِ خَلَائِقُهُ ثُمَّ أَقْبَلَ مُزْبِداً كَالتَّيَّارِ لَا يُبَالِي مَا غَرَّقَ أَوْ كَوَقْعِ النَّارِ فِي الْهَشِيمِ لَا يَحْفِلُ مَا حَرَّقَ

گويا مى ‏بينم يك فاسق و گناهكار ايشان (عبد الملك ابن مروان) را پيرو از منكر و كارهاى زشت كه با آن الفت و انس گرفته و رام و موافق گشته، تا اينكه موهاى سرش بر آن كار زشت سفيد گرديده و خوهايش بآن رنگ شده است (حكومت و سلطنت او بطول انجاميده، و زشتكارى جبلّىّ و غريزه او گشته) پس (بانجام هر كار زشتى) رو آورد در حالتى كه كف بر لب دارد (مست و بى پروا است) مانند درياى بزرگ پر موجى كه باك ندارد از آنچه غرق مى‏ گرداند، يا مانند افتادن آتش در گياه خشك كه نينديشد از آنچه مى ‏سوزاند (در چنين زمانى)

8

أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِيحِ الْهُدَى وَ الْأَبْصَارُ اللَّامِحَةُ إِلَى مَنَارِ التَّقْوَى

كجايند عقل هاى افروخته شده به چراغهاى هدايت و ديده ‏هاى نگرنده به نشانه تقوى و پرهيزكارى؟

9

أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ

كجايند دلهايى كه بخدا تخصيص داده شده و بطاعت و بندگى خدا بسته شده‏اند (كجايند طرفداران پيشوايان دين كه بجز اطاعت و فرمانبردارى خدا پيشه ‏اى ندارند در حاليكه بنى اميّه)

10

ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ وَ تَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ

بمتاع‏ دنيا هجوم آورده و براى حرام با يكديگر زد و خورد مى‏نمايند،

11

وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ وَ أَقْبَلُوا إِلَى النَّارِ بِأَعْمَالِهِمْ

و نشانه بهشت و آتش براى ايشان نمايان است، پس از بهشت رو گردانده و با اعمال و كردارشان به آتش توجّه نموده‏اند،

12

وَ دَعَاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا وَ دَعَاهُمُ الشَّيْطَانُ فَاسْتَجَابُوا وَ أَقْبَلُوا .

و پروردگارشان آنها را (براه رستگارى) دعوت فرموده، آنان رميده پشت گردانيدند، و شيطان ايشان را (براه ذلّت و بد بختى) خوانده، آنها دعوتش را پذيرفته بآن رو آوردند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :