جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و سی و هفتم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و سی و هفتم

و از سخنان آن حضرت است درباره طلحه و زبیر

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ اللَّهِ مَا أَنْكَرُوا عَلَيَّ مُنْكَراً وَ لَا جَعَلُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ نِصْفاً وَ إِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ فَإِنْ كُنْتُ شَرِيكَهُمْ فِيهِ فَإِنَّ لَهُمْ نَصِيبَهُمْ مِنْهُ وَ إِنْ كَانُوا وَلُوهُ دُونِي فَمَا الطَّلِبَةُ إِلَّا قِبَلَهُمْ وَ إِنَّ أَوَّلَ عَدْلِهِمْ لَلْحُكْمُ عَلَى أَنْفُسِهِمْ. إِنَّ مَعِي لَبَصِيرَتِي مَا لَبَسْتُ وَ لَا لُبِسَ عَلَيَّ وَ إِنَّهَا لَلْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فِيهَا الْحَمَأُ وَ الْحُمَّةُ وَ الشُّبْهَةُ الْمُغْدِفَةُ وَ إِنَّ الْأَمْرَ لَوَاضِحٌ وَ قَدْ زَاحَ الْبَاطِلُ عَنْ نِصَابِهِ وَ انْقَطَعَ لِسَانُهُ عَنْ شَغْبِهِ وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ لَا يَصْدُرُونَ عَنْهُ بِرِيٍّ وَ لَا يَعُبُّونَ بَعْدَهُ فِي حَسْيٍ .

به خدا كه، گناهى را به من نسبت دادن، نتوانستند، و ميان من و خود انصاف را كار نبستند. آنان حقى را مى خواهند كه خود رها كردند  و از آن گريختند . و خونى را مى جويند كه خود ريختند. اگر با آنان در اين كار انباز بودم، آنان نيز از آن بهرى دارند، و اگر خود به تنهايى بدان پرداختند، از من چه مى خواهند؟ كه خود بدان گرفتارند. نخستين گام كه بايد در راه عدالت بردارند، آن است كه خود را محكوم شمارند. همانا، حقيقت بينى من، با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بوده است. اينان گروهى هستند ستمكار  تيره درون زيانبار  چون لاىِ تيره و عقربِ جرّار، در شبهتى چون شبِ تيره گرفتار، حالى كه حقيقت پديدار است و باطل از حريم آن رانده، و زبانش از فرياد بريده و در كام مانده. به خدا به دست خود براى آنان آبگيرى پر كنم كه از آن سيراب بيرون نَرَوند، و پس از آن از هيچ گودالى جرعه اى نچشند.

2

منه : 

‏فَأَقْبَلْتُمْ إِلَيَّ إِقْبَالَ الْعُوذِ الْمَطَافِيلِ عَلَى أَوْلَادِهَا تَقُولُونَ الْبَيْعَةَ الْبَيْعَةَ قَبَضْتُ كَفِّي فَبَسَطْتُمُوهَا وَ نَازَعَتْكُمْ يَدِي فَجَاذَبْتُمُوهَا

از اين خطبه است: 

همچون ماده شتر، كه به طفل خود روى آرد، به من رو آورديد و فرياد بيعت! بيعت! برآورديد. دست خود را باز پس بردم آن را كشيديد، از دستتان كشيدن به خود برگردانيديد.

3

اللَّهُمَّ إِنَّهُمَا قَطَعَانِي وَ ظَلَمَانِي وَ نَكَثَا بَيْعَتِي وَ أَلَّبَا النَّاسَ عَلَيَّ فَاحْلُلْ مَا عَقَدَا وَ لَا تُحْكِمْ لَهُمَا مَا أَبْرَمَا وَ أَرِهِمَا الْمَسَاءَةَ فِيمَا أَمَّلَا وَ عَمِلَا وَ لَقَدِ اسْتَثَبْتُهُمَا قَبْلَ الْقِتَالِ وَ اسْتَأْنَيْتُ بِهِمَا أَمَامَ الْوِقَاعِ فَغَمَطَا النِّعْمَةَ وَ رَدَّا الْعَافِيَةَ .

خدايا! آن دو طلحه و زبير پيوند مرا گسستند، بر من ستم كردند، و بيعتم را شكستند، و مردم را به جنگ من فراهم آوردند. پس آنچه را بستند، بگشا! و آنچه را محكم كرده اند، پايدار مفرما! و نافرجامى آنچه آرزو كردند، و آنچه انجام دادند به آنان بنما! پيش از آغاز كشتار، از آن دو خواستم، تا دست به جنگ نگشايند و به جمع مسلمانان درآيند ، و به هنگام گير و دار انتظار بردم، لكن نعمتى را كه نصيبشان شده بود نپذيرفتند و عافيت را بازگرداندند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :